دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 88

موضوع: کلاس هنر

  1. #31
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    2,067
    دریافت تشکر: 2,344
    قدرت امتیاز دهی
    34
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یارب

    و اما نفر بعدی؛

    این نقاشی متعلق به مهدی عبدی است مهدی بچه ای آروم و کم حرفه و خیلی مودب. زیاد نقاشی می کشه ولی همه اش هم تکراریِ.
    در این نقاشی در ابتدا به نظر می رسه سمت چپ شاد رو نشون می ده درحالیکه اینطور نیست.
    سوالاتی که شد؛
    : چرا شاده؟
    : (سمت راست) چون پسره از صبح سوار سُرسُره می شه و سُر می خوره می یاد پایین. هی می ره بالا و سُر می خوره و می یاد پایین. تا اینکه شب می شه. خیلی خوشحاله.
    ...
    چرا غمیگنه؟
    : غمگینه دیگه . نمی دونم.
    از من اصرار؛ از او ندانستن.
    ...
    به نظرم بچه تصوری از غم نداره و یا خونه رفتن را غم می دونه. نمی دونم رنگها همه اش شاده؟!!!
    اینم از این نقاشی بماند در خاطرات.
    یا علی
    خوب باز هم مشکل تکراری نقاشی کردن بچه ها ...به نظر من نقاشی تکراری علتش این هست که کودک تصوراتش یا بهتر بگویم قوه تخیلش زیاد قوی نیست که باعث می شه نقاشیش همش خونه باشه.و نکته ای که در تاپیک های پیشین خدمتتون عرض کردم اینکه کودک نمی تونه نقاشی خوب بکشه و عالم تصور و خیالش را روی کاغذ منتقل کنه ....نظر شما چیه؟
    خوب نقاشی رو که مهدی جان پسر گلمون کشیده واقعا حیرت انگیزه که باید واقعا بررسی بشه بررسی بشه که آیا با خونه مشکل داره که آیا تو منزل نمی تونه اوقات خوشی داشته باشه وووو... اما اگر این طور نبود و با منزل مشکلی نداشت باید بگم که شاید اونچیزی را که اون بالای خانه هست مشکل ایجاد می کنه و نمی دونم چیه؟شاید تنها علت این باشه و یا همان چیزی که شما فرمودید که تصور درستی از غم نداره!!!!
    خوب تصویر شاد باید بگم شاید این بچه دوست داره اکتیو باشه مثل دوستاش نه بچه ای آروم و کم حرف که البته مودب بودن با شلوغ بودن منافاتی فک نکنم داشته باشه. اینکه شادی را این طور کشیده یعنی از ته قلبش دوستش داره و اون لکه های سیاه که هر چی هست مهم نیست می تونه علتش این باشه که خاطره ی خوبی از سر سره بازی نداره یا تا اومده بازی کنه گفتن بریم و از این حرف ها و یا این که یه دل سیر سرسره بازی نکرده البته این می تونه یک احتمال باشه که از طرف شما قابل بررسی است. سیبی هم که کشیده لابد سیب خیلی دوست داره اونم از نوع قرمزش.
    نکته ی یه خاصی به نظرم نمی رسه اگه شما و دیگر دوستان نکته ی خاص دیگه ای توی نقاشی آقا مهدی می بینند خوشحالمون می کنند.
    خداوند مي فرمايد:
    هنگامي كه تو به نماز مي ايستي من آنچنان به سخنانت گوش فرا ميدهم كه گويا همين يك بنده را دارم ولي تو چنان غافلي كه گويا صدها خدا داری!

  2. 2 کاربر از پست مفید Memar Bashy سپاس کرده اند .


  3. #32
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    2,067
    دریافت تشکر: 2,344
    قدرت امتیاز دهی
    34
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یارب

    و اما بعدی؛

    این نقاشی متعلق به ستوده احمدی است ستوده دختر فوق العاده شلوغ و پر خنده تا حدودی رفتارش شبیه مربیشونه. مدام نقاشی های دلخواه خودش رو می کشه. بدون توجه به درس کلاس. همیشه هم توی نقاشی هاش عروس می کشه!!!!
    یه روز مدام تکرار می کرد خانم؛ شما رو دعوت می کنم خونه مون. توجه نمی کردم تا اینکه دیدم دست بردار نیست گفتم برای چی می خوای منو دعوت کنی؟ برگشت گفت: شما صبر کنین چرا عجله می کنین به وقتش می گم. یه ذره صبر داشته باشین به وقتش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    مربی شاخ گوزنی سرش رشد نکرد خوبه. حالا بچه داره صبر و به مربی یاد می ده.
    خدایا شکرت.
    و اما نقاشی؛
    : چرا شاده؟
    : (سمت راست)چون بارون می یاد. ابرها خوشحالن. این دونفر هم زیر بارون قدم میزنن.
    (به نظر بنده سبزی هم نشانه اینه که در پارکی، چمنی قدم می زنن. فکر بچه خیلی نور بالا می زنه.حالا هواپیما این وسط چه کاره است نمی دونم!!!)
    ....
    : چرا غمگینه؟
    : (سمت چپ) خب غمگینن دیگه. موجود های عقبی نمی زارن خانم بره.
    ( جالبه دست زن و مرد هم از هم رهاست. و موهای زن ژولیده و فضای خالی اطراف هم جالبه.)
    ستوده جون بلاخره دعوتمون نکردین و نگفتین برا چی. فقط خواستین ضایع کنین دیگه آره؟!


    یا علی
    خب در مورد نقاشی دختر گلم ستوده خانم باید عرض کنم که کودک می تونه شادیش و غمش تحت تاثیر فیلم ها و سریال های تلوزیون قرار گرفته و قوه ی تخیلش را با دیدن این فیلم ها مشغول کرده است این تصور از شادی شادی ایست عاشقانه که ما تنها در فیلم ها و سریال های تلوزیون کشورمون شاهدش هستیم و فک کنم تنها شادیی که می توان برای کودک گلمون در نظر گرفت این باشه که به سوار شدن به هواپیما و بارون که شاید بارون هم بتونیم بزاریم تو قسمت فیلم وسریال ها و این که به محیط سبز و شاد علاقه داره.
    این عرایضی که شد می تونه در مورد تصور از غم هم حاکی باشه که دست ها از هم جدا هستند نکتش هستش موجود های پشت سریش هم ما که ندیدیم کدوم ها رو میگه ؟!
    دیگه علت عروس کشیدنش هم همینه دیگه چی بگم والا توی این فیلم ها از بس که به عروسی ختم میشه بچه چیکار کنه البته من این نکته به ذهنم رسید امیدوارم که این طور نباشه که من گفتم که خیلی بده بچه توی این سن چشم و گوشش باز بشه و ووو و و و
    خداوند مي فرمايد:
    هنگامي كه تو به نماز مي ايستي من آنچنان به سخنانت گوش فرا ميدهم كه گويا همين يك بنده را دارم ولي تو چنان غافلي كه گويا صدها خدا داری!

  4. 2 کاربر از پست مفید Memar Bashy سپاس کرده اند .


  5. #33
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    بسم الله نور
    تاری آدیله با شلاییرام
    بایرامینیز پارلاق اولسون.
    عید همگی مبارک، طاعات و عبادات تمامی اهل تقوی مبارک.
    با عرض پوزش از دیر رسیدنم
    دعا کنیم مسیر تقوی برای همه ی بشریت صاف بشه و پر سنگلاخ نباشه؛ آمین
    دعا کنیم دستان لرزان پر نیاز بشریت از آمدن رهبر حکومت جهانی نا امید نشود و زود به یقین برسد و نتیجه بدهد. آمین
    دعا کنیم دلهای پر اشتیاق فقط به اسم خدا لبیک گوید و از هر غیر خدایی نهراسد که بتهای زمانند چه رفتاری و چه فردی و چه اجتماعی. آمین
    دعا کنیم چشمانمان؛ فقط به دیدن زیبایی های یقین و پندار آینه ها روشن شود و به شکیات لکه دار نشود. آمین
    دعا کنیم طناب بصیرتی که خدا ما را به وسیله آن به خود وصل کرده است را در کوتاه تر کردنش بکوشیم نه به جهلمان طولانی تر و پیچیده ترش کنیم. آمین
    یا علی

    اینم از وطن
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  6. 2 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  7. #34
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصطفی نمایش پست ها
    سلام مریم خانوم

    با اینکه من به عنوان مدیر سایت معمولا تاپیک هایی رو می پرونم و بدون مطالعه به دلیل کمبود وقت ازشون می گذرم اما نتونستم از این بخش بدون مطالعه ی تک تک ارسال ها بگذرم.

    واقعا در نقاشی هایی که ارائه کردید به نکات ریز و جالبی اشاره کردید و من به تیز بین بودن شما آفرین می گم.

    واقعا دنیای کودکان هم قابل تامل هست و به سادگی نمی شه ازشون گذشت.

    در نقاشی های غم و شادی بچه ها به نکاتی اشاره کردن که واقعا خودم چیزهایی رو یاد گرفتم.

    بازم از ایجاد چنین بخشی از شما ممنونم.

    موفق باشید
    یارب
    با سلام و عرض ادب خدمت مدیر محترم
    از اینکه نظر شما را خواندم خیلی مسرور شدم که به عنوان مدیر زحمت کشیدید و به این تاپیک سری زدید و نظری بر آن نوشتید. بی نهایت سپاسگزارم (خبر می دادید برنامه ای تدارک می دیدیم و کوچه رو آب می زدیم و جارو. شعری، دکلمه ای..!!!! )
    از اینکه اشاره کردید تیز بینم. متاسفانه خیلی در باریکه راهها کار دستم داده و نتونستم کلی نگاه کنم و کار به خیر تموم بشه.
    بنده هم به نوبه ی خود از شما ممنونم.
    یا علی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  8. 4 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  9. #35
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط memar bashy نمایش پست ها
    خوب باز هم مشکل تکراری نقاشی کردن بچه ها ...به نظر من نقاشی تکراری علتش این هست که کودک تصوراتش یا بهتر بگویم قوه تخیلش زیاد قوی نیست که باعث می شه نقاشیش همش خونه باشه.و نکته ای که در تاپیک های پیشین خدمتتون عرض کردم اینکه کودک نمی تونه نقاشی خوب بکشه و عالم تصور و خیالش را روی کاغذ منتقل کنه ....نظر شما چیه؟

    خوب نقاشی رو که مهدی جان پسر گلمون کشیده واقعا حیرت انگیزه که باید واقعا بررسی بشه بررسی بشه که آیا با خونه مشکل داره که آیا تو منزل نمی تونه اوقات خوشی داشته باشه وووو... اما اگر این طور نبود و با منزل مشکلی نداشت باید بگم که شاید اونچیزی را که اون بالای خانه هست مشکل ایجاد می کنه و نمی دونم چیه؟شاید تنها علت این باشه و یا همان چیزی که شما فرمودید که تصور درستی از غم نداره!!!!
    خوب تصویر شاد باید بگم شاید این بچه دوست داره اکتیو باشه مثل دوستاش نه بچه ای آروم و کم حرف که البته مودب بودن با شلوغ بودن منافاتی فک نکنم داشته باشه. اینکه شادی را این طور کشیده یعنی از ته قلبش دوستش داره و اون لکه های سیاه که هر چی هست مهم نیست می تونه علتش این باشه که خاطره ی خوبی از سر سره بازی نداره یا تا اومده بازی کنه گفتن بریم و از این حرف ها و یا این که یه دل سیر سرسره بازی نکرده البته این می تونه یک احتمال باشه که از طرف شما قابل بررسی است. سیبی هم که کشیده لابد سیب خیلی دوست داره اونم از نوع قرمزش.
    نکته ی یه خاصی به نظرم نمی رسه اگه شما و دیگر دوستان نکته ی خاص دیگه ای توی نقاشی آقا مهدی می بینند خوشحالمون می کنند.
    یارب
    با سلام خدمت معمار باشی.
    با عرض پوزش از دیر رسیدنم.
    اولا: یه سوال تا حالا بالای داربست رفتین چون معمارین می پرسم؟! به معماری مدرن علاقمندید یا سنتی؟ چره دیگه از معماران سنتی ماهر خبری نیست با اینکه علم خیلی پیشرفت کرده؟.... فعلا اینو داشته باشید. خیلی سوال دارم.
    دوما" ممنون از اینکه وقت می زارید و همراه بنده؛ نظرات خوبتان را بیان می کنید. سپاسگزارم.
    آخه در مورد مهدی گرامی! بنده احساس کردم گوشه گیر هم هستند با کنار دستی خود هم حرف نمی زنند و خیلی هم مراقب وسایل خودشونن و از از کمک به دوستانش امتناع می کنن. با اینکه خیلی تاکید کردم به همدیگه کمک کنین، به نقاشی همدیگه ایراد نگیرین. منظورم اینه که چطور می شه کودکی را مدام به اسم صدا زد تا متوجه درس کلاس بشه وقتی هم کنارش کمکش می کنی باز هم انگار نه انگار به نقاشی کشیدن خودش ادامه می ده. حالا چطور تصوراتشو گسترش بدیم با اینکه اجازه ی گسترش به آنها را نمی ده. جالب اینجاست شخصیت مهدی موقع ورودش به کلاس خیلی برام تعجب برانگیز بود. یه راست می یاد با مربی دست می ده و می ره آخر کلاس می شینه و شروع به نقاشی تکراری خود. در توضیح دادن موضوع غم و شادی اولین باری بود اینهمه با هیجان حرف زد و بنده صداشو شنیدم.!!!
    اون چیزی که بالای خونه هست گلدونه . ویژگی خاص نقاشی ها مهدی این رو هم داره که تمام تصوراتش را روی یک سطح نمی کشه و می خواد صفحه پر بشه. بعد از چند جلسه تونستم درخت و گلها رو روی زمین بیاره و بلاتر از خونه نکشه.
    در مورد سرسره بازی با شما موافقم چون دقیقا جمله ی " بچه می ره بالای سرسره و سر می خوره پایین. و دوباره از اینور می یاد بالا و ....." 5 بار تکرار کردند شاید اگر ازشون می خواستم همیجوری با گفتارشون تصور سرسره بازی رو تکرار می کردند و لذت می بردند.
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  10. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  11. #36
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط memar bashy نمایش پست ها
    خب در مورد نقاشی دختر گلم ستوده خانم باید عرض کنم که کودک می تونه شادیش و غمش تحت تاثیر فیلم ها و سریال های تلوزیون قرار گرفته و قوه ی تخیلش را با دیدن این فیلم ها مشغول کرده است این تصور از شادی شادی ایست عاشقانه که ما تنها در فیلم ها و سریال های تلوزیون کشورمون شاهدش هستیم و فک کنم تنها شادیی که می توان برای کودک گلمون در نظر گرفت این باشه که به سوار شدن به هواپیما و بارون که شاید بارون هم بتونیم بزاریم تو قسمت فیلم وسریال ها و این که به محیط سبز و شاد علاقه داره.

    این عرایضی که شد می تونه در مورد تصور از غم هم حاکی باشه که دست ها از هم جدا هستند نکتش هستش موجود های پشت سریش هم ما که ندیدیم کدوم ها رو میگه ؟!
    دیگه علت عروس کشیدنش هم همینه دیگه چی بگم والا توی این فیلم ها از بس که به عروسی ختم میشه بچه چیکار کنه البته من این نکته به ذهنم رسید امیدوارم که این طور نباشه که من گفتم که خیلی بده بچه توی این سن چشم و گوشش باز بشه و ووو و و و
    یارب
    دوباره با عرض سلام
    در مورد نقاشی ستوده ی عزیز!
    دو موجودی که دست خانمه رو به طرف خود می کشن هستش. جالبه ستوده ی پر خنده از گفتن اسم اونا (یادم نمونده) حالت چهره اش تغییر کرد انگار غمی به دلش بشینه. جالبه دهن مرده هم غمگینه.
    ستوده مادرش شاغله. به نظرم بچه هایی که از کوچکی در مهد بزرگ شده اند تا حدودی قابل کنترل نیستند ولی بچه هایی که مادران خانه دار داشتند حرف گوش کن و تابع حرف مربی!؟ البته این نظر بنده هست در تجربه ی کم خود.
    و اینکه اشاره کردید تصوراتش از برنامه های تلوزیونی هست درسته. بیش از حد اطلاعاتش بالاست.
    خیلی برام جالب بود یه روز که یا دوستش توی اتاق به مربی کمک می کردند خیلی خوشحال و پر انرژی کمک می کرد. برگشته می گه خانم معلم شما رو دیروز توی خیابون دیدم سبزی می خریدین.
    مربی می گه!!!!: من که اصلا سبزی نمی خرم.
    : خُب با بچه تون دیدم.
    : من که بچه ندارم.
    : آهان یادم اومد شما رو با نومزدتون دیدم.
    مربی شاخ در آورده می گه: ستوده جون ! این حرفا چیه .
    ستوده حرفی در حد علامه ی دهری گفت که مربی باز هنگ کرد: آره خانوم پس نومزدم ندارین! خوب می کنین ازدواج نمی کنین منم ازدواج نمی کنم. ازدواج چیه. اَه.
    ....
    خدایا شکرت آخه این ستوده هم سن منه. آخه چی می خوای به من بگی از زبان کودکان. یا من کودکم و یا ستوده در بزرگی ظاهر کودک می زند. کدام!!!
    خدایا شکرت
    یا علی
    :
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  12. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  13. #37
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط امير آشنا نمایش پست ها
    خانم معلم میشه بنده هم یه نقاشی خیلی زشت که مال ۵ سالگیمه ( و البته روی کوزه سفالی بوده ) اینجا قرار بدم که در کنار مابقی آثار بچه های کلاس مورد تحلیل شما قرار بگیره ؟

    یارب
    با عرض سلام خدمت جناب امیر گرامی و با آرزوی قبولی طاعاتتان
    حرفی که زدید ما مشتاق دیدن اثرتان هستیم.
    مخصوصا چون گفتید روی سفاله خیلی مشتاق به دیدنش هستیم.
    با تشکر: مریم
    یا علی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  14. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  15. #38
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب



    این نقاشی متعلق به عارفه قاضی خانی هستش. دختری فوق العاده احساساتی.
    سوالاتی که شد:
    : چرا غمگینه؟
    : (سمت چپ) چون دخترشون ازشون جدا می شه.
    : چرا؟ عروس شده؟
    : نه.
    : دانشجو شده؟
    : آره.
    ...
    : چرا شاده؟
    : چون مهمون براشون اومده. خوشحالن.
    خدا بخیر کنه اگه با این احساساتش کنار نیاد.
    یا علی

    ویرایش توسط تاری : 23rd April 2010 در ساعت 05:47 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  16. 4 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  17. #39
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب

    این نقاشی متعلق به محمد حسین صفیلو هستش. جالبه غم را در واقعه ی کربلا دیده و در اون لحظه ی آنی که مربی تمرین می خواد این تصویر به ذهنش رسیده.
    سوالاتی که شد:
    : چرا غمگینه؟
    : (سمت راست) چون شمر و امام حسین (ع) باهم جنگ می کنند و شمر زده و امام و زخمی کرده. کمرشو ببین خون می یاد.
    ...
    : چرا شاده؟
    : (سمت چپ) چون پسره توی حیاط داره بازی می کنه.
    ....
    احساسات محمد حسین حاکی از اینه که خونواده ای مذهبی داره و واقعه ی کربلا براش خیلی دردآور توی ذهنش نقش بسته.
    به نظرم نباید بچه های این دوره زمونه را با دردهای عاشورا آشنا کنیم. به قول مرحوم شریعتی به جاش از اهدافش بگیم و اینکه چه شخصیتی امامان معصوممان داشتند.
    و فکر بچه را روشن کرده و آینده ای زیبا را برایش متصور بشیم.
    دور نیست زمانی که ما این مرحله را گذراندیم و جنگ را هم تا حدودی دیدیم و امروز از رنجهای ناشناخته ی مردان جنگ دلمان به درد می آید. هنوز هم این مصیبت گویی ها از رسانه ها داره به صورت فریاد شنیده می شه.
    چرا؟
    امام حسین (ع) یکی از زیباترین امامانمان هستش که باید فکر بچه را با زیبایی های خصلت وی آشنا کنیم.
    یا حسین جان ادرکنی
    ویرایش توسط تاری : 23rd April 2010 در ساعت 05:47 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  18. 4 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  19. #40
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر



    یارب
    این نقاشی متعلق به شایان هستش. شایان پسری آروم و همیشه خندونه. از کارهای متفاوت کاردستی خیلی استقبال می کنه. شاید از روند تکرار خسته می شه.
    سوالاتی که شد:
    : چرا شاده؟
    : (سمت چپ) چون پسره کفش دوزک پیدا کرده و داره با کفش دوزک بازی می کنه.
    ...
    : چرا غمگینه؟
    : (سمت راست) چون پسری که رفته و می تونه بره بالای درخت داره میوه می خوره ولی پسر دیگه نمی تونه بره بالای درخت؛ ناراحته.
    درضمن اون بالایی بهش میوه هم نمی اندازه که پایینی بخوره.
    ...
    به نظرم برا ی شایان باید یه همبازی وجود داشته باشه و والدین نباید از آروم بودن وی راضی باشن. شایان را باید به حرف زدن وادار کنیم تا به پر حرفی برسد در حد خود.
    چرا که معلومه شایان در باغچه ی حیاطشان هم؛ فقط به دیدن کفش دوزک خوشحاله و باز هم به نظر بنده حق دست زدن به گِل باغچه را هم نداره. اگر باغچه ای گِل داشته باشه بچه نا خودآگاه به سوی گل خواهد رفت این حق بچه هستش که با گِل بازی کنه. نباید از این نگران بشیم که سرتاپاشو گِلی می کنه. که برای خود بحث مفصلی است.
    یا علی
    ویرایش توسط تاری : 23rd April 2010 در ساعت 05:47 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  20. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سری زیردریایی‌های Type 035 کلاس Ming
    توسط ریپورتر در انجمن شناورهای زیر سطحی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th August 2009, 09:21 AM
  2. معرفی: معرفی کلاس زیر دریایی روسی آکولا : کوسه شکارچی
    توسط ریپورتر در انجمن شناورهای زیر سطحی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th March 2009, 11:05 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •