دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26

موضوع: درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

  1. #11
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش هشتم قسمت دوم

    ۸ ۴) عراق به سمت جنگ هوایی و جنگ نفت کش ها بازگشت:

    عراق سعی کرد شکست خود در مهران را با حمله به مواضع ایران در جزایر مجنون، جبران کند، اما باز هم شکست خورد و به حملات هوایی روی آورد. عراق موج جدیدی از بمباران های خود را پس از سه ماه آرامش آغاز کرد. در ۲۰ و ۳۰ ژولای اهداف متنوعی مانند کارخانه شکر، پادگان های نظامی، پالایشگاه نفت و مناطق شهری در اراک، مریوان وسنندج را مورد حمله قرار داد. حمله ۲۷ ژولای به اراک به کشته شدن ۷۰ غیر نظامی انجامید.
    عراق همچنین حملات خود به اهداف نفتی ایران را گسترش داد. در ۱۲ آگوست برای اولین بار جنگنده های عراقی تأسیسات نفتی ایران در جزیره سیری را مورد حمله قرار دادند و سه نفت کش را که در این پایانه در حال بارگیری بودند ،مورد اصابت موشک قرار دادند. این حمله اهمیت ویژه ای داشت، چرا که ایران اکنون تمام صادرات نفتی خود را از خارک صورت می داد. سیری در ۶۴۰ کیلومتری عراق و در ۲۴۰ کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد. این حمله نشان داد که ایران بیش از آنچه که گمان می کرد در صادرات نفت مشکل دارد.

    جزئیات کامل حمله عراق به سیری نامشخص است. عراق چهار میراژ F ۱ را در این عملیات به کار گرفت، اما مشخص نیست که این هواپیماها از موشک های اگزوست یا از بمب های هدایت شونده ی لیزری استفاده کردند. به نظر می رسد عراق از سوخت رسان های آنتونوف برای سوخت گیری میراژ ها استفاده کرده و حتی یکی از کشور های دوست خود در خلیج (فارس) را در این عملیات شرکت داده است. با این حال منابع دیگری گزارش داده اند که عراق خطر پرواز در ارتفاع زیاد را پذیرفته بود ،با اینکه می دانست اگر جنگنده ها در گیر جنگ هوایی شوند ،برای بازگشت به سوخت زیادی نیاز خواهند داشت.

    به هر حال حمله به سیری، ایران را در صادرات نفت دچار مشکلات عمده ای کرد. ایران مطمئن بود که هیچ جایگزینی برای سیری در اختیار ندارد. جنگنده های عراقی برای اولین بار در ۲۴ جولای از روی سیری عبور کردند و این باعث شد ایران فعالیت های کشتیرانی خود را به لارک انتقال دهد. ایران تلاش کرده پایانه ای با ظرفیت بارگیری ۱.۵ میلیون بشکه نفت در هر روز با نام والفجر ۲ را در جزیره ی لارک مستقر سازد. این جزیره در ۱۳۰ مایلی شرق سیری قرار دارد ،اما به دلیل آب و هوای نامساعد در زمان باد و باران های موسمی و وجود مشکلات ترابری، دشواری هایی را باعث می شد. در نتیجه پنج نفت کش مادر به سیری بازگشتند.

    حمله هوایی عراق باعث شد ایران سه نفت کش اصلی خود را به لارک بازگرداند و جایگاه بارگیری کشتی ها را به ۱۵ مایلی شمال شرق سیری منتقل کند. این کار جایگاه بار گیری را به مواضع پدافندی ساحلی نزدیک می کرد. همچنین ایران مجبور شد قیمت نفت خود را کاهش دهد تا بتواند نفت کش های مورد نیاز خود را به این منطقه جذب کند.

    عراق با هدف قرار دادن پالایشگاه ها و تأسیسات اصلی نفتی ایران در خارک، حملات هوایی خود را ادامه داد. در اواخر ماه آگوست ، عراق ۱۲۰ حمله به جزیره خارک صورت داد. ایران همچنین در ۳ سپتامبر به طور رسمی اعلام کرد که اکنون تمام تأسیسات نفتی ایران در منطقه ی حفاظت شده دریایی قرار دارد.

    ایران مجبور بود ناوگان نفت کش خود را از ۱۱ فروند به ۲۰ فروندکشتی افزایش دهد. ایران حتی بزرگترین نفت کش دنیا را (نفت کش Seawise Giant)با ظرفیت ۵۶۴۷۳۶ تن اجاره کرد تا وسیله بارگیری ثابتی را فراهم کند. این قرارداد های اجاره ، سالانه ۶۰ میلیون دلار برای ایران جدای از هزینه های رو به افزایش بیمه، هزینه جایگزینی قطعات از بین رفته در حملات و ۲۰۰۰۰ دلاری که هر روز برای هر کشتی در قبال هزینه های عملیاتی پرداخت می شد، هزینه در بر داشت. به هر حال حملات عراق آنقدر ادامه پیدا کرد که تأثیر خود را گذاشت. میانگین صادرات ایران از روزی ۱.۶ میلیون بشکه نفت در هر روز به ۱.۱ میلیون بشکه نفت در هر روز سقوط کرد و کمی بعد این عدد به ۸۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش یافت.

    عراق همچنین حملات هوایی بسیاری را علیه خطوط مقدم آغاز کرد: تقریباً ۴۵تا۷۵ حمله در هر روز. ایران در پاسخ، پس از سیزده ماه اولین موشک اسکاد خود را به سمت عراق شلیک کرد و پالایشگاه نفتی این کشور در الدوره را مورد هدف قرار داد.

    ایران از زیارت سالانه ی حج به منظور ایجاد آشوب در مکه استفاده کرد. همچنین نفت کش هایی را که در ترمینال فاتح در امارات متحده عربی و در جنوب سیری، در حال بارگیری بودند ، هدف قرار داد.

    این حملات تعداد کل حملات سالیانه ایران در خلیج (فارس) را به ۵۹ حمله رسانید. این تعداد در سال ۱۹۸۵، ۴۶ مورد و در سال ۱۹۸۴ ،۴۰ مورد حمله بود.

    با این حال ایران فاقد نیروی هوایی و دریایی مورد نیاز بود تا بتواند به طور مؤثر علیه کشتی های حامی دولت عراق ، حملاتی را ترتیب دهد. ایران هر روز هواپیماهای گشتی خود شامل P ۳ Orion و C ۱۳۰ Hercules را از جزیره ی لاوان به منظور زیر نظر گرفتن تحرکات نفت کش ها، به پرواز در می آورد. ایران همچنین حملات خود به وسیله اف۴ های باقی مانده، ادامه داد. این هواپیماها توانایی پرتاب موشک ماوریک را داشتند. با این حال، اگر کشتی ها و نفت کش ها می توانستند بین لنگرگاه های دبی و لنگرگاه های شرق قطر در شب، رفت و آمد کنند، عموماً در امنیت به سر می بردند.

    ایران تا ژوئن سال ۱۹۸۶ توانایی انجام حملات ضد کشتی در شب را نداشت. در این زمان ایران دوربین های دید در شب را برای خلبان ها بالگرد های خود خریداری کرد و سیسمتی را خریداری نمود که به بالگرد های AB ۲۱۲ اجازه می داد موشک های هدایت شونده ی سیمی AS ۱۲ را با برد کم شلیک کنند. با اینکه این بالگرد ها در ماه آگوست یک کشتی باری یونانی را در دوبی نابود کردند و در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۶ نفت کش پاونی را که تحت حفاظت انگلستان بود ، منهدم کردند، اما برد و پایایی عملیات های این بالگرد ها کوتاه بود.با این که دامنه عملیات بالگرد های ایرانی از مناطق دور از ساحل به سمت جزیره ی ابوموسی بود، اما باز هم این محدودیت در مورد آنها صدق می کرد.

    با اضافه شدن این حملات، تعداد حمله به خطوط کشتیرانی در خلیج به ۱۴۴ مورد افزایش یافت. همچنین ایران با به کار گیری یک سیستم محافظتی جدید وتغییر لباس فرم کارکنان کشتی ها، امکان رهگیری راداری نفت کش هایش را از سوی عراق تضعیف کرد.

    ۸ ۵) تغییر جهت نیرو های ایرانی و واردات جنگ افزار ایران :

    آشکار بود که اگر ایران بخواهد در نهایت پیروز باشد، باید در جنگ روی زمین پیروز شود. ایران همچنان مشکل نیروی انسانی داشت. ایران تنها به طور موقت ۱۲۵۰۰۰۰ نفر نیرو را در اختیار داشت و در حالت عادی کمتر از ۱۰۰۰۰۰۰نفر حاضر به خدمت بودند. با این حال این تعداد نیروی انسانی هم سازماندهی مناسبی نداشتند. این نیرو به دو قسمت تقسیم می شد، ۶۵۰۰۰۰ نفر نیروی فعال تمام وقت و ۴۰۰۰۰۰ تا ۵۵۰۰۰۰ نفر ذخیره که در زمان های مختلف به کار گرفته می شدند. تعداد نیرو های فعال ارتش ایران بین ۳۰۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰۰ نفر بود. در هر لشکر ارتش، کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر نیرو مشغول به خدمت بود. ۳۵۰۰۰۰ نفر پاسدار در خدمت حاضر بودند و تعداد افراد هر لشکر آنها، کمتر از تعداد نفرات لشکر های ارتش بود. همچنین سپاه پاسداران لشگر های غیر متعارف بسیاری داشت که کمتر از ۱۰۰۰ نفر نیرو در آنها حاضر بودند. آنها تحت فرماندهی جداگانه سازماندهی شده و فاقد اتحاد و همبستگی بودند. ایران در ماه می نیروی هوایی و دریایی مجزای پاسداران را فعال کرد که باعث ایجاد مشکلات جدید در مدیریت نیروی انسانی شد. بر خلاف ارتش، پاسداران علاوه بر حضور در جبهه، در تأمین امنیت داخلی همچنان نقش ایفا می کردند. آنها هنگام بازگشت، سلاح های خود را به خانه می آوردند، اما نیروهای ارتش اجازه چنین کاری را نداشتند. در نتیجه عراق همچنان تعادل خود در نیروی انسانی را حفظ کرده بود و قادر بود نیرویی با آشفتگی کمتر و تخصص بیشتر فراهم آورد.

    عملیات فاو اساسا ساختار نیروی انسانی ایران را تغییر نداد و ایران را مجبور کرد مجددا به جذب نیرو بپردازد. این تلاش ها نشان داد ایران به نقطه ای رسیده است که برای تأمین نیروی انسانی و یا انگیزه، بیش از این نمی تواند به شور انقلابی و ملی گرایی تکیه کند. در طول این جنگ به تمام پایگاه های بسیج در شهر های بزرگ اعلام شده بود که به سرعت داوطلبین را به جبهه اعزام کنند. درصد اعزام نیروهای بسیج از هر بخش، دو برابر شد و از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسید.

    در ماه آوریل (امام) خمینی طی فتوایی اعلام کرد عملیات نهایی دیگری در ادامه عملیات فاو باید صورت گیرد و با فرا رسیدن سال جدید خورشیدی، ( ۲۱ مارس ۱۹۸۷) جنگ باید به پایان برسد. پس از این حکومت فراخوانی را برای ایجاد ۵۰۰ گروهان ۱۰۰۰ نفره اعلام کرد.

    هدف ایران بسیج تمام طبقات و تمام مناطق بود و روند بسیج ساختن را از حالت متمرکز خارج کرد و به ۹۰ شورای استانی اجازه داد به صورت مستقل نیرو گیری کنند.

    پاسداران و بسیج این اختیار را یافتند که از میان افرادی که در گذشته خدمت کرده بودند نیز نیروگیری کنند وهمچنین کارمندان نهاد های دولتی هم بار دیگر برای شرکت اجباری در جنگ فرا خوانده شدند.

    تغییراتی هم در قانون نظام وظیفه رخ داد. تمام مشمولین باید حداقل یک سال را در خط مقدم سپری می کردند. مجازات اعلام نکردن مشمولیت شش ماه اضافه خدمت بود. بسیج هم برای اولین بار در ژولای شروع به سرباز گیری کرد.

    در ۳ سپتامبر اعلان شد که دانشگاه ها تعطیل خواهد شد و ۳۰۰۰۰ استاد ،شرایط سرباز شدن را دارا هستند.

    تمام این تلاش ها ، ایران نیرویی انسانی را فراهم آورد که کمی بیشتر از نیروی انسانی عملیات فاو، قدرت داشت.

    در مقابل عراق اکنون یک نیروی نظامی تقریبا حرفه ای از ارتش دائم، نیرو های ذخیره و نیرو های نظامی مردمی را فراهم آورده بود که تعداد آنهابیش از ۷۸۰۰۰۰ نفر برآورد می شد. همچنین صدام ۶۸۰۰۰۰ نفر نیروی مردمی رابرای دفاع از کشور در اختیار داشت. درحالی که عراق قانون نظام وظیفه ی خود را سخت تر کرد و دانش آموزان و شهروندان بیشتری را به خدمت فراخواند، اما ارتش حرفه ای تر و منسجم تری به نسبت ارتش ایران در اختیار داشت.

    عراق قادر بود تمام جنگ افزار های مورد نیاز خود را بدست آورد، در حالی که ایران مشکل پشتیبانی خود را به تازگی رفع کرده بود. در حالی که ایران میزان رو به رشدی از جنگ افزار های اروپایی را خریداری می کرد و حجم قابل توجهی از جنگ افزار های امریکایی هم در اختیار داشت، اما قطعات یدکی کافی در اختیار نداشت تا بتواند این جنگ افزار ها را برای استفاده در عملیات های نظامی، به کار گیرد.

    این برای ایران آسیب زا بود، ولی بدین معنی نبود که ایران قادر به ادامه جنگ نیست. بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، ایران از کره شمالی به ارزش ۴ میلیار دلار و از چین به ارزش ۲۳۰ میلیون دلار، جنگ افزار وارد کرد. ایران قرار داد جدیدی را برای خرید جنگنده، تانک و موشک های ضد کشتی، با چین منعقد کرد. ارزش این قرار داد ۱.۶ میلیارد دلار بود.

    ایران همچنین موشک ها زمین به هوای SA ۲ و موشک های SS N ۲ سطح به سطح دریایی، معروف به «کرم ابریشم» را از چین دریافت کرد.

    مجموع سلاح های دریافتی از چین بین ماه های مارس و آگوست سال ۱۹۸۶، به ۳۰۰ میلیون دلار رسید. دریافت ها شامل جنگ افزار های کلیدی چون تانک های تی ۵۹، موشک های ضد کشتی و موشک های اسکاد بی بود. محموله هایی که از یونان دریافت شد، قطعات یدکی هواپیما های اف ۴ واف ۵ امریکایی وهمچنین موتور های اف۴که ایران به شدت به آنها نیازمند بود، را فراهم می ساخت.

    ایران ۲۰ سیستم ضد هوایی Contraves Skyguard را نیز از سوئیس دریافت کرد.

    علاوه بر این، ایران جنگ افزار هایی را از چکسلواکی، و احتمالاً رومانی و بلغارستان دریافت کرد.

    با این حال ایران قادر نبود تجهیزات پیشرفته ی کافی را از چنین منابعی دریافت کند و سیستم خود را از سیستم غربی به سیستمی شوروی و چین تغییر دهد. همچنین این واردات باعث نمی شد قدرت تدافعی نیروی هوایی ایران بالا برود و پیشروی های نیرو های زمینی در حملات «عملیات های نهایی» به عراق، تثبیت گردد. چین محموله های خود را با سرعت کم تحویل می داد و تحویل کامل آنها را تا پرداخت کامل به تأخیر می انداخت. مسئله ی مهم دیگر این بود که تبادلات اندوخته های خارجی ایران همچنان کاهش داشت و درآمد مبادلات خارجی ایران به قدری نبود که هم واردات نظامی و غیر نظامی را تأمین کند و به میزانی نیز نبود که ایران بتواند وام های خود را به کشور هایی چون ژاپن پرداخت کند.

    ۸ ۶) عملیات های کربلای ۲ و کربلای ۳:

    نتیجه ی تلاش های ایران برای مهیا ساختن توانایی های عملیاتی در آگوست و سپتامبر آشکار شد. این در حالی بود که شایعات فراوانی در مورد تفرقه در رهبری ایران شنیده می شد. شایعات ناشی از چند منبع بود: رقابت میان (امام) خمینی و رفسنجانی و اختلافات میان نیرو های ارتش و پاسداران. ارتش معتقد بود که باید استراتژی هوشیارانه ای را بر اساس مشاوره های نظامی اتخاذ کرد، در حالی که نیرو های پاسدار و بسیج تأکید بر موج حملات نیروی انسانی، جنگ فرسایشی و شور و اشتیاق انقلابی داشتند.

    بدون توجه به اینکه این اختلافات تا چه حد جدی بود، این مانع آماده شدن ایران برای حمله نشد. در ۲۹ آگوست، رفسنجانی اعلام کرد که ۶۵۰۰۰۰ نفر ، برای حمله تجمع کرده اند. در ماه سپتامبر ایران، اعزام ۳۵۰۰۰۰ نفر به جبهه ها را گزارش داد و ورود ۵۰۰ گردان جدید از نیرو های داوطلب را اعلام کرد. در همین زمان ایران می کوشید از هر گونه اختلاف به وجود آمده در عراق بهره برداری کند. ایران تعدادی از اسرای جنگی را آزاد کرد و طی گفتگو هایی اظهار داشت که در صورت تغییر حکومت در عراق و پیروزی ایران در جنگ، ایران خواستار غرامت جنگی نخواهد بود.

    ایران در ۳۱ آگوست با آغاز عملیات کربلای ۲، تلاش کرد بلندی های منطقه ی حاج عمران را بازپس گیرد. با اینکه جزئیات این عملیات مشخص نیست، اما به نظر می رسد تیپ ۲۸ کردستان و تیپ ۶۴ رضاییه ارتش در این حمله شرکت داشتند. این یگان ها پنج تیپ از لشگر۵ عراق را هنگام شب مورد حمله قرار دادند.

    هر دو طرف گزارشات معمول خود را از دستاورد ها و خسارات طرف مقابل، ارائه کردند، اما به نظر می رسد نیرو های ایرانی بلندی های کردمان را که مشرف بر کردستان است ، به سرعت تصرف کردند. عراق در حمایت از عملیات های دفاعی خود ،روزانه ۱۰۰ حملههوایی را صورت داد و آشکار است که در چنین وضعیتی، جنگ های منطقه ای سختی در گرفته است. در ۳ سپتامبر ایران کوه مرمند را تصرف کرد و در فتح مواضعی در منطقه حاج عمران نیز موفق بود.

    به نظر می رسد در این زمان نیروهای پاسدار و بسیج دستور داشتند بدون هماهنگی کافی با یکدیگر به جنگ بپردازند، چرا که رفسنجانی می کوشید به آنها در ازای جنگیدن،کمک هایی مالی بدهد.

    نیرو های کمکی که از جانب لشکر پنجم عراق، تیپ ۴۰۴ نیرو های ویژه و تیپ ۱۰۲ گارد ریاست جمهوری به منطقه رسیدند به نظر می رسید ضد حمله ای را ترتیب داده و از شکست عملیات عراقی ها ، بهره برداری کرده اند. آنها نیرو های ایرانی را از بسیاری از تصرفاتشان خارج ساختند. ایران تنها چند روستا، پل و مواضعی را در بلندی های استراتژیک منطقه مرزی، بدست آورد.

    مشکلات هماهنگی مشابهی در عملیات کربلای ۳ دیده می شد. عملیات در ۱ سپتامبر آغاز شد. زمانی که پرسنل هوابرد، سکوی نفتی الامیه را تصرف کردند. نیروی دفاعی عراق در این مکان ، بسیار اندک بود. در این حمله همچنین تأسیسات راداری روی سکو نیز نابود شد. عراق با استفاده از این تأسیسات، کشتی ها رادر خلیج(فارس)ردیابی می کرد.ایرانی ها امیدوار بودند که موضعی را بنا کنند که بتوانند با استفاده از آتش توپخانه، پایانه های نفتی ام القصر و البکر را از سمت جنوب هدف قرار دهند. با این حال در ۲ سپتامبر، به نظر

    می رسد فرماندهان گارد ایران به ۲۰۰۰ پاسدار دستور دادند که با قایق های تندرو، از راس البیشه به سمت سکو های نفتی الامیه و البکر در خلیج (فارس) حرکت کنند. در این پیشروی، آنها مورد حمله ی هواپیماها، بالگرد های جنگی و توپخانه عراق قرار گرفتند. تنها ۱۳۰ نفر از ۲۰۰۰ سرباز به الامیه رسیدند. سپس چتر بازان عراقی روی سکو فرود آمدند و آن را بازپس گرفتند.

    حداکثر کاری که ایران در خلیج (فارس) به انجام رسانید این بود که عملیات های گشت و غافلگیری را گسترش دهد. ایران گشت های دریایی خود را به ۱۵تا۲۰ گشت در روز افزایش داد. در این مدت ،یک کشتی باری شوروی به نام پیتر ییمتسوف را توقیف کرد و در ۲۳ سپتامبر به وسیله بالگرد ،به یک کشتی انگلیسی حمله کرد.

    ۸ ۶) عراق؛ حملات هوایی بیشتر، جنگ های زمینی کمتر :

    عراق به عملیات های هوایی دور برد خود ادامه می داد. عراق پالایشگاه تبریز را در ۱۰ آگوست ۱۹۸۶ و اسکله ی بارگیری لاوان را در ۷ سپتامبر مورد حمله قرار داد. در ۱۶ سپتامبر ،عراق حملات موفقیت آمیزی را بر روی جزیره ی خارک به انجام رساند.

    این حملات باعث شد ایران تکیه ی بیشتری بر جزیره ی لارک داشته باشد و قیمت نفت خود را به میزان چشمگیری کاهش دهد.

    نیرو های عراق همچنین انبار های مهمات و دیگر اهداف نظامی ایران در طول مرز را مورد حمله قرار دادند. شهر های مرزی ایران مانند مریوان، موسک و رباط از این حملات بی نصیب نماندند. در حالی که ایران بغداد را در ماه نوامبر با چند موشک اسکاد مورد حمله قرار داد، اما در حملات هوایی موفقیتی کسب نکرد. علیرغم ساقط شدن چند هواپیمای عراقی به وسیله دفاع ضد هوایی ایران، ایران مجبور شد عقب نشسته و حملات هوایی عراق را بپذیرد. جنگ در میان دو منازعه متوقف شده بود: توانایی عراق در حملات هوایی برای تضعیف ایران و توانایی ایران در بخش زمینی برای اشغال عراق.

    عراق همچنان در استفاده مؤثر از نیروی هوایی خود مشکل داشت. این کشور نیروی هوایی کافی برای تأثیر گذاری مناسب در اختیار نداشت. عراق در حمله به تأسیسات صادرات نفت ایران، دستاورد های خوبی داشت و هزینه های سنگینی را بر ایران تحمیل کرد و ایران را مجبور کرد قیمت نفت خود را به شدت کاهش دهد، اما با این حال حملات عراق آنقدر ثبات و شدت نداشت که بتواند صادرات ماهانه ایران را متوقف کند. عراق در حمله به اهداف آسیب پذیر ایران ناکام ماند (نظیر پالایشگاه ها و نیروگاه ها ) و حملات عراق تأثیر چندانی بر اقتصاد داخلی ایران نداشت. عراق در بیشتر حملات خود اهداف سیاسی را دنبال می کرد. این شاید دلیل این باشد که عراق اهداف شهری کم ارزش را مورد حمله قرار می داد، در حالی که قادر بود تأسیسات و اهداف اقتصادی را مورد حمله قرار دهد.

    عراق متوجه این مشکل شده بود که باید قدرت نیروی زمینی خود را افزایش دهد. مقامات عالی عراق مانند وزیر امور خارجه، طارق عزیز هشدار دادند که عملیات نهایی ایران در هر زمانی ممکن است آغاز شود و احتمالا این حملات در چند نقطه صورت گیرد، که نتیجه ی آن به اتمام رسیدن نیروی ذخیره ی عراق خواهد بود. علیرغم مشکلات اقتصادی، عراق توانست نیروی نظامی خود را به ۸۲۰۰۰۰ نفر رسانده و هر هفت لشکر خود را که در مرز ۱۱۰۰ کیلومتری با ایران مستقر بودند، به وسیله ی این نیروها تأمین کند.

    در این زمان، ارتش عراق ۴۶ یگان عمده رزمی داشت. در حالی که عراق آنها را «لشکر» می نامید، بر اساس استاندارد های غربی، آنها فقط به اندازه تیپ های تقویت شده ،نیرو و تجهیزات داشتند.

    مهمتر این که عراق گارد ریاست جمهوری خود را از ۶ تیپ به ۱۶تا۱۷ تیپ مکانیزه افزایش داد. در مجموع ۲۵۰۰۰ نفر در این تیپ ها جای می گرفتند که مجهز به تسلیحات زرهی از جمله تانک های تی ۷۲ بودند. این مسئله «نیروی حمله » رو به رشدی را در اختیار عراق می گذاشت که هم برای ضد حمله و هم برای حمله، آموزش دیده بودند و آرام آرام باعث می شد عراق شیوه خود را از جنگ دفاعی ایستا تغییر دهد. عراق همچنین به تقویت مواضع دفاعی جبهه های خود ادامه داد. عراق خاکریز ها، میدان های مین و سیم های خاردار جدیدی احداث کرد و تعداد تانک های مستقر شده ی خود را افزایش داد. در تمام مواضع دفاعی، حجم توپخانه ی خود را افزایش داد و بر شناسایی صحیح اهداف و آتش سنگین تأکید بیشتری مبذول داشت.

    پس از پایان کربلای ۳ تا اواخر دسامبر هیچ عملیات زمینی عمده ای صورت نگرفت. اما ایران تحرکات زمینی خود را پس از کربلای ۲ و ۳ متوقف نکرد. ایران تعدادی از بلندی های کلیدی مشرف بر مهران را در شب ۱۶ سپتامبر تصرف کرد. همچنین چند بلندی را در مناطق مرزی بدرا، ذرباتیه و ورمهراز فتح کرد.

    در ۱۶ سپتامبر (امام) خمینی جلسه ای را با فرماندهان عالی خود برگزار کرد. پس از برگذاری این جلسه شایعاتی مبنی بر اینکه ایران در ۲۲ سپتامبریعنی تاریخ آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰، با تمام قوا ،عملیاتی را ترتیب خواهد داد،منتشر گردید.

    در طول روز های پایانی ماه سپتامبر و ماه اکتبر، نیرو های ایرانی با انجام عملیات های کوچک زمینی، مواضع و روحیه ی سربازان عراقی را اندک اندک تضعیف می کردند. ایران همچنان به حملات توپخانه ای پراکنده ی خود به بصره ادامه می داد و با ترکیب کردن نیرو های خود و نیرو های ویژه ی کرد، به اهداف کلیدی مانند پالایشگاه نفتی کرکوک و پادگان های Koi Sanjaq و Altun Kopru حمله کرد. البته این حملات دستاورد های چندانی به همراه نداشت.

    در مقابل عراق، حملات خود به اهداف نفتی ایران را ادامه داد. عراق مواضع زیر را در ایران مورد هدف قرار داد: تأسیسات متراکم سازی گاز، پالایشگاه شیراز، مراکز صنعتی در اصفهان، میدان های نفتی دور از ساحل رستم و ساسان و تلمبه خانه های نفتی در میادین نفتی مارون و اهواز. عراق همچنان به نفت کش های ایران حمله می کرد و حتی یکی از نفت کش ها را که ایران به تازگی آن را وارد خطوط کشتی رانی کرده بود، قبل از اینکه به لارک برسد، مورد حمله قرار داد. این کشتی به تازگی در دبی برای حمل نفت تغییر کارایی داده بود و تجهیزات دفاعی به ارزش ۵۰۰۰۰۰ دلار بر روی آن نصب شده بود. تجیزات مذکور شامل این موارد بود: رنگ ضد انعکاس، بازتابنده های راداری در هر دو سر کشتی، تولید کننده ی پارازیت و سیستم فریب دهنده ی الکترونیک.

    عراق حملات موفقیت آمیز استثنائی ای را در ۲۹ سپتامبر و ۶ اکتبر سال ۱۹۸۶ به خارک انجام داد. در حملاتی که بعد ها صورت گرفت ،دو پایانه فعال باقی مانده در ۱۴ اسکله خارک نیز از کار افتاد.

    حملات جدید عراق به طور موقت صادرات نفتی ایران را تا ۸۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش داد که این رقم نصف میزان صادرات معمول عراق بود.و کشتی ها را خارج از لارک و در فاصله ای بسیار دور تر از فاصله عادی برای بارگیری، منتظر نگاه داشت.
    این حملات همچنین ایران را مجبور کرد تمام توان خود را به کار گیرد تا بدون این که نفت کش ها را به خارک بفرستد با استفاده از دو سکوی شناور که در سال ۱۹۸۵ خریداری کرده بود، بارگیری آنها را به انجام برساند. در نهایت حملات هوایی عراق به پالایشگاه ها باعث شد ایران روزانه ۱۰۰۰۰۰ بشکه تولیدات پالایشگاهی را از خارج وارد کند و حق بیمه ی نفت کش ها را نیز افزایش دهد. بار دیگر ایران مجبور بود سهمیه بندی بنزین را در داخل ،افزایش دهد.


    لینک مطلب http://irartesh.ir/Forum/Catgory/186/Post/4090
    @ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @

  2. #12
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش هشتم قسمت سوم

    ۷) رسوایی تسلیحاتی ایران کنترا :

    در این زمان بود که منازعه بر سر قدرت میان منتظری و رفسنجانی باعث شد ارسال محموله مخفی ایالات متحده به ایران آشکار گردد. این رسوایی مضحک در سال ۱۹۸۵ آغاز شده بود و در نهایت باعث به وجود آمدن یک رسوایی بزرگ در سیاست داخلی ایالات متحده شد و نیرویی سیاسی را به وجود آورد که منجر به دخالت گسترده نیروی دریایی ایالات متحده در خلیج شد.

    با اینکه این رسوایی درس مهمی را در مورد جنگ به ما نشان نمی دهد، اما از عدم موفقیت در کنترل تروریسم و روابط خارجی تصویر خوبی ارائه می کند و پیش زمینه ی مهمی از حوادث سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ را در اختیار ما می گذارد.

    تاریخ فروش مخفیانه ی سلاح های امریکایی به ایران به سال ۱۹۸۰ و زمانی که امریکا تلاش کرد گروگان های سفارت خود در تهران را آزاد کند، باز می گردد. با این حال دلیل اصلی، تلاش سران حکومتی اسرائیل بود که می کوشیدند مجدداً رابطه ی ایران و ایالات متحده را بر قرار کنند. از آنجا که اسرائیلی ها شاهد گرایش ایالات متحده به سمت عراق بودند، این کار را به منظور ایجاد توازن صورت دادند. پس از اینکه ایران عملیات سال ۱۹۸۳ خود را آغاز کرد، ایالات متحده کم کم روابط خود با عراق را گسترش داد. امریکا تلاش می کرد تحویل جنگ افزار های خود به ایران را متوقف سازد. تجارتی که خود نام «عملیات صادقانه» را به آن داده بود. این باعث به وجود آمدن نگرانی هایی در اسرائیل شد که اگر جنگ با پیروزی عراقی قدرتمند و معاند تمام شود، خطر استراتژیک قابل توجهی اسرائیل را تهدید خواهد کرد.

    در نتیجه مبادلاتی میان سران اسرائیلی و مشاوران خارج از حکومت ایالات متحده صورت گرفت. این مبادلات کمک کرد سران عالی ایالات متحده و رئیس سازمان سیا متقاعد شوند که می توان روابط جدیدی را با «میانه رو ها» در ایران آغاز کرد و از این طریق می توان راهی را پیدا کرد که آمریکایی های گروگان گرفته شده درلبنان به دست حزب شیعه حامی ایران را آزاد کرد.

    این تلاش زمانی صورت گرفت که امریکا در اواخر سال ۱۹۸۴ سیاست های جدیدی را در قبال ایران آغاز کرده بود. سازمان امنیت ملی دستور العملی را برای مطالعات امنیت ملی صادر کرده بود که در نتیجه آن مشخص شد برای برقراری ارتباط با ایران هیچ گزینه ای وجود ندارد. با این حال مقامات ارشد سازمان امنیت ملی، که با موضوع مخالفت در ارتباط بودند و ارتباط تنگاتنگی با اسرائیلی هایی داشتند که برای کشور های امریکای مرکزی اسلحه فراهم می کردند، نظر مستقل سیا را خواستار شدند. در می ۱۹۸۵، رئیس دفتر امنیت ملی در خاورمیانه، نتیجه را طی گزارشی پنج صفحه ای منتشر کرد. در این گزارش آمده بود: به منظور خنثی کردن تلاش های شوروی برای نفوذ در ایران، ایالات متحده باید به متحدان خوداجازه دهد به ایران تسلیحات فروخته شود.

    دو نفر از اعضای سازمان امنیت ملی یعنی هوارد تیچر ودونالد فورتیر، با استفاده از این نامه، داده های غیر مستقیم واسطه های ایرانی، مذاکرات اسرائیل و دیدگاه مشاوران خصوصی، پیش نویس یک دستور العمل تصمیم گیری امنیتی را تنظیم کرده بودند که در آن ذکر شده بود که ایالات متحده باید برای برقراری ارتباط با ایران ابتکار عمل های کوتاه مدت و بلند مدت را در دست بگیرد. این کار به منظور جلوگیری از نفوذ روز افزون شوروی در ایران بود. این گزینه ها شامل ارسال محموله های تسلیحاتی محدودی از جانب ایالات متحده به سمت ایران بود که به منظور آغاز رابطه با احزاب «میانه رو» تر انجام می شد و نیز مذاکره برای حل مشکل گروگان ها، در نظر گرفته شده بود.

    پیش زمینه های این نامه ی سیا و عملکرد سازمان امنیت ملی، پیچیده است و علیرغم شنود های کنگره و دیگر تحقیقات، بعضی از ابعاد آن، نامشخص باقی می ماند. به طور خلاصه می توان گفت این در حالی بود که ایالات متحده خبر داشت که اسرائیل محموله های اندکی را به ایران ارسال می کند. امریکا مخالف ارسال چنین محموله هایی بود و به آن اعتراض می کرد. در حالی که اسرائیل ادعا می کرد این کار برای غرب ارزش استراتژیک دارد. در همین زمان ایالات متحده این کمک ها را تا اندازه ای تحمل می کرد و امید داشت ایران در حمایت از گروه های تندرو در لبنان شیوه ای متعادل تر را در پیش گیرد. بخشی از این تحمل به این خاطر بود که ایالات متحده گمان می کرد باز گذاشتن یک خط ارتباطی با رهبری ایران، سودمند خواهد بود.

    اسرائیل با تمام وجود سعی می کرد ایالات متحده را وارد این معاملات کرده و از این موقعیت برای آزادی ویلیام بیکلی رئیس دفترسازمان سیا در بیروت که در ۱۶ مارس ۱۹۸۴ ربوده شد، استفاده کند. این مسئله شواهد بیشتری را برای اعضای سازمان امنیت ملی فراهم آورد که حاکی از شکست تلاش های ایالات متحده در مبارزه با تروریسم بود و عدم توانایی آنها در تحت فشار قرار دادن گروه های لبنانی برای آزاد کردن شهروندان امریکایی گروگان گرفته شده را نشان می داد.

    مایکلی لدین یکی از مشاوران سازمان امنیت ملی نیز در ۳و۴می ۱۹۸۵ به اسرائیل سفرکرد و با شیمون پرز و دیگر مقامات بلند پایه اطلاعاتی اسرائیل دیدار داشت. هنوز مشخص نیست که این دیدار در ادامه روابط گذشته با سران اسرائیلی و یا روابط پیشین با افسران اطلاعاتی اروپا بوده است یا به در خواست مشاور امنیت ملی، رابرت مک فارلین صورت گرفت. به هر حال لدین در اواسط می ۱۹۸۵ به مک فارلین گزارش داد و مک فارلین نیز در ۲۰ می ۱۹۸۵ جامعه اطلاعاتی را موظف کرد برآورد اطلاعاتی ملی ویژه ای از ایران بدست آورند.

    با این حال این اعمال در تقابل مستقیم با سیاست های وزارت کشور امریکا بود. این وزارتخانه همچنان از عملیات صادقانه حمایت می کرد و تلاش می کرد تحویل محموله های نظامی به ایران را متوقف سازد. وزیر امور خارجه، جرج شولتز، در ۵ ژوئن ۱۹۸۵ رسماً به فعالیت های لدین اعتراض کرد و مک فارلین در ۱۴ ژوئن به شولتز اطمینان داد که لدین وی را از فروش سلاح به ایران دلسرد کرده است . و کار بر روی تنظیم دستور العمل تصمیم گیری امنیتی همچنان ادامه داشت.

    اعتراض شولتز ممکن بود ارتباط تسلیحاتی را به کلی قطع کند که در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۵ پرواز ۸۴۷ شرکت هواپیمایی TWA ربوده شد. این باعث شد که ایالات متحده نشان دهد چگونه باید با تروریسم برخورد شود. در حالی که رئیس جمهور ریگان طی سخنرانی خود، ایران را «هم پیمان دولت های تروریست» خواند و آن را «نسخه بین المللی جدیدی از خشونت های مشترک جهانی» دانست، اعضای سازمان امنیت ملی متوجه شدند که ایالات متحده می تواند مجازات های کوچکی را اجرا کند.

    این منجر به مذاکرات جدید در مورد چگونگی کمک اسرائیل به ایالات متحده شد و باعث گردید ایالات متحده برای آزادی گروگان های خود به دنبال راه حل جایگزین باشد. همچنین این مسئله باعث شد سیاست های ایران مورد توجه رئیس دفتر رئیس جمهور، قرار گیرد.

    موضوع اصلی فرا رو، چگونگی تعامل با ایران بود. سپس این تعامل از سطح سیاسی خارج شد و کم کم با این موضوع در آمیخت که چگونه دولت می تواند حمایت از مخالفان خود را ادامه دهد، علیرغم این که کنگره با چنین کمک هایی مخالف است.

    مک فارلین در تاریخ ۱۷ ژوئن ۱۹۸۷، با ارسال پیش نویس دستور العمل تصمیم گیری امنیتی برای وزیر کشور، جرج شولتز و وزیر دفاع، کسپر وینبرگر، فروش سلاح و نقل و انتقال های اطلاعاتی به ایران را پیشنهاد کرد.

    هر دو وزیر ،خواسته سازمان امنیت ملی را طی نامه ای رد کردند. شولتز در ۲۹ ژوئن اعلام کرد این کار با منافع امریکا در «تضاد» است و وینبرگر در ۱۶ ژوئن اظهار داشت «توجیه این کار بسیار مضحک است.»

    بار دیگر تلاش برای ایجاد رویکردی جدید در روابط امریکا و ایران، با شکست مواجه شد و تنها گزینه ی باقی مانده آزاد کردن گروگان ها در لبنان بود. روشن بود که ایران تنها قدرت خارجی ای است که بر سرنوشت گروگان های امریکایی اشراف دارد و ترس از اینکه ادامه یافتن اسارت گروگان ها ،رئیس جمهور و حزب جمهوری خواه را دچار آسیب کند، اولویت بیشتری در ملاحظات استراتژیک به این مسئله بخشید. این تمایل به وسیله هر گونه حادثه مربوط به گروگان ها تقویت می شد، به ویژه زمانی که سوریه در اواخر سال ۱۹۸۵ به ایالات متحده خبر داد بوکلی در اثر شکنجه ،کشته شده است.

    در همین زمان، اسرائیل به تلاش های خود برای راضی کردن ایالات متحده برای برقراری ارتباط با ایران ادامه داد. وزیر امور خارجه ی اسرائیل، دیوید کیمچ از اوایل پاییز سال ۱۹۸۴ از روابط امریکا و ایران حمایت می کرد. در ۳ جولای ۱۹۸۵ ،کیمچ به کاخ سفید رفت و بار دیگر حمایت های خود از روابط امریکا و ایران را اعلام داشت و خود را مجری دستور های شیمون پرز خواند. «فرستاده ی خصوصی» اسرائیلی دیگری در ۱۳ جولای با مک فارلین دیدار کرد. روز بعد مک فارلین نامه دیگری را برای شولتز ارسال کرد و در آن از رابطه با ایران حمایت کرده و یاد آور شد که این کار به گروگان های امریکایی در لبنان کمک خواهد کرد. این بار شولتز اعلام کرد که ایالات متحده تمایل خود را بدون هیچ گونه اقدام عملی نشان خواهد داد و خود مک فارلین باید پیشگام شود.

    در این زمان (۱۳تا۱۷ جولای) بود که مک فارلین، رئیس جمهور ریگان را که به تازگی یک عمل جراحی را تجربه کرده بود، در بیمارستان ملاقات کرد. مک فارلین احساس کرد برای ارتباط با ایران به موافقت رئیس جمهور نیاز دارد. این ارتباط به طور هم زمان مورد حمایت دو دلال خصوصی اسلحه بود: یک فرد سعودی به نام عدنان خشوگی و یک ایرانی به نام منوچهر قربانی فر که بعضی او را مشاور نخست وزیر ایران می دانند. علاوه بر این یک دلال سلاح اسرائیلی، به نام ال شوییمر ، نیز توسط لدین و به سفارش دیوید کیمچ به مک فارلین معرفی شد.

    در نهایت لدین در اواخر جولای با کیمچ ، قربانی فر و شوییمر و اسرائیلی دیگری به نام یاکوف نیمرودی ( رابط نظامی پیشین اسرائیل و ایران ) در اسرائیل ملاقات کرد. در نهایت این امر سبب شد برای برقراری رابطه با ایران در سازمان امنیت ملی طرحی تازه ریخته شود و ایالات متحده به منظور صیانت گروگان های خود، موشک ضد تانک تاو و موشک ضد هوایی هاوک را به ایران بفروشد.

    این پیشرفت ها باعث شد در ۶ آگوست ۱۹۸۵ جلسه ای در کاخ سفید به ریاست رئیس جمهور ریگان برگزار شود. جزئیات جلسه مشخص نیست، اما واضح است که موضوع اصلی بررسی معاملات تسلیحاتی در برابر گروگان ها بود. رئیس سازمان سیا ویلیام کیسی و دونالد ریگان با انجام این معامله موافق بودند ،در حالی که شولتز و وینبرگر با آن مخالفت می ورزیدند. به نظر می رسد این جلسه به نتیجه ای رسمی دست نیافت اما نتیجه ی عملی این بود که در ۳۰ آگوست اسرائیل احساس کرد از طرف سازمان امنیت ملی اجازه یافته است که ۵۰۰ موشک تاو خود را به ایران بفروشد وایالات متحده این تعداد را جایگزین خواهد کرد.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    ۱۰۰ عدد از این موشک ها در ۳۰ آگوست ۱۹۸۵ به ایران تحویل داده شد و ۴۰۰ موشک باقی مانده در ۱۴ سپتامبر به دست ایران رسید.

    این معامله باعث شد یکی از گروگان های امریکایی به نام بنیامین ویر در ۱۴ سپتامبر آزاد شود. اما این خواسته ی ایالات متحده برای آزادی همه ی گروگان ها را برآورده نکرد. در واقع ایران با استفاده از این الگو در سال ۱۹۸۶ به صورت مستقیم از ایالات متحده یک محموله تسلیحاتی دریافت کرد. ایران گروگان دیگری را آزاد کرد و از مابقی آنها به عنوان اهرم فشار علیه امریکا استفاده کرد.

    ایران با استفاده از الگویی مشابه در مقابل دریافت محموله ای دیگر، با اعمال فشار به حامیان لبنانی خود، در ۲۶ جولای لاورنس جنکو و در ۲ نوامبر ۱۹۸۶ دیوید ژاکوبسن را آزاد کرد. در هر مورد، حامیان لبنانی ایران یک سوم تا نیمی از آن چیزی را که ایالات متحده انتظار داشت، برآورده می کردند. به علاوه به نظر می رسد ایران در قبال آزادی گروگان ها، گروه های لبنانی را تشویق می کرد گروگان جدیدی بگیرند. در ماه نوامبر ۱۹۸۶ یعنی زمانی که معاملات تسلیحاتی مخفی ایران با امریکا آشکار شد، تعداد گروگان های امریکایی که در اسارت گروه های حامی ایران بودند، به تعدادی بیش از تعداد آنها درآغاز این روابط می رسید.

    اینکه چرا منابع ایرانی این معاملات را در مطبوعات لبنانی افشا کردند، مشخص نیست. اما به نظر می رسد که چنین انتشاری ناشی از جنگ قدرت میان رفسنجانی و منتظری بود. این حادثه زمانی رخ داد که مجله ی سوری الشریعه در لبنان، در شماره ی ۴ نوامبر ۱۹۸۶ اعلان کرد مک فارلین به تهران سفر خواهد کرد.

    حسن صبرا، مدیر این مجله بعد ها اظهار داشت که منبع این خبر دفتر منتظری بود.

    رفسنجانی به طور رسمی در ۵ نوامبر، ۲۴ نوامبر و ۵ دسامبر این جریان را تأیید کرد.

    جریان کامل معاملات ایران و امریکا در پایان هفته ی اول ماه نوامبر، انتشار یافت. کم کم روشن شد که ایالات متحده حداقل ۲۰۰۸ موشک تاو و ۲۳۵ موشک هاوک به ایران فروخته است. همچنین مشخص شد قسمت اعظم محموله های ایالات متحده را اسرائیل فراهم کرده است.

    این افشاگری بر روابط ایالات متحده با کشور های حاشیه خلیج (فارس) و به طور کلی جهان عرب، تأثیر به سزایی گذاشت. این امر سبب شد که بسیاری از تلاش های امریکا در گسترش روابط با عراق، بی اعتبار شود و این فرض را پیش آورد که امریکا جریان تحویل سلاح به ایران را کاهش نداده است و باعث شد که دولت های جنوبی خلیج (فارس) به این نتیجه برسند که بیش از این نمی توان به ایالات متحده اعتماد کرد.

    ۸ ۸) تأثیر روز افزون نیروی هوایی عراق :

    معاملات تسلیحاتی امریکا، تأثیر چندانی در جنگ نداشت. عراق به حملات هوایی خود ادامه می داد در حالی که ایران خود را برای حمله زمینی گسترده ای آماده می کرد. در ۲۵ و ۲۶ نوامبر، عراق دور جدیدی از حملات هوایی را آغاز کرد. تقریباً ۵۴ جنگنده عراقی، شش هدف نظامی را مورد حمله قرار دادند. این اهداف شامل این مواضع بودند: یک واحد هاوک در دزفول، یک پادگان نظامی، یک پایگاه هوایی، ایستگاه راه آهن اندیمشک و لارک.

    جنگنده های میراژاف۱EQ۵ عراقی که لارک را مورد حمله قرار دادند، باید ۱۵۶۰ مایل را پرواز می کردند. با اینکه دو جنگنده ی عراقی در طول حمله سوخت خود را به پایان بردند و مجبور شدند در عربستان سعودی فرود بیایند، حمله به لارک، ایران را غافلگیر کرد. چندین کشتی منهدم شدند و این حمله، موفقیت های استراتژیک قابل توجهی به همراه داشت. این حملات شمار حملات به نفتکش ها را در سال ۱۹۸۶ به ۹۰ مورد رسانید و نشان داد که ایران قادر نیست از تأسیسات صادرات نفت خود دفاع کند، مگر این که دفاع هوایی خود را باز سازی نماید.

    این که تا چه حد عراق سوخت گیری مجدد خود را توسعه بخشیده بود ،مشخص نیست. اما حمله به لارک بیانگر این بود که برد عملیات های نیروی هوایی عراق، اکنون بیش از گذشته گردیده است. گزارش ها باز هم حاکی از آن بود که عراق ۱۰ عدد از هواپیماهای باری آنتونوف ۱۲ Cub شوروی را بازسازی کرده و به عنوان تاتنکر هوایی مورد استفاده قرار می دهد. این کشتی ها سیستم سوخت گیری مجدد هوا به هوا را با خود حمل

    می کردند. عراق همچنین سیستم سوخت رسانی «یار به یار» را در اختیار داشت که توسط نیروی هوایی فرانسه توسعه داده شده بود. این سیستم به یک جنگنده ی میراژ اف۱ اجازه می داد تا ۲۳۰۰ لیتر از سوخت جنگنده مادر را در اختیار جنگنده ای دیگر بگذارد. انجام این سوخت رسانی بسیار دشوار و برای مسیر های طولانی نامناسب بود. اما به نظر می رسد این سیستم در حمله به لارک عملی شد و بردی ۱۴۰۰ کیلومتری که عراق به آن نیاز داشت را برآورده کرد.

    عراق همچنین حمله به خارک را ادامه داد. در ۲۷ نوامبر عراق اعلام کرد دویست و پنجاهمین حمله ی خود به خارک را انجام داده است ،ولی هیچ گونه عملیات ضد هوایی از طرف ایران صورت نگرفته است. عراق همچنان به حملات خود به پالایشگاه های تهران، اصفهان و تبریز ادامه می داد و نیروگاه های برق را نیز از این حملات بی نصیب نگذاشت. عراق همچنین ادعا کرد که ظرفیت گذرگاه آبی سیری که تنها پنج کشتی بود را نیز کاهش داده است.

    عراق همچنین در استفاده از بمب های هدایت شونده لیزری خود بهتر عمل کرد و تاکتیک های فرار از دشمن را نیز توسعه بخشید و تعداد حملات هوایی خود را بیشتر کرد. در روزی که لارک را مورد حمله قرار داد، ۱۶۴ حمله نیز بر فراز جبهه ها به انجام رسید. عراق در این حملات بیشتر ازسوخوهای ۲۰ومیگ های ۲۱ ساخت شوروی و میراژ های فرانسوی خود استفاده می کرد.

    علی رغم معاملات تسلیحاتی متعدد، ایران در مقابل نتوانست در جنگ های هوا به هوا پیشرفت چندانی نشان دهد. در زمستان ۱۹۸۶ به نظر می رسید توان تدافعی نیروی هوایی ایران به ۴۰ جنگنده کاهش یافته است و مجموع دیگر هواپیما ها به ۸۰ تا ۱۰۰ فروند کاهش داشته است. ایران بیش از این قادر نبود از هواپیماهای گشتی مجهز به سیستم ارتباط هوایی P ۳C استفاده کند. برخی از منابع گزارش کردند که ایران تنها هفت فروند اف۱۴ فعال دارد که سیستم رادار آنها نیز آسیب دیده است.

    یکی از سرهنگ های بازنشسته ی نیروی هوایی ایران ادعا کرد: تعداد جنگنده های اف۵، بین ۱۰تا۱۵ فروند می باشد،اف ۴ های ایران هم به ۲۰ فروند کاهش یافته اند و در حال حاضر، ایران هیچ هواپیمای شناسایی RF ۴ در اختیار ندارد، سه سی ۱۳۰ خود را به علت نداشتن قطعات یدکی از دست داده است و قادر است تنها از ۱۰ درصدظرفیت ۱۷ فروندبویینگ ۷۰۷، ۷ فروند بویینگ ۷۴۷ و مابقی سی ۱۳۰ های خود استفاده کند.

    با این حال ایران در بکار گیری شماری از پدافند های ضد هوایی مستقر در زمین، موفق بود. ایران مدعی شد در ماه نوامبر با استفاده از موشک های ضد هوایی و پدافند های زمینی خود، ۱۰ جنگنده عراق را ساقط کرده است و نه موشک از ده موشک زمین به هوا، با موفقیت به هدف برخورد کرده است.

    در این ادعاها، تقریبا اغراق شده است، اما عراق در طول پاییز و اوایل زمستان۵ تا ۱۲فروند جنگنده ی خود را از دست داد و این حاکی از آن است که محموله های مخفی ایالات متحده باعث شد که ایران در استفاده از سیستم دفاعی هاوک مؤثر عمل کند.

    این بدگمانی ها در ماه نوامبر کم کم به یقین تبدیل شد. در این زمان روشن شد که ایران در جزیره ی خارک یک سایت موشکی سیار مستقر ساخته است. این مسئله مشکلاتی جدی را برای جنگنده های عراقی به وجود می آورد. عراق بعد ها ادعا کرد تلفات ناشی از سیستم ضد هوایی هاوک این کشور را مجبور کرد حملات خود به جزیره ی خارک را کاهش دهد، در حالی که بیشتر جنگنده های عراق در اثر شلیک موشک های RBS ۷۰ سوئیسی ساقط شده بودند.

    ایران ضعف نیروی هوایی خود را با موشک های زمین به زمین تلافی کرد. این کشور با موشک های اسکاد حملات پراکنده خود به بغداد را ادامه داد. یکی از این موشک ها ۴۸ غیر نظامی عراقی را کشت و ۵۲ تن دیگر را زخمی کرد.

    به علاوه ایران از طرق دیگر فشار های خود را افزایش داد. در اواخر ماه نوامبر ایران منطقه دیهوک در قسمت جنوبی خلیج (فارس) را بمباران کرد. همچنین میدان نفتی ابوبسک در ۱۰۰ مایلی ابو ظبی را مورد حمله ی هوایی قرار داد ، هرچند برخی منابع اعلام کرده اند که این عملیات به اشتباه توسط نیرو های عراقی انجام شده است.

    ایران همچنین دولت های شورای همکاری خلیج را تهدید کرد که اعمال آنها را در حمایت از عراق به «خاطر» خواهد سپرد. این تهدیدات بیشتر متوجه عربستان سعودی بود که عراق را در حمله به لارک کمک کرده بود.

    در همین زمان «جنگ نفتکش ها» روند هولناک خود را ادامه می داد. در حالی که پیش از این، ایران عملیات جنگنده ها و بالگرد های خود را در روز متوقف کرده بود، در ماه نوامبر حملات آزمایشی شبانه خود را آغاز کرد. همچنین ایران در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۸۶ حملات شبانه خود با کشتی های سام را نیز آغاز کرد. ایران پنج کشتی باری و یک نفت کش را با استفاده از موشک های Sea Killer مورد حمله قرار داد. این کشتی ها تنها پنج مایل از سواحل عمان فاصله داشتند و در این حملات ۵ نفر کشته و ۱۳ نفر دیگر مفقود شدند. پس از این ایران در ماه نوامبر دو کشتی دیگر را به نام های Sham و August Star نیز مورد حمله قرار داد.

    در اوایل ماه دسامبر سال ۱۹۸۶ ،۵۰ خدمه ی نفت کش ها در این حملات کشته شدند. این در حالی بود که در تمام پنج سال گذشته میزان کشته ها تنها ۵۰ نفر بود. هزینه بیمه کشتی ها همچنان بالا می رفت و تقریباً در طول هر هفته، یک کشتی از بین

    می رفت. بر اساس آمار شرکت بیمه گر لویدز ،در طول نه ماه اول سال ۱۹۸۶، ۹۷ حمله به کشتی های باری و نفت کش صورت گرفت که در مجموع ۱۷ کشتی نابود شد. این میزان در مقایسه با ۲۵۹ حمله ای بود که در تمام طول جنگ صورت گرفت،بسیار بالا بود.

    عراق در طول ماه دسامبر حملات خود به شهر ها و تأسیسات اقتصادی ایران را ادامه داد. اما توسعه ی سیستم ضد هوایی هاوک در خارک باعث شد عراق حملات خود به این جزیره را کاهش دهد. به علاوه تلفات هوایی قابل توجه عراق باعث شد این کشور در استفاده از هواپیما های خود در سایر مناطق حفاظت شده ، دقت بیشتری را به خرج دهد. همچنین حملات هوایی عراق «دامنه بیشتری» یافت تا گستره وسیع تری از اهداف را در بر گیرد.

    ایران نیز با حمله به لشکر هشتم عراق در بصره، این حملات را پاسخ گفت. همچنین با حمله توپخانه در جبهه ای ۵۰ مایلی، قسمت های لجستیک لشکرهای سوم، چهارم، پنجم و هفتم را مورد هدف قرار داد.

    در مقابل این حملات، عراق نیز با استفاده از میگ های ۲۱ وسوخوهای۲۰ خود، اهداف نفتی و شهر های ایران را مورد حمله قرار داد. همچنین با استفاده از هواپیماهای میراژ، موشک های هدایت شونده ی لیزری را به سمت اهداف اقتصادی با ارزش ایران شلیک کرد. در ۱۳ دسامبر، عراق یک نیروگاه برق و یک سیستم ضد هوایی را در تهران مورد حمله قرار داد که اولین حمله به پایتخت ایران در هفت ماه گذشته بود.

    حملات مشابهی نیز تا اواخر ماه دسامبر به شهرهای دیگر ایران ادامه داشت و تعدادی از غیر نظامیان در این حملات کشته شدند. این در حالی بود که عراق ادعا می کرد تأسیسات اقتصادی و نظامی را مورد هدف قرار داده است.

    تمام این حملات نشان می داد که عراق تمایل دارد جنگ را به سمت جنگ هوایی بکشد، در حالی که تأثیر استراتژیک این حملات بسیار ضعیف بود. زیرا عراق نمی توانست قدرت هوایی کافی را در حمله به یکی از سه هدف اصلی متمرکز کند. به نظر می رسد که اگر عراق در حملات هوایی توجه خود را معطوف به پالایشگاه ها، نیروگاه های برق و تأسیسات نفتی در خلیج (فارس) می کرد، نتیجه ی بهتری می گرفت تا این که حملاتی پراکنده را علیه اهدافی پراکنده انجام دهد.

    ۸ ۷) عملیات کربلای ۴ ایران :

    با این که ایران بین روز های پایانی سپتامبر و اواخر دسامبر ،حملات زمینی چندانی را انجام نداد، اما به نظر می رسید برای حمله ای گسترده ،آماده می شود. همچنین ادعا شد که در اواسط اکتبر، کرد های حامی ایران و پاسداران، کرکوک را بمباران کرده اند، ادعایی که با توجه به وضعیت سیاسی ایران مدارک چندانی برای اثبات نداشت. باران های زمستانی هم در اواسط نوامبر ، بدون وقفه شروع به بارش کرد.

    در واقع جر و بحث های بسیاری بر سر چگونگی ادامه جنگ در میان رهبران ایرانی وجود داشت، اما نمی توان به درستی مشخص کرد که چه اتفاقی افتاد. بر اساس برخی از منابع ایرانی، میان عده ای از فرماندهان با تجربه ارتش و پاسداران و عده ی دیگری از پاسداران و ملا های بلند پایه مانند رفسنجانی ، بحث هایی در گرفته بود. گروه اول از طرف چهره هایی چون (امام) خمینی حمایت می شدند و معتقد بودند باید حملاتی کوچک و دقیق صورت گیرد. در حالی که دسته دوم اعتقاد داشتند باید حملات گسترده ای صورت گیرد که موفقیت آنها بستگی به شور انقلابی و ضعف عراق در مقابل این حملات دارد.

    دیگر منابع اعلام کردند که میان فرماندهان ارتش مانند صیاد شیرازی و فرماندهان پاسدار مانند محسن رضایی، اختلافاتی پیش آمده است. بر اساس گزارشات ،نیروهای ارتش خواستار محاصره برنامه ریزی شده بصره از طریق فاو و هویزه بودند. در حالی که پاسداران خواهان حمله ی مستقیم از طریق شط بودند. با این حال ،گروه دیگری از منابع ذکر کرده اند که روابط تسلیحاتی ایران با امریکا باعث شد که رهبرانی چون رفسنجانی، علاقه شدیدی به عملیات های گسترده جدید نشان دهند.

    به هر حال، به نظر می رسد، ایران ابتدا بر آن بود که حملات خود را در آگوست آغاز کند. سپس به این نتیجه رسید که حملات خود را در نوامبر تجدید کند. بعضی از نشانه های این پیشروی ها در نوامبر مشاهده شد. زمانی که ایران ادعا کرد یک میلیون زن بسیجی را از ماه سپتامبر سال ۱۹۸۰ تا کنون آموزش داده است و ۹۰ پادگان آموزشی برای زنان تاسیس کرده است. ایران همچنین ادعا کرد ۱۰۰۰ زن را برای استفاده ازموشک انداز آر پی جی و دیگر ماشین های جنگی، آموزش داده است. ایران ادعا کرد پنج تیپ از داوطلبان زن ، در ۳۰ نوامبر ،رو به روی ساختمان مجلس در تهران رژه رفته اند.

    رفسنجانی در ۳ دسامبر جلسه ای را با فرماندهان نظامی برگزار کرد. وی در حضور ۱۰۰۰۰۰ پاسدار و بسیجی و ۲۰۰۰ ملا سخنرانی کرد و مشخص بود که ایران برای حمله آماده می شود. ایران اعلام کرد که ۱۰۰۰۰۰ نیروی بسیجی به سمت جبهه خلیج (فارس) حرکت کرده اند. این آماده سازی همچنان از الگوی سال گذشته پیروی می کرد. زمانی که نیرو های داوطلب پس از ریزش های ماه های اکتبر و نوامبر ،فراخوانده شدند و زمانی که فراخوان اولیه برای به کار گیری آنها ،در زمستان تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران نگذاشت. در تئوری، با این زمان بندی در فراخوان نیرو های بسیج جدید، آنان در طی سه ماه آموزش های جنگی و تکنیک های رزمی را می آموزند و طی یک دوره ی سه تا شش ماهه وظایف خود را به انجام خواهند رساند. سپس به نیرو های بسیجی این اجازه داده می شد که دوباره نام نویسی کرده و یا به خانه های خود برگردند.

    بدون در نظر گرفتن مجادلات در میان رهبران ایران، ایران در فراخوان جدید خود منتظر آموزش نیرو ها نماند. ایران در شب ۲۴دسامبر،عملیات جدیدی را با نام کربلای ۴ آغاز کرد. زمان بندی این عملیات به گونه ای بود که به نظر می رسید در صدد است کنفرانس سران اسلامی را که قرار بود در اواخر دسامبر برگزار شود، با نگرانی مواجه سازد. حداقل بر اساس یکی از منابع می توان گفت، عملیات بدین منظور انجام شد. هرچند این حمله بخشی از عملیات گسترده تری بود که در صدد محاصره بصره بود.

    این حمله یکی از معدود عملیات هایی بود که به وسیله ی پاسداران رهبری نمی شد و نیرو های ایران در جبهه ای ۲۵ مایلی درعرض شط العرب عمل می کردند. دامنه عملیات از منطقه ی ابو الخصیب در نزدیکی جنوب بصره آغاز می شد و تا جزیره ی ام الرصاص در نزدیکی آبادان ادامه داشت. این عملیات متوجه نیرو های لشکر سوم عراق در شرق بصره و نیرو های لشکر هفتم در منطقه ی نزدیک به شبه جزیره ی فاو بود. این مناطق از مستحکم ترین مواضع دفاعی عراق بودند.

    منابع در مورد مقیاس حمله آمار بسیار متفاوتی ارائه کرده اند، و ایران هم بعدها در مورد آن اغراق کرد. به نظر می رسد حمله با یورش ۱۵۰۰۰ نیرو که از جزایر ام الرصاص،ام بابی، قطیه و سهیل محافظت می کردند، آغاز شد. این جزایر نوعی «پل» استراتژیک را بر روی شط بنا می کردند که پهنای آن در این نقطه ۴۸۰ متر بود. حمله با موج آغازین کماندوها و غواصان که جزیره ی بی دفاع ام الرصاص و دیگر جزایر نزدیک آن را اشغال کردند، آغاز شد. بسیار شبیه به شیوه ای که در فوریه گذشته به کار گرفتند.

    سپس ایران عملیاتی را در ساعات روز به انجام رساند و مواضع دفاعی جاده شط را در خاک عراق مورد حمله قرار داد. این حمله توسط تیپ معروف «محمد رسول الله صلی الله علیه و آله» رهبری شد. این نامی بود که ایران به تلاش های خود برای بسیج کردن ۱۰۰۰۰۰ نفر داوطلب داده بود. در حالی که نیرو های با تجربه ای در این عملیات شرکت داشتند، اما اساس عملیات حول نیرو های کم تجربه می گشت. بیش از ۶۰۰۰۰ نیروی پاسدار و بسیجی از شط عبور کرده و به جزیره ی ام الرصاص و خاک عراق رسیدند.

    زمانی که نیرو های تلاش کردند در جاده شط به سمت بصره حرکت کنند، از طرف نیرو های ارتش حمایت اندکی را دریافت کردند. این حمایت شامل آتش توپخانه مستقر در عرض شط بود. بسیاری از نیرو های ارتش ایران در مواضع رو در روی بصره و یا جبهه مرکزی مقابل بغداد مستقر شده بودند. خصوصیات تاکتیکی این نیرو ها در مقابل نیرو هایی که به فاو حمله کردند، بسیار ضعیف تر بود. این نیرو ها بایستی مواضع مستحکم دفاعی در عقبه ی ام الرصاص را مورد حمله قرار می دادند و در ادامه باید از سیم های خاردار و میدان های مین عبور می کردند و علیه مواضعی می جنگیدند که پوشش آتش آنها بر روی منطقه ،بسیار عالی بود.

    ترکیب بندی نیرو های حمله نیز بسیار ضعیف بود. نیرو های ایرانی از تاکتیک های نفوذی مناسبی استفاده نکردند، البته در ابتدای حمله پوشش شبانه را مورد استفاده قرار دادند. فرماندهان ایرانی نیرو های خود را در حملات مستقیم علیه مواضع مستحکم دفاعی عراق به کار گرفتند. در واقع برنامه ریزی عملیات کربلای ۴ بسیار ضعیف بود و در مقایسه با عملیات ضعیف بنی صدر در آغاز جنگ، عده ی بیشتری از نیرو های ایرانی را به کشتن داد. این عملیات به حملات پیاده نظام نیرو های بریتانیا، فرانسه و آلمان علیه مواضع دفاعی مستحکم ، در جنگ جهانی اول شبیه بود.

    پس از گذشت یک روز و نیم از حمله، ایران متوجه اشتباه خود در حمله مستقیم به مواضع دفاع عراق شد. نیرو های ایرانی نه تنها در اثر آتش مستقیم کشته می شدند، بلکه بسیاری از آن ها مورد حمله ی بالگرد ها و جنگنده ها واقع شدند و بسیاری از نیرو های آبی خاکی در طول نبرد غرق گردیدند. ایرانی ها تا کناره های شط عقب نشستند و با اینکه متخصصین در مورد مقیاس عملیات اختلاف دارند، اما بیشتر آنها تعداد کشته و زخمی ایران را بین ۹۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ نفر تخمین می زنند. عراقی ها ادعا کردند در مقابل هر عراقی، ۱۰۰ ایرانی کشته شده است. در نتیجه ۶۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰ ایرانی مجروح و ۱۰۰۰۰ نفر نیز کشته شده اند. در مقابل عراق متحمل ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کشته شد. همچنین ادعای ایران مبنی بر کشته و زخمی شدن ۹۵۰۰ تا ۱۴۰۰۰ نفر از عراقی ها کاملاً بی اساس است.

    @ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @

  3. #13
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش هشتم قسمت چهارم

    ۸) «عملیات نهایی» ایران علیه بصره:

    شکست ایران در کربلای ۴ مانع تلاش های ایران برای اشغال عراق نشد. تنها چند هفته پس از کربلای ۴ ایران دو عملیات جدید را آغاز کرد: اولین عملیات کربلای ۵ نام داشت و به قصد تصرف بصره انجام شد. دومین عملیات کربلای ۶ نام گرفت و علیه مناطق شمالی بغداد، مناطق میان قصر شیرین و سومار صورت گرفت.

    در میان این دو عملیات، کربلای ۵ عملیات مهمتری بود. همچنین برنامه ریزی آن نیز بهتر صورت گرفته بود. ایران از سال ۱۹۸۵ برای حمله ای گسترده به بصره طرح های زیادی را امتحان کرده است. در طول تابستان و پاییز سال ۱۹۸۶ ایران تمرینات زیادی را در سواحل خزر و بندر انزلی انجام داد تا بدین وسیله امکان عملیات در موانع آبی مقابل بصره را بسنجد. در این تمرینات نیرو های چند تیپ شرکت داشتند. این یکی از آمادگی های جدی ای بود که نیرو های ایرانی پس از شکست در بهار سال ۱۹۸۴، کسب می کردند.

    در اوایل ژانویه، ایران ۲۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه های جنوب مستقر کرد و همین تعداد را نیز عراق به جبهه آورد. اما تعداد نیرویی که در عمل وارد عملیات شدند بیش از ۱۲۰۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰۰ نفر نبودند که بیشتر آنها را نیرو های پاسدار و بسیج تشکیل می دادند. ۶۰۰۰۰ نفر از این نیرو ها در حمله ی آغازین از مرز شلمچه که ۲۰ کیلومتر با بصره فاصله داشت، به سرعت پیش روی کردند. ۶۰۰۰۰ نفر دیگر آماده بودند که به سرعت جایگزین شوند و ۸۰۰۰۰ نفر دیگر نیز در عقبه آماده ی انجام وظیفه بودند. ۷۰ درصد این نیرو ها بسیجی و پاسدار و ۳۰ درصد بقیه ،نیروی ارتشی بودند.

    هدف تاکتیکی کربلای ۵ عبور از مرز های نزدیک به بصره بود. سپس گذشتن از موانع آبی اطراف این منطقه در نظر گرفته شده بود. نیرو های حمله کننده باید در استحکامات دفاعی بصره نفوذ کرده و بصره و فاو را از عراق جدا می کردند. اهداف استراتژیک و سیاسی ایران در عملیات کربلای ۵ را تنها می توان حدس زد. حداکثر اهداف در نظر گرفته شده برای ایران این موارد بود: فتح بصره و به وجود آوردن یک «پایتخت» جایگزین حامی خمینی در جنوب، نابود کردن ارتش عراق در جبهه های جنوب، ساقط کردن رژیم بعث و حرکت به سوی کربلا و نجف در شمال. برای حداقل اهداف این موارد را می توان نام برد: تضعیف ارتش عراق از طریق جنگ فرسایشی، تصرف بصره و متوجه کردن دولت های حاشیه ی خلیج (فارس) نسبت به ضعف عراق.

    ایران در رسیدن به این اهداف با مشکلاتی جدی مواجه شد. عراق موانع دفاعی آبی و خاکی محکمی در اطراف بصره بنا کرده بود. تلاش های گسترده برای انجام عملیات های مهندسی گسترده از سال ۱۹۸۱ آغاز و در سالهای بعد با جدیت پیگیری شد. عراق یک مانع آبی طولانی را به عرض یک کیلومتر در شمال و جنوب بصره به وجود آورد. دقیقاً نزدیک به «گوشه»، جایی که ۹۰ درجه به شرق چرخش دارد، عراق با استفاده از موانع خاکی ، مانع زهکشی مرداب های منطقه مرزی شد.

    در آغاز سال ۱۹۸۲ عراق دریاچه ی بزرگی را به نام دریاچه ماهی در عرض شط العرب در کنار بصره به وجود آورد. این دریاچه در نقطه اتصال ارتش سوم و هفتم عراق قرار داشت. دریاچه ماهی پر از رادار های مراقبتی، موانع زیرآبی، سیم خاردار و مناطقی بود که در آنها جریان برق فشار قوی عبور داده شده بود. عراق قادر بود به کمک گذرگاهی که از نزدیکی شلمچه آغاز می شد و با استفاده از خاک ریز های کوچکی که در دریاچه قرار داشت، به سمت مواضع دفاعی خود در دریاچه حرکت کند. این دریاچه بزرگ به وسیله کانال ها و موانع آبی دیگری که در هر نقطه ی ممکن احداث شده بود، تقویت می شد. نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع موانع آبی به دفاع از مواضع نزدیک به مرز کمک می کرد و شط العرب نیز مانع بزرگ دیگری بود که دقیقاً در پشت این موانع قرار داشت.

    عراق با استفاده از مواضع دفاعی مستقر در بصره از موانع آبی خود حمایت می کرد و این مواضع هنگام حمله ی ایران شامل پنج تا شش حلقه می شدند. عراق همچنین خاکریز ها و موانعی دفاعی در مرز های شمالی شط ایجاد کرد. این در حالی بود که موانع آبی و مرداب ها مواضع دفاعی مستحکمی را در مقابل ایران به وجود آورده بودند. اما عراق یک سیستم دفاعی اضطراری را در نزدیک مرز بنا نکرد. مواضع دفاعی عراق در بخش جنوبی شط به سمت شرق ابو الخصیب نیز مستحکم بود که در آن یک مجتمع پالایشگاهی در نزدیکی «گوشه» و در ۱۰ کیلومتری بصره قرار دارد.

    اگر نیرو های ایرانی در بعضی از حمله های غافلگرانه ی خود موفق عمل نمی کردند، این مواضع تأثیر گذار تر می بودند. دلیل اصلی این غافلگیری ها هنوز مشخص نشده است. عراق متوجه آماده شدن ایران برای عملیات کربلای ۵ شد، اما نتوانست زمان و محل آغاز آن را پیش بینی کند. نیرو های عراقی مستقر در این منطقه شامل چهار لشکر و پنج تیپ گارد ریاست جمهوری بودند.

    عراق بایستی در آغاز حمله، دفاع محکمی را به کار می بست. اما زمانی که حمله آغاز شد، تعدادی از یگان های دفاعی کلیدی، خارج از منطقه بودند. دو لشکر از نیرو های عراقی در قسمت غربی شط قرار داشتند تا از بصره دفاع کنند، در نتیجه عراق نیروی کافی برای دفاع از منطقه جبهه ی خود در اختیار نداشت.

    عراق همچنین متوجه تجربیات جنگ در نیزار و شبهه جزیره ی فاو در اوایل سال ۱۹۸۶ نبود. زمانی که نیرو های ایرانی حمله ی خود را آغاز کردند، نیروهای ذخیره عراق آماده حرکت نبودند، به همین دلیل به کندی حرکت کردند. عوامل فصلی نیز به نفع ایران بود: سطح آب در نیزارهای نزدیک به بصره در حد بالای خود نبود ،اما به اندازه ای عمق داشت که قایق های موتوری ایران در آن آزادانه حرکت کنند. در مقابل هرگونه حرکت نیروی زرهی عراق غیر ممکن بود.

    در نتیجه ایران در ابتدا به موفقیت های چشمگیری دست یافت. در ۹ ژانویه ی سال ۱۹۸۷ نیرو های ایرانی به سمت خوسک، دو نقطه از شمال شرق دریاچه ماهی و یک نقطه در شلمچه، پیشروی کردند. این نیرو ها می خواستند دریاچه ی ماهی را محاصره کرده و نیرو هایی را که در شرق شط از بصره دفاع می کردند، نابود کنند و به نقطه ای در نزدیکی ابولهزیب برسند.

    ۵۰۰۰۰ نیروی ایرانی در حمله ی آغازین حضور داشتند و پیشروی خود را در شب آغاز کردند. ایران اکنون در استفاده از حملات شبانه کاملاً کارآزموده شده بود و بازهم عوامل فصلی به نفع ایران بود:شب های طولانی و پوشش ابری مناسب.

    طبق معمول ایران با استفاده از موج حملات انسانی مواضع عراق را مورد حمله قرار داد و یگان های انقلابی به دنبال آنها وارد عمل شدند.

    نیروهای پاسدار و ارتش به ندرت مجهز به سلاح های سنگین بودند و معمولاً اهداف به خوبی برای آنها تعریف نشده بود. مدیریت جنگی آغازین آنها خوب بود و کادر رهبری حمله شامل فرماندهان، افسران غیر نظامی و نیروهای با تجربه بود. میانگین سنی نیروهای بسیجی ۱۴تا ۱۵ سال بود که دوره کوتاه ۴۵ روزه ای را در مراکز آموزش سپری کرده بودند. این نیرو تنها باعث یک شوک اولیه می شدند،سپس نیروهای با تجربه تر وارد عمل می شدند.

    در روز اول حمله نیرو های ایرانی به سرعت شهر مرزی کوچک دوعیجی را تصرف کردند. علی رغم این که عراق از آتش سنگین، نیروی هوایی و گاز های سمی برای متوقف کردن نفوذ نیرو های ایرانی استفاده کرد، نیرو های ایرانی چندین موضع مهم دیگر را در مناطق مرزی به دست آوردند. ایران همچنین برای اولین بار از گاز سمی استفاده کرد، البته احتمال این هم وجود دارد که ایران چند خمپاره ی عراقی را به دست آورده باشد و یا خود عراقی ها به اشتباه نیرو های خود را هدف قرار داده باشند. به هر حال، نیرو های ایرانی، شلمچه، ۳۰ کیلومتر از جنوب بصره و دو خط آغازین خطوط دفاعی عراق در نزدیکی کوشک و ۴۰ کیلومتر به سمت شمال را اشغال کردند.

    این تصرفات پایگاه امنی را در نزدیکی مرز به ایرانی ها بخشید. نیرو های ایرانی به سمت مناطقی در شرق شط العرب پیشروی کرده و به ۲۰ کیلومتری جنوب بصره رسیدند.

    تلاش عراق برای ضد حمله در ۱۰ ژانویه موفقیت آمیز نبود. ایران تلاش کرد از خودرو های آبی خاکی خود استفاده کند، اما این خودرو ها امکان حرکت در مناطق مرطوب و مردابی را نداشتند و نیرو های عراقی هم قادر نبودند توسط سلاح های سبک، در مقابل نیروی زرهی پیاده ی ایران مقاومت کنند. ایران شش کیلومتر از مناطق میان دریاچه ی ماهی و شط را در اختیار داشت و پیشروی های بیشتری را به سمت جنوب شرق ادامه داد. بعضی نیروهای ایرانی موفق شدند در دو خط از خطوط دفاعی عراق در اطراف بصره نفوذ کنند. هر دو طرف در مورد تلفات طرف مقابل اغراق می کردند. در یازدهم ژانویه ایران ادعا کرد ۱۴۰۰۰ عراقی را کشته و یا زخمی کرده است. عراق نیز ادعا کرد ۱۱ تیپ پاسدار و چهار گردان دیگر را که مجموعاً ۶۰۰۰۰ نفر نیرو داشتند، نابود کرده است.

    اهمیت این جنگ زمانی روشن شد که در ۱۳ ژانویه فرمانده سپاه انقلاب، تمام شهروندان را برای ثبت نام در «لشکر محمد رسول الله صلی الله علیه و آله» فراخواند. تلاش های صورت گرفته، نیرو های داوطلبی را در مساجد، کارخانه ها و دفاتر گرد هم آورد. اعلام بسیج عمومی که پیش از این صورت گرفت، تنها ۲۰۰۰۰۰ نیرو را فراهم آورد ،در حالی که حکومت برای تأمین نیروهای پاسدار به ۵۰۰۰۰۰ نفر احتیاج داشت. عراق در ۲۱ ژانویه برای ثبت نام از داوطلبین بین ۱۴ تا ۳۵ سال اعلان عمومی کرد، در حالی که پیش از این صدام حسین اقدام ایران در نیرو گیری از میان پسران زیر ۱۸ سال را عملی «غیر اخلاقی» خواند بود. عراق دانشجویان و مدرسان زیر ۳۵ سال دانشگاه را برای افسری انتخاب

    می کرد.

    روند جنگ به سمتی رفت که پیروزی با کشوری بود که می توانست از نیروی تقویتی خود استفاده بیشتری کند. عراق در ۱۲ ژانویه نیرو های جدیدی از گارد ریاست جمهوری را به کار گرفت و از این زمان به بعد دفاع عراق کار خود را شرو ع کرد. با اینکه تلفات نیرو های عراقی چشم گیر بود، اما میزان آن بسیار کمتر از تلفات ایران بود. تجهیزات سنگین و توپخانه ای عراق همچنان دست نخورده بود و می توانست آنها را با تأثیر روز افزونی به کار گیرد. بخشی از این تأثیر بیشتر ، ناشی از سازماندهی بهتر و گستردگی بیشتر نیرو و بخشی از آن به علت عوارض طبیعی منطقه بود. با حرکت نیرو های ایرانی به سمت دشت های خشک و حمله به مواضع دفاعی اصلی بصره، این نیرو ها به شدت از فقدان قدرت آتش و قدرت تحرک کافی که آنها را در مقابل مواضع عراقی حمایت کند، رنج می بردند. نیرو های ایرانی در پشتیبانی و تأمین مهمات برای نیرو های پیشرو، مشکلات بسیاری داشتند.

    عراق پس از ۱۳ ژانویه قادر بود به طور کامل از نیروی هوایی خود بهره بگیرد. عراق ادعا کرد تنها در روز های ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۵۰۰ حمله ی هوایی را صورت داده است. عراق همچنین ادعا کرد در تاریخ ۱۵ ژانویه یک اف ۱۴ ایرانی را در خلال یک نبرد هوایی مورد هدف قرار داده است .و همچنین اعلام کرد که ۲۱۸ خودرو و ۲۱ قایق را نیز منهدم کرده است .

    در پاسخ، ایران ۵۰۰۰۰ نیروی پیاده به جبهه گسیل کرد.این تقویت موجب شد تا ایران پیروزی های محدودی بدست آورد.همچنین ایران در تاریخ ۱۷ ژانویه حملات محدودی را از طریق نیروی دریایی انجام داد که اهداف آن را را ساحل شرقی شط تشکیل می داد.در ۱۸ ژانویه ایران جزایر بوارین، دوعیجی،ام طلال و فیاض را تصرف کرد که این جزایر در شط قرار داشتند.حملات اصلی ایران ازشمال وجنوب نتوانستند طبق نقشه قبلی باموفقیت به یکدیگر متصل شوند .


    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    علی رغم تقویتی که ایران در نیروهایش انجام داده بود ،تلفات سنگینی در این حملات رو به جلو از خود به جای گذاشت .در تاریخ ۱۶ ژانویه رسانه ها ی آمریکای به طور تخمینی اعلام کردند که در نبرد ایران و عراق ۴۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۱۰۰۰۰ نیروی عراقی کشته شده اند.دلیل بوجود آمدن چنین تلفات سنگینی کاملا واضح بود. واین درصد تلفات برای ایران یک امر استثنایی بود و ایران از این مسئله بسیار رنج می برد و در این حال، بسیاری از کشته شدگان در میدان نبرد جا مانده بودند .به طوری که عراقی ها در نزدیک بصره هزار نفر را دفن کردند.بهترین کاری که ایران توانسته بود در روز های ۱۶ تا ۱۹ ژانویه انجام دهد این بود که مواضع محدودی را در نزدیکی بصره تصرف و شهر بصره را با پرتاب تعداد بیشتری موشک مورد فشار و در حلقه محاصره قرار داده بود .موج جدیدی از حملات پاسداران نیز در ۱۹ و ۲۶ ژانویه صورت گرفت .در این حمله ایران توانست نیروها رابه مقدار ۱۴تا ۱۵ کیلومتر به شرق بصره نزدیک تر کند و طی این حملات نیز ایران به میزان سه کیلومتر به درون نقاط اصلی دفاعی عراق در ابو قضیب نفوذ کرد.ایران قبلا ۶۰ کیلومتر مربع را تصرف کرده بود، اما در این حملات نتوانست میزان قابل توجهی به آن اضافه کند و به جای پیشروی در مقیاس کیلومتر، متر به متر جلو می رفت.عراق نیز از تلفاتی که در اثر حملات ایران به آن وارد می شد، آسیب می دید و در یک آسیب جدی، چندین تانک و هواپیمای خود را از دست داد .حتی عراق تائید کرد که در در گیری های فوریه و ژانویه ۵۰ جنگنده یعنی ۱۰ درصد از کل نیرو هوایی اش را از دست داده است. عراق همچنان با مشکل عدم استفاده مناسب از تکنولوژی دفاعی روبرو بود. توپخانه ها ، خمپاره ها و موشک های عراق به دلیل این که در بسیاری از موارد در نیزارها و آب فرود می آمدند، قدرت انفجار خود را از دست داده و با موانع بسیاری برخورد می کردند.بنابر این نیروهای ایرانی قادر بودند در شب براحتی پناه بگیرند و با کندن چاله در زمین از گزند حملات عراق محفوظ بمانند. فشار ایران بر بصره چنان سنگین بود که عراق را مجبور کرد تا تعداد بیشتری از نیروهای ذخیره گارد ریاست جمهوری را به خدمت بگیرد و لشکر هفتم خود را در عمق خطوط دفاعی بصره مستقر کرد.میزان دقیق نیروهای عراقی که وارد عمل شدند، به طور دقیق در دسترس نیست ،اما می دانیم که لشگر هفتم عراق به نیروهای لشگر سوم که در حال دفاع از جنوب و شرق بصره بودند، اضافه شد.طبق برخی گزارشات جنگ تاثیراتی نیز در سطوح بالای فرماندهی عراق به جای گذاشته بود .به نظر می رسید که صدام حسین همیشه خود را به نوعی از جنگ وبه عهده گرفتن مسئولیت عملیات ها کنار می کشید و این مطلب کاملا در عملیات های قبلی واضح بود.در این شرایط ژنرال عادل جواد تانون، فرمانده ستاد کل عراق درست مانند ژنرال تالیا خلیل الدوری فرمانده سپاه سوم عراق از چشم همه افتاده بودند.و تعداد زیادی از افسران رده بالای سپاه سوم و هفتم عراق برکنار یا در برخی موارد، کشته شده بودند.

    در کنار این مسئله بسیاری از نیروهی مجرب،افسران عالی رتبه و نیروهای آموزش دیده عراق نیز در این درگیری ها کشته شدند .عراق ظرف یک هفته، میلیون ها دلار مهمات را از دست داده بود و در اواخر ژانویه ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ دستگاه خودرو های زرهی خود را از دست داد.درگیری بر روی زمین بین روزهای ۲۹ تا ۳۱ ژانویه به شدت ادامه داشت. ایران در ۲۹ ژانویه حملات جدیدی را آغاز کرد که بوسیله آن توانستند حلقه سوم دفاعی عراق را بشکنند و به حوزه غربی رود جاسمین دست پیدا کنند. البته این هدف چندان مهمی به حساب نمی آمد.ایران در این حملات تعداد زیادی کشته و زخمی از خود به جای گذاشت و می توان گفت این حمله دفع شد.در حقیقت ایران آنقدر کشته و زخمی داده بود که میتوان گفت که این عراق بود که مجددا ابتکار عمل را بدست گرفت.عراق همچنین چندین پاتک را انجام داده و بیست کیلومتر مربع از منطقه دریاچه ماهی را آزاد کرد.در اوایل فوریه تعداد تلفات تخمینی ۱۷۰۰۰ کشته و ۳۵۰۰۰ تا ۴۵۰۰۰ مجروح برای ایران و ۶۰۰۰ کشته و ۱۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ مجروح برای عراق اعلام شد.مطلب بدتر اینکه گویی تلفات ایران در این عملیات ها بسیار کم بوده است ، زیرا ایران ۱۰۰۰۰۰ نیرو را بسیج کرد که طی این عملیات ها ۲۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر از آنها، کشته شدند.

    ایران همچنین ادعا کرد که ۱۷۵۰ اسیر جنگی گرفته است که شامل ۲ سر لشگر ،۱۰ سر تیپ و ۱۴۵ افسر دیگر نیز می شدند.

    در هر حال ایران در این زمان از کمبود امکانات برای تقویت نیروهایش رنج می برد.در ۱۱ فوریه ۱۹۸۷ و در هفتمین سالگرد انقلاب ایران ،رهبران ایران به این نتیجه رسیده بودند که نفوذ ایران در بصره به تدریج در حال کمرنگ شدن و از بین رفتن است.رفسنجانی و سایرین می گفتند که مستحکم ترین دفاع نظامی جهان را در هم شکسته اند و با تخریب درصد بالایی از ارتش عراق به پیروزی دست پیدا نمودند.البته بسیار بعید بودکه در این زمان جنگ پایان پذیرد .در ۱۲ فوریه خمینی پس از ۳ ماه سکوت اعلام کرد که این جنگ برای ما مقدس است و تا پیروزی نهایی ادامه پیدا خواهد کرد.او همچنین همزمان با نوروز ایرانیان در ۲۱ مارس اعلام کرد که پیروزی نهایی بدست خواهد آمد. ایران همچنین اعلام کرد که لشگر ولی عصر (مهدی)متشکل از ۱۰۰۰۰۰ نیروی داوطلب نیز تشکیل شده است. هنوز حداقل ۳۰۰۰۰ نیروی ایرانی در حوالی دریاچه ماهی موضع گرفته بودند . هرروز به داوطلبان اعزامی به جبهه ها افزوده می شد.در گیری های سنگینی در اواسط ماه فوریه در جریان بود و نیروهای پیاده عراقی عملکرد خوبی را از خود بنمایش نگذاشته بودند.به برخی از نیروهای عراقی که در خط دوم دفاعی بودند ،مهمات و اقلام پشتیبانی نرسید و نیروهای عراقی در کل تلفات سنگینی به جای گذاشتند که همه اینها ، تنها برای دفاع از مقدار بسیار کمی از قلمرو عراق بود.

    ایران تنها توانسته بود در جنگ بر روی زمین به میزان بسیار کمی پیشروی کند .در حالی که ایران مواضعی را به عرض ۱۰ کیلومتر تحت تصرف خود درآورده بود ،هنوز نتوانسته بود از فضای باریک بین شط العرب و دریاچه ماهی عبور کندو بسیاری از نیروهای پیاده ایرانی تنها در محوطه ای به طول ۵ کیلومتر و عرض ۱ کیلومتر متمرکز شده بودند.در سومین هفته ماه فوریه پیروزی بزرگ ایران تصرف ۱۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق بود که آن نیز در مراحل مختلف جنگ از بین رفت.

    ایران این دفاع عراق را پاسخ داد.ایران به سرعت یک گروه از ارتش را از جبهه سومار به سمت عراق حرکت داد و برای تهیه ماشین های زرهی و توپخانه سنگین مقداری عملیات ایضایی انجام داد تا یک حمله همه جانبه به بصره را تدارک ببیند.ایران دو حمله دندانه دار را در در ۲۲ ۲۳ فوریه انجام داد ،اما تنها تعداد کمی از نیرو ها ی پیاده در این عملیات ها شرکت داشتند.این حملات علیه مواضع عراق در شرق بصره و در طول جاده شلمچه به بصره انجام شد .این عملیات جدید عملیات یازهرا نامیده می شد.این عملیات دستاوردهای محدودی در پی داشت و موجب شد تا تیپ های ۹۸،۷۰۵ و ۴۳۷ عراق تلفاتی در حدود ۲۰۰۰ نفر را متحمل شوند.

    مجدادا حملات ایرانیان نتوانست آسیب چندانی به دفاع عراق وارد کند و این موجب شد که ایران نیز متحمل تلفات سنگینی شود.بدلایلی نا معلوم، این شکست ها مو جب شد که ایران به عملیات کربلای ۵ خاتمه دهد.در ۲۷ فوریه ایران اعلام کرد که فاز جدیدی از نبرد آغاز شده است.ایران همچنین اعلام کرد که حملات ایران ۵۶۵۰۰ کشته برای عراق به همراه داشته و عراق نیز اعلام کرد که ۲۳۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ تن از نیروهای ایران را کشته است.

    با اینکه ادعای هر کدام از طرفین با اغراق فراوانی همراه بود ، اما طبق هر استانداردی که در نظر بگیریم ، نبرد در این مرحله بسیار خونین بود.

    پایان رسمی عملیات کربلای ۵ از سوی ایران به معنی پایان یافتن جنگ نبود .تنها ۳ روز پس از اینکه ایران پایان عملیات کربلای ۵ را اعلام کرد ،نیروهای ایرانی مجددا حملات خود به سمت بصره را آغاز کردند.وقتی این حملات شکست خورد،عراق پاتک های محدودی را علیه ایران در منطقه دریاچه ماهی انجام داد.این پاتک در ۱ مارس اتفاق افتاد و فرمانده نیروی هوایی عراق حامد شعبان و فرمانده لشکر سوم عراق ،ضیاء الدین جمال اعلام کردند که تعداد زیادی از نیروهای ایرانی را از بین برده اند.در حقیقت عراق تنها به اهداف محدودی دست پیدا کرده بود و همچنین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ کشته به جای گذاشته بود و حداقل ۵۰ تانک و ماشین زرهی از دست داده بود .دفاع عراق در بصره مانند فاو بود، اما با این تفاوت که نسبت به ایران تلفات سنگین تری را متحمل شد.

    در نهایت نبرد در بصره منجر به محاصره ای شد که طی آن ایران حملات خود بوسیله پیاده نظام را متوقف کرد .اما به موقعیت مناسبی جهت حمله و بمباران شهر بصره دست یافت.مهمترین تاثیر نبرد بصره این بود به نظر میرسید ایران به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند با حملات روبه جلو علی رغم آمادگی نیروهای خود، عراق را شکست دهد .چند ماه بعد ،فرمانده سپاه ایران محسن رضایی پیشنهاد حمله به بصره را از منظر دیگری مطرح کرد و گفت:" مرحله قطعی جنگ را باید در بصره قرار دهیم و جنگ به مرحله ای وارد شده که آینده عراق را رقم خواهد زدو درگیری های پیشروی ایران، شامل در گیری های محدود و بزرگ در داخل عراق است .ما نقشه هایی داریم که طی آنها می توانیم نیروهایی را در داخل عراق سازماندهی آموزش و مسلح کنیم واین یک جبهه جدید است."

    در این سخنان به عملیات های محدود در داخل خاک عراق و تاکیدش بر استفاده از نیروهای کرد ،اشاره شده بود.علی رغم اینکه این نظرات پس از شکست های ایران در بهار ۱۹۸۴در دست یابی به اهداف اولیه مطرح شده بود.

    ۸ ۵) بصره و جنگ شهر ها:

    نبرد در بصره مجددا عراق را بر آن داشت تا جنگ در شهرها را مجددا از سر بگیرد.در طول ماه ژانویه ،عراق بالای ۲۰۰ پرواز دور برد بر فراز ایران انجام داد و در مجموع بوسیله حملات موشکی زمین به زمین، به ۳۵ شهر ایران حمله کردکه این شهر ها شامل قم،نهاوند،رامهرمز ،اصفهان و دز فول می شدند.در پایان ماه ژانویه ،ایران اعلام کرد که در خلال حملات به شهر هاو طی یک هفته، ۳۰۰۰ نفر کشته شده اند.

    همچنین عراق ۷۵ حمله علیه مراکز اقتصادی ایران بین ۱ ژانویه تا ۱۴ فوریه انجام داد.

    ایران اعلام کرد که آمار تلفاتش در طول ماه ژانویه بیش از ۱۸۰۰ کشته و ۶۲۰۰ زخمی بوده است و تنها در یک روز ۲۰۲ کشته و ۶۴۴ زخمی از حملات هوایی عراق به ایران به جا مانده است. بعدها ایران اعلام کرد که در کل حملات عراق به ایران از تاریخ ۱ ژانویه تا ۱۸ فوریه ۴۰۰۰ تن کشته و ۱۲۰۰۰ مجروح شدند.

    ایران به سختی می توانست در نبرد هوایی با عراق برابری کند و هواپیماهای ایرانی در ۹ فوریه ،یک به یک در بصره سر نگون می شدند.ایران حملات بیشتری را بوسیله موشک های اسکاد به سمت بغداد و بصره آغاز کرد که ۶ موشک در ۱۱روز اول در بغداد فرود آمد.این حملات به ۹ موشک در ۵ فوریه افزایش یافت و ح انبوهی از آتش توپخانه علیه اهداف شهری بین طرفین رد و بدل شد.عراق همچنان به حمله کردن به خلیج ادامه داد و ایران نیز در عوض کشتی های کشور های هم پیمان با عراق را مورد هدف قرار

    می داد.این حملات بخصوص علیه کشتی های کویتی انجام می گرفت و و در طی ۴ ماه یعنی از اوایل دسامبر تا آخر ماه مارس، ۱۵ کشتی کویتی مورد هدف قرار گرفت.حملات آزادانه ایران در خلیج با حملاتش به ۲۰ کشتی نمایانگر شده بود.این حملات مهمترین عاملی بود که باعث شد کویت کشتی های خود را پرچمدار کند و از این مرحله، جنگ وارد فاز جدیدی شد.

    اطلاعات در خصوص الگوی کلی بمباران های دو طرف تا حدی غیر قابل استناد است. طبق یکی از منابع موجود، عراق بین ۱ تا ۱۵ ژانویه ۵ بار به سمت کشتی های ایران حمله برد و ایران ۹ مرتبه. عراق ۳۰ هدف شهری را مورد اصابت قرار داد و ایران ۳ هدف.در ۱۵ تا ۳۰ ژانویه عراق ۲ حمله را به سمت کشتی ها انجام داد و ایران حمله ای انجام نداد.عراق ۱۸ هدف شهری و اقتصادی و ایران ۱۵ هدف که ۳ تای آن بوسیله اسکاد بود،هدف قرار داد.در ۱ تا ۱۵ فوریه ۴ حمله به کشتی ها از سوی عراق انجام شد ولی ایران حمله ای نداشت .عراق ۲۷ هدف شهری و اقتصادی و ایران ۵ هدف را مورد اصابت قرار داد که هر پنج تای آن بوسیله موشک های اسکاد بود.در ۱۶ تا ۲۸ فوریه عراق ۵ حمله به کشتی ها داشت و ایران حمله ای نداشت ،عراق ۹ هدف شهری و اقتصادی ودر مقابل، ایران حمله ای نداشت.و در طول کل ماه مارس عراق ۸ حمله به کشتی ها و ۴ حمله به اهداف شهری و اقتصادی داشت وایران یک حمله به کشتی ها و حمله ای به اهداف شهری نداشت. دلیل اصلی این تغییرات در الگوی حملات بر ضد مواضع شهری، آتش بسی بود که در ۱۸ فوریه اعلام شد .عراق این آتش بس را در ۱۸ فوریه اعلام کرد و ادعا کرد که این آتش بس به درخواست رئیس سازمان مجاهدین خلق ،مسعود رجوی، انجام شده است. در عمل به نظر می رسید که این کار برای این بود که ایران در قبال توقف حملات هوایی عراق، فشارهای خود بر بصره را کاهش دهد.

    جنگ شهر ها برای عراق تنها مزایای بسیار کمی در پی داشت و البته این پیروزی های محدود با صرف هزینه هایی بالا بدست آمده بود.در ۲۲ فوریه ایران اعلام کرد که ۵۷ هواپیمای عراقی را سرنگون ساخته اما عراق تنها ۱۵ عدد را تائید کرد.در پایان ماه ژانویه ایران ادعا کرد که ۶۸ جنگنده عراقی را منهدم کرده است، اما مقامات عراقی گفتند این رقم کمتر از ۳۸ عدد بوده است .به نظر می رسید که عراق در روز های ۱۴ و ۱۵ فوریه ۳ هواپیمای دیگر را نیز در حمله به شهر های اصفهان ،گچساران و ایذه از دست داده است. حداقل یکی از آنها بوسیله موشک زمین به هوا مورد هدف قرار گرفته بود.اولین دلیلی که می توان برای از دست رفتن جنگنده های عراقی در حمله به شهرها برشمرد، برد کم دفاع هوایی و ترکیبی از مشکلات تعمیرو نگهداری و خطای خلبان بود .ایران به ندرت هم دفاع هوایی و هم پروازهای هجومی را با هم انجام می داد و در روزتنها ۴ تا ۱۱ پرواز را انجام می داد.

    ایران تنها تعداد محدودی از موشک های متوسط زمین به هوا را در اختیار داشت وشاهدان عینی می گفتند که جنگنده های عراقی می توانستند بدون اینکه موشک های هاوک آنها را رد یابی کنند، بر فراز شهر ها پرواز کنند.با این حال در مواردی این موشک ها درست عمل می کردند.عراق اعلام کرد که در ۹ ژانویه یک میگ ۲۵ ،در ۱۴ ژانویه ۲ بمب افکن توپولوف و در تاریخ ۲۸ ژانویه یک میگ ۲۳ که در ارتفاع ۱۳۰۰۰ پایی پرواز می کرده ،در نزدیکی بصره بوسیله موشک های هاوک مورد اصابت قرار گرفته اند.

    این اظهارات عراقی ها به بیان این مطلب کمک می کند که واحد های موشکی هاوک در مواردی در نزدیکی جزیره خارک و بصره با پوشش سیستم ناو بری امریکا و اسرائیل، دوباره فعال شده بودند و هواپیماها عراقی را منهدم ساخته بودند.

    ۸ ۶) عملیات کربلای ۶ ؛حملات جدید ایران به شمال:

    دومین حمله بزرگ ایران در اوایل سال ۱۹۸۷ عملیات کربلای ۶ نام داشت که در آن، ایران به شمال بغداد و مناطق سومار و قصر شیرین ضرباتی را وارد آورد.نیروهای ایران در این عملیات را ۸۰۰۰ نفر تشکیل می دادند که اکثر آنها نیروهای ارتش بودند.بیشتر این افراد را باقی مانده نیروهای زرهی ایران و تانک های خود کششی بودند.کارشناسان آمریکایی به طور تخمینی می گویند که ایران ۱۰۰۰ تانک را به منطقه آورده بود. ایران تقریبا ۶۰۰۰۰ نفر از این نیروها را جمع آوری کرده بود تا حملاتی را به نفت شهر واقع در ۱۱۰ کیلومتری شمال بغداد تدارک ببیند.

    نیروهای ایرانی پیشروی خود را از شب ۱۳ ژانویه آغاز کردند.این عملیات تنها ۵ روز پس از عملیات کربلای ۵ صورت گرفت.از جمله اهداف این عملیات این بود که عراق با توجه به اینکه باید همزمان در ۲ جبهه بجنگد ،در زمینه استفاده از نیروهای ذخیره دچار مشکل شود.مانند سایر عملیات های کربلا، زمان به طوری بود که عراق می توانست قبل از اینکه حمله بعدی به او صورت بگیرد ،پاتک هایی را ترتیب دهد.ایران توانست به سرعت به اهداف محدودی دست پیدا کند .عملیات برای ایران به نحوی بود که اعلام کرد در این عملیات ۲۰ هواپیمای عراقی و ۴۰۰ تانک را منهدم ساخته است.به هر حال عملکرد عملیات کربلای ۶ به گونه ای نبود که نفوذ کافی را در داخل خاک عراق بوجود بیاورد واز مشکلات عراق در بکارگیری و انتقال نیروهای خود به جنوب که ۳۷۵ کیلومتر فاصله داشت، بهره برداری کند.فاز اصلی عملیات کربلای ۶ تنها ۵ روز پس از آغاز به پایان رسید و تهاجم ایرانیان تقریبا با شکست روبرو شد و نتوانستند فشار عمده ای به ارتش عراق وارد سازند.این مطلب نامعلوم است که آیا دامنه نا محدود این عملیات به این امرمربوط بوده که نیروهای شرکت کننده در آن ارتشی بودند ویاخیر؟اما این حقیقت واضح است که فشاری که ایرانیان در این حملات به عراق وارد کردند، آنقدر نبوده که بتوانند در خط دفاعی ارتش دوم عراق نفوذ کنند،چه رسد به تهدید بغداد که در ۹۰ مایلی جنوب این منطقه عملیاتی بود.آنها تنها در این عملیات تپه هایی مرزی را به وسعت ۶۵ تا ۱۰۰ کیلومتر مربع تصرف کردند که این قلمرو از اراضی ایران در سال ۱۹۸۰ توسط عراق اشغال شده بود.

    ۸ ۷) فتح ۴ ،کربلای ۷،کربلای ۸و کربلای ۹ ؛حملات جدید ایرانیان به شمال:

    ایران در تلاش بود تا بصره را از نیروهای عراقی بگیردیا حداقل ادعای این امر را اعلام کند.و به این منظور حملاتی را ترتیب می داد.در ۱۲ فوریه و در حالی که زمان اندکی از دستور خمینی مبنی بر ادامه جنگ تا پیروزی نهایی گذشته بود، ایران اعلام کرد که عملیات فتح ۴ را در ارتفاعات حاج عمران آغاز کرده و هدف نهایی آن حرکت به سمت اربیل عراق است.در ۱۴ فوریه ایران اعلام کرد که عملیات با موفقیت انجام شده و آنها توانسته اند سایتی راداری را که عراق از آن برای بمباران ایران استفاده می کرده است، منهدم سازند.دلیل اینکه چرا چنین عملیاتی انجام شد، مبهم است. اما این عملیات بیشتر از اینکه جنبه تبلیغاتی داشته باشد، نوعی پیروزی روحیه بخش به حساب می آمد.

    کرد های مخالف عراق حملاتی را از شمال به سمت بغداد ،ترتیب دادند، اما دستاوردهای آنان نسبتا محدود بود.حملات کردها از سازماندهی کافی و مناسب برخوردار نبود و واثرات واقعی کمی در پی داشت .آنان نتوانست کاری کنند که عراق مقدار زیادی نیروی انسانی را به منطقه انتقال دهد.

    این مسئله تا حدودی به خاطر وجود ترکیه بود ،زیرا ترکیه به شدت گروه پ ک ک را درهم شکسته بود .جنگ در ترکیه منجر به کشته شدن ۱۸۰ نفر از مردم و ۲۶۰ نفر از شبه نظامیان شده بود.که این در گیری در سالها ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ اتفاق افتاده بود.ترکیه همچنین شروع به مسلح کردن روستاهای خود در مقابل شبه نظامیان کرد کرده بود. همچنین ترکیه گروه های کردحامی ایران را وقتی می خواستند در داخل خاک عراق عملیات کنند ،در هم شکسته بود.در نوامبر سال ۱۹۸۶ دولت ترکیه اعلام کرد که دو عملیات زمینی و بیست حمله هوایی را در خاک عراق و در مناطق کرد نشین با حمایت دولت عراق انجام داده است و هدف آن جلوگیری از تحرکات نظامی گروه های کرد بوده است. در ۴ مارس ۱۹۸۷ ترکیه با حمایت عراق به شهر های کرد نشین ارا،سیراک و آلانیش حمله کرد تا به گروه های کرد عراقی فشار وارد آورد.ایران حملات خود را در روزهای باقی مانده از ماه فوریه و در بیشتر روزهای ماه مارس متوقف کرده بود و تاکید خمینی برای بدست آوردن پیروزی نهایی در هیچ جا مگر جبهه بصره، تحرکاتی نظامی را در بر نداشت .واضح بود که رژیم خمینی تصمیم های سختی را در مورد آینده اتخاذ کرده بود.مشکلات ایران در زمینه انتقال نیرو در حال رشد بود و از طرفی ایران از زمان اولین حمله اش در سال ۱۹۸۶ تلفات زیادی را متحمل شده بود.وضعیت آب و هوا نیز تهاجم ایران در جبهه های جنوبی و مرکزی را بسیار مشکل ساخته بود. زیرا نیروی هوایی و توپخانه و سیستم های تدافعی عراق در هوای صاف و زمین های خشک ،برتری زیادی نسبت به نیرو های ایرانی داشتند.

    در این دوره ،ایران با هشت انتخاب نظامی روبرو بود که هر کدام ریسک خاص خود را داشتند:

    ۱) اول اینکه می توانستند در راستای نفوذ به حلقه های دفاعی عراق که پیرامون بصره بود، تلاش هایی را انجام دهند.

    ۲) ایران می توانست از جزایری که به تازگی در شط العرب تصرف کرده بو،د حملات جدیدی را به سمت مناطق جدیدی از عراق آغاز کند.

    ۳) ایران میتوانست به جنوب بصره نفوذ کرده و با نیروهایی که در فاو داشتند، پیوند بخورند.

    ۴) ایران می توانست با توجه به موقعیت استراتژیک منطقه ،کماکان بوسیله موشک و آتش توپ به محاصره بصره ادامه داده و نیروهای عراقی را با وارد آوردن تلفات سنگین ،تضعیف کند.

    ۵) می توانست با آغاز حملات جدید به شمال عراق از نیروهای شبه نظامی کرد نیز استفاده کرده و علاوه بر تهدید صادرات نفت عراق موجب انتقال نیروها به شمال شود . همچنین در مناطق شمالی از عراق امتیاز بگیرد.

    ۶) می توانست از جبهه سومار به سمت شمال بغداد حرکت کند و از خطوط سخت دفاعی عراق عبور کند .در ضمن این منطقه ،مرتفع و کوهستانی بود.

    ۷) می توانست از نیروهای در حال رشد گارد دریایی خود استفاده کرده و بوسیله موشک های کرم ابریشم حملات عراق به کشتی های خود را متوقف ساخته و با توجه به تهدید قسمت جنوبی خلیج، پشتیبانی عراق را متوقف سازد.

    ۸) می توانست از اقدامات تروریستی برای فشار وارد کردن به کویت و عربستان استفاده کند تا آنها حمایت های خود از عراق را کاهش دهند.

    معلوم نیست که ارتش و نیروهای پاسداران کدام ترکیب از این گزینه ها را انتخاب کردند .اما معلوم بود که ملا های ایران کدام گزینه را انتخاب خواهند کرد.ایران ابتدا تلاش کرد تا به شمال عراق حمله کند ،شاید که یک راه حل متفاوت در این مرحله جواب دهد.سپس علی رغم شکست های قبلی که در این زمینه به ایران وارد شده بود ، ایران مجددا تلاش کرد تا بصره و جنوب عراق را محاصره کند.

    در تاریخ ۲ مارس ۱۹۸۷ ایران یک حمله جدید را با نام کربلای ۷ آغاز کرد.این تهاجم در منطقه ای کوهستانی در شمال با نام گردمند اتفاق افتاد که این منطقه نزدیک به ارتفاعات حاج عمران بود .این ارتفاعات در غرب پیرانشهر ایران و در شرق شهر راوندی در کردستان عراق بود.این منطقه در سال ۱۹۸۳ نیز محل در گیری بود.این منطقه از این لحاظ اهمیت داشت که در عمق ۱۸ کیلومتری خاک عراق بوده و این اجازه را به ایران می داد که به جاده اصلی راوندی احاطه پیدا کندو با نیروهای کرد ضد عراقی پیوند خورده و فشار خود را بر منطقه کرکوک که در ۶۰ مایلی جنوب راوندی بود، افزایش دهد.

    ۴۰۰۰ نفر از نیروهای ارتش ،پاسداران و نیروهای تیپ ۶۴ ارومیه ارتش به همراه نیروهای کرد حامی ایران،با مهارت خاصی توانستند به داخل استحکامات عراق که ۸۳۰۰ فوت از سطح دریا ارتفاع داشت، نفوذ کنند .این نیروهای تدافعی از تیپ ۹۶ و لشگر ۵ عراق بودند.حمله ایران به صورت حرکت نیروهای پیاده بود، اما بوسیله بلدوزر و گریدر یک جاده مستقیم برای آنها ایجاد می شد تا پشتیبانی و تقویت نیروها براحتی انجام پذیرد.عراق در این مناطق توانایی دفاع و قدرت آتش را داشت اما نیروهای عراقی برای عکس العمل نشان دادن بسیار نا آماده و ناکارآمد بودند.نیروهای ایرانی وکرد مهاجم ظرف مدت ۲۴ ساعت اهداف خود را محاصره کردند.آنها همچنین توانستند مواضع دیگری را در نزدیکی شهر شوما مصطفی در اختیار بگیرند.و علی رغم اینکه عراقی ها بارها در طول ۵ تا ۸ مارس پاتک می کردند،اما تا روز ۹ مارس، ایران تاعمق ۲۰ کیلومتری عراق پیش رفته بود.

    پیروزی های ایران در این منطقه هنوز به موقعیت خوب عراقی ها برای دفاع از کرکوک آسیبی وارد نکرده بود ،اما ترکیب این عملیات با عملیات هایی که در جنوب و بصره اتفاق می افتاد، صدام حسین و نیروهای حزب بعث را به شدت نگران ساخته بود.در ۱۵مارس ۱۹۸۷ صدام حسین در بغداد جلسه ای ۵ ساعته تشکیل داد که در این جلسه ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع ،علی حسیب الماجد عضو ارشد حزب بعث و لطیف نظیف جاسم ،وزیر اطلاعات عراق حضور داشتند.با اینکه محتوای این جلسه نا معلوم است، اما منابع عراقی این احساس را داشند که در این جلسه شکست عراق در نبردی فرسایشی، موضوع نگرانی فرماندهان عراقی بوده است. به نظر می رسید که در این جلسه تصمیم گرفتند تا از نیروهای گارد ریاست جمهوری و نیروهای ذخیره در سطح گسترده تری استفاده کنند و از نیروهای مردمی نیز لشگری عظیم برای حمله متقابل تدارک ببینند.عراق همچنین تصمیم گرفت که جنگ نفتکش ها را آرام تر سازدو به این نتیجه رسید که در حجمی زیاد از گازهای سمی استفاده کند.این تصمیمات همگی بیانگر ترس عراق از این بود که شاید جنگ فرسایشی منجر به شکست عراق شود.البته دلایل خوبی وجود داشت که عراق از حمله ایران بترسد.در ۶ آوریل، ایران مجددا حملاتی را به وسیله موجی از نیروهای پیاده به سمت بصره آغاز کرد که این عملیات در جنوب منطقه دریاچه ماهی انجام شد.این عملیات کربلای ۸ نام داشت و ۳۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰ نیروی ایرانی را شامل می شد که بیشتر آنها را پرسنل سپاه پاسداران تشکیل می دادند.این نیروها در یک جبهه باریک در مواضعی که ایران قبلا در نبرد بصره فتح کرده بود، می جنگیدند و حملات جدیدی را بوسیله نیروهای پیاده آغاز کردند و باید در مسیر خود از کانال هایی دوتایی عبور می کردند که تنها موانع آبی بر سر راه آنها بود.

    عملیات ایران تنها ۳ روز به طول انجامید و در طی این ۳ روز حمام خون به راه افتاد . نیروهای ایرانی حمله خود را به استحکامات عراق آغاز کرده بودند، اما عراق هم قبلا متوجه شده بود و هم در آمادگی کامل به سر می برد.کشته ها و زخمی های ایران در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر بود که درصد بالایی از آنها کشته شده بودند و عراق نیز ۲۰۰۰ نفرکشته و زخمی داده بود که درصد کمی از آنها کشته شده بودند.

    تنها کاری که ایرانی ها در این عملیات انجام دادند، عبور از اولین کانال آبی بود و توانسته بودند ۱.۵ کیلومتر در منطقه ای که حداقل استحکامات را داشت ،پیشروی کنند.با اینکه فهمیدن دلیل این مسئله مشکل است اما خمینی در این زمان به هشت نفر درجه سر لشگری اعطا کرد و به نظر می رسید که علت اصلی، افزایش روحیه نیروها بود.

    با این حال حملات ایران به عراق خاموش نماند و رفسنجانی در سخنرانی خود در ۸ آوریل اعلام کرد که ما در سال جدید به پیروزی خواهیم رسید.

    در روز بعد، ایران حمله جدیدی را به جبهه مرکزی آغاز کرد .این عملیات کربلای ۹ نام داشت و در نزدیکی قصر شیرین و در ۱۱۰ مایلی شمال بغداد انجام می گرفت.این عملیات به استعداد ۲ تیپ انجام شد و ۴ روز به طول انجامید. اهداف این عملیات مانند عملیات کربلای ۷ ،دستیابی به ارتفاعاتی استراتژیک در شمال عراق ومشغول کردن نیروهای عراقی در شمال بود .اما این عملیات مانند کربلای ۷ به موفقیت قابل توجهی دست نیافت و تنها با پیشروی های اندکی همراه بود.عملیات های کربلای ۸ و ۹ پایانی بر نبردهای زمینی ایران در سال ۱۹۸۷ و همچنین پایانی بر تلاش های ایران در جهت شکست عراق و پیروزی نهایی بر این رژیم بود.این عملیات ها نشان داد که ایران می تواند در حملات خود به اهداف کوچک دست پیدا کند،اما برای دست یابی به اهداف بزرگ استراتژیک، دچار کمبود های فراوانی است ، مگر اینکه عراق در استفاده از سیستم دفاعی خود و برتری قدرت آتشی که دارد، اشتباهات بزرگی مرتکب شود.ایران مرتبا از پیروزی نهایی سخن می گفت ،اما استعداد تهیه نیروی انسانی لازم را برای حمله به عراق در اختیار نداشت.

    مسئله کلیدی تلفات ایران بود.در اواخر آوریل ۱۹۸۷ ایران و عراق از بابت تلفات متحمل شده خویش، ضربه های بسیاری دیده بودند .به خصوص ایران که در این دو حمله اخی، ۳ تا ۶ برابر عراق متحمل تلفات شده بود.قبرستانهای اطراف تهران و بغداد در حال بزرگ شدن بودند، اما ایران از این بابت با سختی بیشتری مواجه گردیده بود.

    اینکه تخمین در مورد تلفات جنگ بسیار مشکل است، اما می توان گفت ایران در طول ۴ ماه یعنی از اواخر دسامبر تا ماه آوریل ۵۰۰۰۰ کشته داده بود . و در کل از آغاز جنگ تا این زمان ۶۰۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰۰ نفر ایرانی کشته و دو برابر این مقدار زخمی شده بود.تقریبا ۲ میلیون ایرانی بی خانمان شده بودند و تقریبا هیچ گونه رشد اقتصادی ای از سال ۱۹۷۷ به بعد در ایران وجود نداشت.

    به طور قطعی معلوم نبود که چرا بصره به نقطه عطف جنگ تبدیل شده بود؟وچرا حملات ایران در سال ۱۹۸۷ از این منطقه بر عراق وارد می شد؟

    این مسئله بستگی زیادی به فضای عمومی ،روحیه و ظرفیت های بازسازی در ایران داشت.این مسئله واضح بود که با توجه به تلفات سنگینی که ایران متحمل شده بود تا حدی روحیه نیروها از بین برود .نیروهای ایرانی می خواستند زندگی خود را نجات بدهند و آرزو می کردند که سایر ایرانی ها به جای آنها در جبهه های نبرد باشند.در این زمان تعدادی از نیروهای پاسداران شروع به ایجاد مشکلاتی کردند .و اولین اعتراض ضد جنگ را با جمعیت اندکی در خیابان ولی عصر تهران به نمایش گذاشتند و در خواسته های خود این را مطرح کردند که صدام بخشیده شود.

    تقریبا واضح بود که این اعتراضات ،ملاها را برای اینکه زندگی نیروهای نظامی را بدون هیچ هدفی به خطر می انداختند، سرزنش می کردند.ایران در این زمان با شرایط ویژه سیاسی و نظامی روبرو شده بود که این شرایط، روحیه و انگیزه مردم را برای ادامه جنگ کاهش می داد.همچنین در این زمان بحث ها به این جا کشیده شد که جنگ مهمتر است یا تاکتیک های مبتنی بر نیروی انسانی؟

    با اینکه تلاش میشد تا این مسائل تنها به عنوان اختلاف نظر بین سپاه و ارتش ویا رفسنجانی و ملاها نگریسته شود، اما بیشتر سنگینی این اعتراضات به سمت فرمانده سپاه پاسداران بود که در پشت جبهه ها قرار داشت و دراکثر موارد ،دلایلی برای توجیه مسائل مطرح شده خود ، نداشت.

    اما مطلبی که واضح است این بود که کربلای ۸ آخرین مرتبه ای بود که ایران توانست چندین هزار نیرو را به جبهه های عراق که از لحاظ دفاعی بسیار خوب بودند، بفرستد.

    همین طور در عراق نیز دلیلی برای ادامه جنگ وجود نداشت .تلفات عراق در حملات ایران از ماه نوامبر به ۶۵۰۰۰ نفر رسیده بود که از این مقدار ۸۰۰۰ تا۱۵۰۰۰ نفر کشته شده بودند.تقریبا نیمی از بصره به کویر تبدیل شده بود و تعداد زیادی آواره ، روی دست عراق باقی مانده بود.بنابر این دیگر دلیلی برای عراق باقی نمانده بود که فکر کند می تواند ایران را در جنگ شکست دهد.

    با اینکه نیروهای عراقی در دفاع بهتر از سالهای گذشته عمل کرده بودند اما باز هم در بکارگیری قدرت دفاعی خود با مشکل مواجه بودند.آنها همچنین کماکان با مشکل عدم بهره وری مناسب از توپخانه خود مواجه بودند.بیشتر آتش توپخانه عراق از بین

    می رفت ،چراکه استقرار نیروهای ایرانی در هور و زمین های مرطوب بود و این مسئله باعث می شد که بیشتر گلوله ها ،کارایی مناسب نداشته باشند.چراکه آنها را به صورت بی هدف و در مناطق مرطوب شلیک می کردند.بعضی از گزارشها حاکی از آن بود که عراق در بعضی روزها ۱ میلیون گلوله شلیک می کرد و مخارجش به ماهی ۱ میلیارد دلار می رسید.

    تلفات هوایی عراق نیز از زمان آغاز کربلای ۴ بسیار زیاد شده بود.عراق ۷۰ جنگنده یا احتمالا ۹۰ جنگنده را در این مدت زمان از دست داده بود.عراق همچنین به دادن تلفات هوایی در مارس و آوریل نیز ادامه داد .و در این صورت ،جذب و تربیت خلبان ها کار بسیار مشکلی بود.

    حتی در مواقعی که جنگ اوج می گرفت عراق از نیروی هوایی خود برای پشتیبانی کمک می گرفت و فرماندهان عراقی بارها می گفتند که از هلیکوپتر های جنگی استفاده می کنند .عراق معمولا از تاکتیک های هوایی استفاده می کرد مثلا بالگرد ها را به راکت هایی مجهز کرده بود که می توانستند از داخل خطوط دفاعی عراق، نیرو های ایرانی را مورد هدف قرار دهند.

    اما نیروهای عراقی همچنان به شکست های خود در هماهنگی بین نیروها ادامه می دادند.عراق هنوز از ساختار فرماندهی ضعیف خود رنج می برد و حملات عراق بیشتر تجمعی از تکنولوژی جنگی در یک منطقه تا نمایش مناسبی از هماهنگی نظامی در جنگ بودند.

    @سوسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@ وسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@س سنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@سو نگرد@@سوسنگرد@

  4. #14
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت اول
    هواپیماهای عراقی به حملات خود به میدانهای نفتی ایران دادند. در ماه مارس میدانهای نفتی اردشیر، سیروس و نوروز را هدف قرار دادند. همچنین این هواپیماها کشتی هایی را که به سمت سیری در حرکت بودند ،مورد حمله قرار می دادند. با این وجود عراق نتوانست به پیروزی خاصی دست یابد و صادرات نفت ایران همچنان حفظ شد

    ● گسترش جنگ نفتکشها در خلیج و پیوستن ناوگان دریایی غرب؛ فرسایش تدریجی قوای زمینی و هوایی و تحلیل رفتن آنها(مارس تا دسامبر ۱۹۷۸)
    ۹) اهمیت فزایندۀ جنگ در دریا:
    درحالی که درگیریها در اطراف بصره در تعیین سرنوشت و روند حرکت نیروهای زمینی بسیار حساس و مهم بود، پیشرفتهای نظامی در خلیج ، جنگ را وارد مرحلۀ جدیدی می کرد. در ماه ژانویه ۱۹۸۷ خلیج ، شاهد بیشترین میزان درگیریها و حملات از سوی نیروهای ایرانی و عراقی نسبت به ماههای قبل بود. نیروهای عراقی به جزیرۀ خارک، تأسیسات نفتی جزیرۀ سیری، مخازن سوخت و تأسیسات نفتی ایران حمله کردند. این حملات گرچه باعث توقف جریان صادرات نفت ایران نشد، اما این کشور مجبور شد برای خرید ۱۵ مخزن ذخیرۀ نفت هیات هایی به یونان، لندن و نروژ اعزام نماید.
    هواپیماهای عراقی به حملات خود به میدانهای نفتی ایران دادند. در ماه مارس میدانهای نفتی اردشیر، سیروس و نوروز را هدف قرار دادند. همچنین این هواپیماها کشتی هایی را که به سمت سیری در حرکت بودند ،مورد حمله قرار می دادند. با این وجود عراق نتوانست به پیروزی خاصی دست یابد و صادرات نفت ایران همچنان حفظ شد.
    ۹ ۱) تلاش ایران برای دستیابی به استراتژی های نو در جنگ نفتکشها:
    در جنگ نفتکشها، این ایران بود که نقش محوری داشت و تغییراتی را در روند آن ایجاد می کرد. حملات نیروهای عراقی به کشتیهای عبوری در آبهای ایران، این کشور را بر آن داشت تا ازحملات ایذایی به کشتی های در حال حرکت به سوی کشورهای همسایه عراق نظیر کویت و عربستان فراتر رود و آنها را هدف قرار دهد.
    طی این حملات، ایران با مشکلاتی جدی مواجه شد. ایران قادر به اعزام تمامی نیروهای هوایی خود نبود. نیروی هوایی ایران تنها در حدود ۶۳ تا ۹۰ جنگندۀ عملیاتی داشت که شامل ۲۰ تا ۳۵ فرونداف۴، ۳۰ تا ۴۵ فرونداف۵ و ۷ تا ۱۲ فرونداف۱۴ بود. بیشتر این جنگنده ها قادر به انجام تعداد پروازهای محدودی بودند و اکثر آنها فاقد سیستمهای ارتباطی و الکترونیکی قابل استفاده بودند. درحالی که با رسیدن لوازم یدکی از منابع ناشناس، هواپیماهای اف۴ایران ارتقاء یافتند و به آمادگی بالاتری رسیدند اما هیچ کدام از اف۱۴های این کشور قادر به استفاده از موشکهای فونیکس خود نبودند و تنها تعداد اندکی از آنها مجهز به رادارهای قابل استفاده بودند. گرچه گزارشها حاکی از این بود که ایران ۵۰ فروند از هواپیماهای میگ ۱۹ و میگ۲۱ چینی و کره ای سفارش داده و تحویل گرفته، اما هیچ یک از آنها در این نبردها مشاهده نشد.
    علاوه براین، ایران در استفاده منظم از بیشتر ناوگان دریایی خود، با مشکلات جدی روبرو بود. این کشور طی تحولات صورت گرفته در زمان انقلاب و پاکسازی های انجام شده، بسیاری از نیروهای متخصص و زبده در نگهداری، تعمیر و پشتیبانی ناوگان دریایی خود را از دست داده بود. در همین شرایط، به تعدادی از ناوگان دریایی ایران از قبیل ۲ ناو جنگی، ۲ ناوچه مدل سام و ۱ رزم ناو آمریکایی خسارات عمده ای وارد شده بود. منهدم شدن ۲ ناوچۀ مین یاب، ۲ فروند قایق گشت زنی مدل کمان و تخریب کلی دو فروند دیگر از این قایقها، از دیگرخساراتی بود که در این شرایط به نیروی دریایی ارتش ایران وارد شد.
    ایران نه تنها قادر به خرید کشتیهای جنگی جدید برای جایگزینی ناوگان خود نبود،بلکه در نگهداری و حفظ سیستم رادار و تجهیزات کشتی های باقیمانده نیز مشکلات فراوانی داشت و با کمبود جدی موشکهای ضد هوایی و ضد دریایی مواجه بود. بسیاری از رادارها و سیستم های الکترونیکی ایران دیگرعملیاتی نبودند؛ تجهیزاتی چون: رادارهای شکارچی دریایی SPG ۳۴، سیستمهای کنترل آتش مارک ۳۱، ۵۱ و ۶۱، رادارهای تاکتیکی و کنترل آتش WM ۲۸ ، رادارهای جستجوگر AWS ۱ و SPS ۶ که بر روی ناوهای جنگی این کشور نصب بودند. ایران از نظر ذخیرۀ مهمات کلیدی چون ضد هوایی RIM ۶۶ و ضد شناورهای RGM ۸۴ نیز با کمبود مواجه بود. بعلاوه بیشتر موشکهای آنها پیش از سقوط شاه تحویل این کشور شده بود و از زمان مفید استفادۀ آنها گذشته بود و دیگر به قطعات و خدمات کشورهای غربی نیز دسترسی نداشتند.
    با ا ین حال ایران قادر بود بسیاری ازشناورهای جنگندۀ مدل سام را که ساخت انگلیس بود بکار گیرد. بعلاوه ایران در حدود ۷ فروند بالگرد AB ۲۱۲ به همراه ده ها موشک MK۲ و AS ۱۲ را حفظ و بازیابی کرده بود که در حملات ناگهانی بر ضد مخازن سوخت، نفتکشها، میدانهای نفتی و ناوهای آمریکایی میتوانست مورد استفاده قرار گیرد. نیروی دریایی ایران همچنین دو فروند هواپیمای مستقل PF ۳ با موتور جت داشت که برای گشت زنی و پشتیبانی مورد استفاده قرار می گرفت. این هواپیماها فاقد سیستم رادار و حس گرهای قابل استفاده بودند، اما برای عملیات شناسایی موقعیت میتوانست مورد استفاده قرار گیرد. ۷ فروند بالگرد SH ۳D ASW،دو فروند بالگرد مین گذارRH ۵۳D،هواپیماهای هرکولس سی۱۳۰ و ۴ فروند فوکر ۴۰۰ برای گشت زنی و عملیات مین گذاری، از دیگر تجهیزات قابل توجه ایران به شمار میرفت.
    ایران با استفاده از باقیماندۀ نیروی دریایی خود اقدام به حمله به ناوهای باربری، نفتکشهای خلیج و انجام عملیاتهای شبانه میکرد. در بیشتر موارد، موشکهای ایران، موشکهای ساخت ایتالیا موسوم به سی کیلربودند. این موشک ها برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ در جنگ مورد استفاده قرار گرفت و پیش از سقوط شاه به ایران فروخته شده بود. موشکی نسبتا سبک به طول یک متر و قطر ۲۶ سانتی متر به وزن تقریبی ۳۰۰ کیلو، با کلاهک جنگی ۷۰ کیلویی ضد زره – ثاقب – با قدرت انفجاری بسیار بالا. موشک هوا به سطح با برد حداقل ۶ و حداکثر ۲۵ کیلومتر که در محیطهای پر ترافیک، قابلیت هدایت رادیویی نیز دارد.
    در طول مدت حملات ایران وعراق به کشتیهای باربری، تعداد کمی غرق شده و یا به شدت آسیب دیدند. اما از ابتدای ماه ژانویه تا اوایل فوریه، به ۱۶ کشتی آسیب وارد شد که تعداد کشتیهای آسیب دیده از ابتدای جنگ را به ۲۸۴ فروند افزایش داد.
    در اوایل ماه مارس و طی یک عملیات، موشک سی کیلر ثابت کرد که می تواند خسارات فاجعه آمیزی برجای بگذارد. این موشک با هدف قرار دادن نفتکش ۱۰۰۰ تنی صدرای عراق، آن را به جهنمی مبدّل ساخت و دست کم ۷ نفر از خدمۀ کشتی کشته شدند.
    در نتیجه، نیروهای دریایی روسیه و کشورهای غربی وارد عمل شدند. روسیه با ارسال ناو مجهز به موشک کریواک، کشتیهای حامل سلاح خود را که از تنگۀ هرمز به سمت عراق در حرکت بودند، اسکورت می کرد. این دومین ناو جنگی روسیه بود که از سال ۱۹۸۲ وارد خلیج شده بود ناو اول زمانی اعزام شد که ایران درسپتامبر۱۹۸۶دو کشتی روسیه را توقیف کرد و پیغام روشنی به ایران،عراق و کشورهای حاشیه خلیج بود که روسیه از کشتیهای خود محافظت خواهد کرد.
    آمریکا هم نیروهای خود در اقیانوس هند را افزایش داد و ناو ۸۵۰۰۰ تنی سیتی هاوک و یازده کشتی اسکورت را راهی منطقه کرد. آمریکا ناو هواپیما بر خود را در شرق بندر مسیره در سواحل عمان مستقر کرد. بریتانیا و فرانسه هم تحرکات دریایی خود را افزایش دادند و اسکادران بریتانیا مستقر در اقیانوس هند، از آن پس حضور فعالتری در خلیج داشت.
    ۹ ۲) استقرار سامانۀ موشکی کرم ابریشم ایران:
    تحرکات نیروها و ناوهای آمریکایی در خلیج تنها پاسخ به استفادۀ ایران از موشکهای سی کیلر نبود، بلکه آمریکا مطلع شده بود که ایران پایگاه زمینی بزرگی در نزدیکی تنگۀ هرمز بنا کرده و موشکهای ضدناو و ضد کشتی خود را در آن مستقر ساخته است و دست کم یک فروند آن را اواخر ماه فوریه در نزدیکی جزیرۀ قشم آزمایش کرده است.
    این سیستم جدید ا
    ز خانوادۀ سامانۀ موشکهای چین بود؛ مدل چینی موشکهای CSS N ۲ روسیه که چین در تابستان ۱۹۸۶ به ایران تحویل داد. این سامانۀ موشکی موسوم به کرم ابریشم بود و در دو حالت ثابت و متحرک استقرار می یافت. اما ایران آن را با تلفیقی از ثابت و متحرک مستقر کرد و تجهیزات متحرک و ثابت آنرا توأمان بکار گرفت. در این شکل از استقرار، بخش پرتابگر سامانه، حالت متحرک داشت تا قابل تشخیص دقیق و ردیابی رادارها و موقعیت یابها نباشد. این وضعیت باعث میشد تا موشکها و سامانه های پرتاب آن در موقعیتهای مختلفی نگه داشته شوند و ضریب ایمنی آنها بالاتر رود و در صورت نیاز به داخل پایگاه منتقل شوند. هر سامانۀ پرتاب از ۲ موشک انداز و ۴ موشک تشکیل می شد.
    موشکهای کرم ابریشم ساخت چین ساختار پیچیده ای نداشت و به مدت ۲۰ سال بر روی کشتیهای چینی قرار داشت. طول این موشک ۵/۶ متر و قطر آن ۷۵ سانتی متر بود و وزنی بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلوگرم داشت. کلاهک جنگی آن نیز ۵۰۰ کیلوگرم وزن داشت که ۷ برابر وزن کلاهک جنگی موشک سی کیلر بود. برد متوسط آن ۹۵ کیلومتر بوده و قابلیت هدایت از راه دور را نیز داشت. درحالی که سلاح های ضد کشتی بندرت قدرت تهاجمی قابل توجهی به ایران میبخشید، اما ترکیب موشکهای سی کیلر و کرم ابریشم قدرت و قابلیت
    ویژه ای به ایران بخشید تا به کشتیهای باری و نفتکشهای خلیج حمله کرده و بیش از آنکه به آنها خسارت وارد نمایند، آنها را به اعماق خلیج می فرستادند.
    افزایش تهدیدات موشکی کشتیهای شناور در خلیج از سوی ایران، بسیار بیشتر از تهدیداتی بود که نیروی دریایی و هوایی این کشور ایجاد می کردند. آنها مسلح شده بودند تا به کشتیهای کشورهای ثالث که از آبهای بین المللی عبور میکردند، حمله کنند. این بدان معنا بود که ایران تصمیم داشت کشتی های بین المللی را که به سمت کشورهای جنوب خلیج در حرکت بودند، تهدید کرده و یا مورد حمله قرار دهد. در این میان تهدیدات بوجود آمده برای کویت بسیار مهم و حساس بود. کویت تقریبا منابع نفتی برابر با مجموع منابع ایران و عراق دارد. ذخیرۀ نفتی بیش از ۱۰۰میلیارد بشکه یا ۱۳ درصد از منابع نفت جهان که آمریکا از این میزان ،تنها ۹/۳ درصد را در اختیار دارد و بیش از ۱۰۰میلیارد دلار در صنعت نفت کویت سرمایه گذاری کرده است.

    @ گردان 283 سوار زرهی لشکر92 زرهی اهواز@@ گردان 283 سوار زرهی لشکر92 زرهی اهواز@@ گردان 283 سوار زرهی لشکر92 زرهی اهواز@@ گردان 283 سوار زرهی لشکر92 زرهی اهواز@

  5. #15
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت دوم

    ۳) تصمیم کویت برای تغییر پرچم نفتکشهای این کشور:
    در ۱۳ ژانویه ۱۹۸۷ کویت از سفارت آمریکا درخواست کرد که در برابر تغییر پرچم نفتکشهای این کشور به پرچم آمریکا، ناوگان دریایی آمریکا ازاین کشتی ها حفاظت کنند. کویتیها اعلام کردند پیشنهاد مشابهی را به روسیه هم داده اند. کویتیها بسیار نگران بوند و در برابر تهدیدات زمینی و هوایی و حملات ایران به نفتکشهای با پرچم کویت، بدنبال نیروی خارجی برای حفاظت از نفتکش هایشان بودند.
    اگرچه جنگ نفتکشها بسیار مهم و جدی بود، اما تنها بخش بسیار کوچکی از ۱۶۸ تا ۱۹۶ نفتکشی را که در هر ماه از خلیج عبور می کردند، تحت تأثیر خود قرار می داد. حرکت نفتکشها به کویت حداقل به ۱ فروند در هر روز و حداکثر به ۸۰ فروند در ماه می رسید. در ابتدای سال ۱۹۸۷ تنها ۷ کشتی از ۲۸۴ کشتی با پرچم کویت مورد حمله قرار گرفتند. در ۳۴ حمله ای که ایران از کریسمس۱۹۸۵ تا سپتامبر ۱۹۸۶ داشت، هیچ کشتی با پرچم کویت هدف قرار نگرفت.
    کویت بدلیل اجازه دادن به عراق برای استفاده از بندر الشعیب در انتقال تجهیزات نظامی روسیه به این کشور، تحت فشارهای سیاسی ایران قرار داشت که روز به روز بر آن افزوده
    می شد. کویت با اجازه دادن به هواپیماهای عراق برای استفاده از مرزهای هوایی این کشور در حمله به ایران و سواحل جنوبی خلیج ، خطر حملۀ ایران را به کشتیهای خود و سایر کشتی هایی که به سمت کویت در حرکت بودند ،بسیار افزایش می داد. همچنین اینگونه به نظر می رسید که کویت به نیروی دریایی عراق اجازه داده تا از آبراه السبیه بین کویت و جزیرۀ بوبیان برای انتقال کشتی های کوچک خود استفاده کند و بعلاوه بالگردهای عراقی هم از مرزهای هوایی کویت بهره می بردند.
    چهار عامل باعث می شد تا دولت ریگان از پیشنهاد تغییر پرچم حمایت کند.اولین عامل این بود که ایالات متحده متوجه این مسئله شده بود که روسیه نیز با پیشنهاد مشابهی موافقت کرده است واکنون کویت پیشنهاد کرده بود که ایالات متحده و روسیه بطور مشترک از ۱۱ نفتکش کویت حفاظت کنند. ( ۵ نفتکش تحت مراقبت روسیه و ۶ فروند تحت حفاظت نیروهای آمریکایی )
    عامل دوم نیاز آمریکا به تقویت حضور و نفوذ خود در منطقه بود که پس از سقوط شاه و بروز مشکل در فروش سلاح به کشورهای حاشیه خلیج و خروج نیروهایش از لبنان، با تزلزل روبرو شده بود.
    عامل سوم استقرار موشکهای کرم ابریشم ایران و تشکیل شاخه ای جدید در سپاه پاسداران این کشور برای عملیات دریایی بود. و در نهایت دولت ریگان به این نتیجه رسیده بود که ایران پیش از این به کشتیهای تحت پرچم قدرتهای بزرگ ،حمله نکرده است و اکنون نیز حمله آنها به کشتیهای حامل پرچم آمریکا بعید خواهد بود و همچنین ایران توان دریایی و هوایی کافی برای نبرد با نیروی دریایی آمریکا را نخواهد داشت.
    در راه عملی کردن این تصمیم، دولت ریگان خطایی مرتکب شد که درس مهمی برای تمام برنامه ریزان و طراحان نظامی بود. در این تصمیم گیری تمام منافع آمریکا در نظر گرفته شده بود و قصد ونیّات دشمن نیز در سطوح سیاسی بررسی شده بود، اما قابلیتها و تواناییهای دشمن و تحلیل کاملی از آنها در سطح تخصصی تر صورت نگرفته بود.
    دولت ریگان برای تصمیم گیری در مورد تغییر پرچم، پروسۀ داخلی برای بررسی جوانب مختلف موضوع را طی نکرد. در واقع، فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح، فرمانده نیروی دریایی و اکثر دولتمردان ریگان در امور خلیج ، هیچگاه در مورد جزئیات طرح گفتگو و مشورتی انجام ندادند.
    وزارت دفاع آمریکا طرح عملیات احتمالی برای حمله به موشکهای کرم ابریشم را آماده کرده بود، اما طرحی برای استقرار نیروهایی که توان مقابله با تهدیدات احتمالی علیه آمریکا را داشته باشند ،تدارک ندیده بود و پیش بینی نکرده بود که استقرار نیروهای عملیاتی از خلیج عمان تا بنادر کویت، قطعاً میتواند تهدیداتی جدی به همراه داشته باشد.
    دولت ریگان بدلیل اینکه خطرات احتمالی موجود را دست کم گرفته بود، همچنین به واکنش احتمالی کنگرۀ آمریکا در صورتی که طرح تغییر پرچم منجر به درگیری شود، توجه نکرده بود و تهدیدات بی شماری که ایران می توانست برای کشورهای جنوب خلیج ایجاد کند، از چشم آنها دور ماند.
    روز ۷ مارس، آمریکا به کویت اعلام کرد که نیروهای این کشور از هر ۱۱نفتکش کویتی حفاظت خواهند کرد و در ۱۰ مارس کویت بطور موقتی و آزمایشی، این پیشنهاد را پذیرفت. کویت و آمریکا ۲ آوریل ۱۹۸۷ قرارداد تغییر پرچم نفتکشها را رسما امضا کردند. پس از آن کویت همواره تأکید کرد که این کشور نفت کشهای روسی را اجاره کرده است. این عمل در واقع به کلّ فعالیتهای نفتکشها و اسکورت آنها ،وجهه ای بین المللی می داد و موجب خنثی سازی مشکلات منطقه ای و داخلی ناشی از حمایتهای آمریکا می شد.
    کویت نیز همانند آمریکا،خطرات احتمالی تغییر پرچم نفتکشها را دست کم گرفته بود. کویت احساس می کرد که ایران هرگزبا ائتلاف دفاعی روسیه و آمریکا وارد درگیری نخواهد شد و از این پس، حمایتهای ضمنی آمریکا و روسیه را برای دفاع از آنها در برابر حملات ایران ، به همراه خواهد داشت. به نظر نمی رسید که کویتی ها به این نکته توجه کرده باشند که در این شرایط ایران برای از سرگیری روابط با روسیه تلاش خواهد کرد و یا با آمریکا (همانگونه که در بحران گروگانها و مداخلۀ این کشور در لبنان روبرو شد ) این بار نیز به مقابله بپردازد.
    در ماههای فوریه و مارس، ایران به حملات خود و پیشروی در بصره ادامه داد. رهبران ایران به مشورت های خود دربارۀ حملۀ نهایی ادامه دادند، اما نیروهای ایرانی عملاً جز حملات محدودی در شمال و راه اندازی جنگی فرسایشی در جنوب، کاری انجام ندادند. در مقابل، عراق موقعیت دفاعی ثابتی برروی زمین داشت و نیروهای هوایی خود را برای هدف قرار دادن نیروهای زمینی ایران، اهداف نفتی و شهرهای این کشور متمرکز کرده بود. عراق تا اواسط ماه فوریه، به حملات هوایی خود به ۱۳ شهر بزرگ غرب ایران ادامه داد. همچنین هواپیماهای عراقی به حملات خود به تهران نیز ادامه دادند که پس از حملات آنها در ۱۹۸۵ که ۳۰ بار تهران را بمباران کرده بودند، بی سابقه به نظر می رسید.
    در برابر این حملات، ایران پاسخ چندانی نمی توانست بدهد. در واقع، یکی از افسران برکنار شدۀ نیروی هوایی ایران ادعا کرده بود که تنها یک سوم از ۶۵ فروند اف۴ و ۱۰۰ فروند بالگرد این کشور،همچنان عملیاتی می باشند.
    تنها کاری که ایران میت وانست انجام دهد، پرتاب چند موشک اسکاد به سمت بغداد و درخواست از مردم برای خالی کردن این شهر بود. این مطلب از میزان تلفات هر دو طرف نیز کاملا مشخص بود. ایران اعلام کرد که حملات هوایی عراق به این کشور ۳۰۰۰ کشته و ۹۰۰۰ مجروح برجای گذاشته و از ۹ ژانویه، ۳۵ شهر این کشور مورد حمله قرار گرفته است. عراق نیز گزارش داد که از ۹ ژانویه ۱۱ حمله موشکی به بغداد صورت گرفته و تعدادی دیگر از شهرهای عراق نیز بمباران شده که در این حملات تنها ۳۰۰ نفر کشته و در حدود ۱۰۰۰ نفر زخمی شده اند.
    توانایی پدافند هوایی ایران نسبتاً محدود بود. حرکت کشتیهای آمریکایی و اسرائیلی به سوی ایران و انتقال تجهیزات موشکهای هاوک، توانایی عراق در حمله به خارک، سیری، لارک، پلها و شاهراههای ارتباطی مواضع ایران در فاو و بصره را کاهش می داد. ایران نیز با استفاده از موشکهای SA ۲ که ازچین خریداری کرده بود وهمچنین موشکهای سطح به هوای لیزری که بطور غیرقانونی از سوئد وارد کرده بود، تلفات سنگینی به نیروهای عراقی وارد ساخت.
    بسیاری از پایگاههای راداری و موشک انداز سام ایران دیگر قادر به انجام عملیات نبودند و عملاًاز کار افتاده بودند. حملات هوایی به شهرها در ۱۸ فوریه ۱۹۸۷ موقتاً خاتمه یافت
    ( اگرچه هر دو طرف روز ۲۲ فوریه مدعی شدندکه طرف مقابل آتش بس را نقض کرده است) و این آتش بس تا ماه آوریل ادامه یافت. دلایل این آتش بس هنوز کاملاً مشخص نیست. عراق مدعی شده بود که مسعود رجوی از صدام حسین خواست تا حمله به شهرها متوقف شود. زیرا وی بر این عقیده بود که در این حملات تنها مردم عادی که در بین آنها مخالفان انقلاب هم هستند، آسیب می بینند نه رهبران و دولت ایران. با این وجود به نظر می رسد علت اصلی هم تصمیم دولت آیت ا... خمینی برای توقف حملات توپخانه ای به بصره و هم افزایش تلفات نیروی هوایی عراق بود.
    عراق پس از ۱۸ فوریه نه تنها حمله به شهرهای ایران را متوقف کرد، بلکه پشتیبانی هوایی از نیروی زمینی خود را نیز کاهش داد. تلفاتی که تا آن زمان عراقی ها به آن اعتراف کردند، از بین رفتن حداقل ۵ درصد از نیروهایشان بود؛ و بر اساس منابع ایرانی این رقم در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد اعلام شده بود.
    نکتۀ حائز اهمیت این بود که بیشتر این تلفات از بین کادر خلبانان زبده و سطح بالای عراق بود که هزینۀ سنگینی برای آنها به شمار میرفت. در حالی که روسیه موافقت کرد تا هواپیماهای از دست رفته را جایگزین کند، ا ما از دست دادن خلبانان با تجربۀ عراقی ، شرایطی بحرانی را برای نیروی هوایی این کشور رقم زده بود. حتی اگر تعداد اندک خلبانان خارجی استخدام شده را هم در نظر بگیریم، عراق تنها برای ۱۵ تا ۲۵ درصد از هواپیماهای خود خلبان باتجربه و کارآزموده در اختیار داشت و از همین تعداد هم، تنها اندکی از آنها در سطح استانداردهای بین المللی بودند.
    عراق قادر به پرداخت هزینه های غیر قابل بازگشت این جنگ نظیر خلبانان زبدۀ و هواپیماهای ۱۵ تا ۲۵ میلیون دلاری خود نبود.ارزش خساراتی که عراق در هر حمله به اهداف ایرانی وارد می ساخت ،بسیار کمتر از هزینۀ هواپیماها و آسیبهای احتمالی بوده و تأثیر تاکتیکی استراتژیکی این حملات بر نیروهای ایرانی، بسیار ناچیز بود.

    @ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @

  6. #16
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت سوم

    ۹ ۴) نبرد برای گسترش نفوذ در خلیج :
    ایران راههای دیگری را برای حمله به عراق پیدا می کند. ایران با افزایش فشارهایش به کویت برای توقف حمایت از عراق و حمله به تأسیسات نفتی ایران از سوی عراق، مسیر جدیدی را در پیش گرفت. شیعیان کویت هم با آغاز دور جدیدی از اعتراضات خود، فشار بیشتری به دولت این کشور وارد می کردند. این فشارها به حدی رسید که دولت کویت با شهروندان شیعۀ خود دچار مشکل شده بود و دیگر نمی توانست تمامی مشکلات بوجود آمده را به عوامل خارجی نسبت دهد. دولت کویت اذعان کرد که ۲۵ کویتی شیعه را به بهانۀ تروریسم بازداشت کرده است. دولت این کشور نیز ۱ وزیر شیعۀ کابینه و ۲۵ کارمند شیعۀ در مشاغل مهم صنعت نفت را از کار برکنار کرد.
    تهدید به خرابکاری در کویت زمانی اوج گرفت که در ۲۲ می، یکی از مخازن پروپان در پالایشگاه الاحمدی شهر فحاحیل طعمۀ حریق شد و به مدت ۳ روز در آتش سوخت. این عملیات، دومین عملیات خرابکارانه طی یکسال گذشته با هدف انهدام پالایشگاه الاحمدی بود. این عملیات بگونه ای طراحی شده بود که ۴۵۰ هزار بشکه پروپان و بوتان منفجر شود و تمامی تأسیسات پالایشگاه و حتی بخش هایی از شهر را نیز در بر بگیرد.
    مهمتر از آن، ایران استقرار ۲ تا ۴ سکوی پرتاب موشکهای کرم ابریشم را در نزدیکی تنگۀ هرمز به پایان رساند. تا اواسط آوریل ۱۹۸۷، ایران دست کم ۱۲ سکوی پرتاب موشک به همراه ۲۰ موشک آمادۀ شلیک و ۲۸ موشک ذخیره را در منطقه مستقر کرده بود. تنها مشکل ایران در استقرار این سامانه ها ،کمبود قطعات اصلی و حساس بود که این عملیات را با تأخیر مواجه می ساخت.
    یکی از این سکوهای پرتاب از جزیرۀ قشم در تنگۀ هرمز، به پایگاه نیروی دریایی ایران در بندر عباس منتقل شد تا پدافند هوایی را در این قسمت شکل دهد. در حالی که برد این موشکها با دقت مناسب و بار معمولی در حدود ۶۴ کیلومتر بود، با دقت کمتر و بار انفجاری سبکتر برد آنها به ۷۵ کیلومتر افزایش می یافت.
    ایران ساخت یک پایگاه توپخانه ای دیگر را در قسمت جنوبی شبه جزیرۀ فاو آغاز کرد. این پایگاه به ایران این امکان را می داد تا شهرها و بنادر کویت را هدف قرار دهد و قدرت ایران را برای فشار بیشتر به کویت افزایش می داد.
    ۹ ۵ درگیریهای زمینی جزئی در اواسط سال ۱۹۸۷:
    علی رغم عقب نشینی و بازگشت ایرانی ها به مواضع شان پس از عملیات کربلا، ایران عملیات دیگری را با نام کربلای ۱۰ در اواسط آوریل در شمال عراق آغاز کرد. پیش از آغاز این عملیات، ایران از تهاجمات متعدد کردهای بارزانی حامی ایران حمایت کرده بود. ایران مدعی شد که در ۱۸ آوریل، گردان های ایرانی به همراه کردهای عراقی، ۱۵۰۰ نظامی عراقی را کشته، ۲۰ روستا را تحت کنترل خود قرار داده و ۱۰ بلندی کلیدی منطقۀ سلیمانیه را تصرف کرده است.
    عملیات کربلای ۱۰ هجومی ۳ جانبه و به شکل یک چنگال بود. این عملیات در مناطق کوهستانی جنوب غربی بانه و شمال شرقی سلیمانیه عراق پایه ریزی شد و به نظر می رسید که هدف اولیه آن اشغال ارتفاعات و جاده های بین مائوت و چاوارتا باشد. در حالیکه مائوت چیزی جز روستایی کوچک نبود، اما یکی از پایگاههای دفاعی اصلی عراق در مناطق مرزی بود که دور تا دور آن مین گذاری شده بود و انبارهای مهمات فراوانی در آن وجود داشت. چاوارتا مرکز اصلی و راه اصلی به سوی سلیمانیه بود و جمعیت قابل توجهی هم داشت.
    عملیات شب جمعه، ۲۳ آوریل ۱۹۸۷ آغاز شد و نیروهای عراقی آمادگی و هوشیاری لازم را نداشتند. اواخر آوریل ایران مدعی شد که کنترل ۱۱ شهر و روستا و ۳۱۰ کیلومتر مربع را دست گرفته و ۴۰۰۰ نفر را کشته و ۳۵۰ نفر را نیز اسیر کرده است که یک فرمانده عراقی نیز در بین آنها می باشد. عراق نیز مدعی شد که حملۀ ۲ گردان از نیروهای ایرانی را دفع کرده است و ۱۵۰۰ نفر تلفات به آنها تحمیل کرده و ۶۶ دستگاه خودرو و نفربر را نیز منهدم کرده است.
    ایران به منطقه ای حمله می کرد که ماهها پیروزی هم در آن منطقه، یک برتری استراتژیک را نصیب ایران نمی کرد. در حقیقت عوارض طبیعی منطقه بگونه ای بود که براحتی می توانستند در آن پیشروی کنند و کسی نیز مانع آنها نمی شد. دولت ایران نیز به سادگی عملیات خود در شمال عراق را ادامه می داد تا پیروزی هایی پیاپی را به مردم ایران نشان دهند و حتی باعث می شد که رفسنجانی با ادامۀ عملیات، فداکاری همه جانبه خود را نسبت به جنگ ثابت کند و فشارها و اهرمهای سیاسی بر آقای منتظری را حفظ نماید.
    ایران فشار حملات خود راد منطقه ای متمرکز کرده بود که می توانست از عداوت کردهای عراقی با دولت این کشور، بیشترین بهره را ببرد و عراق را مجبور سازد تا نیروهایش را به این منطقه معطوف سازد و با کمترین تلفات نسبت به نیروهای عراقی، پیروزیهای اندکی را بدست آورد و تدریجاً نیروی دفاعی عراق را از پای درآورد. البته با احتمال قطع به یقین،آنان به اهداف خود از این حملات دست نیافتند.
    @سوسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@ وسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@س سنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@سو نگرد@@سوسنگرد@

  7. #17
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت سوم

    ۹ ۴) نبرد برای گسترش نفوذ در خلیج :
    ایران راههای دیگری را برای حمله به عراق پیدا می کند. ایران با افزایش فشارهایش به کویت برای توقف حمایت از عراق و حمله به تأسیسات نفتی ایران از سوی عراق، مسیر جدیدی را در پیش گرفت. شیعیان کویت هم با آغاز دور جدیدی از اعتراضات خود، فشار بیشتری به دولت این کشور وارد می کردند. این فشارها به حدی رسید که دولت کویت با شهروندان شیعۀ خود دچار مشکل شده بود و دیگر نمی توانست تمامی مشکلات بوجود آمده را به عوامل خارجی نسبت دهد. دولت کویت اذعان کرد که ۲۵ کویتی شیعه را به بهانۀ تروریسم بازداشت کرده است. دولت این کشور نیز ۱ وزیر شیعۀ کابینه و ۲۵ کارمند شیعۀ در مشاغل مهم صنعت نفت را از کار برکنار کرد.
    تهدید به خرابکاری در کویت زمانی اوج گرفت که در ۲۲ می، یکی از مخازن پروپان در پالایشگاه الاحمدی شهر فحاحیل طعمۀ حریق شد و به مدت ۳ روز در آتش سوخت. این عملیات، دومین عملیات خرابکارانه طی یکسال گذشته با هدف انهدام پالایشگاه الاحمدی بود. این عملیات بگونه ای طراحی شده بود که ۴۵۰ هزار بشکه پروپان و بوتان منفجر شود و تمامی تأسیسات پالایشگاه و حتی بخش هایی از شهر را نیز در بر بگیرد.
    مهمتر از آن، ایران استقرار ۲ تا ۴ سکوی پرتاب موشکهای کرم ابریشم را در نزدیکی تنگۀ هرمز به پایان رساند. تا اواسط آوریل ۱۹۸۷، ایران دست کم ۱۲ سکوی پرتاب موشک به همراه ۲۰ موشک آمادۀ شلیک و ۲۸ موشک ذخیره را در منطقه مستقر کرده بود. تنها مشکل ایران در استقرار این سامانه ها ،کمبود قطعات اصلی و حساس بود که این عملیات را با تأخیر مواجه می ساخت.
    یکی از این سکوهای پرتاب از جزیرۀ قشم در تنگۀ هرمز، به پایگاه نیروی دریایی ایران در بندر عباس منتقل شد تا پدافند هوایی را در این قسمت شکل دهد. در حالی که برد این موشکها با دقت مناسب و بار معمولی در حدود ۶۴ کیلومتر بود، با دقت کمتر و بار انفجاری سبکتر برد آنها به ۷۵ کیلومتر افزایش می یافت.
    ایران ساخت یک پایگاه توپخانه ای دیگر را در قسمت جنوبی شبه جزیرۀ فاو آغاز کرد. این پایگاه به ایران این امکان را می داد تا شهرها و بنادر کویت را هدف قرار دهد و قدرت ایران را برای فشار بیشتر به کویت افزایش می داد.
    ۹ ۵ درگیریهای زمینی جزئی در اواسط سال ۱۹۸۷:
    علی رغم عقب نشینی و بازگشت ایرانی ها به مواضع شان پس از عملیات کربلا، ایران عملیات دیگری را با نام کربلای ۱۰ در اواسط آوریل در شمال عراق آغاز کرد. پیش از آغاز این عملیات، ایران از تهاجمات متعدد کردهای بارزانی حامی ایران حمایت کرده بود. ایران مدعی شد که در ۱۸ آوریل، گردان های ایرانی به همراه کردهای عراقی، ۱۵۰۰ نظامی عراقی را کشته، ۲۰ روستا را تحت کنترل خود قرار داده و ۱۰ بلندی کلیدی منطقۀ سلیمانیه را تصرف کرده است.
    عملیات کربلای ۱۰ هجومی ۳ جانبه و به شکل یک چنگال بود. این عملیات در مناطق کوهستانی جنوب غربی بانه و شمال شرقی سلیمانیه عراق پایه ریزی شد و به نظر می رسید که هدف اولیه آن اشغال ارتفاعات و جاده های بین مائوت و چاوارتا باشد. در حالیکه مائوت چیزی جز روستایی کوچک نبود، اما یکی از پایگاههای دفاعی اصلی عراق در مناطق مرزی بود که دور تا دور آن مین گذاری شده بود و انبارهای مهمات فراوانی در آن وجود داشت. چاوارتا مرکز اصلی و راه اصلی به سوی سلیمانیه بود و جمعیت قابل توجهی هم داشت.
    عملیات شب جمعه، ۲۳ آوریل ۱۹۸۷ آغاز شد و نیروهای عراقی آمادگی و هوشیاری لازم را نداشتند. اواخر آوریل ایران مدعی شد که کنترل ۱۱ شهر و روستا و ۳۱۰ کیلومتر مربع را دست گرفته و ۴۰۰۰ نفر را کشته و ۳۵۰ نفر را نیز اسیر کرده است که یک فرمانده عراقی نیز در بین آنها می باشد. عراق نیز مدعی شد که حملۀ ۲ گردان از نیروهای ایرانی را دفع کرده است و ۱۵۰۰ نفر تلفات به آنها تحمیل کرده و ۶۶ دستگاه خودرو و نفربر را نیز منهدم کرده است.
    ایران به منطقه ای حمله می کرد که ماهها پیروزی هم در آن منطقه، یک برتری استراتژیک را نصیب ایران نمی کرد. در حقیقت عوارض طبیعی منطقه بگونه ای بود که براحتی می توانستند در آن پیشروی کنند و کسی نیز مانع آنها نمی شد. دولت ایران نیز به سادگی عملیات خود در شمال عراق را ادامه می داد تا پیروزی هایی پیاپی را به مردم ایران نشان دهند و حتی باعث می شد که رفسنجانی با ادامۀ عملیات، فداکاری همه جانبه خود را نسبت به جنگ ثابت کند و فشارها و اهرمهای سیاسی بر آقای منتظری را حفظ نماید.
    ایران فشار حملات خود راد منطقه ای متمرکز کرده بود که می توانست از عداوت کردهای عراقی با دولت این کشور، بیشترین بهره را ببرد و عراق را مجبور سازد تا نیروهایش را به این منطقه معطوف سازد و با کمترین تلفات نسبت به نیروهای عراقی، پیروزیهای اندکی را بدست آورد و تدریجاً نیروی دفاعی عراق را از پای درآورد. البته با احتمال قطع به یقین،آنان به اهداف خود از این حملات دست نیافتند.
    @سوسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@ وسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@س سنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@سو نگرد@@سوسنگرد@


  8. #18
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت چهارم

    ۹ ۶) حمله به کشتیهای آمریکا و روسیه:
    در بهار ۱۹۸۷، بیشترین تحولات و پیشرفتها در خلیج صورت گرفت. تلاش ایران برای مقابله با توانایی عراق در تسلط یافتن به جنگ نفتکشها، اقدامات کویت در تغییر پرچم نفتکش ها، مبحران خلیج و کشتیهای منطقه را به مسئله ای بین المللی مبدل ساخت. این مسئله با مقابله و رویارویی ایران و روسیه آغاز شد ،اما اندکی پس از آن، تحت الشعاع تقابل بسیار جدی ایران و آمریکا قرار گرفت.
    در آوریل ۱۹۸۷، ایران به توافقات روسیه و کویت در مورد اسکورت ۳ نفتکش استیجاری این کشور ،واکنش های شدیدتری نشان داد. ۱۵ آوریل ،ایران هشدار داد که نفتکشهای روسیه که تحت اجارۀ کویت در آمده اند ،می توانند وضعیت بسیار خطرناکی برای منطقه بوجود آورند.
    ۴ روز بعد ۱۹ آوریل و در پی دیدار ولادمیر پتروفسکی، معاون وزیر امور خارجه روسیه با مقامات کویتی، ایران به روسیه هشدار داد که خلیج می تواند به افغانستان دوم برای این کشور تبدیل شود.آقای رفسنجانی نیز روز ۲۰ آوریل هشدار مشابهی به آمریکا داد.
    روز بعد، ماموران اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که ایران موشکهای کرم ابریشم خود را در فاو مستقر کرده است.
    اما در این موقعیت، تهدیدات ایران بیشتر از طرف نیروی دریایی سپاه پاسداران این کشور بود که به تازگی سازمان یافته بود نه از جانب موشکهای مستقر در فاو. آنگونه که پیش از این نیز احساس می شد، ایران در پی ریزی و هدایت جنگ نفتکشها با عراق با مشکلاتی جدی روبرو بود. بر خلاف عراق،این کشور مجبور بود به کشتی های کشورهای ثالث نیز حمله کند. چرا که هیچ کشتی عراقی ای در خلیج وجود نداشت. این شرایط خطر اقدامات تلافی جویانه از سوی ناوگان کشورهای غربی و کشورهای جنوبی خلیج را نیز افزایش می داد.
    البته خطری که از جانب کشورهای جنوبی خلیج ، ایران را تهدید می کرد،آنچنان قابل توجه نبود. ایران با وجود تلفات سنگین وارد شده به ناوگان دریایی اش، توان مقابله با تهدیدات این کشورها را داشت. پدافند دریایی و ناوشکن انگلیسی آرتمیز و ناوشکنهای آمریکایی ببر و پلنگ که در اختیار ایران بود ،دیگر عملیاتی نبودند. اما با این وجود، ایران ۴ فروند ناوچۀ انگلیسی مجهز به موشکهای سام، زم، رستم و فرامرز در اختیار داشت. حداقل ۴ فروند از ۸ ناوچه جنگی این کشور نیز همچنان عملیاتی بود که با توپهای ۴۰ و ۷۶ میلی متری، تجهیز شده بودند.
    ایران همچنین ترکیبی از قایقهای سبک را نیز در اختیار داشت. یک فروند کشتی مین گذار ۳۲۰ تنی به نام شاهرخ نیز داشت که در دریای خزر مستقر بود.
    دو فروند نفتکش ۵ هزار تنی بندرعباس و بوشهر نیزدر سال ۱۹۸۴ اصلاح شده بودند تا توپهای ۴۰ میلی متری و دیگر تجهیزات پدافندی بر روی آن نصب گردد. نیروی دریایی همچنین تعدادی هواناو(هاورکرافت) عملیاتی و ۱۵۰ قایق شناسایی داشت که البته بسیاری از آنها بشدت آسیب دیده بودند. ایران همچنین تعمیرگاه کشتی چابهار و حوضچه های تعمیر کشتی "۴۰" و "دلفین" را با قدرت بالابری ۲۸ هزار تن ،در دسترس داشت.
    همین نیروی دریایی به ظاهر منظم و قوی کافی بود تا عراق را از فکر حمله باز دارد؛ اما بندرت می توانست با ناوگان دریایی کشورهای غربی مقابله کند. ایران برای ایفای نقش اصلی در منطقه باید برای استفاده از نیروی دریایی اش، راه حل تازه ای می اندیشید.
    اولین راه کار ایران در قبال این مسئله، استفاده از هواپیماهای پشتیبانی برای مین گذاری به عنوان نوعی مبارزۀ غیر مستقیم بود. نیروی دریایی ایران ذخیره ای از مین های آمریکایی و روسی و مین های ضد شناور KRAB و مین های دیگری ساخت کره شمالی، روسیه و چین را در اختیار داشت.
    در این شرایط ایران ساخت مین های شناور غیر مغناطیسی با قابلیت کنترل از راه دور را آغاز کرده بود. اگرچه ایران تنها یک فروند مین گذار آن هم در دریای خزر داشت، اما تمام کشتیهای کوچک این کشور، توانایی کارگذاری مین را دارا بودند.
    راه حل دوم ایران، تشکیل شاخه ای دیگر از نیروی دریایی سپاه به فرماندهی محسن رضایی بود. ایران از دو سال قبل تلاشهای بسیاری را برای تشکیل چنین نیرویی آغاز کرده بود. دراواخر ۱۹۸۶ ،نیروی دریایی سپاه با نیرویی درحدود ۲۰ هزار نفر شکل گرفت و از نیروی دریایی ارتش کلاسیک ایران، بزرگتر و قدرتمندتر بود.
    نیروی دریایی سپاه به تجهیزات گوناگونی چون شناورهای کوچک، قایقهای تندروی ره گیری و تعداد بسیار زیادی از قایقهای توپدار مجهز شده بود. ره گیری بسیاری از این قایقها توسط رادار بسیار مشکل بود و می توانستند تجهیزاتی چون راکتهای پر سرعت، مسلسل و سلاحهای سبک را حمل کنند. قایقهای تندروی ره گیری به طول ۴۸ پا، ساخت سوئد بودند و در سال ۱۹۸۵ خریداری شده بودند و قادر بودند ۶ نفر به همراه ۱۰۰۰ پوند تسلیحات را حمل نمایند. این قایقها با سرعت ۴۶ گره دریایی گشت زنی می کردند و سرعت آنها تا ۶۹ گره قابل افزیش بود. براساس گزارشهای موجود، سپاه پاسداران حداقل ۴۰ تا ۵۰ فروند از این قایقها سفارش داده بود.
    نیروی دریایی سپاه همچنین لنچج هایی مجهز به دکل و جرثقیل داشت که تشخیص آنها از لنچ های تجاری منطقه بسیار دشوار بود. این لنچ ها قادر بودند تا ۳۵۰ تن مین را حمل کنند. نیروی دریایی سپاه دست کم یک فروند ناو وتعدادی ناوچه و یک زیر دریایی ساخت کره شمالی نیز در اختیار داشت.
    نیروی دریایی سپاه درجزایر و مناطق نفت خیز ایران و با تمرکز بیشتر بر مناطق الفریصیه، سیری، ابوموسی، تنب های کوچک وبزرگ و لارک مستقر بودند.
    یگانهای سپاه بصورت علنی در قایقهای انفجاری، تمرین عملیات انتحاری می کردند. این قایق های حامل مواد منفجرۀ بسیار قوی برای اصابت به ناوها و کشتیهای دشمن طراحی شده بودند. آنها همچنین مدعی شده بودند قایقهای دیگری را بگونه ای ویژه آماده کرده اند تا در مواقع لزوم ،بنادر حساس وشاهراه های کشتیرانی را مسدود نمایند. علاوه بر این مشخص بود که این شاخه از سپاه، ذخایر بزرگی از تجهیزات غواصی و یک مرکز آموزش نبرد زیر آب در بندر عباس دارد.
    نیروی دریایی سپاه قابلتهای موشکی و هوایی نیز داشت. آنها ۳۵ تا ۴۶ فروند هواپیمای جنگنده آموزشی پیلاتوس PC ۷ داشتند که از سوئیس خریداری کرده بودند ونیروهای کرۀ شمالی در آموزش آنها شرکت داشتند.
    در آن زمان شایعه شده بود که چین چندین فروند هواپیمای اف۶ و اف۷ به ایران داده و ایران نیز بدنبال جنگنده هایی پیشرفته تر بود تا از کشورهای بلوک شوروی خریداری نماید. نیروی دریایی سپاه در آکادمی نیروی دریایی نوشهر، تأسیساتی داشت که نیروهای سپاه در آن آموزش عملیات انتحاری با هواپیماهای کوچک و سبک را پشت سر می گذاشتند. و در نهایت این نیروها، موشکهای نسل جدید کرم ابریشم را که ساخت ایران بود ،در اختیار داشتند.
    پس از اعلام آمریکا مبنی بر اسکورت نفتکش ها و کشتی ها، سپاه پاسداران اقدام به ساخت پایگاههای بتون سخت برای ۳۰ تا ۳۵ موشک کرم ابریشم خود کرد. همچنین در ابتکاری اقدام به ساخت محافظ بتونی ویژه برای سایتهای راداری خود در جزیرۀ قشم کرد. آنها نیروهای خود در جزایر فارسی، ابوموسی وتنب های کوچک و بزرگ را تا حدود ۱۰۰۰ نفر افزایش داده و با استقرار بالگرد، موقعیت خود را در این جزایر استحکام بخشیدند. شاه این جزایر را در سال ۱۹۷۱ از شیخ نشین شارجه ،تصرف نموده بود. جزیرۀ ابوموسی در ۶۰ مایلی غرب تنگۀ هرمز و جزایر تنب در ۴۰ مایلی این تنگه می باشند. این نیروها از پایگاههای نفتی ساحلی ایران نیز استفادۀ نظامی می کردند و آنها را به پایگاه های دو منظوره تبدیل کرده بودند.
    ترکیب این نیروها به ایران توانایی قابل توجهی می داد تا با استفاده ازمین ها و ناوچه های خود، استراتژی حملات جنگ و گریز را به اجرا در آورند و با استفاده از موشکهای کرم ابریشم و حملات انتحاری با قایقها و هواپیماهای خود، توانایی عکس العمل شدید را دارا بودند. وبا وجود تمام خسارات وارده، ایران در این زمان بزرگترین نیروی دریایی خلیج به شمار می رفت.

    هواپیماهای عراقی به حملات خود به میدانهای نفتی ایران دادند. در ماه مارس میدانهای نفتی اردشیر، سیروس و نوروز را هدف قرار دادند. همچنین این هواپیماها کشتی هایی را که به سمت سیری در حرکت بودند ،مورد حمله قرار می دادند. با این وجود عراق نتوانست به پیروزی خاصی دست یابد و صادرات نفت ایران همچنان حفظ شد.

    ایران به وضوح دریافته بود که با این تجهیزات و نیروهای کنونی، به سختی می تواند در نبرد مستقیم با نیروی دریایی آمریکا و روشوروی به پیروزی برسد. با این وجود، استقرار نیروهای ایرانی بگونه ای بود که به خوبی می توانستند با جنگهای چریکی و نامنظم با نیروهای متخاصم مقابله کنند و از عدم تمایل سیاسی آمریکا و دیگرنیروهای بیگانه منطقه برای قدم گذاشتن به درگیری مستقیم فرسایشی و تلفات احتمالی آن، استفاده نمایند. همچنین ایران قابلیت چشمگیری در مین گذاری و عملیات های انتحاری و غیرقابل پیش بینی داشت و نیروهای سپاه بگونه ای عمل می کردند که به سختی می شد تشخیص داد که آیا این نیروها تحت فرمان یگانهای خود هستند و یا بطور مستقیم از جانب دولت ایران، فرمان می گیرند.

    روز ۲۷ آوریل، حسین علائی فرمانده نیروی دریایی سپاه اعلام کرد ایران کنترل کامل شمال خلیج را در دست دارد. ۲۸ آوریل محمد حسین ملک زادگان فرمانده نیروی دریایی ارتش، در گفتگو با رادیوی ایران هشدار داد که در صورت بروز هرگونه تهدید و اختلال در روند واردات و صادرات، ایران تنگۀ هرمز را خواهد بست.

    در اوایل ماه می،فعالیت نیروهای دریایی ایران افزایش یافت. روز ۲ می ۱۹۸۶، نیروی دریایی سپاه یک نفتکش ۹۰۰۰ تنی هند را هدف قرار داد. روز ۴ می یگانهای دریایی سپاه نفتکش ۳۱ هزار تنی دیگری را مورد حمله قرار دادند. روز ۵ می نیز به نفتکش غول پیکر ۲۵۸ هزار تنی ژاپن در ۴۸ کیلومتری سواحل عربستان حمله شد.

    یگانهای نیروی دریایی سپاه، بیشتر حملات خود را از پایگاههای نزدیک به جزیرۀ فارسی (الفاریسیه) انجام می دادند.

    این نیروها همچنین از سکوهای نفتی نزدیک به جزایر سیری، ابوموسی و لارک نیز استفاده میکردند. الگوی عمدۀ آنها، شناسایی کشتیها و نفتکش ها و حملۀ شبانه به آنها بود. در بیشتر این حملات تنها قسمت خدمۀ کشتیها، هدف گلوله ها و موشکهای آنها قرار می گرفت.

    این تغییر در تواناییهای ایران، آمریکا را بر آن داشت تا در قبال ایران، سیاست دو سویه ای را در پیش گیرد. راه اول استفاده از فشار سازمان ملل برای اعلام آتش بس عمومی بود که بر اساس قرارداد ۱۹۷۴ الجزایر، کشورهای درگیر در جنگ به مرزهای پیش از آغاز جنگ بازگردند. سیاست دوم مداخلۀ نظامی آمریکا در خلیج بود تا علاوه بر کاهش نفوذ روسیه در منطقه، ایران را وادار به پذیرش آتش بس نماید.

    این اقدام آمریکا و اقدام کویت در توافق با شوروی، ایران را بر این داشت تا حملات سیاسی خود علیه کویت و تهدید نفتکش های این کشور را آغاز نماید. روز ۶ می، میر حسین موسوی نخست وزیر وقت ایران به کویت هشدار داد تا بیش از این ،در پی جلب حمایت ابر قدرتها نباشد. روز ۸ می ۱۹۸۷ ایران از این نیز فراتر رفته و یک کشتی ناشناس ایرانی، نفتکش ۶۵ هزار تنی روسیه را که در نزدیکی سکوی نفتی ساسان و ۳۰ مایلی میدان نفتی رستم در حال حرکت بود، هدف گلوله های مسلسل و راکت قرار داد.

    اگرچه در آن زمان مشخص نشد که این حمله، عمدی و مستقیماً از طرف دولت صورت گرفته یا عملیاتی خودسرانه از نیروهای تندروی سپاه بوده، اما اسناد بدست آمده پس از آن، روشن ساخت که این حمله عمدی و از قبل طراحی شده بود. طی ماههای پس از آن نیز هیچ سندی بدست نیامد که حاکی از عملکرد مستقل از دولت آن نیروهای سپاه باشد و تمام حرکات آنها، تحت فرمان و کنترل مستقیم دولت انجام می شد.

    نیروی دریایی ایران با استفاده از بالگرد، شناورهای تندرو و هواناوهای خود اقدام به ره گیری حرکت کشتیها در خلیج کرده و در هدف قرار دادن آنها به پاسداران کمک می کردند. در این میان ، این گونه به نظر می رسید که پایگاه سپاه در جزیره فارسی و ابوموسی، مستقیماً تحت کنترل و فرمان دولت ایران می باشند. بعلاوه بعدها مشخص شد که کشتی هدف قرار گرفته روسیه ،باری بوده که مرتباً از خلیج عبور می کرده است. در زمان حمله ،این کشتی از کویت به سمت بندر دمّام عربستان در حرکت بود که این منطقه به خوبی برای ایران شناخته شده بود و احتمال تصادفی بودن این حمله، بعید به نظر می رسید.

    عراق نیز در مقابل، کشتیهای ایرانی را هدف قرار داد. ۱۳ می عراق اولین حمله هوایی گسترده خود را از ابتدای سال ۱۹۸۷ انجام داد و پالایشگاه های ایران را هدف قرار داد. جنگنده های عراقی ،پالایشگاههای اصفهان و تبریز را با موشک هدف قرار دادند.

    از آنجا که نبردهای زمینی نسبتاً آرام دنبال می شد، عراق به قیام کردهای این کشور نیز پاسخ داده و به روستاهای آنها یورش برد. در این زمان بود که ارتش عراق با بکارگیری گاز خردل در روستاهای کردنشین و مرزی، آنها را به نابودی کشاند و جمعیت باقیمانده کردها را از شهر و روستای خود به بیرون راندند.

    ایران نیز در اولین گام با اقدام به مین گذاری، یکی از سه نفتکش روسیه را در ۱۶ می در نزدیکی نقطۀ صفر مرزی ، منهدم سا خت. از آنجا که این اتفاق می توانست تصادفی و بر اثر برخورد با مینهای شناورباشد، اما موقعیت و زمان برخورد، احتمال تصادفی بودن آن را بعید می نمود. بخصوص به این دلیل که ایران به سرعت ثابت کرد که می تواند چنین حملاتی را با دقت بسیار بالا انجام دهد.

    علاوه بر این، در همان روز عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه ایران اظهار داشت که ایران تا کنون در حمله به کشتیهای کویتی تعلل کرده است،اما در مورد کشتی های بیگانه هرگز نباید درنگ کند.

    تمامی این اتفاقات ایران را به تقابل با روسیه سوق می داد و حملۀ ایران به کشتی روسی، به سرعت تحت الشعاع اتفاقات دیگری قرار گرفت.

    در حدود ساعت ۹ شب ۱۷ می، یک فروند میراژ اف۱ عراقی ،کشتی راداری آمریکا را در ۸۵ مایلی شمال شرق بحرین و ۶۰ مایلی جنوب ایران با دو موشک ،هدف قرار داد که هر دو به کشتی اصابت کرد، اما فقط یکی از آنها منفجر شد. این واقعه شاید تنها حادثه ای بود که هیچکس انتظار آن را نداشت. در حالی که حمله عراق تصادفی بود، اما بحث های بسیاری را بر سر حضور و نقش آمریکا در خلیج ، قدرت دفاعی و روابط آن با کشورهای عرب، بوجود آورد.

    خلبان عراقی بعدها مدعی شد که وی بر طبق نشانه گیر و موقعیت یاب هواپیما عمل کرده و مختصات رادار ی هواپیما ، اشتباه بوده است. با این وجود به نظر می رسید در آن هنگام خلبان عراقی ارتباط رادیویی خود را قطع کرده بوده و اولین هدفی را که رادار شناسایی کرده، مورد حمله قرار داده است.

    در هر حال تلفات ۳۷ نفری نیروهای آمریکایی، به یک باره حوزۀ فعالیتهای آمریکا در منطقه را دگرگون ساخت. تا این زمان آمریکا ،تحرکات سیاسی نظامی سطح پایین داشت که در جامعۀ آمریکا چندان قابل توجه نبود، اما به یکباره این مسئله به بحرانی عمده برای این کشور تبدیل شد. حمله به کشتی آمریکایی به سرعت موضوع تحقیق کنگرۀ آمریکا و مجادله های بسیاری بر سر حضور یا عدم حضور آمریکا در منطقه قرار گرفت.
    @سوسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@ وسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@س سنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@سو نگرد@@سوسنگرد@

  9. #19
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت چهارم

    ۹ ۶) حمله به کشتیهای آمریکا و روسیه:
    در بهار ۱۹۸۷، بیشترین تحولات و پیشرفتها در خلیج صورت گرفت. تلاش ایران برای مقابله با توانایی عراق در تسلط یافتن به جنگ نفتکشها، اقدامات کویت در تغییر پرچم نفتکش ها، مبحران خلیج و کشتیهای منطقه را به مسئله ای بین المللی مبدل ساخت. این مسئله با مقابله و رویارویی ایران و روسیه آغاز شد ،اما اندکی پس از آن، تحت الشعاع تقابل بسیار جدی ایران و آمریکا قرار گرفت.
    در آوریل ۱۹۸۷، ایران به توافقات روسیه و کویت در مورد اسکورت ۳ نفتکش استیجاری این کشور ،واکنش های شدیدتری نشان داد. ۱۵ آوریل ،ایران هشدار داد که نفتکشهای روسیه که تحت اجارۀ کویت در آمده اند ،می توانند وضعیت بسیار خطرناکی برای منطقه بوجود آورند.
    ۴ روز بعد ۱۹ آوریل و در پی دیدار ولادمیر پتروفسکی، معاون وزیر امور خارجه روسیه با مقامات کویتی، ایران به روسیه هشدار داد که خلیج می تواند به افغانستان دوم برای این کشور تبدیل شود.آقای رفسنجانی نیز روز ۲۰ آوریل هشدار مشابهی به آمریکا داد.
    روز بعد، ماموران اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که ایران موشکهای کرم ابریشم خود را در فاو مستقر کرده است.
    اما در این موقعیت، تهدیدات ایران بیشتر از طرف نیروی دریایی سپاه پاسداران این کشور بود که به تازگی سازمان یافته بود نه از جانب موشکهای مستقر در فاو. آنگونه که پیش از این نیز احساس می شد، ایران در پی ریزی و هدایت جنگ نفتکشها با عراق با مشکلاتی جدی روبرو بود. بر خلاف عراق،این کشور مجبور بود به کشتی های کشورهای ثالث نیز حمله کند. چرا که هیچ کشتی عراقی ای در خلیج وجود نداشت. این شرایط خطر اقدامات تلافی جویانه از سوی ناوگان کشورهای غربی و کشورهای جنوبی خلیج را نیز افزایش می داد.
    البته خطری که از جانب کشورهای جنوبی خلیج ، ایران را تهدید می کرد،آنچنان قابل توجه نبود. ایران با وجود تلفات سنگین وارد شده به ناوگان دریایی اش، توان مقابله با تهدیدات این کشورها را داشت. پدافند دریایی و ناوشکن انگلیسی آرتمیز و ناوشکنهای آمریکایی ببر و پلنگ که در اختیار ایران بود ،دیگر عملیاتی نبودند. اما با این وجود، ایران ۴ فروند ناوچۀ انگلیسی مجهز به موشکهای سام، زم، رستم و فرامرز در اختیار داشت. حداقل ۴ فروند از ۸ ناوچه جنگی این کشور نیز همچنان عملیاتی بود که با توپهای ۴۰ و ۷۶ میلی متری، تجهیز شده بودند.
    ایران همچنین ترکیبی از قایقهای سبک را نیز در اختیار داشت. یک فروند کشتی مین گذار ۳۲۰ تنی به نام شاهرخ نیز داشت که در دریای خزر مستقر بود.
    دو فروند نفتکش ۵ هزار تنی بندرعباس و بوشهر نیزدر سال ۱۹۸۴ اصلاح شده بودند تا توپهای ۴۰ میلی متری و دیگر تجهیزات پدافندی بر روی آن نصب گردد. نیروی دریایی همچنین تعدادی هواناو(هاورکرافت) عملیاتی و ۱۵۰ قایق شناسایی داشت که البته بسیاری از آنها بشدت آسیب دیده بودند. ایران همچنین تعمیرگاه کشتی چابهار و حوضچه های تعمیر کشتی "۴۰" و "دلفین" را با قدرت بالابری ۲۸ هزار تن ،در دسترس داشت.
    همین نیروی دریایی به ظاهر منظم و قوی کافی بود تا عراق را از فکر حمله باز دارد؛ اما بندرت می توانست با ناوگان دریایی کشورهای غربی مقابله کند. ایران برای ایفای نقش اصلی در منطقه باید برای استفاده از نیروی دریایی اش، راه حل تازه ای می اندیشید.
    اولین راه کار ایران در قبال این مسئله، استفاده از هواپیماهای پشتیبانی برای مین گذاری به عنوان نوعی مبارزۀ غیر مستقیم بود. نیروی دریایی ایران ذخیره ای از مین های آمریکایی و روسی و مین های ضد شناور KRAB و مین های دیگری ساخت کره شمالی، روسیه و چین را در اختیار داشت.
    در این شرایط ایران ساخت مین های شناور غیر مغناطیسی با قابلیت کنترل از راه دور را آغاز کرده بود. اگرچه ایران تنها یک فروند مین گذار آن هم در دریای خزر داشت، اما تمام کشتیهای کوچک این کشور، توانایی کارگذاری مین را دارا بودند.
    راه حل دوم ایران، تشکیل شاخه ای دیگر از نیروی دریایی سپاه به فرماندهی محسن رضایی بود. ایران از دو سال قبل تلاشهای بسیاری را برای تشکیل چنین نیرویی آغاز کرده بود. دراواخر ۱۹۸۶ ،نیروی دریایی سپاه با نیرویی درحدود ۲۰ هزار نفر شکل گرفت و از نیروی دریایی ارتش کلاسیک ایران، بزرگتر و قدرتمندتر بود.
    نیروی دریایی سپاه به تجهیزات گوناگونی چون شناورهای کوچک، قایقهای تندروی ره گیری و تعداد بسیار زیادی از قایقهای توپدار مجهز شده بود. ره گیری بسیاری از این قایقها توسط رادار بسیار مشکل بود و می توانستند تجهیزاتی چون راکتهای پر سرعت، مسلسل و سلاحهای سبک را حمل کنند. قایقهای تندروی ره گیری به طول ۴۸ پا، ساخت سوئد بودند و در سال ۱۹۸۵ خریداری شده بودند و قادر بودند ۶ نفر به همراه ۱۰۰۰ پوند تسلیحات را حمل نمایند. این قایقها با سرعت ۴۶ گره دریایی گشت زنی می کردند و سرعت آنها تا ۶۹ گره قابل افزیش بود. براساس گزارشهای موجود، سپاه پاسداران حداقل ۴۰ تا ۵۰ فروند از این قایقها سفارش داده بود.
    نیروی دریایی سپاه همچنین لنچج هایی مجهز به دکل و جرثقیل داشت که تشخیص آنها از لنچ های تجاری منطقه بسیار دشوار بود. این لنچ ها قادر بودند تا ۳۵۰ تن مین را حمل کنند. نیروی دریایی سپاه دست کم یک فروند ناو وتعدادی ناوچه و یک زیر دریایی ساخت کره شمالی نیز در اختیار داشت.
    نیروی دریایی سپاه درجزایر و مناطق نفت خیز ایران و با تمرکز بیشتر بر مناطق الفریصیه، سیری، ابوموسی، تنب های کوچک وبزرگ و لارک مستقر بودند.
    یگانهای سپاه بصورت علنی در قایقهای انفجاری، تمرین عملیات انتحاری می کردند. این قایق های حامل مواد منفجرۀ بسیار قوی برای اصابت به ناوها و کشتیهای دشمن طراحی شده بودند. آنها همچنین مدعی شده بودند قایقهای دیگری را بگونه ای ویژه آماده کرده اند تا در مواقع لزوم ،بنادر حساس وشاهراه های کشتیرانی را مسدود نمایند. علاوه بر این مشخص بود که این شاخه از سپاه، ذخایر بزرگی از تجهیزات غواصی و یک مرکز آموزش نبرد زیر آب در بندر عباس دارد.
    نیروی دریایی سپاه قابلتهای موشکی و هوایی نیز داشت. آنها ۳۵ تا ۴۶ فروند هواپیمای جنگنده آموزشی پیلاتوس PC ۷ داشتند که از سوئیس خریداری کرده بودند ونیروهای کرۀ شمالی در آموزش آنها شرکت داشتند.
    در آن زمان شایعه شده بود که چین چندین فروند هواپیمای اف۶ و اف۷ به ایران داده و ایران نیز بدنبال جنگنده هایی پیشرفته تر بود تا از کشورهای بلوک شوروی خریداری نماید. نیروی دریایی سپاه در آکادمی نیروی دریایی نوشهر، تأسیساتی داشت که نیروهای سپاه در آن آموزش عملیات انتحاری با هواپیماهای کوچک و سبک را پشت سر می گذاشتند. و در نهایت این نیروها، موشکهای نسل جدید کرم ابریشم را که ساخت ایران بود ،در اختیار داشتند.
    پس از اعلام آمریکا مبنی بر اسکورت نفتکش ها و کشتی ها، سپاه پاسداران اقدام به ساخت پایگاههای بتون سخت برای ۳۰ تا ۳۵ موشک کرم ابریشم خود کرد. همچنین در ابتکاری اقدام به ساخت محافظ بتونی ویژه برای سایتهای راداری خود در جزیرۀ قشم کرد. آنها نیروهای خود در جزایر فارسی، ابوموسی وتنب های کوچک و بزرگ را تا حدود ۱۰۰۰ نفر افزایش داده و با استقرار بالگرد، موقعیت خود را در این جزایر استحکام بخشیدند. شاه این جزایر را در سال ۱۹۷۱ از شیخ نشین شارجه ،تصرف نموده بود. جزیرۀ ابوموسی در ۶۰ مایلی غرب تنگۀ هرمز و جزایر تنب در ۴۰ مایلی این تنگه می باشند. این نیروها از پایگاههای نفتی ساحلی ایران نیز استفادۀ نظامی می کردند و آنها را به پایگاه های دو منظوره تبدیل کرده بودند.
    ترکیب این نیروها به ایران توانایی قابل توجهی می داد تا با استفاده ازمین ها و ناوچه های خود، استراتژی حملات جنگ و گریز را به اجرا در آورند و با استفاده از موشکهای کرم ابریشم و حملات انتحاری با قایقها و هواپیماهای خود، توانایی عکس العمل شدید را دارا بودند. وبا وجود تمام خسارات وارده، ایران در این زمان بزرگترین نیروی دریایی خلیج به شمار می رفت.

    هواپیماهای عراقی به حملات خود به میدانهای نفتی ایران دادند. در ماه مارس میدانهای نفتی اردشیر، سیروس و نوروز را هدف قرار دادند. همچنین این هواپیماها کشتی هایی را که به سمت سیری در حرکت بودند ،مورد حمله قرار می دادند. با این وجود عراق نتوانست به پیروزی خاصی دست یابد و صادرات نفت ایران همچنان حفظ شد.

    ایران به وضوح دریافته بود که با این تجهیزات و نیروهای کنونی، به سختی می تواند در نبرد مستقیم با نیروی دریایی آمریکا و روشوروی به پیروزی برسد. با این وجود، استقرار نیروهای ایرانی بگونه ای بود که به خوبی می توانستند با جنگهای چریکی و نامنظم با نیروهای متخاصم مقابله کنند و از عدم تمایل سیاسی آمریکا و دیگرنیروهای بیگانه منطقه برای قدم گذاشتن به درگیری مستقیم فرسایشی و تلفات احتمالی آن، استفاده نمایند. همچنین ایران قابلیت چشمگیری در مین گذاری و عملیات های انتحاری و غیرقابل پیش بینی داشت و نیروهای سپاه بگونه ای عمل می کردند که به سختی می شد تشخیص داد که آیا این نیروها تحت فرمان یگانهای خود هستند و یا بطور مستقیم از جانب دولت ایران، فرمان می گیرند.

    روز ۲۷ آوریل، حسین علائی فرمانده نیروی دریایی سپاه اعلام کرد ایران کنترل کامل شمال خلیج را در دست دارد. ۲۸ آوریل محمد حسین ملک زادگان فرمانده نیروی دریایی ارتش، در گفتگو با رادیوی ایران هشدار داد که در صورت بروز هرگونه تهدید و اختلال در روند واردات و صادرات، ایران تنگۀ هرمز را خواهد بست.

    در اوایل ماه می،فعالیت نیروهای دریایی ایران افزایش یافت. روز ۲ می ۱۹۸۶، نیروی دریایی سپاه یک نفتکش ۹۰۰۰ تنی هند را هدف قرار داد. روز ۴ می یگانهای دریایی سپاه نفتکش ۳۱ هزار تنی دیگری را مورد حمله قرار دادند. روز ۵ می نیز به نفتکش غول پیکر ۲۵۸ هزار تنی ژاپن در ۴۸ کیلومتری سواحل عربستان حمله شد.

    یگانهای نیروی دریایی سپاه، بیشتر حملات خود را از پایگاههای نزدیک به جزیرۀ فارسی (الفاریسیه) انجام می دادند.

    این نیروها همچنین از سکوهای نفتی نزدیک به جزایر سیری، ابوموسی و لارک نیز استفاده میکردند. الگوی عمدۀ آنها، شناسایی کشتیها و نفتکش ها و حملۀ شبانه به آنها بود. در بیشتر این حملات تنها قسمت خدمۀ کشتیها، هدف گلوله ها و موشکهای آنها قرار می گرفت.

    این تغییر در تواناییهای ایران، آمریکا را بر آن داشت تا در قبال ایران، سیاست دو سویه ای را در پیش گیرد. راه اول استفاده از فشار سازمان ملل برای اعلام آتش بس عمومی بود که بر اساس قرارداد ۱۹۷۴ الجزایر، کشورهای درگیر در جنگ به مرزهای پیش از آغاز جنگ بازگردند. سیاست دوم مداخلۀ نظامی آمریکا در خلیج بود تا علاوه بر کاهش نفوذ روسیه در منطقه، ایران را وادار به پذیرش آتش بس نماید.

    این اقدام آمریکا و اقدام کویت در توافق با شوروی، ایران را بر این داشت تا حملات سیاسی خود علیه کویت و تهدید نفتکش های این کشور را آغاز نماید. روز ۶ می، میر حسین موسوی نخست وزیر وقت ایران به کویت هشدار داد تا بیش از این ،در پی جلب حمایت ابر قدرتها نباشد. روز ۸ می ۱۹۸۷ ایران از این نیز فراتر رفته و یک کشتی ناشناس ایرانی، نفتکش ۶۵ هزار تنی روسیه را که در نزدیکی سکوی نفتی ساسان و ۳۰ مایلی میدان نفتی رستم در حال حرکت بود، هدف گلوله های مسلسل و راکت قرار داد.

    اگرچه در آن زمان مشخص نشد که این حمله، عمدی و مستقیماً از طرف دولت صورت گرفته یا عملیاتی خودسرانه از نیروهای تندروی سپاه بوده، اما اسناد بدست آمده پس از آن، روشن ساخت که این حمله عمدی و از قبل طراحی شده بود. طی ماههای پس از آن نیز هیچ سندی بدست نیامد که حاکی از عملکرد مستقل از دولت آن نیروهای سپاه باشد و تمام حرکات آنها، تحت فرمان و کنترل مستقیم دولت انجام می شد.

    نیروی دریایی ایران با استفاده از بالگرد، شناورهای تندرو و هواناوهای خود اقدام به ره گیری حرکت کشتیها در خلیج کرده و در هدف قرار دادن آنها به پاسداران کمک می کردند. در این میان ، این گونه به نظر می رسید که پایگاه سپاه در جزیره فارسی و ابوموسی، مستقیماً تحت کنترل و فرمان دولت ایران می باشند. بعلاوه بعدها مشخص شد که کشتی هدف قرار گرفته روسیه ،باری بوده که مرتباً از خلیج عبور می کرده است. در زمان حمله ،این کشتی از کویت به سمت بندر دمّام عربستان در حرکت بود که این منطقه به خوبی برای ایران شناخته شده بود و احتمال تصادفی بودن این حمله، بعید به نظر می رسید.

    عراق نیز در مقابل، کشتیهای ایرانی را هدف قرار داد. ۱۳ می عراق اولین حمله هوایی گسترده خود را از ابتدای سال ۱۹۸۷ انجام داد و پالایشگاه های ایران را هدف قرار داد. جنگنده های عراقی ،پالایشگاههای اصفهان و تبریز را با موشک هدف قرار دادند.

    از آنجا که نبردهای زمینی نسبتاً آرام دنبال می شد، عراق به قیام کردهای این کشور نیز پاسخ داده و به روستاهای آنها یورش برد. در این زمان بود که ارتش عراق با بکارگیری گاز خردل در روستاهای کردنشین و مرزی، آنها را به نابودی کشاند و جمعیت باقیمانده کردها را از شهر و روستای خود به بیرون راندند.

    ایران نیز در اولین گام با اقدام به مین گذاری، یکی از سه نفتکش روسیه را در ۱۶ می در نزدیکی نقطۀ صفر مرزی ، منهدم سا خت. از آنجا که این اتفاق می توانست تصادفی و بر اثر برخورد با مینهای شناورباشد، اما موقعیت و زمان برخورد، احتمال تصادفی بودن آن را بعید می نمود. بخصوص به این دلیل که ایران به سرعت ثابت کرد که می تواند چنین حملاتی را با دقت بسیار بالا انجام دهد.

    علاوه بر این، در همان روز عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه ایران اظهار داشت که ایران تا کنون در حمله به کشتیهای کویتی تعلل کرده است،اما در مورد کشتی های بیگانه هرگز نباید درنگ کند.

    تمامی این اتفاقات ایران را به تقابل با روسیه سوق می داد و حملۀ ایران به کشتی روسی، به سرعت تحت الشعاع اتفاقات دیگری قرار گرفت.

    در حدود ساعت ۹ شب ۱۷ می، یک فروند میراژ اف۱ عراقی ،کشتی راداری آمریکا را در ۸۵ مایلی شمال شرق بحرین و ۶۰ مایلی جنوب ایران با دو موشک ،هدف قرار داد که هر دو به کشتی اصابت کرد، اما فقط یکی از آنها منفجر شد. این واقعه شاید تنها حادثه ای بود که هیچکس انتظار آن را نداشت. در حالی که حمله عراق تصادفی بود، اما بحث های بسیاری را بر سر حضور و نقش آمریکا در خلیج ، قدرت دفاعی و روابط آن با کشورهای عرب، بوجود آورد.

    خلبان عراقی بعدها مدعی شد که وی بر طبق نشانه گیر و موقعیت یاب هواپیما عمل کرده و مختصات رادار ی هواپیما ، اشتباه بوده است. با این وجود به نظر می رسید در آن هنگام خلبان عراقی ارتباط رادیویی خود را قطع کرده بوده و اولین هدفی را که رادار شناسایی کرده، مورد حمله قرار داده است.

    در هر حال تلفات ۳۷ نفری نیروهای آمریکایی، به یک باره حوزۀ فعالیتهای آمریکا در منطقه را دگرگون ساخت. تا این زمان آمریکا ،تحرکات سیاسی نظامی سطح پایین داشت که در جامعۀ آمریکا چندان قابل توجه نبود، اما به یکباره این مسئله به بحرانی عمده برای این کشور تبدیل شد. حمله به کشتی آمریکایی به سرعت موضوع تحقیق کنگرۀ آمریکا و مجادله های بسیاری بر سر حضور یا عدم حضور آمریکا در منطقه قرار گرفت.
    @سوسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@ وسنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@س سنگرد@@سوسنگرد@@سوسنگرد@@سو نگرد@@سوسنگرد@


  10. #20
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش نهم قسمت پنجم

    ۹ ۷) تلاش آمریکا برای حفاظت از نفتکش ها و واقعۀ بریجتون:

    در این شرایط ایران با به راه انداختن جنگ روانی علیه دولت ریگان، تلاش می کرد تا کنگرۀ آمریکا را تحت فشار قرار دهد تا دولت را ملزم به لغو قراردادهای خود با کویت و حتی خروج از منطقه نماید.

    ایران اقدامات خود را به تدریج آغاز کرد.قایقهای سپاه پاسداران، نفتکش ۳۲۰ هزار تنی نروژی "رابین" را هدف قرار دادند. آنها قسمت کارکنان کشتی را هدف قرار داده و به آتش کشیدند. پس از آن یگانهای سپاه تلاش کردند تا پایانۀ ساحلی نزدیک فاو را که ۴۰ فروند ناوچه مسلح به توپ ۱۰۶ میلی متری مسلسل و راکت انداز در آن مستقربودند، تصرف کنند. ۱۶ می، یک نفتکش ۲۷۲ هزار تنی دقیقاً در همان محل برخورد کشتی روسیه، مورد اصابت مین قرار گرفت. ۲۲ می نیروهای سپاه، کشتی کوچک ۳ تنی رشیده را هدف راکتهای خود قرار دادند و ۲۴ می نیز به کشتی حامل گاز ال پی جی (LPG) نیهامر حمله کردند. در این حمله ،یک قایق تندروی ایرانی بدون هشدار قبلی ۲ راکت به سمت نیهامر شلیک کرد که به آن اصابت نکرد.

    اقدام ایران که منافع آمریکا را تحت تأثیر قرار داد ،رویارویی و بازرسی از کشتی تجاری "پاتریوت" این کشور در هنگام ورود به خلیج بود. هنگامی که ناوشکن پشتیبان پاتریوت به کمک آن آمد، ناوچه های ایرانی از محل دور شدند. از آن پس تحرک و حملۀ خاصی نسبت به کشتیهای عبوری در خلیج صورت نگرفت. تا اینکه در ۱۱ ژوئن یک جنگندۀ ناشناس، یک نفتکش ۱۲۶ هزار تنی یونانی را در نزدیکی کویت مورد حمله قرار داد.

    پس از آن در ۱۹ و ۲۰ ژوئن، عراق اولین حمله هوایی خود در جنگ نفتکشها را پس از هدف قرار دادن کشتی آمریکایی، انجام داد. عراق یکی از نفتکشهای ایران را با موشک "اگزوست" هدف قرار داد و همچنین به اسکله های بخش غربی جزیرۀ خارک حمله کردند. این حملات پس از توقف یک ماهۀ حملات عراق به خلیج آغاز شد. عراق با اینکه نگران از دست دادن حمایت غربی ها در تلاش برای آتش بس بود، اما نسبت به صادرات نفت ایران که با وجود حملات آنها طبق سهمیه اوپک انجام می شد، واکنش نشان می داد.

    در حالی که پاسخ مستقیم ایران به حملات عراق در پرده ای از ابهام بود، ایران اقدام به مین گذاری شمال عراق کرد. برخی از این مینها تا نزدیکی بندر احمدی کویت پیش رفته بودند. این اقدام ایران کافی بود تا مقامات آمریکایی از توافق با عربستان برای استفاده از کشتیهای مین یاب این کشور برای پاکسازی منطقه خبر دهند. بالگردهای سعودی نیز به پاکسازی بندرگاه های کویت کمک میکردند. پس از آن آمریکایی ها اعلام کردند که عربستان سعودی با استفادۀ نیروی هوایی آمریکا از هواپیماهای "آواکس E ۳A" سعودی برای افزیش نظارت بر خلیج، موافقت کرده است. آواکس از پیشرفته ترین هواپیماهای جاسوسی آن زمان و مجهز به مدرن ترین تجهیزات راداری و سیستمهای جاسوسی بود.

    در۲۵ ژوئن عراق، یک نفتکش ترک را در نزدیکی پایانۀ بارگیری جزیرۀ خارک هدف قرار داد. پس از آن در ۲۷ ژوئن ایران به ۲ نفتکش اسکاندیناوی که به سمت کویت در حرکت بودند، حمله کرد. عراق نیز در پاسخ به این حمله،در ۲۹ ژوئن، ۶ بار به مواضع ایران حمله کرد و قایقهای تندروی ایران نیز، ۳۰ ژوئن، نفتکشهای کویتی را به گلوله بستند.

    در پایان ماه ژوئن، آمریکا طرح پیشنهادی ایران برای آتش بس در خلیج را رد کرد. آمریکا فشارهای خود را برای پذیرش قطعنامه ۵۲۸ سازمان ملل که در سال ۱۹۸۶ دو طرف را به توقف جنگ فراخوانده بود، افزایش داد تا ایران را وادار به عقب نشینی و عدم ایفای نقش در خلیج کند. در این زمان ایران با برگزاری مانورهای دریایی به این تحرکات واکنش نشان داد. نخست وزیر ایران و حسنعلی از فرماندهان نیروی دریایی سپاه از این فرصت استفاده کرده و به آمریکا هشدار دادند که در صورت رویارویی با ایران در خلیج ، درسی تلخ و فراموش نشدنی به آنها خواهند داد.

    تحرکات ایران در خلیج به وضوح نشان می داد که این کشور قصد عقب نشینی از مواضع خود در برابر آمریکا ندارد و ایالات متحده با خطرات بسیاری از جمله برخورد با مین، عملیات انتحاری و حملات قایقهای تندرو و ناوچه ها روبرو خواهد بود. در جنگ نفتکشها در ۵ ماهۀ اول ۱۹۸۷ ، به ۵۳ کشتی خسارت وارد شد. در جنگ نفتکشها در بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶، بیش از ۲۲۰ نفر کشته شدند. در سال ۱۹۸۷ نیز ۴۷ نفر جان باختند که ۳۷ نفر آنها از خدمۀ یک کشتی آمریکایی بودند که هدف موشک های عراق قرار گرفت.

    ۹ ۸) افزایش حملات پراکنده در شمال:

    اواخر بهار ۱۹۸۷ در حالیکه ایران به جنگ روانی در خلیج متمرکز شده بود، اما حملات زمینی خود را نیز ادامه می داد. روز ۱۴ می، توپخانۀ ایران به عملیات خود در نقاط مرزی شمال عراق و در حمایت از نیروهای کرد مخالف دولت ادامه داد. ایران مدعی شد که نیروهای کرد، ۲۶۰ عراقی را به هلاکت رسانده و ۴۰۰ نفر دیگر را نیز زخمی کرده اند و تا ۳۵ مایلی شمال کرکوک نیز پیشروی کرده اند.

    در حالیکه این ادعاها تا حدودی بزرگ نمایی بنظر می رسید، کارشناسان آمریکایی تخمین زدند که ۳۵ تا ۵۰ هزار نیروی عراقی باید در منطقه مستقر شوند تا با ۲۰ هزار شبه نظامی کرد مقابله کنند. نیروهای کرد همچنین باعث بروز درگیری های پراکنده در اربیل، دهوک و دیگر مناطق شمال عراق شده بودند و بر اساس اعلام کارشناسان تلفاتی ۲۰۰۰ نفری را به عراق وارد کرده و منطقه ای در حدود ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در اختیار خود در آورده بودند. این نیروها به سلاح های پیشرفته ای چون مسلسلهای اتوماتیک، خمپاره انداز و راکت انداز مجهز بودند.

    در این میان ،عراق تلاش می کرد تا نیروی دفاع زمینی خود را تقویت نماید و خط دفاعی تازه ای را در عمق مرزهای جنوبی ایجاد کند. در همین راستا موانعی مصنوعی به ارتفاع ۱۵ پا و بصورت موازی تا فاصلۀ ۲۰۰ تا ۸۰۰ متری نصب کرد. با وجود این موانع، نیروهای عراقی میتوانستند با عقب نشینی سریع، بدون ترک منطقه، موقعیت دفاعی جدیدی بگیرند.

    ایران نیز با تخلیه آب موانع طبیعی و دریاچه های اطراف بصره، سنگرهای خاکی بسیاری در شرق بصره ایجاد کرد و این طور وانمود می کردند که ایران قصد حملۀ دیگری به بصره را دارد. علاوه بر این در ۱۷ و ۱۸ ژوئن ۱۹۸۷ ، ایران چند حملۀ پراکنده انجام داد. اولین آن حملۀ مشترکی با شورشیان کرد عراق در شمال بود که در نزدیکی اربیل صورت گرفت. عملیات بعدی یک روز بعد و در جنوب صورت گرفت که حمله ای از سه نقطه و بصورت همزمان بود. گرچه عراق اعلام کرد این حمله با شکست مواجه شده، اما در ا ین حمله موفقیتهایی برای ایران حاصل شده بود.
    @ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @@ لشکر92 زرهی اهواز @

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: 26th December 2013, 02:17 PM
  2. خبر فوری: دلار به زیر 3000 تومان رسید/سکه در آستانه یک میلیون تومان
    توسط دبستان در انجمن اخبار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 23rd June 2013, 01:43 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 01:03 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th February 2011, 03:42 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th January 2009, 05:16 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •