درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش هشتم قسمت دوم
۸ ۴) عراق به سمت جنگ هوایی و جنگ نفت کش ها بازگشت:
عراق سعی کرد شکست خود در مهران را با حمله به مواضع ایران در جزایر مجنون، جبران کند، اما باز هم شکست خورد و به حملات هوایی روی آورد. عراق موج جدیدی از بمباران های خود را پس از سه ماه آرامش آغاز کرد. در ۲۰ و ۳۰ ژولای اهداف متنوعی مانند کارخانه شکر، پادگان های نظامی، پالایشگاه نفت و مناطق شهری در اراک، مریوان وسنندج را مورد حمله قرار داد. حمله ۲۷ ژولای به اراک به کشته شدن ۷۰ غیر نظامی انجامید.
عراق همچنین حملات خود به اهداف نفتی ایران را گسترش داد. در ۱۲ آگوست برای اولین بار جنگنده های عراقی تأسیسات نفتی ایران در جزیره سیری را مورد حمله قرار دادند و سه نفت کش را که در این پایانه در حال بارگیری بودند ،مورد اصابت موشک قرار دادند. این حمله اهمیت ویژه ای داشت، چرا که ایران اکنون تمام صادرات نفتی خود را از خارک صورت می داد. سیری در ۶۴۰ کیلومتری عراق و در ۲۴۰ کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد. این حمله نشان داد که ایران بیش از آنچه که گمان می کرد در صادرات نفت مشکل دارد.
جزئیات کامل حمله عراق به سیری نامشخص است. عراق چهار میراژ F ۱ را در این عملیات به کار گرفت، اما مشخص نیست که این هواپیماها از موشک های اگزوست یا از بمب های هدایت شونده ی لیزری استفاده کردند. به نظر می رسد عراق از سوخت رسان های آنتونوف برای سوخت گیری میراژ ها استفاده کرده و حتی یکی از کشور های دوست خود در خلیج (فارس) را در این عملیات شرکت داده است. با این حال منابع دیگری گزارش داده اند که عراق خطر پرواز در ارتفاع زیاد را پذیرفته بود ،با اینکه می دانست اگر جنگنده ها در گیر جنگ هوایی شوند ،برای بازگشت به سوخت زیادی نیاز خواهند داشت.
به هر حال حمله به سیری، ایران را در صادرات نفت دچار مشکلات عمده ای کرد. ایران مطمئن بود که هیچ جایگزینی برای سیری در اختیار ندارد. جنگنده های عراقی برای اولین بار در ۲۴ جولای از روی سیری عبور کردند و این باعث شد ایران فعالیت های کشتیرانی خود را به لارک انتقال دهد. ایران تلاش کرده پایانه ای با ظرفیت بارگیری ۱.۵ میلیون بشکه نفت در هر روز با نام والفجر ۲ را در جزیره ی لارک مستقر سازد. این جزیره در ۱۳۰ مایلی شرق سیری قرار دارد ،اما به دلیل آب و هوای نامساعد در زمان باد و باران های موسمی و وجود مشکلات ترابری، دشواری هایی را باعث می شد. در نتیجه پنج نفت کش مادر به سیری بازگشتند.
حمله هوایی عراق باعث شد ایران سه نفت کش اصلی خود را به لارک بازگرداند و جایگاه بارگیری کشتی ها را به ۱۵ مایلی شمال شرق سیری منتقل کند. این کار جایگاه بار گیری را به مواضع پدافندی ساحلی نزدیک می کرد. همچنین ایران مجبور شد قیمت نفت خود را کاهش دهد تا بتواند نفت کش های مورد نیاز خود را به این منطقه جذب کند.
عراق با هدف قرار دادن پالایشگاه ها و تأسیسات اصلی نفتی ایران در خارک، حملات هوایی خود را ادامه داد. در اواخر ماه آگوست ، عراق ۱۲۰ حمله به جزیره خارک صورت داد. ایران همچنین در ۳ سپتامبر به طور رسمی اعلام کرد که اکنون تمام تأسیسات نفتی ایران در منطقه ی حفاظت شده دریایی قرار دارد.
ایران مجبور بود ناوگان نفت کش خود را از ۱۱ فروند به ۲۰ فروندکشتی افزایش دهد. ایران حتی بزرگترین نفت کش دنیا را (نفت کش Seawise Giant)با ظرفیت ۵۶۴۷۳۶ تن اجاره کرد تا وسیله بارگیری ثابتی را فراهم کند. این قرارداد های اجاره ، سالانه ۶۰ میلیون دلار برای ایران جدای از هزینه های رو به افزایش بیمه، هزینه جایگزینی قطعات از بین رفته در حملات و ۲۰۰۰۰ دلاری که هر روز برای هر کشتی در قبال هزینه های عملیاتی پرداخت می شد، هزینه در بر داشت. به هر حال حملات عراق آنقدر ادامه پیدا کرد که تأثیر خود را گذاشت. میانگین صادرات ایران از روزی ۱.۶ میلیون بشکه نفت در هر روز به ۱.۱ میلیون بشکه نفت در هر روز سقوط کرد و کمی بعد این عدد به ۸۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش یافت.
عراق همچنین حملات هوایی بسیاری را علیه خطوط مقدم آغاز کرد: تقریباً ۴۵تا۷۵ حمله در هر روز. ایران در پاسخ، پس از سیزده ماه اولین موشک اسکاد خود را به سمت عراق شلیک کرد و پالایشگاه نفتی این کشور در الدوره را مورد هدف قرار داد.
ایران از زیارت سالانه ی حج به منظور ایجاد آشوب در مکه استفاده کرد. همچنین نفت کش هایی را که در ترمینال فاتح در امارات متحده عربی و در جنوب سیری، در حال بارگیری بودند ، هدف قرار داد.
این حملات تعداد کل حملات سالیانه ایران در خلیج (فارس) را به ۵۹ حمله رسانید. این تعداد در سال ۱۹۸۵، ۴۶ مورد و در سال ۱۹۸۴ ،۴۰ مورد حمله بود.
با این حال ایران فاقد نیروی هوایی و دریایی مورد نیاز بود تا بتواند به طور مؤثر علیه کشتی های حامی دولت عراق ، حملاتی را ترتیب دهد. ایران هر روز هواپیماهای گشتی خود شامل P ۳ Orion و C ۱۳۰ Hercules را از جزیره ی لاوان به منظور زیر نظر گرفتن تحرکات نفت کش ها، به پرواز در می آورد. ایران همچنین حملات خود به وسیله اف۴ های باقی مانده، ادامه داد. این هواپیماها توانایی پرتاب موشک ماوریک را داشتند. با این حال، اگر کشتی ها و نفت کش ها می توانستند بین لنگرگاه های دبی و لنگرگاه های شرق قطر در شب، رفت و آمد کنند، عموماً در امنیت به سر می بردند.
ایران تا ژوئن سال ۱۹۸۶ توانایی انجام حملات ضد کشتی در شب را نداشت. در این زمان ایران دوربین های دید در شب را برای خلبان ها بالگرد های خود خریداری کرد و سیسمتی را خریداری نمود که به بالگرد های AB ۲۱۲ اجازه می داد موشک های هدایت شونده ی سیمی AS ۱۲ را با برد کم شلیک کنند. با اینکه این بالگرد ها در ماه آگوست یک کشتی باری یونانی را در دوبی نابود کردند و در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۶ نفت کش پاونی را که تحت حفاظت انگلستان بود ، منهدم کردند، اما برد و پایایی عملیات های این بالگرد ها کوتاه بود.با این که دامنه عملیات بالگرد های ایرانی از مناطق دور از ساحل به سمت جزیره ی ابوموسی بود، اما باز هم این محدودیت در مورد آنها صدق می کرد.
با اضافه شدن این حملات، تعداد حمله به خطوط کشتیرانی در خلیج به ۱۴۴ مورد افزایش یافت. همچنین ایران با به کار گیری یک سیستم محافظتی جدید وتغییر لباس فرم کارکنان کشتی ها، امکان رهگیری راداری نفت کش هایش را از سوی عراق تضعیف کرد.
۸ ۵) تغییر جهت نیرو های ایرانی و واردات جنگ افزار ایران :
آشکار بود که اگر ایران بخواهد در نهایت پیروز باشد، باید در جنگ روی زمین پیروز شود. ایران همچنان مشکل نیروی انسانی داشت. ایران تنها به طور موقت ۱۲۵۰۰۰۰ نفر نیرو را در اختیار داشت و در حالت عادی کمتر از ۱۰۰۰۰۰۰نفر حاضر به خدمت بودند. با این حال این تعداد نیروی انسانی هم سازماندهی مناسبی نداشتند. این نیرو به دو قسمت تقسیم می شد، ۶۵۰۰۰۰ نفر نیروی فعال تمام وقت و ۴۰۰۰۰۰ تا ۵۵۰۰۰۰ نفر ذخیره که در زمان های مختلف به کار گرفته می شدند. تعداد نیرو های فعال ارتش ایران بین ۳۰۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰۰ نفر بود. در هر لشکر ارتش، کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر نیرو مشغول به خدمت بود. ۳۵۰۰۰۰ نفر پاسدار در خدمت حاضر بودند و تعداد افراد هر لشکر آنها، کمتر از تعداد نفرات لشکر های ارتش بود. همچنین سپاه پاسداران لشگر های غیر متعارف بسیاری داشت که کمتر از ۱۰۰۰ نفر نیرو در آنها حاضر بودند. آنها تحت فرماندهی جداگانه سازماندهی شده و فاقد اتحاد و همبستگی بودند. ایران در ماه می نیروی هوایی و دریایی مجزای پاسداران را فعال کرد که باعث ایجاد مشکلات جدید در مدیریت نیروی انسانی شد. بر خلاف ارتش، پاسداران علاوه بر حضور در جبهه، در تأمین امنیت داخلی همچنان نقش ایفا می کردند. آنها هنگام بازگشت، سلاح های خود را به خانه می آوردند، اما نیروهای ارتش اجازه چنین کاری را نداشتند. در نتیجه عراق همچنان تعادل خود در نیروی انسانی را حفظ کرده بود و قادر بود نیرویی با آشفتگی کمتر و تخصص بیشتر فراهم آورد.
عملیات فاو اساسا ساختار نیروی انسانی ایران را تغییر نداد و ایران را مجبور کرد مجددا به جذب نیرو بپردازد. این تلاش ها نشان داد ایران به نقطه ای رسیده است که برای تأمین نیروی انسانی و یا انگیزه، بیش از این نمی تواند به شور انقلابی و ملی گرایی تکیه کند. در طول این جنگ به تمام پایگاه های بسیج در شهر های بزرگ اعلام شده بود که به سرعت داوطلبین را به جبهه اعزام کنند. درصد اعزام نیروهای بسیج از هر بخش، دو برابر شد و از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسید.
در ماه آوریل (امام) خمینی طی فتوایی اعلام کرد عملیات نهایی دیگری در ادامه عملیات فاو باید صورت گیرد و با فرا رسیدن سال جدید خورشیدی، ( ۲۱ مارس ۱۹۸۷) جنگ باید به پایان برسد. پس از این حکومت فراخوانی را برای ایجاد ۵۰۰ گروهان ۱۰۰۰ نفره اعلام کرد.
هدف ایران بسیج تمام طبقات و تمام مناطق بود و روند بسیج ساختن را از حالت متمرکز خارج کرد و به ۹۰ شورای استانی اجازه داد به صورت مستقل نیرو گیری کنند.
پاسداران و بسیج این اختیار را یافتند که از میان افرادی که در گذشته خدمت کرده بودند نیز نیروگیری کنند وهمچنین کارمندان نهاد های دولتی هم بار دیگر برای شرکت اجباری در جنگ فرا خوانده شدند.
تغییراتی هم در قانون نظام وظیفه رخ داد. تمام مشمولین باید حداقل یک سال را در خط مقدم سپری می کردند. مجازات اعلام نکردن مشمولیت شش ماه اضافه خدمت بود. بسیج هم برای اولین بار در ژولای شروع به سرباز گیری کرد.
در ۳ سپتامبر اعلان شد که دانشگاه ها تعطیل خواهد شد و ۳۰۰۰۰ استاد ،شرایط سرباز شدن را دارا هستند.
تمام این تلاش ها ، ایران نیرویی انسانی را فراهم آورد که کمی بیشتر از نیروی انسانی عملیات فاو، قدرت داشت.
در مقابل عراق اکنون یک نیروی نظامی تقریبا حرفه ای از ارتش دائم، نیرو های ذخیره و نیرو های نظامی مردمی را فراهم آورده بود که تعداد آنهابیش از ۷۸۰۰۰۰ نفر برآورد می شد. همچنین صدام ۶۸۰۰۰۰ نفر نیروی مردمی رابرای دفاع از کشور در اختیار داشت. درحالی که عراق قانون نظام وظیفه ی خود را سخت تر کرد و دانش آموزان و شهروندان بیشتری را به خدمت فراخواند، اما ارتش حرفه ای تر و منسجم تری به نسبت ارتش ایران در اختیار داشت.
عراق قادر بود تمام جنگ افزار های مورد نیاز خود را بدست آورد، در حالی که ایران مشکل پشتیبانی خود را به تازگی رفع کرده بود. در حالی که ایران میزان رو به رشدی از جنگ افزار های اروپایی را خریداری می کرد و حجم قابل توجهی از جنگ افزار های امریکایی هم در اختیار داشت، اما قطعات یدکی کافی در اختیار نداشت تا بتواند این جنگ افزار ها را برای استفاده در عملیات های نظامی، به کار گیرد.
این برای ایران آسیب زا بود، ولی بدین معنی نبود که ایران قادر به ادامه جنگ نیست. بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، ایران از کره شمالی به ارزش ۴ میلیار دلار و از چین به ارزش ۲۳۰ میلیون دلار، جنگ افزار وارد کرد. ایران قرار داد جدیدی را برای خرید جنگنده، تانک و موشک های ضد کشتی، با چین منعقد کرد. ارزش این قرار داد ۱.۶ میلیارد دلار بود.
ایران همچنین موشک ها زمین به هوای SA ۲ و موشک های SS N ۲ سطح به سطح دریایی، معروف به «کرم ابریشم» را از چین دریافت کرد.
مجموع سلاح های دریافتی از چین بین ماه های مارس و آگوست سال ۱۹۸۶، به ۳۰۰ میلیون دلار رسید. دریافت ها شامل جنگ افزار های کلیدی چون تانک های تی ۵۹، موشک های ضد کشتی و موشک های اسکاد بی بود. محموله هایی که از یونان دریافت شد، قطعات یدکی هواپیما های اف ۴ واف ۵ امریکایی وهمچنین موتور های اف۴که ایران به شدت به آنها نیازمند بود، را فراهم می ساخت.
ایران ۲۰ سیستم ضد هوایی Contraves Skyguard را نیز از سوئیس دریافت کرد.
علاوه بر این، ایران جنگ افزار هایی را از چکسلواکی، و احتمالاً رومانی و بلغارستان دریافت کرد.
با این حال ایران قادر نبود تجهیزات پیشرفته ی کافی را از چنین منابعی دریافت کند و سیستم خود را از سیستم غربی به سیستمی شوروی و چین تغییر دهد. همچنین این واردات باعث نمی شد قدرت تدافعی نیروی هوایی ایران بالا برود و پیشروی های نیرو های زمینی در حملات «عملیات های نهایی» به عراق، تثبیت گردد. چین محموله های خود را با سرعت کم تحویل می داد و تحویل کامل آنها را تا پرداخت کامل به تأخیر می انداخت. مسئله ی مهم دیگر این بود که تبادلات اندوخته های خارجی ایران همچنان کاهش داشت و درآمد مبادلات خارجی ایران به قدری نبود که هم واردات نظامی و غیر نظامی را تأمین کند و به میزانی نیز نبود که ایران بتواند وام های خود را به کشور هایی چون ژاپن پرداخت کند.
۸ ۶) عملیات های کربلای ۲ و کربلای ۳:
نتیجه ی تلاش های ایران برای مهیا ساختن توانایی های عملیاتی در آگوست و سپتامبر آشکار شد. این در حالی بود که شایعات فراوانی در مورد تفرقه در رهبری ایران شنیده می شد. شایعات ناشی از چند منبع بود: رقابت میان (امام) خمینی و رفسنجانی و اختلافات میان نیرو های ارتش و پاسداران. ارتش معتقد بود که باید استراتژی هوشیارانه ای را بر اساس مشاوره های نظامی اتخاذ کرد، در حالی که نیرو های پاسدار و بسیج تأکید بر موج حملات نیروی انسانی، جنگ فرسایشی و شور و اشتیاق انقلابی داشتند.
بدون توجه به اینکه این اختلافات تا چه حد جدی بود، این مانع آماده شدن ایران برای حمله نشد. در ۲۹ آگوست، رفسنجانی اعلام کرد که ۶۵۰۰۰۰ نفر ، برای حمله تجمع کرده اند. در ماه سپتامبر ایران، اعزام ۳۵۰۰۰۰ نفر به جبهه ها را گزارش داد و ورود ۵۰۰ گردان جدید از نیرو های داوطلب را اعلام کرد. در همین زمان ایران می کوشید از هر گونه اختلاف به وجود آمده در عراق بهره برداری کند. ایران تعدادی از اسرای جنگی را آزاد کرد و طی گفتگو هایی اظهار داشت که در صورت تغییر حکومت در عراق و پیروزی ایران در جنگ، ایران خواستار غرامت جنگی نخواهد بود.
ایران در ۳۱ آگوست با آغاز عملیات کربلای ۲، تلاش کرد بلندی های منطقه ی حاج عمران را بازپس گیرد. با اینکه جزئیات این عملیات مشخص نیست، اما به نظر می رسد تیپ ۲۸ کردستان و تیپ ۶۴ رضاییه ارتش در این حمله شرکت داشتند. این یگان ها پنج تیپ از لشگر۵ عراق را هنگام شب مورد حمله قرار دادند.
هر دو طرف گزارشات معمول خود را از دستاورد ها و خسارات طرف مقابل، ارائه کردند، اما به نظر می رسد نیرو های ایرانی بلندی های کردمان را که مشرف بر کردستان است ، به سرعت تصرف کردند. عراق در حمایت از عملیات های دفاعی خود ،روزانه ۱۰۰ حملههوایی را صورت داد و آشکار است که در چنین وضعیتی، جنگ های منطقه ای سختی در گرفته است. در ۳ سپتامبر ایران کوه مرمند را تصرف کرد و در فتح مواضعی در منطقه حاج عمران نیز موفق بود.
به نظر می رسد در این زمان نیروهای پاسدار و بسیج دستور داشتند بدون هماهنگی کافی با یکدیگر به جنگ بپردازند، چرا که رفسنجانی می کوشید به آنها در ازای جنگیدن،کمک هایی مالی بدهد.
نیرو های کمکی که از جانب لشکر پنجم عراق، تیپ ۴۰۴ نیرو های ویژه و تیپ ۱۰۲ گارد ریاست جمهوری به منطقه رسیدند به نظر می رسید ضد حمله ای را ترتیب داده و از شکست عملیات عراقی ها ، بهره برداری کرده اند. آنها نیرو های ایرانی را از بسیاری از تصرفاتشان خارج ساختند. ایران تنها چند روستا، پل و مواضعی را در بلندی های استراتژیک منطقه مرزی، بدست آورد.
مشکلات هماهنگی مشابهی در عملیات کربلای ۳ دیده می شد. عملیات در ۱ سپتامبر آغاز شد. زمانی که پرسنل هوابرد، سکوی نفتی الامیه را تصرف کردند. نیروی دفاعی عراق در این مکان ، بسیار اندک بود. در این حمله همچنین تأسیسات راداری روی سکو نیز نابود شد. عراق با استفاده از این تأسیسات، کشتی ها رادر خلیج(فارس)ردیابی می کرد.ایرانی ها امیدوار بودند که موضعی را بنا کنند که بتوانند با استفاده از آتش توپخانه، پایانه های نفتی ام القصر و البکر را از سمت جنوب هدف قرار دهند. با این حال در ۲ سپتامبر، به نظر
می رسد فرماندهان گارد ایران به ۲۰۰۰ پاسدار دستور دادند که با قایق های تندرو، از راس البیشه به سمت سکو های نفتی الامیه و البکر در خلیج (فارس) حرکت کنند. در این پیشروی، آنها مورد حمله ی هواپیماها، بالگرد های جنگی و توپخانه عراق قرار گرفتند. تنها ۱۳۰ نفر از ۲۰۰۰ سرباز به الامیه رسیدند. سپس چتر بازان عراقی روی سکو فرود آمدند و آن را بازپس گرفتند.
حداکثر کاری که ایران در خلیج (فارس) به انجام رسانید این بود که عملیات های گشت و غافلگیری را گسترش دهد. ایران گشت های دریایی خود را به ۱۵تا۲۰ گشت در روز افزایش داد. در این مدت ،یک کشتی باری شوروی به نام پیتر ییمتسوف را توقیف کرد و در ۲۳ سپتامبر به وسیله بالگرد ،به یک کشتی انگلیسی حمله کرد.
۸ ۶) عراق؛ حملات هوایی بیشتر، جنگ های زمینی کمتر :
عراق به عملیات های هوایی دور برد خود ادامه می داد. عراق پالایشگاه تبریز را در ۱۰ آگوست ۱۹۸۶ و اسکله ی بارگیری لاوان را در ۷ سپتامبر مورد حمله قرار داد. در ۱۶ سپتامبر ،عراق حملات موفقیت آمیزی را بر روی جزیره ی خارک به انجام رساند.
این حملات باعث شد ایران تکیه ی بیشتری بر جزیره ی لارک داشته باشد و قیمت نفت خود را به میزان چشمگیری کاهش دهد.
نیرو های عراق همچنین انبار های مهمات و دیگر اهداف نظامی ایران در طول مرز را مورد حمله قرار دادند. شهر های مرزی ایران مانند مریوان، موسک و رباط از این حملات بی نصیب نماندند. در حالی که ایران بغداد را در ماه نوامبر با چند موشک اسکاد مورد حمله قرار داد، اما در حملات هوایی موفقیتی کسب نکرد. علیرغم ساقط شدن چند هواپیمای عراقی به وسیله دفاع ضد هوایی ایران، ایران مجبور شد عقب نشسته و حملات هوایی عراق را بپذیرد. جنگ در میان دو منازعه متوقف شده بود: توانایی عراق در حملات هوایی برای تضعیف ایران و توانایی ایران در بخش زمینی برای اشغال عراق.
عراق همچنان در استفاده مؤثر از نیروی هوایی خود مشکل داشت. این کشور نیروی هوایی کافی برای تأثیر گذاری مناسب در اختیار نداشت. عراق در حمله به تأسیسات صادرات نفت ایران، دستاورد های خوبی داشت و هزینه های سنگینی را بر ایران تحمیل کرد و ایران را مجبور کرد قیمت نفت خود را به شدت کاهش دهد، اما با این حال حملات عراق آنقدر ثبات و شدت نداشت که بتواند صادرات ماهانه ایران را متوقف کند. عراق در حمله به اهداف آسیب پذیر ایران ناکام ماند (نظیر پالایشگاه ها و نیروگاه ها ) و حملات عراق تأثیر چندانی بر اقتصاد داخلی ایران نداشت. عراق در بیشتر حملات خود اهداف سیاسی را دنبال می کرد. این شاید دلیل این باشد که عراق اهداف شهری کم ارزش را مورد حمله قرار می داد، در حالی که قادر بود تأسیسات و اهداف اقتصادی را مورد حمله قرار دهد.
عراق متوجه این مشکل شده بود که باید قدرت نیروی زمینی خود را افزایش دهد. مقامات عالی عراق مانند وزیر امور خارجه، طارق عزیز هشدار دادند که عملیات نهایی ایران در هر زمانی ممکن است آغاز شود و احتمالا این حملات در چند نقطه صورت گیرد، که نتیجه ی آن به اتمام رسیدن نیروی ذخیره ی عراق خواهد بود. علیرغم مشکلات اقتصادی، عراق توانست نیروی نظامی خود را به ۸۲۰۰۰۰ نفر رسانده و هر هفت لشکر خود را که در مرز ۱۱۰۰ کیلومتری با ایران مستقر بودند، به وسیله ی این نیروها تأمین کند.
در این زمان، ارتش عراق ۴۶ یگان عمده رزمی داشت. در حالی که عراق آنها را «لشکر» می نامید، بر اساس استاندارد های غربی، آنها فقط به اندازه تیپ های تقویت شده ،نیرو و تجهیزات داشتند.
مهمتر این که عراق گارد ریاست جمهوری خود را از ۶ تیپ به ۱۶تا۱۷ تیپ مکانیزه افزایش داد. در مجموع ۲۵۰۰۰ نفر در این تیپ ها جای می گرفتند که مجهز به تسلیحات زرهی از جمله تانک های تی ۷۲ بودند. این مسئله «نیروی حمله » رو به رشدی را در اختیار عراق می گذاشت که هم برای ضد حمله و هم برای حمله، آموزش دیده بودند و آرام آرام باعث می شد عراق شیوه خود را از جنگ دفاعی ایستا تغییر دهد. عراق همچنین به تقویت مواضع دفاعی جبهه های خود ادامه داد. عراق خاکریز ها، میدان های مین و سیم های خاردار جدیدی احداث کرد و تعداد تانک های مستقر شده ی خود را افزایش داد. در تمام مواضع دفاعی، حجم توپخانه ی خود را افزایش داد و بر شناسایی صحیح اهداف و آتش سنگین تأکید بیشتری مبذول داشت.
پس از پایان کربلای ۳ تا اواخر دسامبر هیچ عملیات زمینی عمده ای صورت نگرفت. اما ایران تحرکات زمینی خود را پس از کربلای ۲ و ۳ متوقف نکرد. ایران تعدادی از بلندی های کلیدی مشرف بر مهران را در شب ۱۶ سپتامبر تصرف کرد. همچنین چند بلندی را در مناطق مرزی بدرا، ذرباتیه و ورمهراز فتح کرد.
در ۱۶ سپتامبر (امام) خمینی جلسه ای را با فرماندهان عالی خود برگزار کرد. پس از برگذاری این جلسه شایعاتی مبنی بر اینکه ایران در ۲۲ سپتامبریعنی تاریخ آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰، با تمام قوا ،عملیاتی را ترتیب خواهد داد،منتشر گردید.
در طول روز های پایانی ماه سپتامبر و ماه اکتبر، نیرو های ایرانی با انجام عملیات های کوچک زمینی، مواضع و روحیه ی سربازان عراقی را اندک اندک تضعیف می کردند. ایران همچنان به حملات توپخانه ای پراکنده ی خود به بصره ادامه می داد و با ترکیب کردن نیرو های خود و نیرو های ویژه ی کرد، به اهداف کلیدی مانند پالایشگاه نفتی کرکوک و پادگان های Koi Sanjaq و Altun Kopru حمله کرد. البته این حملات دستاورد های چندانی به همراه نداشت.
در مقابل عراق، حملات خود به اهداف نفتی ایران را ادامه داد. عراق مواضع زیر را در ایران مورد هدف قرار داد: تأسیسات متراکم سازی گاز، پالایشگاه شیراز، مراکز صنعتی در اصفهان، میدان های نفتی دور از ساحل رستم و ساسان و تلمبه خانه های نفتی در میادین نفتی مارون و اهواز. عراق همچنان به نفت کش های ایران حمله می کرد و حتی یکی از نفت کش ها را که ایران به تازگی آن را وارد خطوط کشتی رانی کرده بود، قبل از اینکه به لارک برسد، مورد حمله قرار داد. این کشتی به تازگی در دبی برای حمل نفت تغییر کارایی داده بود و تجهیزات دفاعی به ارزش ۵۰۰۰۰۰ دلار بر روی آن نصب شده بود. تجیزات مذکور شامل این موارد بود: رنگ ضد انعکاس، بازتابنده های راداری در هر دو سر کشتی، تولید کننده ی پارازیت و سیستم فریب دهنده ی الکترونیک.
عراق حملات موفقیت آمیز استثنائی ای را در ۲۹ سپتامبر و ۶ اکتبر سال ۱۹۸۶ به خارک انجام داد. در حملاتی که بعد ها صورت گرفت ،دو پایانه فعال باقی مانده در ۱۴ اسکله خارک نیز از کار افتاد.
حملات جدید عراق به طور موقت صادرات نفتی ایران را تا ۸۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش داد که این رقم نصف میزان صادرات معمول عراق بود.و کشتی ها را خارج از لارک و در فاصله ای بسیار دور تر از فاصله عادی برای بارگیری، منتظر نگاه داشت.
این حملات همچنین ایران را مجبور کرد تمام توان خود را به کار گیرد تا بدون این که نفت کش ها را به خارک بفرستد با استفاده از دو سکوی شناور که در سال ۱۹۸۵ خریداری کرده بود، بارگیری آنها را به انجام برساند. در نهایت حملات هوایی عراق به پالایشگاه ها باعث شد ایران روزانه ۱۰۰۰۰۰ بشکه تولیدات پالایشگاهی را از خارج وارد کند و حق بیمه ی نفت کش ها را نیز افزایش دهد. بار دیگر ایران مجبور بود سهمیه بندی بنزین را در داخل ،افزایش دهد.
لینک مطلب http://irartesh.ir/Forum/Catgory/186/Post/4090
@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @
علاقه مندی ها (Bookmarks)