هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن! شاعر هم گفته است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد! بنابراین،
چون ما ایرانیان در زبان پارسی واژهی گرمابه نداریم به آن میگوئیم: حمام!
چون در پارسی واژههای خجسته، فرخ و شادباش نداریم به جای «زاد روزت خجسته باد» میگوئیم: «تولدت مبارک».
به خجسته می گوئیم میمون
اگر دانش و «فضل» بیشتری بکار بندیم میگوییم: تولدت میمون و مبارک!
چون نمیتوانیم بگوییم: «دوستانه» می گوئیم با حسن نیت!
چون نمیتوانیم بگوییم «دشمنانه» می گوییم خصمانه یا با سوء نیت
چون نمیتوانیم بگوئیم امیدوارم، میگوئیم انشاءالله
چون نمیتوانیم بگوئیم آفرین، میگوئیم بارکالله
چون نمیتوانیم بگوئیم به نام ویاری ایزد، میگوییم: ماشاءالله
و چون نمیتوانیم بگوئیم نادارها، بیچیزان، تنُکمایهگان، میگوئیم: مستضعفان، فقرا، مساکین!
من نمیدانم چرا باید به جای بهره گیری از واژگان آریایی که در ادا آرام,سنگین,خاطر جمع و بادوام هستند از واژگان عربی استفاده!کرد که خشونت,تندی و زمختی اش آشکارا به چشم میآید
برای نمونه :
پارسی:برگ,ماه,فراز,سوگند,تب �ر,کردار......
و هم ارزشان در عربی
عربی:ورق,قمر,فوق,قسم,نسب,عمل .....
خدا پدر آن کسی را که طیاره را هوا پیما کرد و مریض خانه را بیمارستان بیامرزد.باز جای بسی خشنودیست.....
علاقه مندی ها (Bookmarks)