لطفا در این دفتر چیزی ننویسید !
آخرین شعر گفته شده (محرم) :
در روضه ی تو چای عجب حالی داشت
عشقِ تو درون دل من جایی داشت
عشقی که تمام تار و پودش غم بود
عشقی که نشانه ی سبک بالی داشت
در مجلس ات آمدم که بیمار شوم
زنجیر ، عزاداری ِ بیمـاری داشت
نام تـو کلید هـر چه آبـادانیـست
بی نام تو شهرم همه ویرانی داشت
ذکر تو که بر سر زبان ها باشد
دیگر چه کسی نیاز به یاری داشت ؟
گفتیم "حسین" و آه و افسوسی که
"عباس" میان خیمه ها خالی داشت
ای کاش دو چشم تیز او بینـا بود
ای کاش حرم ، هوای بارانی داشت
دوریم ز کربِ پُر بلا، عیبی نیست
نزدیک شدن به تو مگر کاری داشت؟
کامل غلامی
علاقه مندی ها (Bookmarks)