# عباس معروفی
دنیا
پُر از آدم هایی ست
که همدیگر را گم کرده اند !
====
می روی
تمام که نمی شوی
تنها میروی و من
به رد پایت
که روی زندگی ام مانده
خیره می شوم
====
من از هفت سنگ می ترسم
می ترسم آنقدر سنگ روی سنگ بچینم که دیواری،
ما را از هم بگیرد
بیا لی لی بازی کنیم
که در هر رفتنی،
دوباره برگردیم...
====
یعنی کسی
بودن خود را
در زمین عزادار است
====
حالا تو نیستی
و تباهی من
از همین لحظه آغاز می شود
====
تو ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽﺗﺮﺳﻢ ،
ﻓﻘﻂ، ﺣﻴﻒ ﺍﺳﺖ
ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ !
====
چه خوب! که زمین گرد است
می روی، آنقدر می روی که باز
آنسوی زمین
می رسی به من...
====
تا بحال کسی را
به اندازه ای دوست داشته ای
که نخواهی خوابش را
بیاشوبی با صدای نفس ؟
====
لازم نیست
مرا دوست داشته باشی
من تو را
به اندازه ی هر دومان
دوست دارم
====
دلتنگی من تمام نمی شود!
همین که فکر کنم،
من و تو
دو نفریم،
دلتنگ تر میشوم برای تو...
علاقه مندی ها (Bookmarks)