جوانی من کجاست؟؟

[حسنعلی ابراهیمی سعید]

سالها دور از خانواده بودم . زجر و زخم ایام آن روزهای جوانی ام بر روح و تنم سنگینی میکند و بعد 31 سال یادشان افتاده من کی بودم وکی هستم . اما بعدها باز هم یادشان رفت . فقط یک عروسک خیمه شب بازی بودم برایشان ، که اینکه با نیم سکه بهار آزادی برای من و کرور کرور پول برای خودشان که داریم از رزمنده ها تقدیر میکنیم.
(ببینید و بعد قضاوت کنید فقط 54 ثانیه هست)


http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.c...f0621e7239788b

[حسنعلی ابراهیمی سعید]

فقط میدانم که در ایران ما به اسپایدر من و بت من و سوپر من و... افتخار میکنیم نه به اسطوره های واقعی خودمان؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

[حسنعلی ابراهیمی سعید]

یکی از دوستان این مطلب را برای من تهیه کرده اند که بدینوسیله از ایشان تشکر میکنم


قهرمانان واقعی سرزمینمان ایران را بشناسیم-قهرمانانی از جنس غیرت و مردانگی و پاکی

لطفا تا انتها این متن را بخوانید.

وقتی با نسل های امروز سرزمینمان از عجوبه های جنگ صحبت کنیم شاید اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکند شخصیت های دروغین و پلشت فیلم های هالیوودی است.امثال آرنولد آلویس شوارتزنگر در سری فیلم های ترمیناتور ویا دواین جانسون ملقب به راک و یا سیلوستر استالونه در سری فیلمهای بی مصرف ها!قهرمانانی که از جنس فحشا/خیانت/دروغ و متجاوز به حقوق ملتهای مظلوم هستند!
قهرمانانی که هویت کشورهایی بزرگ و با ریشه ای همچون ایران اسلامی را هدف گرفته تا ان را نابود سازند.تا نسل های اینده سرزمینمان فراموش کنند و با خود به پندارند که دیگر بیشه ایران از شیر خالی شده و یارای ایستادگی در برابر بیگانگانی که به خاک مقدس ایران چشم طمع دوحته اند را ندارند!

ولی زهی خیال باطل!

امروز به معرفی مردی میپردازیم که با مدد از مولا علی و به عشق خاک و ناموس و پرچم ایران وایرانی به جنگ کفتاران صدامی رفت تا همچون رستم دستان،ان پهلوان ایرانی طعم ضرب شصت گرز گران را به انها بچشاند!

صحبت از( ˈحسنعلی ابراهیمی سعیدˈ) سروان بازنشسته نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. کسی که به گفته خودش هفت سال و 10 ماه و 26 روز در جبهه های جنگ حضور داشته و تمام این روزها و شبها را درخطوط مقدم از کیان میهن اسلامی دفاع کرده است.
این رزمنده قهرمان که (((65))) دستگاه تانک ارتش بعث عراق را منهدم کرده از و آن به عنوان افتخار ارتش ایران، وخطه شهید پرور آذربایجان تا ابد ایرانی و لشکر زرهی 92 اهواز یاد می کنند.
شیرین، رسا و محکم صحبت می کند و اگر رشته کلام را دست بگیرد هیچگاه نمی خواهی سخنش قطع شود. بحث جنگ، دست به دست شدن چندباره جاده اهواز - خرمشهر، جانفشانی ارتشیان و سپاهیان و از همه مهمتر غیرت ایرانی موضوعاتی است که در گفت و گوی چند دقیقه ای سروان ابراهیمی سعید با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی روایت شد.
شکارچی تانکهای عراقی با بیان اینکه از لحظه اول جنگ تا پایان آن در مناطق مختلف عملیاتی جنوب کشور حضور داشته است می گوید: نخستین نفری بودم که در جنگ خونین جنوب و منطقه دارخوین از پل با نفربر زرهی رد شدم تا زمینه برای استقرار فرماندهان عملیات بیت المقدس مهیا شود.
ابراهیمی سعید اضافه می کند: این عملیات که منجر به آزادی خرمشهر شد از دهم اردیبهشت 1361 شروع شد تا آنکه سوم خرداد تمام شهر به آغوش رزمندگان ایران اسلامی بازگشت.
وی ادامه می دهد: خاطرات زیادی از دوران دفاع مقدس دارم اما مهمترین آن به زمانی بر می گردد که در همان عملیات با موشک تاو یک دستگاه تانک عراقی را منهدم کردم اما پس از لحظاتی دیدم چند نفر به سمت ما از سمت عراقیها حرکت می کنند بلافاصله آماده شدم شلیک کنم که به دستور فرماندهان از این کار منع شدم.
ابراهیمی سعید اضافه می کند: وقتی آن چند نفر نزدیک شدند متوجه شدیم از نیروهای ایرانی هستند که آمدند و دستهای مرا بوسیدند و گفتند که در داخل آن تانک سه نفر سرباز عراقی بودند که دو نفرشان در دم به هلاکت رسیدند اما سرنوشت نفر سوم برایم بسیار جالب بود.
وی ادامه داد: نفر سوم بعثی پیش از اصابت موشک تاو، عکس امام خمینی(ره) را که به روی قرآن رزمندگان بود پاره کرده بود که بلافاصله چند دقیقه پس از آن به هلاکت رسید اما در حالی که سوخته بود با نعره های بلند جان می سپرد.
سروان ابراهیمی سعید حضور در دشت عباس و رشادتهای بی نظیر رزمندگان اسلام به ویژه لشکر 92 زرهی اهواز را مورد اشاره قرار می دهد و می گوید: در حالی که 500 تانک دشمن و نفربر در غرب دزفول به سمت اندیمشک و شوش حرکت می کردند مقاومت جانانه ای با سه نفر مقابل آنها صورت دادیم و با شدیدترین آتش اجازه ورود آنها را به اندیمشک ندادیم چون در صورت تصرف این شهر، اهواز نیز سقوط می کرد.
وی ادامه می دهد: سربازانی از دشمن که در این درگیریها اسیر شده بودند اعلام می کردند ˈما تصور می کردیم در سمت ایران حداقل یک تیپ و یگان توپخانه ایستاده است.ˈ
جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه (((((65)))) تانک دشمن را در طول هشت سال منهدم کرده است گفت: در این زمینه تا انجایی که اطلاع دارم نفر دوم ایران هستم و نفر نخست سروان بازنشسته ارتش ˈمختار کوشکیˈ است که 71 تانک دشمن بعثی را منهدم کرد.
ابراهیمی سعید از آزادی خرمشهر قهرمان به عنوانی یکی از شیرین ترین خاطرات دوران حضورش در جبه حق علیه باطل یاد می کند و می گوید: به واقع سوم خرداد روزی است که هرگز از خاطر من و البته ملت ایران محو نخواهد شد زیرا دشمن هرگز تصور نمی کرد خرمشهر را از دست بدهد.
وی با بیان اینکه دقیقه به دقیقه جنگ 23 روزه آزادسازی خرمشهر را بخاطر دارد افزود: نخستین تانکی که در این عملیات منهدم کردم یک تانک پیشرفته پی.ام پی.2 عراقی بود که با موشک تاو هدف گرفتم.
سروان ابراهیمی سعید رزمنده قهرمان و یکی از فاتحان خرمشهر از خطه قهرمانپرور تبریز هم اکنون در آستانه ورود به 55 سالگی است و دارای سه دختر، یک پسر و چهار نوه است.

در انتها،این مقاله بهانه ای شد برای یاد اوری نام این بزرگ مرد و همچنین بهره بردن از تجارب و اندوخته های این کهنه سرباز جنگ.کسی که فعالیت در کنار ایشان مایه افتخار تیم مدیریتی تجهیزات نظامی است و همچنین گفتن این نکته حیاتی است که در این چند سال فعالیت رسانه تجهیزات نظامی همیشه ایشان در تمام مراحل یار و یاور ما بودند و در صورتی که به مشکل یا مسئله خاصی بر می خوردیم همچون برادری مهربان با کمال صبر و خوشرویی پاسخ ما را داده و راهنمایی می کردند تا بهترین راه را برگزینیم.
از اعضای محترم رسانه تجهیزات نظامی خواهش داریم تا در صورتی که از این سرباز وطن پرسشهای مختلف اعم از خاطره و یا تجربیات جنگی و یا سوالات تخصصی پیرامون رسته تخصصی ایشان دارند باذکر نام بپرسند تا در اسرع وقت توسط جناب ابراهیمی به سوالات به صورت پستی جدا گانه پاسخ داده شود.این کار اعضا هم باعث بهره بردن از تجارب این عزیزان میشود و هم اینکه باعث زنده نگه داشتن نام این بزرگ مردان ایران عزیز برای نسل های بعدی کشورمان.ضمنا ایشان یکی از معاونین فعال در رسانه تجهیزات نظامی هستند.

نحوه نگارش پرسش ها هم برای مثال اینگونه باشد:
(حمید.ف:سوال)

از طرف تیم مدیریتی تجهیزات نظامی تقدیم به قهرمان سرفراز کشورم ایران ((سروان ابراهیمی سعید))




هر سوالی در خصوص مطالب عنوانی بالا باشد در حد توان ، علم ، اگاهی ، وسوادم پاسخگو هستم
http://www.cloob.com/c/tjhizat_nezami/117957942

[حسنعلی ابراهیمی سعید]

از تعداد 346 عزیزی که دانلود را انجام داده اند کمال تشکر را دارم

[ابراهیم ناظمی]

جالب بود , مرسی ولی :
جوانی من کجاست؟؟؟!!!!
از 19 سالگی ,
1386-1384دانشگاه شاهرود - کاردانی
1386 دانشگاه گرگان - کارشناسی
1391- 1389 دانشگاه واحد شاهرود _ارشد
1392 - در حین تحصیل ؛ - دکترا
حالا 30 سالگی ........
حالا جوانی من کجاست؟؟؟ کجاست ؟؟؟؟
آحرش چی شد ؟؟ واقعا کجاست ؟؟؟
خدایا !!! موقعیتی فراهم کن........ تا دوباره مرصادی دوباره از سرزمین و دیار شاهوار درست شود , که........

[حسنعلی ابراهیمی سعید]

یکی از دوستان این را برایم فرستاده بود

ایکاش استاد ابراهیمی تیتر میزدند جوانی ما کجاست ؟ البته من و تو هم تکه ای از ما بودیم و هستیم . از نسل سوخته ای که فدای زیاده خواهی ، بی تجربگی ، خامی و فرصت طلبی ویژگانی شد که با گذشت سه دهه هنوز هم در هشت و چهار اختلاس های میلیاردی غرق شده و حواسشان به من و تو نیست . جوانی ما زیر کیلومترها خاکریز و بیابان بی علفی جا ماند ، که هراز گاهی تکه استخوانی را از زیر آن خاکریزها بیرون میکشند و برای منحرف کردن ذهن تمام کسانی که این پرسش های بی پاسخ آزارشان میدهد ، به میان مردم می آورند و مثلا می خواهند آب بر آتش بریزند .
جوانی ما و دود حاصل از سوختن جوانی های بی شماری که در هشت سال سوخت را امروزه در سوء مدیریت مدیرهای بی تجربه به وضوح میتوان دید . بیش از ده سال تحریم شدید بخاطر دشمنی لفظی با شیطان بزرگ و حالا شاهد خوش و بش های دوستانه با مسئولین همان شیطان ماحصل جوانی من و تو است .
تحمل گرسنگی و بیکاری و بی پولی اکثر رزمندگان و اعطای نشان و مدال های رنگارنگ به آنهایی که نه تنها حضورشان در جنگ تأثیر چندانی نداشت بلکه تعدادی از همان دریافت کنندگان نشان و مدال ها خود سبب شدند تا جنگی که میشد در سه سال به پایان برسد ، در هشت سال تمام شود . جوانی من و تو هزینۀ قدردانی از همان هایی شد که سبب مدفون شدن جوانی ما زیر خاکریزها شدند .
جوانی ما فنا شد . دود شد . جوانی ما اکنون زیر برج های سر به فلک کشیدۀ شمال شهرهایی است که مالکان آن ادعای حضوری چون من و تو در جنگ دارند . جوانی ما در سرخی خون همرزمان و همسنگرانمان عجین شد و امروزه زیر پای فرصت طلبان و زیاده خواهانی است که خون یاران ما را به فرش قرمزی تبدیل کرده اند .
استاد ابراهیمی ؛ اگر خوب تماشا کنی جوانی صدها هزار نفر را در همه جای میهن میتوانی ببینی . تنها شرط دیدن جوانی های بر باد رفته ، داشتن تحمل و صبری بزرگ است . تحمل و صبری که همۀ ما داشته و داریم و صبورانه در حال تماشای جوانی خود هستیم که جولانگاه دیگران شده است و من و تو را از آن جوانی نصیبی نیست . پاینده باشید . ارادتمند : تلخک

[ابراهیم ناظمی]

جوانی من ؛ در لابلای برگهای کتاب و دفترایی قرار گرفت ؛ که ناشر برای چاپ آن برگه کاغذ کم میاورد؛
در جستجوی مسائلی بود که خداوند در روز ازل خلق کرده بود
در بحث هایی بود که خود مسئله گم بود
در ایران زمین بود که مسایل روشن شه
اما الان چی عایدم شد؟ کی برام ارزش میزاره؟
این سختی ها رو کشیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
نه نمیدونید چه شبها و چه روز هایی ازبهترین روزهای عمر خود را در کتاب و درس گذروندن یعنی چی!!!!
ما هم اگه بودیم هشت سال که هیچ ؛ هشتاد سال میجنگیدیم ؛ همون طور که پدر و عمو حضور داشتن ؛ ولی افسوس که تنی خسته ازش یادگار دارن