دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

  1. #1
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    774
    Array
    plarak12's: جدید145

    smilee1 نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی




    بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
    به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

    حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
    سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌یاستعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
    این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
    شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
    خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن وزندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌ سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وس ّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
    من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.


    سیّدعلی خامنه‌ای
    ۱۳۹۳/۱۱/۱
    لینک منبع
    لینک متن لاتین


    پ.ن :
    ( بخشی از این نامه رو میشه ب خودمون هم تعمیم داد ... واقعا چقدر سعی برای کشف ودرک حقایق و معارف ناب از سرچشمه اون زحمت کشیدیم و دغدغه داشتیم ) !!!

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  2. 8 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی


  4. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  5. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    متن انگلیسی:




    • In the name of God, the Beneficent the Merciful
      To the Youth in Europe and North America,

      The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

      I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

      I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

      Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

      The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

      By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

      You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

      My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

      I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

      Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

      Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

      I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

      Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

      Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

      Seyyed Ali Khamenei
      21st Jan. 2015




  6. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  7. #4
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    متن عربی:


    • بسم الله الرحمن الرحيم
      إن الأحداث الأخيرة في فرنسا وما شابهها في بعض الدول الغربية أقنعتني أن أتحدّث إليكم مباشرة.

      أتحدّث إليكم أيّها الأعزة دون أن اتجاهل دور والديكم، لأني أرى مستقبل شعبكم وأرضكم بأيديكم، وأرى أن الإحساس بضرورة معرفة الحقيقة في قلوبكم أكثر حيوية ووعياً. وكذلك فإني لا أخاطب الساسة والمسؤولين عندكم لأني أتصور أنهم بعلمٍ ودرايةٍ منهم فصلوا درب السياسة عن مسار الصدق والحقيقة.

      حديثي معكم عن الإسلام وبصورةٍ خاصةٍ عن الصورة التي يعرضونها عن الإسلام لكم.

      قبل عقدين وإلى يومنا هذا، اي بعد انهيار الإتحاد السوفيتي تقريباً جرت محاولات كثيرة لإعطاء هذا الدين العظيم موقع العداء المخيف. وللأسف إن عملية إثارة مشاعر الرعب والفزع والنفور واستغلالها لها ماضٍ طويلٍ في التاريخ السياسي للغرب.

      لا أريد هنا أن أتعرض إلى ما يثيرون من أنواع الرعب في قلوب الشعوب الغربية وعند استعراضكم العابر للدراسات التاريخية والنقدية المعاصرة ستجدون كيف تؤنب الكتابات التاريخية الأعمال الكاذبة والمزيِّفة للدول الغربية تجاه سائر الشعوب والثقافات. إن تاريخ أوروبا وأمريكا يطأطئ رأسه خجلاً أمام سلوكه الإسترقاقي والإستعماري وظلمه تجاه الملوّنين وغير المسيحيين. ثم انّ المؤرخين والباحثين لديكم عندما يمرون على عمليات سفك الدماء باسم الدين بين البروتستان والكاثوليك أو باسم القومية والوطنية إبان الحربين العالميين الأولى والثانية يشعرون بالمرارة والإنحطاط.

      وهذا بحد ذاته يدعو الى التقدير؛ ولست استهدف من خلال استعادة قسم من هذه القائمة الطويلة جَلد التاريخ ولكني أريد منكم أن تسألوا كل مثقفيكم ونخبكم لماذا لا يستقيظ الوجدان العام في الغرب دائما إلا مع تأخير عشرات السنين وربما المئات من السنين؟ ولماذا كانت عملية النظر في الوجدان العام تتّجه نحو الماضي البعيد وتهمل الأحداث المعاصرة؟

      لماذا نجدهم في موضوع مهم من قبيل أسلوب التعاطي مع الثقافة والفكر الإسلامي يمنعون من تكوّن وعي عام لديكم؟

      أنتم تعلمون جيداً أن التحقير و إيجاد حالة النفور والرهاب الموهوم من الآخرين تشكل أرضية مشتركة لكل تلك الإستغلالات الظالمة. أريد الآن أن تسألوا أنفسكم لماذا استهدفت سياسة نشر الرعب والنفور القديمة الإسلام والمسلمين بقوة وبشكل لا سابقة لها؟ لماذا يتّجه نظام القوة والسلطة في عالمنا اليوم نحو تهميش الفكر الإسلامي وجرّه الى حالة الإنفعال؟

      هل هناك مفاهيم وقيم في الإسلام تزاحم برامج ومشاريع القوى الكبرى وما هي المنافع التي تتوخاها هذه القوى من وراء طرح صورة مشوّهة وخاطئة عن الإسلام. ولهذا فإن طلبي الأوّل منكم أن تتساءلوا وتتحروا عن عوامل هذا التعتيم الواسع ضد الإسلام.

      الأمر الثاني الذي أطلبه منكم أن تقوموا كردِّ فعلٍ لسيل الإتهامات والتصورات المسبقة والإعلام السلبي وأن تسعوا لتكوين معرفة مباشرة ودونما واسطة عن هذا الدين. إن المنطق السليم يقتضي أن تدركوا حقيقة الأمور التي يسعون لإبعادكم عنها وتخويفكم منها فما هي وما هي أبعادها وحقيقتها؟

      أنا لا أصرّ عليكم أن تقبلوا رؤيتي أو أية رؤية أخرى عن الإسلام، لكني أدعوكم ألّا تسمحوا أن يستفيد هؤلاء من الإدعاءات المرائية للإرهابيين العملاء لهم وتقديمهم لكم بإعتبارهم مندوبي الإسلام. عليكم أن تعرفوا الإسلام من مصادره الأصيلة ومنابعه الأولى. تعرّفوا على الإسلام عبر القرآن الكريم وسيرة الرسول الأعظم (صلّى الله عليه وآله وسلّم). وأودّ هنا أن أتساءل: هل راجعتم قرآن المسلمين مباشرة؟ هل طالعتم أقوال رسول الإسلام(صلّى الله عليه وآله وسلّم) وتعاليمه الإنسانية والأخلاقية؟ هل اطلعتم على رسالة الإسلام من مصدر آخر غير الإعلام؟ هل سألتم أنفسكم كيف استطاع الإسلام ووفق أية قيم طوال قرون متمادية أن يقيم أكبر حضارة علمية وفكرية في العالم وأن يربي أفضل العلماء والمفكرين؟

      أطالبكم ألّا تسمحوا لهم بوضع سدّ عاطفي واحساسي منيع بينكم و بين الواقع عبر رسم صورة سخيفة كاذبة عن الإسلام ليسلبوا منكم إمكانية الحكم الموضوعي. واليوم حيث نرى أن أجهزة التواصل اخترقت الحدود الجغرافية، عليكم ألّا تسمحوا لهم أن يحاصروكم في الحدود الذهنية المصطنعة، وإن كان من غير الممكن لأي أحد أن يملأ الفراغات المستحدثة بشكل فردي ولكن كلاً منكم يستطيع هادئاً لتوعية نفسه وبيئته أن يقيم جسراً من الفكر والإنصاف على هذه الفراغات.

      إن هذا التحدي المبرمج من قبل لنوع العلاقة بين الإسلام وبينكم أنتم الشباب أمر مؤلم، لكن بإمكانه أن يثير تساؤلات جديدة في ذهنكم الوقاد والباحث.

      إن سعيكم لمعرفة الأجوبة على هذه التساؤلات يشكل فرصة سانحة لكشف الحقائق الجديدة أمامكم، وعليه يجب أن لا تفوتوا هذه الفرصة للوصول الى الفهم الصحيح ودرك الواقع دون حكم مسبق؛ ولعلّه من آثار تحملّكم هذه المسؤولية تجاه الواقع، أن تقوم الأجيال الآتية بتقييم هذه الفترة من تاريخ التعامل الغربي مع الإسلام، بألمٍ أقل زخماً ووجدانٍ أكثر اطمئناناً.

      السيد على الخامنئي
      2015/01/21



  8. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    متن نامه به زبان فرانسه:



    • Grâce au nom de Dieu, Clément et Miséricordieux
      Aux jeunes d'Europe et d'Amérique du Nord

      Les événements récents survenus en France ainsi que d'autres faits similaires dans certains pays occidentaux m'ont convaincu de vous écrire ce message. J'ai choisi de m'adresser à vous directement non pas par une volonté délibérée d'ignorer vos parents, mais parce que le futur de vos pays est entre vos mains, et que la quête et recherche de la vérité anime davantage vos cœurs. De même, je ne cherche pas ici à m'adresser aux responsables politiques car je pense qu'ils ont, de façon consciente, séparés les chemins de la politique de ceux de l'honnêteté et de la franchise.

      Le sujet que je souhaite aborder ici avec vous est l'islam, et plus spécifiquement le visage qui vous en est présenté. Depuis deux décennies, c'est-à-dire peu après l'effondrement de l'Union soviétique, tout a été fait pour présenter cette religion comme un ennemi qu'il faudrait craindre. L'attisement des sentiments de peur et de haine et leur utilisation dans des buts peu louables ont malheureusement un long passif dans l'histoire politique de l'Occident. Il n'est pas question ici d'évoquer les phobies diverses qui ont pu être véhiculées au sein des nations occidentales. En parcourant rapidement les études historiques actuelles, vous pouvez vous-mêmes vous rendre compte que les recherches historiographiques récentes effectuent une critique conséquente du rôle des Etats occidentaux dans la falsification de l'image des autres nations et cultures. L'histoire de l'Europe et des Etats-Unis est marquée par la honte de la période de l'esclavage puis celle de la colonisation, ainsi que par tout un ensemble d'oppressions et d'injustices commises vis-à-vis des personnes de couleur ou de croyances différentes. Vos chercheurs et vos historiens ont consacré de nombreuses études critiques aux effusions de sang commises au nom de la religion lors des dissensions entre catholiques et protestants, ou encore au nom de la nation ou de l'ethnie durant les Première et Seconde Guerres mondiales.

      Le fait de reconnaître de tels faits mérite en soi d'être loué. Je ne souhaite cependant pas ici dresser un inventaire de cette longue liste d'événements regrettables, mais plutôt vous inviter à poser à vos intellectuels la question suivante : pourquoi, en Occident, la conscience collective se réveille toujours avec plusieurs décennies, si ce n'est plusieurs siècles de retard ? Pourquoi l'examen de cette conscience collective doit-il être exclusivement tourné vers des réalités appartenant à un passé lointain, et passer sous silence les questions actuelles ? Pourquoi cherche-t-on à empêcher la formation d'une réflexion générale au sujet d'une question aussi importante que celle de la façon d'aborder et de traiter la culture et la pensée musulmanes ?

      Vous savez bien que l'humiliation et le fait de susciter des sentiments de haine et de peur vis-à-vis de "l'autre" constituent le terreau commun à l'ensemble des entreprises de domination fondées sur l'oppression. Je souhaite maintenant que vous vous demandiez pourquoi cette fois-ci, la vieille politique de fomentation de la peur et de la haine a pris l'islam et les musulmans comme objectif, et ce avec une intensité sans précédent. Pourquoi dans le monde actuel, le système du pouvoir souhaite-t-il reléguer la pensée islamique à la marge et la confiner à un rôle passif ? L'islam comprendrait-il des pensées et valeurs qui viendraient contrarier les ambitions des grandes puissances ? Quels intérêts dessert la diffusion de représentations erronées au sujet de l'islam ? Mon premier souhait est donc que vous vous interrogiez au sujet des éléments motivant une telle diabolisation massive de l'islam.

      Mon second souhait est qu'en réaction aux nombreux a priori et jugements négatifs, vous essayez de mieux connaître cette religion, et ce de façon directe et sans intermédiaire. Une logique saine implique au moins que vous sachiez ce qu'est exactement cette réalité que l'on cherche à vous faire fuir et que l'on vous présente sous un jour menaçant. Je ne vous invite pas forcément à accepter la façon dont j'envisage l'islam ou telle conception particulière à son sujet, mais je vous incite à refuser que cette réalité dynamique et influente du monde actuel vous soit présentée au travers du filtre de desseins politiques peu louables. Ne permettez pas que les terroristes souvent issus de ces mêmes pouvoirs qui prétendent les dénoncer vous soient présentés comme étant les représentants de l'islam. Essayez de connaître l'islam à travers ses sources authentiques et de première main, à travers le Coran et la vie de son Prophète. La question mérite d'être posée : avez-vous déjà consulté directement le livre sacré des musulmans ? Avez-vous étudié les enseignements humains et moraux dispensés par le Prophète de l'islam ? Avez-vous déjà pris connaissance du message de l'islam à travers une source autre que celle des médias ? Vous êtes-vous déjà demandé sur quelle base et selon quelles valeurs ce même islam que l'on diabolise a pu être à la source de l'une des plus grandes civilisations du monde, et constituer le berceau des plus grands penseurs, et ce pendant de nombreux siècles ?

      Je vous demande de ne pas permettre que les portraits dénigrants que l'on peut faire de cette grande religion dressent des barrières psychologiques entre cette réalité et vous, vous privant ainsi toute possibilité de jugement impartial. Dans un monde où les moyens de communication ont brisé les barrières géographiques, ne permettez pas que l'on enserre votre esprit dans des limites construites de toutes pièces. Bien que personne ne puisse à lui seul combler le fossé créé entre ces a priori et la réalité, chacun d'entre vous peut, en s'efforçant personnellement de distinguer le vrai du faux, contribuer à créer des ponts fondés sur une pensée juste et libre ; ce sont ces ponts qui contribuent à réduire de tels fossés. Malgré les difficultés inhérentes à un tel défi, cet effort de pensée peut contribuer à faire naître de nouvelles interrogations dans vos esprits ayant soifs de vérité. Et vos efforts en vue d'obtenir une réponse à ces questions constituent en soi une occasion pour découvrir de nouvelles vérités. Par conséquent, ne laissez pas passer cette occasion de parvenir à une compréhension plus juste et exempte de préjugés de l'islam. Ainsi, peut-être, grâce à votre sens de la responsabilité vis-à-vis de ce qui est vrai et juste, les futures générations pourront se pencher sur cette période d'interactions de l'Occident avec l'islam avec une conscience plus apaisée qu'auparavant.

      Seyyed Ali Khamenei
      21 janvier 2015




  10. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  11. #6
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    متن نامه به زبان اسپانیولی:

    En el nombre de Dios, el Clemente el Misericordioso
    A los estudiantes en general de Europa y Norte América:

    Los sucesos últimos en Francia y en otros países occidentales me convencieron para que hable directamente con vosotros, jóvenes, sobre estos sucesos. No porque quiera dejar de lado a sus padres y madres, sino porque veo el futuro de la Nación y su tierra en sus manos y también veo en ustedes y vuestros corazones el sentimiento de la búsqueda de la verdad más viva e inteligente. En este mensaje no hablo con vuestros políticos y gobernantes. Creo que ellos conscientemente han separado el camino de la veracidad y lo correcto del camino de la política. Mi palabra con vosotros es sobre el Islam y en especial sobre la imagen y rostro que os presentan del Islam.

    Desde hace dos décadas antes, quiere decir casi después del derrumbamiento de la Unión Soviética, se han esforzado mucho para que esta gran religión se vea como un enemigo monstruoso. El sentimiento del miedo, del odio y el aprovecharse para movilizarlos desgraciadamente tiene un antecedente extenso en la historia política de Occidente. No quiero enumerar en este lugar a los diferentes miedos que han infundido en las naciones occidentales. Ustedes mismos con un breve repaso a las últimas investigaciones críticas sobre la historia ven que han reprochado los revisionistas las actitudes no veraces e insensatas de los gobiernos occidentales con otras culturas y civilizaciones del mundo. La historia de Europa y América esta avergonzada de la esclavitud. Desde la época del colonialismo esta cabizbajo y lo mismo está por la opresión a los negros y los no cristianos.

    Vuestros investigadores e historiadores se lamentan profundamente por los derramamientos de sangre en nombre de la religión entre católicos y protestantes y a nombre de los nacionalismos y etnias en la primera y segunda guerra mundial. En sí mismo estos sentimientos son elogiables y mi objetivo al repetir este largo índice no es reprochar la historia sino que quiero de vosotros que pregunten a sus intelectuales por qué la conciencia general en Occidente debe despertar y ser informado con un retraso de diez años y a veces de cientos de años.

    ¿Por qué la revisión en la conciencia general debe relacionarse con el pasado lejano y no a los asuntos del día? ¿Por qué en un tema tan importante como la manera del encuentro con la cultura y el pensamiento islámico se niegan a que la gente tenga una información general y correcta? Vosotros sabéis perfectamente que humillar y crear odio y miedo imaginario con respecto a otro siempre ha preparado el terreno para los beneficios opresores. Ahora yo quiero que se pregunten a sí mismos, ¿Por qué la política antigua de crear miedo y odio con una fuerza sin antecedentes ha tomado como objetivo al Islam y a los musulmanes. ¿Por qué la estructura del poder en el mundo actual quiere que el pensamiento islámico sea colocado en el margen y en una actitud pasiva?

    ¿Qué contenidos y valores existen en el Islam que perturban al programa de los grandes poderes y que beneficios tendrán en la sombra de deformar el rostro del Islam?

    Entonces mi primero pedido a vosotros es que pregunten e investiguen sobre los motivos de esta actitud negativa contra el Islam.

    Mi segundo pedido es que en reacción a este diluvio de propagandas negativas y prejuicios traten de obtener directamente y sin intermediario el conocimiento de esta religión. Una lógica sana exige que al menos sepáis qué es y qué esencia tiene el Islam que os atemorizan y os hacen escapar de ello. Yo no insisto que acepten mi punto de vista o el de otro en el Islam, sino que les digo que esta realidad fluyente y activa en el mundo actual no os sea presentada con los objetivos contaminados. No permitáis que ostentosamente se presenten a vosotros a los terroristas empleados y mercenarios como representantes del Islam. Conozcan el Islam de las fuentes genuinas y de primera mano. Conozcan al Islam por el camino del Qoran y la vida del gran profeta del Islam.

    En este momento quiero preguntarles, ¿acaso vosotros mismos habéis recurrido directamente al Sagrado Corán de los musulmanes? ¿Acaso han estudiado actitudes del profeta del Islam con otras personas y sus enseñanzas humanas y morales? ¿Acaso hasta hoy han recibido el mensaje del Islam de otras fuentes distintas a los medios de comunicación? ¿Acaso se han preguntado a sí mismos ¿cómo y en base a qué valores fue que el Islam desarrollo a lo largo de los siglos la más grande civilización científica y racional en el mundo? educando a los más elevados científicos y pensadores? Yo pido a vosotros que no permitáis que mostrando una cara desagradable del Islam, crean un obstáculo sentimental entre vosotros y la realidad, quitándoles la posibilidad de poseer un juicio imparcial.

    Hoy, que los medios de comunicación han roto fronteras geográficas, no permitáis que os encierren dentro de las fronteras mentales y falsificadas. Si bien nadie puede en forma individual llenar las grietas realizadas pero cada uno de vosotros puede construir un puente de pensamiento y equidad sobre estas grietas con la intención de aclarar a sí mismos y al ambiente alrededor. Este obstáculo que fue planeado de antemano entre vosotros jóvenes y el Islam aunque es desagradable pero puede crear nuevos interrogantes en vuestra mente curiosa y buscadora.

    Hacer el esfuerzo para encontrar las respuestas a estas preguntas les otorga una oportunidad beneficiosa para descubrir nuevas verdades. Entonces no pierdan esta oportunidad para comprender correctamente sin perjuicios al Islam, quizás por la bendición de su compromiso ante la verdad, Las generaciones venideras que escribirán esta parte de la historia acerca del comportamiento de Occidente con el Islam lo hagan con menos molestia y con una conciencia más tranquila.

    Sayyed ALI jamenei
    1/11/1393

    - - - به روز رسانی شده - - -

    کد نماهنگ مربوطه:

    کد HTML:
    <embed type="application/x-shockwave-flash" id="vPlayer28738" name="vPlayer28738" src="http://farsi.khamenei.ir/flash/kh_vplayer_v3.swf" width="581" height="270" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" flashvars="file=http://farsi.khamenei.ir/video-rss?id=28738&playlist=bottom&playlistsize=60&skin=http://farsi.khamenei.ir/flash/skins/kh_svplayer_v3.fkh"></embed>

  12. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  13. #7
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    ۲۵ نکته ابتکاری در پیام تاریخی امام خامنه ای
    علیرضا معاف

    باز هم عدو سبب خیر شد و برنامه ریزی پرحجم سیاسی و رسانه‌ای کینه توزان اسلام در ارائه یک تصویر واژگون، غلط، کج و معوّج از اسلام با «ابتکار» و «زمان‌شناسی» رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی به یک فرصت جدید جریان سازی فکری، تکثیر گفتمانی و موج آفرینی فرهنگی به نفع اسلام مبدل گشت.

    آنچه که این نامه را پراهمیت‌تر از اتفاقات هم تراز نشان می‌دهد، ۲۵ نکته‌ای است که در «متن»، «فرامتن» و «بینامتن» آن به درستی گنجانده شده است:

    ۱- مهندسی واژگان و قرار گرفتن کلمات در «مواضع» خود۲- انتخاب کالبد و فُرم «نامه» برای سخن گفتن (انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم) ۳- تلفیق «۹سوال» و «۲ درخواست» از مخاطبان۴- گزینش «جوانان» جهت خطاب نامه از میان اقشار متکثر و متنوع (انهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی) ۵- فهم ژئوپلیتیک با انتخاب جغرافیای سیاسی اروپا و آمریکای شمالی۶- استفاده از ادبیات خواص پسند و در عین حال قابل فهم برای توده‌های مردم (کلّم الناس علی قدر عقولهم) ۷- صورتبندی هوشمندانه مبتنی بر گفتگو۸- استفاده از هر سه شیوه برهانی، خطابی و جدلی در دعوت به حق (ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن) ۹- به کارگیری توأمان عقل و خرد و نیز عواطف و احساسات مخاطبان۱۰- برانگیختن توجه مخاطبان به مفاهیم متعالی همچون «حقیقت جویی»، «تمدن علمی و فکری اسلام»، «مسئولیت پذیری در برابر حقیقت»، «سیاست قدیمی هراس افکنی و نفرت پراکنی» و «توجه به آینده ملت و سرزمین غرب» ۱۱- آینده نگری، آینده پژوهی، هنر شکل دادن به آینده و سخن گفتن از آینده غرب در این نامه ۱۲- نکوهش و سرزنش دولتمردان و سیاستمداران غربی بدون توهین به آن‌ها و تفکیک هوشمندانه بین دولت‌ها و ملتهای غربی۱۳- انتخاب آن بُعد از اسلام که آن را دین دانشمندپرور و متفکر دوست و دارای تمدن نشان می‌دهد۱۴- ادبیات اخلاقی در قبال مخاطبان که همزمان با تقاضا از مخاطبان برای خروج از حصارهای ذهنی و مرزهای ساختگی، بدون تخفیف و کوچک کردن آن‌ها نمایان می‌شود۱۵- التفات به ضرورت «کنجکاوی» و «جستجوگری» در پاسخ به پرسش‌ها با توجه به شلوغی فضای «دیتا» (Data) و «اطلاعات» (Information) در غرب۱۶- تکرار چندباره نام «قرآن» به عنوان منبع اصیل و مأخذ دست اول شناخت اسلام۱۷- استفاده از ظرفیت توصیه ناصحانه یک «پدر پیر» به فرزندانِ جوان خود۱۸- توجه به حاقّ هویت غربی که خود را با بازنمائی «دیگری» (The Other) به منزله یک دشمن بازآرایی می‌کند۱۹- توجه به فروپاشی شوروی به عنوان نقطه کانونی آغاز اسلام هراسی‌های جدید و پرده برداری از پروژه جایگزینی «اسلام» به جای «شوروی» در دشمن تراشی‌های غرب۲۰- کاربست وظایف ولی با تشریح همزمان «ظلمات» و «نور» و «جبهه باطل» و «جبهه حق» (یخرجهم من الظلمات الی النور) ۲۱- افشاگری از باطن تروریستهای تحت استخدام غرب که مأمور و مشغول به ایجاد رعب در میان ملتهای اروپایی به نام اسلام هستند. ۲۲- توجه به اقتضائات دنیای جدید در سخن گفتن با مخاطبان با عنایت به ابزارهای ارتباطاتی که مرزهای جغرافیایی را شکسته است۲۳- شبیه سازی رفتار پیشینی و کنونی نظام استعماری غرب همزمان با به رخ کشیدن اعترافات پیشینی غربی‌ها مبنی بر تجاوزگری و استعمار (با ارجاع به مطالعات تمدنی و تاریخ تمدن غربِ جدید) ۲۴- قرار دادن روشنفکران غربی در مقام پاسخگویی به سوالات جوانان اروپا و آمریکای شمالی و اعلام وظیفه آنان در قبال این سوالات۲۵- رمز گشایی و افشاگری از انگیزه‌های «اسلام هراسی» به شکل غیر مستقیم با این شیوه استدلالی که آموزه‌های اسلام مزاحم منافع و برنامه قدرتهای بزرگ است. در واقع باید اذعان نمود که ظرف و مظروف نامه هشیارانه و مبتکرانه رهبر انقلاب که اکنون خبر اول دنیاست، انبوهی از نکات تحلیلی و مصادیقِ توصیفی را شامل می‌شود که در این مجال به دو مورد از آن‌ها خواهیم پرداخت و در آینده باز هم پیرامون این نامه خواهیم نوشت.



    «علیکم بالقرآن»؛ بر شما باد مراجعه به قرآن


    دعوت جوانانی که اکثراً به دین و مذهبی غیر از اسلام تعلق خاطر دارند به قرآن کریم، از نکات جالب و قابل بحث پیام رهبر انقلاب است؛ ایشان در بخشی از پیام مهمشان خطاب به جوانان اروپا و آمریکا، فرمودند: «اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگ‌ترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و بر‌ترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟» این بخش از پیام رهبر انقلاب، حاوی هوشمندی و ظرافت خاصی است و ایشان جوانان اروپا و آمریکا را توصیه به مراجعه به متون اصلی دین اسلام می‌کنند.

    آیات قرآن کریم مملو از مفاهیمی است که دل هر جوان حقیقت طلبی را مجذوب خود می‌کند. اگرچه بخش زیادی از برداشت اشتباه از اسلام در غرب به دلیل تبلیغات منفی است که دستگاههای تبلیغاتی دولت‌های غربی با کمک متحجرین فریب خورده به ظاهر مسلمان انجام داده‌اند، اما باید بپذیریم که کم کاری اندیشمندان و هنرمندان مسلمان در تشویق و تحریک جوانان حقیقت طلب غربی که تعدادشان اتفاقاً بسیار زیاد است، برای مطالعه قرآن و منابع دست اول اسلامی نیز در این زمینه تأثیر زیادی داشته است. جوان حقیقت طلب غربی اگر به قرآن مراجعه کند درخواهد یافت که اسلام راجع به آزادی بیان چگونه می‌اندیشد: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ؛ و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود (و در آن بیندیشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا که آن‌ها گروهى ناآگاهند.» (توبه/۶)

    او درخواهد یافت که اتفاقاً معنای جهاد در اسلام، مبارزه با کسانی است که قصد دارند زمینه اینگونه آزادی بیان در دنیا را از بین ببرند و نگذارند سخن متعالی اسلام به گوش همگان برسد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ؛ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‏اى نباشد.» (بقره/۱۹۳)

    جوان حقیقت طلب غربی اگر به قرآن مراجعه کند، چگونه مجذوب این کلام خداوند نشود که: «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏؛ دشمنى با جمعیتى شما را به ترک عدالت رجع به آنان نکشاند، عدالت پیشه کنید که به پرهیزکارى نزدیک‌تر است.» (مائده/۸)

    فطرت او چگونه این پیام قرآن عزیز را تا عمق جان درک نکند که می‌فرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ بگو: «اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم، و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد.» (آل عمران/۶۴)

    او چگونه می‌تواند اسلام را دین خشونت بداند و از آن رویگردان شود، زمانیکه این آیه شریفه را با خود زمزمه می‌کند: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ؛ (به معبود) کسانى که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آن‌ها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!» (انعام/۱۰۸)

    او چگونه می‌تواند اسلام را دینی خارج از عقل و منطق بداند، زمانیکه انبوه آیات قرآن در دعوت به تعقل، تفکر، کسب علم و آگاهی و مؤاخذه انسان‌ها از اینکه عقلشان را به کار نمی‌بندند را ببیند:

    «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» (مجادله/۱۱) «أَفَلا تَعْقِلُونَ؛ آیا نمی‌اندیشید؟» (بقره/۴۴ و ۷۶؛ آل عمران/۶۵؛ انعام/۳۲؛ اعراف/۱۶۲؛ یونس/۱۶؛ هود/۵۱؛ یوسف/۱۰۹؛ انبیاء/۱۰ و ۶۷؛ مومنون/۸۰؛ قصص/۶۰؛ صافات/۱۳۸) «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؛ آیا آن‌ها در قرآن تدبّر نمى‏کنند.» (محمد/۲۴) جوان پاک طینت غربی چگونه از اسلام رویگردان شود و معنویت را در دینی غیر از اسلام بیابد، زمانیکه این آیات امید بخش و ده‌ها آیات شبیه به آن‌ها را مطالعه کند: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‏یابد!» (رعد/۲۸) «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» (زمر/۵۳) - «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛ و هنگامى که بندگان من از تو در باره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم، پس آن‌ها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند)» (بقره/۱۸۶) - «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ و از رحمت خدا مایوس نشوید که از رحمت خدا جز قوم کافر مایوس نمى‏شوند.» (یوسف/۸۷) چگونه این پیام‌های اخلاقی و ده‌ها پیام شبیه آن در عمق جان او ننشیند: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند.» (عنکبوت/۸) «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف؛ و با همسرانتان رفتار شایسته‌ای داشته باشید.» (نساء/۱۹) «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ/ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ؛ یتیم را تحقیر مکن. و فقیر را از خود مران.» (ضحی/۱۰-۹) «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ/ وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ؛ با بى اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏‌ترین صدا‌ها صداى خران است.» (لقمان/۱۹-۱۸) «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً؛ و به مال یتیم- جز به طریقى که بهترین طریق است- نزدیک نشوید تا به سرحد بلوغ برسد، و به عهد (خود) وفا کنید که از عهد سؤال مى‏شود.» (اسراء/۳۴) «وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً؛ پیمانه‏اى که با آن جنس را مى‏سنجید بطور کامل پر کنید و با ترازوى صحیح و سالم [که وزن را درست نشان دهد] جنس را وزن کنید چرا که این کار به سود شماست.» (اسراء/۳۵) آیات سیاسی، آیات اخلاقی، آیات اجتماعی، آیات فردی و آیات احکامی قرآن، هر دلِ حقیقت طلبی را در مدار جاذبه خویش قرار خواهد داد و او را هدایت خواهد کرد، «اولئک علی هدی من ربهم» و به فلاح و رستگاری خواهد رساند، «و اولئک هم المفلحون» رهبر حکیم ما نگران و دغدغه‌مند فلاح و رستگاری همه بشریت است؛ ایشان راه حل را در‌‌ همان حدیث شریف جستجو می‌کند که «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم با القرآن» و اکنون فتنه‌های سهمگینی همچون پاره‌های شب تاریک، جوانان و مردم غرب را فراگرفته است، پس باید به قرآن پناه برد و آن را خواند و فهمید تا از فتنه‌ها نجات پیدا کرد. ابداع دیپلماسی گفتمانی اسلامی در برابر دیپلماسی عمومی اغواگر غربی دیپلماسی عمومی از واژگان مشهور دهه‌های اخیر سیاست ورزی در دنیاست که به تلاش دولت‌ها جهت ارتباط گیری با مردم کشورهای دیگر با هدف تاثیرگذاری بر برداشت‌ها و نگرش آنان نسبت به خود گفته می‌شود. دیپلماسی عمومی که مکمل دیپلماسی رسمی خوانده می‌ شود از طرف دولتمردان آمریکایی و غربی برای تاثیرگذاری جهت دار بر اذهان شرقی‌ها (و علی الخصوص) مسلمانان به طور شبکه‌ای و بسیار حرفه‌ای انجام می‌شود. دیپلماسی عمومی غربی بر پایه یک نوع اقناع هژمونیک و مزوارنه بنا شده است. شبکه‌های گسترده رسانه‌های غربی وظیفه دارند با بکارگیری تکنیک‌های فوق مدرن و پیچیده روان‌شناختی، مخاطب خود را نسبت به اهداف غربی، اقناع نمایند. در این نوع از اقناع، مخاطب حتی توان تصمیم گیری ندارد؛ اما اسلام، دین منطق است و در جهت گیری دیپلماسی اسلامی، دینامیزم درونیِ ساحت اعتقاد و اندیشه، حفظ می‌شود دیپلماسی گفتمانی بکار گرفته شده توسط رهبر انقلاب پدیده‌ای فرا‌تر از دیپلماسی عمومی است و همانگونه که از متن پیام ایشان نیز مشخص می‌شود انتقال آمرانه پیام و روشهای متعارف تحکّمی، مدّ نظر نیست. دیپلماسی گفتمانی اسلامی نمی‌خواهد با ابزار رسانه، اختیار اندیشیدن را از مخاطبان سلب نماید. در دیپلماسی گفتمانی، اثرگذاری اصلی و نهایی در اثر تطابق اندیشه‌ها با «فطرت» انسان‌ها حاصل می‌شود. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علی‌ها لا تبدیل لخلق الله ذالک الدین القیم» (روم: ۳۰) «پس روی به جانب دین حنیف آور، آن فطرت خدایی که مردم را برآن نظرات آفریده ودر آفرینش خدا تبدیلی نیست. این دین قیم واستوار حق است.» اما در تعریف غربی از دیپلماسی عمومی، القاء معنا برای اقناع فکری به طور جدی با هدف منافع اقتصادی و ارتقاء قدرت صورت می‌گیرد. در فرایند اِعمال دیپلماسی عمومی غربی، رسانه‌ها نقش بی‌بدیل و افسارگسیخته‌ای دارند؛ اما در منطق اسلامی دیپلماسی، گرچه از قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی برای نشر و گسترش اندیشه‌ها بهره برده می‌شود اما دینامیزم درونی و ساحت مقدس اندیشه‌ای پیام‌ها حفظ می‌شود. در این فرایند، «خلوص» و «ناب بودن» پیام‌ها و اتقان استدلال‌های ایده‌ها بیش از تکرار گسترده رسانه‌ای اهمیت دارد. در حقیقت، چون پایه قدرت نرم اسلامی، «فطرت» انسان‌ها محسوب می‌شود، نباید و اساساً نمی‌توان «اختیار» و کشش طبیعی انسان‌ها به پیام‌های دینی را با اغراض اقتصادی و «جذب» غیر انتخابی رسانه ای- در اثر تکرار بسیار زیاد و توسل به روش‌های غیر اخلاقی- تحت الشعاع قرار داد. اگر در پیام رهبر معظم انقلاب دقت نمایید، وزن سوال‌های مطرح شده بیش از جواب هاست. دیپلماسی گفتمانی رهبر معظم انقلاب، صداقت و صحت رسانه‌های اختاپوسی نظامِ غربِ سلطه گر را زیر سوال می‌برد. در حقیقت، جوانان و نخبگان اروپایی متوجه می‌شوند که رسانه‌های غربی، ابزار شریف و بی‌طرفی برای ارتباطات بین فرهنگی نیستند. دالّ مرکزی متن نامه رهبری در بخش اول، اعتراض به تصویری است که از اسلام ارائه می‌گردد. این تصویر (Image) مبتنی بر ده‌ها سال عملیات روانی (Psychological Operation) و تبلیغات سیاسی (Propaganda) غرب بر ضد اسلام است. الگوی عملیات روانی غرب نیاز به تحلیل دقیق دارد که در آینده نزدیک به آن خواهیم پرداخت.کد خبر:217438 -

  14. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  15. #8
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    774
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    نقل قول نوشته اصلی توسط plarak12 نمایش پست ها
    بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
    به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی


    بازتاب جالب نامه رهبری بین آمریکایی ها مجله مهر: هنوز تب نامه رهبری خطاب به جوانان غربی در شبکه های اجتماعی داغ است و با گذشت چند روز از انتشار این نامه، به تدریج بسیاری از اندیشمندان نسبت به این نامه واکنش نشان داده اند.

    دکتر حبیب احمدزاده: به عنوان یک وظیفه اخلاقی، دینی و انسانی ، نامه رهبری انقلاب را برای دو تن ازرهبران مشهور صلح طلب در امریکا فرستادم . یکی( فیل ویلایتو ) از رهبران ضدجنگ درامریکا وسردبیر نشریه (ویرجینییا دیفندر) و دیگری( مایکل برگ )که القاعده در عراق پسرش را سر برید و همین بهانه ای بود تا از این صحنه مخوف ان کارگردان هلندی در فیلم( فتنه ) با وجود مخالفت این پدر و خانواده اش بعنوان اسلام ستیزی سوء استفاده کند .

    نظر اقای فیل ویلایتو بعد از خواندن چنین بود:

    Thank you very much for sending this message. Although the United States prides itself on "freedom

    of speech" and the free flow of information, I have not seen these words anywhere else. And the Ayatollah's words are reasonable, direct and enlightening .

    Phil Wilayto ( Virginia Antiwar Network)

    «برای ارسال این پیام از شما بسیار سپاسگزارم. اگر چه ایالات متحده به خود درباره وجود «آزادی بیان» ونیز جریان آزاد اطلاعات می بالد،ولی من این کلمات را هیچ جای دیگری ندیده ام . کلمات آیت الله معقول، صریح و روشنگر هستند.

    فیل ویلایتو نویسنده و رهبر گروه ضدجنگ ویرجینیا دیفندر در امریکا»

    و این نظر مایکل برگ است:

    Habib. Thank you for sending this wonderful letter from the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei, to the youth of Europe and North America. Did you know that my son Nick carried the Qu 'ran with him? This brought him under suspicion of the US Army Police who detained him leading to his death in Iraq in 2004. He wanted to know everything about Islam and did just what the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei suggested to the youth - find out first hand with an open mind. What great advice .!

    I will forward this around and try to get it published in the newspaper.

    Michael berg

    «حبیب ، ممنون برای فرستادن این نامه بسیار زیبای آیت اله سید علی خامنه ای به جوانان اروپا و امریکای شمالی. آیا شما می دانید که پسر من نیک با خودش یک قران داشت و بهمین دلیل پلیس ارتش امریکا به او مظنون شد و عاقبت هم در عراق در سال 2004 کشته شد. او می خواست که همه چیز را در مورد اسلام بداند و درست همان چیزی را که آیت اله خامنه ای به جوانان پیشنهاد کرده است انجام می داد - یعنی که مسایل را با فکر بازو دست اول درک کنند. چه اندرز نیکی. من این را برای دیگران می فرستم و سعی می کنم که در روزنامه هم چاپ شود.

    مایکل برگ پدر مقتول در عراق (نیک برگ)»

    لازم به یاداوری است که در فیلم ( فتنه Fitna) اثر (خیرْت ویلدِرس )، قران کریم دلیل اصلی و محرک خشونت در خاورمیانه و جهان معرفی میشود. ولی اقای مایکل برگ در نامه نگاری های قبلی خود چنین دلیلی را رد میکند و دو انگیزه را برای ساخت اینگونه فیلم ها مطرح میکند که کاملا بدرد ما مسلمانان نیز میاید. اول انکه این نوع فیلم ها با تحریک احساسات مردم مسلمان و احیانا بروز بعضی رفتارهای نسنجیده به هدف خود در نشان دادن مسلمانان به عنوان افرادی خشونت گرا در چشم مردمان نااگاه غرب صحه گذاشته ولی دلیل دوم و مهمتر ، تایید این حماقت و درست دانستن برداشت و تفسیر جاهلانه گروههای تروریست از قران است .که بلی رفتار شما دقیقا منطبق بر اصل اسلام است و نه نگاهی منحرف و با فیلتر غلط به این دین رحمانی و بعد این سوال اساسی نیز در نامه هایمان مطرح شد که چرا در رسانه های همین دنیای غرب که مولانا در بین خاص و عامش به شاعر عشق و محبت معروف است هرگز عنوان نمیشود که بیش از دوهزار از ابیات انسانی این شاعر حکیم ، برگرفته دقیق از ایات کتاب اسمانی قران می باشد. متوجه باشید که این گفتارها و بحث ها با پدری است غربی که القاعده سرپسرش را در بغداد از تن جدا کرده اند.

    بهر حال شاید یکی از جنبه های بی بدیلی که دیگر مسولین فرهنگی و سیاسی کشور ما باید از این نامه رهبری در گفتگو با مردمان جهان و حتی فرزندان این اب و خاک یاد بگیرند دعوت مردمان به شناخت است و نه صرفا پذیرش سریع و اولیه . که اگر شناخت ازادانه نباشد هرگزهیچ پذیرشی نیز پایدار نخواهد ماند.

    واگر میخواهید در مورد مکاتبات (مایکل برگ ) با ما ایرانیان بیشتر بدانید میتوانید به مطلبی با نام ( سه نامه به اعماق تاریخ جنگ ) در سایت خبرگزاری ها مراجعه کنید.

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  16. 2 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


  17. #9
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    متن دومین پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان کشورهای غربی به این شرح است:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    به عموم جوانان در کشورهای غربی
    حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسف‌باراست که چنین رویدادی بستر سخن را بسازد، اما واقعیت این است که اگر مسائل دردناک زمینه‌ای برای چاره اندیشی و محملی برای هم فکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی درهرنقطه از جهان به خودی خود برای هم‌نوعان اندوه‌باراست.

    "حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت."



    منظرۀ کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان می‌‌دهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل می‌شود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی می‌برد، و تماشاگری که نمی‌داند تا لحظاتی دیگر آخرین پردۀ نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنیانگیزد. هر کس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد از دیدن این صحنه‌ها متأثر و متألّم می‌شود، چه در فرانسه رخ دهد چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک و نیم میلیارد مسلمانان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع منزجر و بیزارند. امّا مسأله این است که رنج‌های امروز اگر مایۀ ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه کنونی رسانده است.
    "رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان به خودی خود برای هم‌نوعان اندوه‌بار است. منظرۀ کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان می‌‌دهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل می‌شود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی می‌برد، و تماشاگری که نمی‌داند تا لحظاتی دیگر آخرین پردۀ نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد."




    درست که امروز تروریسم درد مشترک ما و شماست، اما لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، بارنجی که مردم عراق، یمن، سوریه و افغانستان طیّ سال های متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد. نخست این که دنیای اسلام در ابعادی به مراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است، و دوم این که متأسفانه این خشونت‌ها همواره از طرف برخی از قدرت‌های بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متحدّه امریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله های شوم آنان بی اطلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته شدۀ تروریسم تکفیری علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانۀ غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام نمونۀ گویایی از تضادّ در سیاست‌های غربی است.
    چهرۀ دیگر این تضادّ در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده می‌شود. مردم ستمدیدۀ فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه می‌کنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه می‌گیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیت پرهیز می‌کنند، یک خانوادۀ فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانۀ خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را می توان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به طور جدّی و مؤثر مورد سرزنش متحدان پرنفوذ خود و یا لااقلّ نهادهای به ظاهر مستقلّ بین المللی قرار گیرد، هر روز خانۀ فلسطینان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود می‌کند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد و همۀ اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی می‌دهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاههای مخوف‌اند. آیا در دنیای امروز قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام می‌شود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علت که 60 سال مکرراً از صفحۀ تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.
    "لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشته‌اند."




    لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشته‌اند. با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته می‌شود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه می‌توان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهی صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
    جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید، ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرمش، اصلاح این اندیشۀ خشونت زاست. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
    متأسفانه این ریشه‌ها طی سالیان متمادی به تدریج در أعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملی خود افتخار می‌کنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی وزایش، صدها سال جوامع بشری را به خوبی تغذیه کرده است. دنیای اسلام نیز از این امر مستثنی نبوده است. اما در دوره معاصر، جهان غرب با بهره گیری از ابزارهای پیشرفته بر شبیه سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری می‌کند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقی می‌کنم.

    "من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و با استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید."



    تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها درحالی صورت می‌گیرد که فرهنگ جایگزین به هیچ وجه از ظرفیت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر "پرخاشگری" و "بی بند و باری اخلاقی" که متأسفانه به مؤلفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیت و جایگاه آن را حتی در خاستگاهش تنزل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه جو، مبتذل و معنا گریز را نخواهیم گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه می‌شود، مقصریم؟ من اهمیت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمی‌کنم. این پیوندها هرگاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی ناموفق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش زاییده اینگونه وصلتهای ناموفق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعا عقیدتی بود، می‌بایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده می‌شد، درحالیکه تاریخ خلاف آن را گواهی می‌دهد. مستندات مسلم تاریخی به روشنی نشان می‌دهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکر افراطی و مطرود آن هم در دل یک قبیله بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. و گرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادین خود گرفتن جان یک انسان را به مثابه کشتن همه بشریت می‌داند، زباله ای مثل داعش بیرون بیاید؟

    از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولد شده‌اند و در همان محیط پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها می‌شوند؟ آیا می‌توان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی ناگهان آنقدر افراطی می‌شوند که هم‌وطنان خود را گلوله باران کنند؟ قطعا، نباید تأثیر یک عمر تغذیه فرهنگی ناسالم درمحیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید دراین زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌‌های پیدا وپنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طی سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده می‌شود.
    به هر حال این شمایید که باید لایه‌های ظاهری جامعه خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم واکنش‌های عجولانه‌ای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هرحرکت هیجانی و شتابزده که جامعه مسلمان ساکن اروپا و امریکا را که متشکل از میلیونها انسان فعال و مسئولیت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی شان محروم سازد و ازصحنه اجتماع کنار گذارد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه فاصله‌ها را عمق و کدورت‌ها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد، جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحران‌های آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وا می‌دارد. این رفتارها ظالمانه است و همه می‌دانیم که ظلم خواه ناخواه خاصیت برگشت پذیری دارد. وانگهی مسلمانان شایسته این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرن‌هاست که مسلمانان را به خوبی می‌شناسد. هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند.
    بنابراین من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و با استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش می‌گستراند، گرمای امنیت و آرامش را به آنان هدیه می‌دهد و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه گیتی می‌تاباند.
    سید علی خامنه ای
    8 آذر 1394

  18. #10
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

    روزنامه تایمز اسرائیل با اشاره به نامه دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی نوشت: رهبر عالی ایران می‌گوید که اسرائیل وحشیتر از تروریستهایی است که در حملات پاریس دست داشتند.
    به گزارش مشرق، روزنامه صهیونیستی تایمز اسرائیل با اشاره به نامه دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی نوشت: رهبر عالی ایران میگوید که اسرائیل وحشیتر از تروریستهایی است که در حملات پاریس دست داشتند.(متن کامل نامه اینجا)

    تایمز اسرائیل با برجسته کردن اظهارات رهبری درباره مساله فلسطین و کشته شدن فلسطینیها به دست صهیونیستها ادامه داد؛ رهبر ایران در پیام خود گفته است هیچ مدرکی به اندازه شهرک سازی نمی‌تواند گویای وحشی گری اسرائیل باشد.

    این روزنامه صهیونیستی اضافه کرد؛ رهبر ایران در نامه دوم خود میگوید، اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه می گیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیت پرهیز می کنند، یک خانواده‌ فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟

    این روزنامه در ادامه می‌نویسد که آیت الله خامنه‌ای خملات اخیر پاریس که در آن 130 نفر کشته شدند را تروریسم کور خواند.

    متن نامه اول رهبر انقلاب به جوانان غرب به 43 زبان


    منبع: فارس

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th April 2014, 12:06 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th April 2014, 12:06 AM
  3. فروپاشی زبان یعنی فروپاشی تمدن
    توسط kamanabroo در انجمن سایر موضوعات ادبیات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th January 2014, 11:33 PM
  4. کل اروپا به این شاهکار مضحک خندید
    توسط ماری مریم در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th October 2013, 09:42 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th May 2009, 08:18 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •