دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    هر دم از این باغ بری می رسد

    تازه نیست که روزگارانی است بس مملو از بی تعهدی تاریخ نگاران
    تاریخ نویسان غیر متعهد دفاع مقدس
    فیلم کیمیا . فاجعه دیگری بر پیشانی دفاع مقدس

    قسمت1

    جنگ ایران و عراق مانند هر جنگ دیگری دارای نقاط عطفی بوده که هر کدام از این برهه های زمانی باعث شد تغییرات بسیار بزرگی در استراتژی های فرماندهان نظامی عراق و ایران بشود

    اصطلاحاتی مانند حمله برق آسا، جنگ شهری،جنگ شهر ها، جنگ نفت کش ها، جنگ فرسایشی و... نیز ناشی از تبعات این این نقاط عطف در تاریخ جنگ 8 ساله ماست،

    عراق در 31 شهریور 1359 به کشور ما به طور رسمی حمله نظامی کرد، با این استراتژی که در یک حمله برق آسا با استفاده از به ایران در هدف نزدیک و کوچک کل استان خوزستان و در هدف دور و بزرگ کل ایران به پایتختی تهران را تصرف کند

    نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی حدود ۲۵ کیلومتر در اطراف قصر شیرین پیشروی کرد و سپاه دوم از جبهه میانی و در اطراف مهران، هردو پس از برخورد به مناطق کوهستانی متوقف شدند. این حملات برای پشتیبانی از حمله اصلی در خوزستان انجام شد.

    هدف اولیه سپاه سوم ارتش عراق، تصرف برق‌آسای شهر مرزی خرمشهر و پس از آن آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد بود. عراق کسب این هدف را یک پیروزی استراتژیک برای خود تلقی می‌کرد؛ ولی سه ستون زرهی عراقی که برای تصرف خرمشهر اعزام شده بودند با مقاومت جانانه نیرو های ایرانی مواجه شدند

    قسمت2
    این نیروها موفق شدند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را بگیرند و عراق در همان مرحله اول جنگ، در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند
    و درگیر یک نبرد خانه به خانه در کوچه‌های خرمشهر شد.
    در درگیری‌ها عراقی‌ها ۵۰۰۰ کشته دادند این تلفات به غیر از تلفات بالای مربوط به تانک ها ، نفربر ها و خودرو های نظامی منهدم شده می باشد
    پس از 34 روز مقاومت نیروهای ایرانی بالاخره خرمشهر تصرف شد و ارتش عراق موفق شد در اواخر آبان شهر آبادان را تا 300 درجه محاصره کند.
    حملات پیاپی عراق برای تصرف شهرهای سوسنگرد و اهواز عقیم ماند و ارتش عراق شانس غافلگیری را به‌خاطر مقاومت شهر خرمشهر از دست داد.
    نقشه اولیه صدام، یک پیروزی سریع در حداکثر چند هفته بود. بسیاری هرگز پیش‌بینی شکست عراق در دستیابی به این اهداف و آغاز یک جنگ فرسایشی طولانی را نمی‌کردند.
    ↙️پس مقاومت 34 روزه خرمشهر یکی از مهم ترین نقاط عطف تاریخ جنگ ماست و به جرات می توان گفت که اگر این مقاومت نبود ارتش عراق پیروز جنگ علیه ایران بود

    نکته بسیار مهم که البته همیشه هم مورد بی مهری بسیاری از مردم و مسئولین کشور ما می شود این مسئله است که این نیرو هایی که در خرمشهر 34 روز مقاومت کردند و گاها یک تنه با تانک مبارزه کردند و حتی بسیاری از آن ها با شلیک مستقیم تانک شهید شدند چه کسانی بودند؟

    قسمت 3
    برای مشخص شدن این مسئله باید از دید یک نظامی به مسئله نگاه کنیم حقیقت جنگی که در خرمشهر رخ داد یک جنگ شهری تمام عیار بود
    قبلا هم پیرامون جنگ شهری توضیحاتی براتون دادیم جنگ شهری به تخصص فوق العاده نیاز داره و فقط،پیروز جنگ شهری نیروهایی هستند که یا تجربه اش رو دارند یا آموزشش رو دیدند
    پس شک نکنید کسی که برا اولین بار اسلحه گرفته یا فقط سربازی رفته یا حتی مثل یه نیروی مخصوص آموزش ندیده نمی تونه حرفی در جنگ شهری داشته باشه🙄
    تلفات بسیار زیاد عراقی ها هم از 3 چیز خبر میده:
    1غافلگیری عراقی ها
    2عدم وجود آموزش نظامی مناسب عراقی ها
    3 تبحر بسیار بالای نیروهای خودی
    نکته بعد،بررسی اسنادی هست که مربوط به اون زمان میشه و مشخص می کنه نیروهای اصلی مقاومت خرمشهر چه کسانی بودند؟
    قسمت4
    طبق اسناد معتبر
    نیرو های مقاومت خرمشهر افرادی از باقی مانده های پادگان دژ خرمشهر به فرماندهی جناب سرهنگ قمری ، گردان هایی از تکاوران دریایی ارتش به فرماندهی ناخدا صمدی و دریادار ضرغامی ، عده ای از دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) ،عده ای از افسران و درجه داران ارتش خصوصا از هوانیروز به همراه حدود 30 تن از سپاه تازه تاسیس خرمشهر به سرپرستی شهید جهان آرا و تعدادی از مردم شهر که برای مقاومت مانده بودند تشکیل شده بود
    هسته اصلی مرکزی این نیروها را هم تکاوران دریایی ارتش تشکیل داده بودند
    نفرات نخبه نظامی که بصورت تخصصی آموزش دیده بودند و هر کدام از اونها می تونسته به عنوان یک چریک در مقابل یک تیپ ایستادگی کنه
    در واقع بار اصلی این مقاومت بر دوش این تکاوران دریایی بود که متاسفانه با گذشت زمان عده ای دانسته یا ندانسته اقدام به تحریف تاریخ کرده و با این کار، این دلاوران کشورمون رو رنجیده خاطر می کنند
    آخرین نمونه این تحریف ها هم در سریال کیمیا بود تا جایی که نقش تکاوران دریایی که بدنه و هسته اصلی مبارزه بودند کاملا در حاشیه بودند و تعدادی از نیروهای مردمی ساده که مطمئنا آموزش این جنگ رو نداشتند؛به عنوان قهرمانان اصلی جنگ معرفی شده اند

    ختم کلام

    دروغ سریال کیمیا

    هر انسانی می داند که چندنفر مرد و زن و ده نفرى سرباز؛
    بدون کوچک ترین آموزشی نمی توانند با 500 تا‌نك وهزاران توپخانه و دو لشكر مجهز عراق در یک جنگ شهری که نیازمند تخصص خاص خود هست کوچک ترین مقاومتی کند چه برسد به آن که سپاه سوم عراق را که برای فتح تهران آماده می شد را تا 34 روز در عراق زمین گیر کند و باعث شود استراتژی جنگ عراق به کلی تغییر کند

    اقدام ناپسند سریال کیمیا با در حاشیه راندن زحمات تکاوران نیروی دریایی و تلاش های مدافعان خرمشهر ارتش تحریف بزرگ تاریخی توهین به زحمات شهدا و بازماندگان حماسه مقاومت خرمشهر می باشد و دروغه بزرگ به افکار عمومی و مردم غیور ایران هست

    قطرات خون تکاوران دریایی که اکنون جزئی از خاک خرمشهر شده بزرگترین سند تاریخی برای آن مجاهدت هاست،
    اما جهت آشنایی بیشتر با این حماسه بزرگ تکاوران مظلوم به اسناد زیر مراجعه کنید↙️
    با انتشار این پیام به یاد مجاهدت های حماسه سازان مقاومت خرمشهر را زنده نگه دارید

    زنده باد ارتش ایران . مرگ بر مورخان بی تعهد در قبال خون شهدا و معلولیت جانبازان و زحمات شاهدان

    http://rahrovan-artesh.ir/index.php?...9%D9%87%D8%AF/


  2. #2
    کاربر جدید
    نوشته ها
    50
    ارسال تشکر
    28
    دریافت تشکر: 51
    قدرت امتیاز دهی
    63
    Array
    mohamoha's: خنده

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    با سلام
    بله در این زمینه فیلم کیمیا بسیار سطحی عمل کرد. و به شدت دروغ به خیک بینندگان بستش. من کتاب 700 صفحه ای در مورد خرمشهر خوندم. دیدم بیشتر عملیات رزمندگان در شبها بود که دید عراقی ها کمتر بود. روز عملا عراقی ها داخل خرمشهر می شدند و مناطق زیادی رو تصرف می کردن اما یا از ترس شبها عقب میکشیدن یا اگه می موندن با حملات چریکی مختلف، تلفات خیلی زیادی تحمل می کردن. بارها اومدن و گمرک و بندر و انبار و بازرگانی و .... رو تصرف کردن. اما نتونستن نگهش دارن. روزها هم توانایی حمله همه جانبه رو نداشتن. یکی از دلایل اصلی هم ترس بود. نیروها جوری تو مناطق جاگیری کرده بودن و جابجایی شون جوری بود که کمترین دید رو نسبت به عراقی ها داشتن. یعنی یه جورایی انگار نامرئی بودن. و پشتبانی هم خیلی کم بود. خیلی از مهمات رو هم از خود عراقی ها می گرفتن.
    اما در این فیلم چی نشون می ده؟ نیروها عمدتا می رفتن در خیابانها سنگر می گرفتن. جلوی چشم عراقی ها. با فاصله بعضا کم. خوب یعنی اونها با این همه تجهیزات کور بودن نمی تونستن بزنن؟ عراقی ها با گرای توپهاشون کاملا بر منطقه مسلط بودن. چطور این تعداد نیروی کم رو نمی تونستن بزنن؟ یعنی دروغی به این بزرگی ندیده بودم که ایرانی ها بدون هیچ درک تاکتیکی و شعور جنگی برن تو خیابون جلوی چشم عراقی ها پشت چند تا تیر و تخته بعضا خیلی کوچیک پناه می گرفتن و داشتن دفاع می کردن و با این وجود عراقی ها هم نمی تونستن بیان جلو.
    درسته در خرمشهر نیروهای مردمی هم در کنار نیروهای ارتشی بودن. ولی نمی شه نقش هماهنگی مدیر مدبرشون یعنی جهان آرا رو برای هماهنگی نیروهایی که به مقابله با عراقی ها می رفتن نادیده گرفت. و البته ارتش هم در این راه بسیار با ایشون هماهنگ شده بود. ولی حیف که این فیلم فقط می خواست قهرمانان خودش رو بزرگ کنه و کاری به قهرمانان واقعی جنگ نداره.
    از اون طرف اون مدارک و طلاهای ادعایی در این فیلم آیا واقعیت خارجی داره یا نه؟ این خودش یه بحث حساس و چالش برانگیز هست. این مدارک چی هستن که ما تا الان ازشون نشنیدیم؟
    من شنیدم موقع انقلاب مدارک زیادی به دست نیروهای انقلابی افتاد. ولی عملا چیز خاصی از این مدارک به گوش مون نخورده که این مدارک چی بوده. بر علیه کی بوده. یا چی رو می خواسته اثبات کنه. الان این فیلم هم از این مطلب مبهم استفاده کرده و دقیقا معلوم نیست آیا هدف سیاسی دارن یا فقط صرف بیان همین مطالب مبهم بوده که این قضیه رو این قده پر رنگ کردن.

  3. #3
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    سلام،
    البته کيميا صرفا" يک داستان پردازي است در قالب سريال، نه يک مستند تاريخي، البته قبول دارم که يک چهارچوبي را بايد رعايت کند، بگذريم .....
    يک نکته ديگر را مي خواستم بگم:
    وقتي سريال را آدم مي بيند ناخودآگاه ياد تمام سختي هايي که کشيديم مي افتم، مثل اينکه تاريخ جلو چشمم رژه مي رود، مثلا" در صحنه هاي نبرد و همچنين آزادسازي خرمشهر اصلا" آدم مي رفت به آن دوره، اصلا" کاري به اينکه فيلم نکاتي را درست گفته يا غلط گفته يا اينجايش ايراد داشته يا نداشته و ..... ندارم ها! با همه کاستي هايش، باز همينکه يک تلنگري به آدم مي زند، آدم پرواز مي کند به يک دنياي ديگر ...... دنياي آدمهاي دوست داشتني.
    و واقعا" که چقدر مي شود روي موضوع سينماي جنگ کار کرد .....
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #4
    کاربر جدید
    نوشته ها
    50
    ارسال تشکر
    28
    دریافت تشکر: 51
    قدرت امتیاز دهی
    63
    Array
    mohamoha's: خنده

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    با سلام
    در جواب فقط یه مقایسه کوچک بین فیلم های ساخته شده جنگ (بر اساس واقعیت) در ایران و کشورهای دیگر مثل آلمان و انگلیس و فرانسه و آمریکا و ... دارم. به خصوص جنگ جهانی دوم. آنجا جوری تعریف می کنن ماجرا رو که بیننده کاملا قضیه تاکتیک های دشمن، تاکتیک های تیم خودی، موانع نبرد، شرایط و ... کار دستش بیاد. اما در ایران عمدتاً فیلم ها دارای چنین مواردی نیستن و اگر هم باشن به سطحی و شکلی به این موضوع پرداخته می شه که کمتر مخاطب آن را توجه کرده و یا درک می کند.
    حرف شما در مورد اینکه چقدر می شود روی موضوع سینمای جنگ کار کرد کاملا متین است و جوابش هم همان مقایسه کوچک با سایر کشورها است. جنگ ما با عراق، جنگ کمی نبود. بیشتر کشورهای دنیا دخیل بودن و در نهایت به تاکتیک های بالای جنگی ما اعتراف کردن. از طرفی گاها مواردی هم مثل سرخود عمل کردن نیروها یا سایر مسائل هم بوده است. به هر حال نیروی انسانی کمتر آموزش دیده با چنین مسائلی زیاد روبه رو می شوند. اما در نهایت می بینیم که نقطه عطف جنگی ما همین نیروی انسانی بود که با جانفشانی هایشان صحنه هایی عمیق و تأثر برانگیز در طول تاریخ رقم زده اند.
    مطالعه تنها کتابهای تاریخی تهیه شده در زمینه برخی عملیات های رخ داده فرد را به بزرگی این حادثه آگاه می سازد.
    لیکن از سازمان بزرگ و عریض و طویلی مثل صدا و سیما با آن همه بودجه و آن همه خدمه و ... با کارگردانان و هنرمندانی با آن همه سابقه رضایت دادن به این سطح و انتظار سطوح بالاتر را نداشتن واقعا به نظر شخص من نادرست است.
    و سوال اصلی من این است: در بیشتر فیلم ها و به خصوص فیلم های صدا و سیما اول داستان را می نویسند. بعد می روند آن را با حقیقت خارجی زمان جنگ رخ داده مقایسه می کنند و سعی در اصلاح و بازنگری در داستان دارند که آن را با حقیقت خارجی تا حدودی اصلاح کنند.
    اما چرا اول نمی روند حقیقت خارجی رخ داده رو به تمام و کمال با تمام جزئیاتش تجزیه و تحلیل نمی کنند و بعد بر اساس این حقیقت داستان نمی نویسند؟ آیا داستان نویس قابلی ندارند، یا وقت کافی ندارند؟ یا امکانات کافی برای نمایش این سبک ساخت فیلم ها ندارند و یا چه عاملی سبب می شود که این گونه عمل نکنند و بر خلاف اسم پر طمطراقشان کیفیت بهتری در آنچه ارائه می دهند نداشته باشند؟

  5. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    نقل قول نوشته اصلی توسط علي پارسا نمایش پست ها
    سلام،
    البته کيميا صرفا" يک داستان پردازي است در قالب سريال، نه يک مستند تاريخي، البته قبول دارم که يک چهارچوبي را بايد رعايت کند، بگذريم .....
    يک نکته ديگر را مي خواستم بگم:
    وقتي سريال را آدم مي بيند ناخودآگاه ياد تمام سختي هايي که کشيديم مي افتم، مثل اينکه تاريخ جلو چشمم رژه مي رود، مثلا" در صحنه هاي نبرد و همچنين آزادسازي خرمشهر اصلا" آدم مي رفت به آن دوره، اصلا" کاري به اينکه فيلم نکاتي را درست گفته يا غلط گفته يا اينجايش ايراد داشته يا نداشته و ..... ندارم ها! با همه کاستي هايش، باز همينکه يک تلنگري به آدم مي زند، آدم پرواز مي کند به يک دنياي ديگر ...... دنياي آدمهاي دوست داشتني.
    و واقعا" که چقدر مي شود روي موضوع سينماي جنگ کار کرد .....
    علی آقا کدام سختی ودر کجا؟؟؟؟
    آیا کسانی که در منتطقه بودند وماهها از خانواده وخانواده از عزیزش خبری نداشتند یا کسانی که بعدآ صاحب ومالک اعمال دسته اول شدند
    آیا این داستان در بیننده تداعی نمیکنه که ارتش ایران در آندوران رفته بود کنار دریا خوش بگذراند و سازمانی که بعداز فرار بنی صدر ایجاد شدهاست را اوایل جنگ بزرگنمایی میکنه
    با این داستان ما دیکر بیش اپیش ازخودمان ، بلی از خودمان نه از کسان دیکر نفرت پیدا میکنیم و دلسرد میشویم


  6. #6
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    نقل قول نوشته اصلی توسط حسنعلی ابراهیمی سعید نمایش پست ها
    علی آقا کدام سختی ودر کجا؟؟؟؟
    آیا کسانی که در منتطقه بودند وماهها از خانواده وخانواده از عزیزش خبری نداشتند یا کسانی که بعدآ صاحب ومالک اعمال دسته اول شدند
    آیا این داستان در بیننده تداعی نمیکنه که ارتش ایران در آندوران رفته بود کنار دریا خوش بگذراند و سازمانی که بعداز فرار بنی صدر ایجاد شدهاست را اوایل جنگ بزرگنمایی میکنه
    با این داستان ما دیکر بیش اپیش ازخودمان ، بلی از خودمان نه از کسان دیکر نفرت پیدا میکنیم و دلسرد میشویم
    به نظرم حق با شما است و بايد منصفانه مطالب را بگوييم، ولي آيا خود شما هم الآن داريد منصفانه برخورد مي کنيد يا يک مقدار موضوع را بيش از حد رنگ و لعاب مي دهيد؟
    خيلي مسائل مختلفي اين وسط دخيل است که هرکدام در ظرف زماني خودش بايد کنکاش و بررسي شود.
    بايد انصاف داد که بعد از انقلاب به دليل فساد در خيلي از رده هاي بالاي مديريتي ارتش (سپهبدها و ارتشبدها) و برکناري، فرار يا اعدام ايشان و بي اعتمادي به برخي ديگر آن انسجام لازم در ارتش وجود نداشت.
    انکار اين قضيه به نظر من دور از انصاف است.
    به همين خاطر هم صبح روز 23 بهمن 57 سپاه پاسداران تشکيل شد و اعضايش هم بچه هاي جوان انقلابي صاف و ساده اي بودند که انقلاب را به پيروزي رسانده بودند. و تا آنجا که من خاطرم هست همه از اين امر احساس امنيت خاطر مي کردند.
    در عين حال زير سوال بردن و تضعيف نيروهاي مخلص ارتش نيز غير منصفانه است.
    اتفاقا" اگر موضوع اول را اقرار داشته باشيم ارزش کار بقيه نيروهاي متخصص و ارزشمند ارتش و مظلوميت ايشان را بيش ارز پيش جلوه گر نموده ايم.
    دلاورمرداني که با وجود شرايط بعضا" به هم ريخته در رده هاي سازماني، با چنگ و دندادن هرآنچه آموخته بودند و جان خود را در جهت دفاع از ميهن در طبق اخلاص نهادند.
    البته روشنگري در اين موارد خيلي خوب است همچنان که در لينکهاي زير نمونه اش را مي توان يافت:
    لينک1 - لينک2
    ولي اميدوارم اين مطالب دستمايه اي براي تسويه حسابهاي جناحي قرار نگيرد (جسارت نباشد منظورم شما نيستيد، بلکه ما همه اغلب از چيزهايي ناراحت هستيم و حق هم داريم ولي وقتي آن را بيان مي کنيم بعضي آن را پيراهن عثمان کرده و در جهت منافع جناحي خود استفاده مي کنند)
    در مورد سريال هم بايد بگويم همانطور که خود عوامل گفته اند موضوع سريال در باره شخصيتي به نام کيميا است و خانواده و اتفاقات رخ داده براي آن خانواده و تمرکز داستان روي اين مطلب است، نه اينکه موضوعات حواشي، اتفاقا" به نظر من تاکيد خاصي هم روي نيروي خاصي انجام نداده به اين حد که عکس العمل شديدي از ناحيه ما بخواهد براي آن رخ دهد!!!!!!!!!!!
    اصولا" مردم حرف الکي هم زياد مي زنند، روزهاي اول جوک ساختند که بدبخت ستايش است، از آن بدخت تر تنهايي ليلا، از آن بدبخت تر کيميا! .....
    بعد از يک مدت حالا جوک ساخته اند که اگر اينطور پيش برود خرمشهر را هم کيميا آزاد خواهد کرد!! جوکهاي بي ربطي که کاملا" بي منطق است! و با هم نيز در تناقض!
    يک سريال است که داستان يک دختر را روايت مي کند که چه سختيها برايش در زندگي پيش آمده! همين.
    ضمنا" از آنجايي که من مقداري با روال کار فيلمسازي برخورد داشته و آشنايي دارم بايد عرض کنم که ساخت هر دقيقه يک سريال شايد 5 - 6 ساعت وقت ببرد، منظور اينکه اينطور نيست که دوربين دستشان بگيرند و نيم ساعت سريال را فيلمبرداري کنند! پس يک مقدار هم از آن لحاظ بايد منصف باشيم، ضمن اينکه امکانات بودجه اي صدا و سيما را بايد در نظر داشت.
    البته من هم اين انتقاد را دارم که وقتي به اين مقدار خرج سريال مي شود پس بايد خيلي در موارد ريز هم دقت کنند تا خداي نکرده ابهاماتي از قبيل فرمايشات شما براي بيننده رخ ندهد. ولي انصافا" خيلي سخت است، شما براي بررسي يک نکته فرهنگي در يک سکانس سريال مي دانيد چقدر بايد وقت گذاشت؟ بعد هم موقع پخش با 70 ميليون بيننده طرف هستي که البته خيلي هم نکته سنجند.
    يک مقدار با هم مهربانتر باشيم.
    ولله تا جايي که من خاطرم است، ما همه بچه هاي رزمنده را به عنوان بسيجي مي شناختيم! (بسيجي نه به معني ابزاري بعضي ها - فرقي نميکند چه چپ چه راست)
    بسيجي يعني کسي که مي داند يک لحظه ديگر ممکن است زنده نباشد و آيا مي شد ما چنين فردي را طبق دسته بندي خاصي حساب کنيم؟
    روح همه بچه ها شاد،
    راستي جناب سروان يک سوال داشتم، منت سرم مي گذاريد جواب دهيد.
    اون قسمت خرمشهر که اين طرف کارون بود (يعني سمت آبادان) يعني خيابان بايندر و محله کوت شيخ و ... هيچ وقت پاي عراقي ها بهش نرسيد، درسته؟
    البته مي دانم قسمت اصلي شهر اون سمت ديگر است، ولي عراقي ها هيچ وقت از پل عبور نکردند؟ درسته؟
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. کاربرانی که از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند.


  8. #7
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    نقل قول نوشته اصلی توسط علي پارسا نمایش پست ها
    راستي جناب سروان يک سوال داشتم، منت سرم مي گذاريد جواب دهيد.
    اون قسمت خرمشهر که اين طرف کارون بود (يعني سمت آبادان) يعني خيابان بايندر و محله کوت شيخ و ... هيچ وقت پاي عراقي ها بهش نرسيد، درسته؟
    البته مي دانم قسمت اصلي شهر اون سمت ديگر است، ولي عراقي ها هيچ وقت از پل عبور نکردند؟ درسته؟

    سلام
    ممنونم از حوصله ای بخرج دادید تا جواب بدهید
    باید عرض کنم که بعداز جنگ کلا همهء افتخارات ما وحتی خودمان را از خودمان گرفته اند
    مگر میشه کاری که ما کردیم دیکران براحتی اول در حرف وبعد در کنار زدن ما وبعدش در فیلم وبعدش... ازما بگیرند و ما از خودمان سؤال نکنیم و خانواده از ما پرسش نکنند ودوست با سکوت و نگاه وگه گاهی با شوخی از ما انتقاد نکند
    آیا آن بسیجی سادهء دیروز و میلیادرهای امروز ورؤسای سازمانها را که می فرمایید پس (جسارت نباشه) کی باید بگوییم خوراگ جناح بندی را بار زده اند.
    نمی دانم کلیپ مرا دیده اید یا نه؟؟؟
    من کوچکترین وبیسوادترین ودست وپا بسته ترین ارتشی ها هستم واین کارنامه من

    http://www.njavan.com/forum/showthre...AA%D8%9F%D8%9F



    و رفتاری که با من شده را میتوانید در

    http://www.njavan.com/forum/showthre...85%D9%85%D8%9F


    بخوانید
    پس بدانید ظلمی که در حق ارتش میشه خرد کننده است

    و...



    در خصوص جوابتان
    نمیدانم خوزستان رفتید یانه؟؟
    اگر مسیرتان خورد وبه سوسنگرد رسیدید تانگی که در ورودی سوسنگرد هست را این حقیر به یادگار گذاشته است
    بلی عراقی ها نتوانستند از پل نو رد بشوند
    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 16th January 2016 در ساعت 09:32 PM


  9. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  10. #8
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    بله خوزستان رفته ام، خرمشهر، آبادان، سوسنگرد، هويزه، بستان، جنگ که تمام شد اولين روزهايي که اجازه ورود مردم عادي را به خرمشهر دادند من رفتم آنجا، متاسفانه توفيق جنگيدن براي ميهن را نداشتم! تا به ما رسيد جنگ تمام شد! و از اين بابت متاسفم. تا تقدير خداوند برايم چه باشد .....
    بله، يک تانک تو سوسنگرد ديدم، فکر کنم توي شهر نزديک يک چهارراه اصلي بود، البته موضوع مربوط به بيست و خورده اي سال پيش است،
    يادمه اون موقع تو آبادان که رفتم هنوز سينما رکس به همان حالت سوخته بود، انگار زمان در همان سال 57 -58 در شهر متوقف شده بود.
    تو خرمشهر وسط ويرانه ها توي حياط يک خانه يک نسخه پزشک بود، تاريخش مال سال 58 بود، نمي دانم چطور اين همه وقت سالم مانده بود! شايد هم مردمي که تازه کم کم داشتند به شهر برميگشتند با جابجايي وسايل داخل گنجه ها و ... آن را بيرون انداخته بودند، خيلي جاها هنوز از لحاظ مين گذاري و بقاياي خمپاره هاي منفجر نشده و ... پاکسازي نشده بود.
    پل خرمشهر را که رد مي کردي کنار همان خيابان اصلي مچاله هاي يک وسيله زرهي جلب نظر مي کرد، خيلي لوله ها و پيچ و مهره هاي ظريفي درش به کار رفته بود، خوب دقت کردم ديدم لاشه يک هواپيماي جنگنده است، بدنه اش نقره اي بود معلوم بود عراقي بوده، عکسش را دارم.
    يک بار هم درست روزي که جنگ خليج فارس شروع شده بود رفته بودم خرمشهر، موشک هاي کروز که آمريکايي ها از روي عرشه ناوهايشان در خليج فارس شليک مي کردند درست از بالاي سرم از روي کارون در خرمشهر رد مي شد و به سمت بصره مي رفت 7 -8 متر بيشتر ارتفاع نداشتند، سرعتشان زياد نبود، طولشان حداکثر دو متر و قطرشان هم 20 -25 سانت به نظر مي آمد، با يک ژ-3 مي شد زدشان (البته در آن صورت روي سر خود آدم منهدم مي شد).
    ببخشيد يک مرتبه غرق شدم تو خاطرات گذشته!
    من پيش خودم يک برداشتي دارم و اون اينکه: اون موقع ها کساني به جنگ مي رفتند که از مرگ نمي ترسيدند، يا خيلي روحاني بودند و يا خيلي قلدر و شجاع .... البته رويارويي با مرگ در همه وارستگي خاصي ايجاد مي کرد و از دنيا و زشتي هايش مي بريدند و به صفات الهي مزين مي شدند، بعد از جنگ اونهايي که ماندند آن وارستگي و روحانيت را حفظ کردند، مگر بعضي ها که متاسفانه فقط قلدري برايشان باقي ماند!!!! و آن حالت روحانيت رخت بر بست، امتحان الهي است ديگر! خداوند انشاالله همه ما را از وسوسه هاي دنيوي به دور دارد.
    خدا رحمت کند امام خميني را، پيوسته سعي مي کرد که اين منيت را از ما دور کند، عباراتي نظير:
    خرمشهر را خدا آزاد کرد. ما مآموريم به انجام تکليف و نه نتيجه، و و و و و همه و همه در اين راستا بود که به ما بفهماند که آقا ما هيچ نيستيم، هرچه هست از خدا است.
    ولي متاسفانه امروز بعضي در لواي اسلام فقط منيت خود را پرورش مي دهند!! مي گويند: "من مي خواهم اسلام را پياده کنم" ..... غافل از اينکه اين "من" همه کار را خراب کرده!
    زياد حرف زدم، ببخشيد.
    خدانگهدار
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  11. #9
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    نقل قول نوشته اصلی توسط علي پارسا نمایش پست ها
    بله خوزستان رفته ام، خرمشهر، آبادان، سوسنگرد، هويزه، بستان، جنگ که تمام شد اولين روزهايي که اجازه ورود مردم عادي را به خرمشهر دادند من رفتم آنجا، متاسفانه توفيق جنگيدن براي ميهن را نداشتم! تا به ما رسيد جنگ تمام شد! و از اين بابت متاسفم. تا تقدير خداوند برايم چه باشد .....
    بله، يک تانک تو سوسنگرد ديدم، فکر کنم توي شهر نزديک يک چهارراه اصلي بود، البته موضوع مربوط به بيست و خورده اي سال پيش است،
    يادمه اون موقع تو آبادان که رفتم هنوز سينما رکس به همان حالت سوخته بود، انگار زمان در همان سال 57 -58 در شهر متوقف شده بود.
    تو خرمشهر وسط ويرانه ها توي حياط يک خانه يک نسخه پزشک بود، تاريخش مال سال 58 بود، نمي دانم چطور اين همه وقت سالم مانده بود! شايد هم مردمي که تازه کم کم داشتند به شهر برميگشتند با جابجايي وسايل داخل گنجه ها و ... آن را بيرون انداخته بودند، خيلي جاها هنوز از لحاظ مين گذاري و بقاياي خمپاره هاي منفجر نشده و ... پاکسازي نشده بود.
    پل خرمشهر را که رد مي کردي کنار همان خيابان اصلي مچاله هاي يک وسيله زرهي جلب نظر مي کرد، خيلي لوله ها و پيچ و مهره هاي ظريفي درش به کار رفته بود، خوب دقت کردم ديدم لاشه يک هواپيماي جنگنده است، بدنه اش نقره اي بود معلوم بود عراقي بوده، عکسش را دارم.
    يک بار هم درست روزي که جنگ خليج فارس شروع شده بود رفته بودم خرمشهر، موشک هاي کروز که آمريکايي ها از روي عرشه ناوهايشان در خليج فارس شليک مي کردند درست از بالاي سرم از روي کارون در خرمشهر رد مي شد و به سمت بصره مي رفت 7 -8 متر بيشتر ارتفاع نداشتند، سرعتشان زياد نبود، طولشان حداکثر دو متر و قطرشان هم 20 -25 سانت به نظر مي آمد، با يک ژ-3 مي شد زدشان (البته در آن صورت روي سر خود آدم منهدم مي شد).
    ببخشيد يک مرتبه غرق شدم تو خاطرات گذشته!
    من پيش خودم يک برداشتي دارم و اون اينکه: اون موقع ها کساني به جنگ مي رفتند که از مرگ نمي ترسيدند، يا خيلي روحاني بودند و يا خيلي قلدر و شجاع .... البته رويارويي با مرگ در همه وارستگي خاصي ايجاد مي کرد و از دنيا و زشتي هايش مي بريدند و به صفات الهي مزين مي شدند، بعد از جنگ اونهايي که ماندند آن وارستگي و روحانيت را حفظ کردند، مگر بعضي ها که متاسفانه فقط قلدري برايشان باقي ماند!!!! و آن حالت روحانيت رخت بر بست، امتحان الهي است ديگر! خداوند انشاالله همه ما را از وسوسه هاي دنيوي به دور دارد.
    خدا رحمت کند امام خميني را، پيوسته سعي مي کرد که اين منيت را از ما دور کند، عباراتي نظير:
    خرمشهر را خدا آزاد کرد. ما مآموريم به انجام تکليف و نه نتيجه، و و و و و همه و همه در اين راستا بود که به ما بفهماند که آقا ما هيچ نيستيم، هرچه هست از خدا است.
    ولي متاسفانه امروز بعضي در لواي اسلام فقط منيت خود را پرورش مي دهند!! مي گويند: "من مي خواهم اسلام را پياده کنم" ..... غافل از اينکه اين "من" همه کار را خراب کرده!
    زياد حرف زدم، ببخشيد.
    خدانگهدار
    سلام
    نفرمودید آیا دو آدرس ارسالی مرا در بالا هست را خواندیدید و دیدید
    نظرتان؟؟؟؟


  12. #10
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقدی بر یک فاجعه دیگر از فیلم سازان غیر متعهد

    فکر کنم يکي از آن آدرسها اولين موضوعي بود که در سايت نوشتيد و اولين کسي که آن را خواند و عکس العمل نشان داد نيز خود بنده بودم و پست دوم موضوع که در جواب شما نوشته شده را بنده حقير نوشتم.
    در هر صورت چيزي که من از جنگ ياد گرفتم اين بود که رويارويي نزديک با مرگ انسان را وا مي دارد که درباره خودش و درباره اين جهان بيانديشد، و واقعا" ارزش انسان در اين است که خودش را بشناسد، و رويارويي با مرگ اين تلنگر را به آدم مي زند تا در اين خصوص فکر کند.
    و در حديث هم داريم که اگر بخواهي خدا را بشناسي اول بايد خودت را بشناسي و ببيني که هستي و در اين دنيا چه مي کني!
    و ما مي ديديم کساني که در آن زمان بودند و مخصوصا" رزمندگان حاضر در جبهه ها از يک خلوص نيت و روحانيت خاصي برخوردار بودند، چرا؟ چون گذرا بودن اين چند لحظه زندگي بيش از پيش قابل لمس بود و مردم در گير مطامع دنيوي نمي شدند.
    ولي با پايان جنگ دوباره وسوسه هاي دنيوي شروع شدند و کساني که نتوانسته بودند در زمان جنگ به آن خودشناسي لازم برسند، گرفتار اين وسوسه ها شدند.
    البته که چنين کساني در جنگ عمر و جواني خود را هدر داده اند!
    چه آن دسته که در حال حاضر احيانا" مشغول مال مردم خوري هستند، چه آنهايي که حسرت مي خورند که اين همه زحمت آنها چرا در زمان پيري حداقل راحتي را هم نتوانسته برايشان در اين دنيا فراهم کند!، و چه کسان ديگري که درگير وسوسه هاي ديگر و روزمرگي و .... شده اند.
    اگر ندانيم در اين دنيا چه مي کنيم و درباره ماهيت وجودي خود فکر نکنيم واقعا" زندگي ما (چه راحت و چه سخت) چه ارزشي خواهد داشت؟
    به قول حافظ: هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز - نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد.
    ولي دسته اي ديگر از رزمندگان ديروز را مي شناسم که نه عضو جناح هاي سياسي اند و نه گرفتار دنيا، اينها با مال مردم خورها به نفع دسته دوم که دارند حسرت مي خورند مبارزه مي کنند.
    ولي خودشان چيزي از دنيا طلب ندارند. زيرا فاني بودن آن را دريافته اند.
    اينهايند هدايت يافتگان.
    موفق باشيد.
    ویرایش توسط علي پارسا : 18th January 2016 در ساعت 01:11 PM
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  13. کاربرانی که از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر کوتاه: با دستور رییس‌جمهور دبیرخانه جنبش غیرمتعهدها منحل شد
    توسط Capitan Totti در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th September 2013, 07:27 PM
  2. ماشینی که سران اجلاس غیرمتعهد سوار میشوند+عکس
    توسط ماری مریم در انجمن اخبار علمی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 3rd September 2012, 07:32 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th August 2012, 11:44 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd August 2012, 12:14 PM
  5. خبر: دعوت از پوتین و عبدالله گل برای اجلاس غیرمتعهدها
    توسط آسد مرتضي در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th August 2012, 11:54 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •