نویسنده: Jeffrey Baumgartner
مترجم: بيتا نظام دوست
تمایل به وضع موجود گرایشی است که در هر فرد نرمالی وجود دارد. برای ایجاد هر نوعی از نوآوری، ابتدا باید از وضع موجودرو‌ برگرداند. در نتیجه، وقتی مدیران با یک ایده بسیار نوآورانه روبه‌رو می‌شوند، در اکثر مواقع به سرعت آن را رد می‌کنند، نه به این خاطر که ایرادی در آن ایده وجود دارد، بلکه از این جهت که این ایده «خواهان تغییر» است.

اما اگر واقعا می‌خواهیم شرکتی نوآور داشته باشیم، باید با این تغییرات کنار بیاییم.
تمایل به وضع موجود میلی بازدارنده و گهگاه کاملا غیرعقلانی است که در تمام انسان‌ها وجود دارد: میل به نگه‌داشتن همه امور به همان شکلی که هستند و اجتناب از هر نوع تغییر شرایط. می‌گوییم این میل بازدارنده است زیرا در بسیاری از مواقع حفظ وضع موجود و تغییر ندادن آن اصلا به نفع ما نیست و غیرعقلانی است زیرا گاهی حتی خود فرد نیز ضررهاي اين رويكرد را می‌داند و باوجود این حقیقت از تغییر اجتناب می‌کند. این ویژگی به طور خاص با روح نوآوری در تناقض است زیرا میل به تغییر گام اول در نو‌آوری است. شاید به همین دلیل مشاهده می‌شود بسیاری از شرکت‌ها ایده‌های زیادی تولید می‌کنند اما از به کارگیری آنها (خصوصا موارد خلاقانه‌تر) عاجز هستند. اغلب مدیران بین دو گزینه پیشرفت تدریجی و پیشرفت ناگهانی و چشمگیر، مورد اول را انتخاب می‌کنند و این تا حد زیادی نه به خاطر عدم کفایت آنها در تصمیم‌گیری بلکه به دلیل این گرایش انسانی به وضع موجود است.

در نتیجه، بدون شک می‌توان ادعا کرد که تمایل به وضع موجود عاملی منفی در ارزیابی هر برنامه نوآورانه‌ است و اگر شما کسی هستید که سرپرستی یک پروژه نوآورانه را برعهده دارید، لازم است از این تمایل قوی آگاه باشيد و از اثرات منفی آن حذر كنيد.

چه باید کرد؟
اولین کاری که باید بکنید این است که به وجود پدیده‌ تمایل به وضع موجود واقف باشید و بدانید که این بخشی از طبیعت انسان است.
حال اگر درصدد هستید که نوآوری حقیقی را در شرکت یا کسب‌وکار خود راه بیندازید، می‌توانید به ایجاد یک معیار ثابت برای ارزیابی ایده‌ها فکر کنید که قادر باشد به این سوال پاسخ دهد: «آیا آنچه این ایده می‌خواهد با وضع موجود فاصله زیادی دارد؟» و از آن معیار برای سنجش ایده‌های جدید استفاده کنید؛ به این صورت که تنها ایده‌هایی را بپذیرید که به سوال فوق پاسخ «آری» داده باشند. معیار خود را طوری طراحی کنید که علاوه بر «آری یا نه» به ایده‌ها امتیاز دهد تا بتوانید مقایسه بهتری به‌دست آورید.از سوی دیگر، اگر قصد دارید ایده‌ای نوآورانه را به شرکتی یا سازمانی بفروشید، این را در ذهن داشته باشید که بدون شک به مشکل تمایل مشتریان به وضع موجود و عدم علاقه آنها به تغییرات اساسی برخورد خواهید كرد.
برای حل این مشکل لازم است هنگام فروش خودتان بر این نکته انگشت بگذارید و سعی کنید برای ترس آنها پاسخ‌هایی دلگرم کننده ارائه دهید. به‌عنوان مثال بگویید: «اگرچه به ظاهر به نظر می‌رسد این ایده موجب اختلالات درون‌سازمانی زیادی شود، اما در حقیقت این تغییرات آن‌قدر بزرگ و پرهزینه نیست و پس از اجرای آن اکثر کارکنان می‌توانند همانند قبل به کار خود ادامه ‌دهند.» تعداد زیادی از مشتریان علاقه‌مند فقط همین مقدار دلگرمی را لازم دارند تا متقاعد شوند و تن به تغییر دهند.

پافشاری نکنیم
یک کار سودمند دیگر این است که خودتان را به جای همکارانتان بگذارید. به این فکر کنید که اگر جای شما عوض می‌شد و همکارتان سعی در متقاعد کردن شما برای تغییراتی داشت که عملا نحوه فعلی کارتان را مختل می‌کند و نیازمند تغییرات جدی باشد چه حسی پیدا می‌کردید. اکثر ما فارغ از هر استدلالی که برایمان مي آورند، دست کم در نظر اول از آن ایده استقبال نمی‌کنیم. در نظر گرفتن این شرایط فرضی باعث می‌شود درک بهتری از مخاطبمان و احساسات وی داشته باشیم و برای دلگرمی و آرامش آنها به دنبال روش‌های بیشتری بگردیم.
ایده‌های خود را پیش از شروع به‌طور آزمایشی پیاده‌سازی کنید تا دست‌کم از اختلالات غیرضروری جلوگیری کنید و تا حد ممکن مشکل کمتری برای کارکنان ایجاد کنید.
از تمایل به وضع موجود در خودتان نیز غافل نمانید. شما نیز مانند دیگران در معرض این خطر قرار دارید. اطمینان حاصل کنید که ایده‌ای را به خاطر سختی آن رد نمی‌کنید. می‌توانید معیارهای سختگیرانه‌ای تنظیم کنید تا تصمیم شما در انتخاب ایده‌ها را بسنجد. زمانی که در رد ایده‌ای مصمم هستید که می‌دانید نیازمند تغییرات وسیع است، تصمیم خود را چندین و چند بار بررسی کنید تا مطمئن شوید عوامل دیگری غیر از دشواری آن باعث این انتخاب شده است.
به یاد داشته باشید هر ایده‌ای که نیازمند تغییرات عملی باشد، بدون شک ایده‌ای خلاقانه است. اینکه چقدر نوآورانه باشد پرسش بعدی است که باید با احتیاط و دقت به آن پاسخ داد.