دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: حس رنگ ها

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    2,067
    دریافت تشکر: 2,344
    قدرت امتیاز دهی
    34
    Array

    پیش فرض حس رنگ ها

    سلام بر همه گرافیست های عزیز
    می خواستم حسی که رنگ های متفاوت و اشکال هندسی دارند بپرسم؟
    خداوند مي فرمايد:
    هنگامي كه تو به نماز مي ايستي من آنچنان به سخنانت گوش فرا ميدهم كه گويا همين يك بنده را دارم ولي تو چنان غافلي كه گويا صدها خدا داری!

  2. کاربرانی که از پست مفید Memar Bashy سپاس کرده اند.


  3. #2
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک-ساخت و تولید
    نوشته ها
    3,583
    ارسال تشکر
    11,215
    دریافت تشکر: 9,945
    قدرت امتیاز دهی
    3451
    Array

    پیش فرض پاسخ : حس رنگ ها

    گفت وگو با محسن غلامي (هنرمند نقاش)

    نويسنده: شمسي خسروي


    هنر اگر تنها واژه اي تهي نباشد، هرچه كه باشد؛ نيايش است. انسان اگر از پوچي و دروغ، تهي باشد؛ هرچه انجام دهد، نيايش است و اصلاً نيايش در بندبند وجود او و تمام تعلقاتش جاري مي شود.
    محسن غلامي در سال 1353 در شهرستان خمين به دنيا آمد. او مدرك كارشناسي نقاشي را از دانشگاه هنر، اخذ كرده و درحال حاضر، دانشجوي كارشناسي ارشد نقاشي و مدرس هنر است. آثارش تاكنون در پنج نمايشگاه نقاشي گروهي و دو نمايشگاه انفرادي نقاشي و كلاژ به نمايش درآمده است. آخرين نمايشگاه آثار هنري او چندي پيش در نگارستان شاهد باعنوان «نيايش» برگزار شده بود. در اين مجموعه، مهر جايگاه خاصي داشت و در ابعاد گوناگون و با اشكال خاص، مهرها را در قاب، جاي داده بود. با خالق اين آثار- درباره كليت نمايشگاه و بهره گيري از مهر در آثار هنري- گفت وگويي داشتيم كه در ادامه مي خوانيد:
    - در نمايشگاه اخيرتان تلفيقي از نقاشي، نقاشي نقش برجسته و كلاژ را داشتيد. از در كنار هم قراردادن اين آثار، چه هدفي را دنبال مي كرديد؟
    براي ايجاد تنوع و گريز از يكنواختي آثار، اين كار را كردم و هدف خاصي نداشتم. بعضي از اين آثار، قبلاً ا تد زده شده بود و روي آنها طراحي انجام شد و به تابلو نزديك شدند. بعضي از آنها را به صورت دلي و بدون طرح قبلي كار كردم. اما روي چيدمان آثار، عمد داشتم. مخصوصاً روي مهرها.
    - چرا از مهر در تابلوهاي كلاژ، استفاده كرديد؟
    به نظرم مي رسد كه چيز شناخته شده و آشنايي براي مسلمانان است و از آن به عنوان سمبل مذهب، بهره گرفتم. شكل نهايي كار، انتزاعي است، ولي از آن استفاده كردم تا عموم مردم بتوانند با تابلوها ارتباط برقرار كنند. از يك نماد آشنا براي ورود به محتواي مذهبي تابلو استفاده شده و كسي كه در زمينه هنر، تخصص دارد؛ آن را درك خواهدكرد. كسي هم كه هيچ، تخصصي ندارد و مخاطب عام اثر است، با آن ارتباط مي گيرد. مخاطب در اولين برخورد با يك اثر انتزاعي كه هيچ شناختي از آن ندارد، روبه رو مي شود. درعين حال، سعي شده كه خود كار ازنظر ساخت و تركيب بندي به گونه اي باشد كه حتي يك فرد خارجي هم بتواند حس موردنظر را دريافت كند. اين كار از جنبه ساختار و تركيب بندي اثر، به گونه اي زمينه چيني شده كه حس خاصي را در بيننده، ايجاد مي كند. حتي عنوان كلي نمايشگاه هم تا حدودي رساناي مطلب و محتواي آثار است مهر، سمبلي است كه اگر در اثري باشد، اسلامي بودن خود را نشان مي دهد. شناسنامه مذهبي دارد. تصاوير برجسته روي مهر هم مكانهاي مذهبي را نشان مي دهند و من، حتي از مهرهاي مشهد استفاده كردم كه ايراني بودن را هم نشان بدهد.
    - چرا مهر را كه يك نماد رئاليستي و واقعي است، در يك اثر انتزاعي، مورد استفاده قرار داديد؟
    سبك انتزاعي آثار، امتياز آنها محسوب مي شود. ولي كليت كارها به قدري ملموس و در زندگي عموم، جاري است كه همه آن را درك مي كنند. من فكر مي كنم برداشت مردم از منظره و درخت، يكسان است. ولي در كار انتزاعي به تعداد مخاطبان، نظر وجود دارد. درواقع در كار انتزاعي، خود هنرمند هم يك نظر دارد كه خاص خودش است. نظر او ارجح تر از مخاطب نيست. درواقع او بانظر شخصي و سليقه و برداشت خاص خودش، اثر را خلق مي كند و به تعداد مخاطبان، نظر ايجاد مي كند. و درواقع تفكر و تخيل مخاطب را پرورش مي دهد. من عناصر واقعي را با سبك انتزاعي تلفيق كردم تا راه انديشيدن به اثر را براي مخاطب باز بگذارم. به گونه اي كه او فقط به ديدن و عبور كردن از آثار، بسنده نكند و آن قدر در ذهنش، با اثر و پيام آن، درگير شود تا مطابق سليقه و باور خود، پيام معنوي اثر را دريافت كند.
    در واقع اگر به سبك انتزاعي به خوبي بپردازيم، بايد مخاطب را به تعمق وادارد و در او جريان جديدي را ايجاد كند.
    اما با وجود سالها كه از ظهور اين سبك مي گذرد، هنوز بسياري از مردم نتوانسته اند با نقاشيهاي انتزاعي ارتباط برقرار كنند. به عقيده شما علت اين دوري و پرهيز، چيست؟
    امام علي(ع) مي فرمايند: مردم، دشمن آن چيزي هستند كه نمي دانند و آن را نمي فهمند. ما در طبيعت خيلي عناصر را داريم كه هنوز هم درك درستي از آنها نداريم، مثل ماهيت درخت، تركيبات آن و... اما به دليل اينكه نياز چنداني به انديشيدن درباره آن نمي بينيم، خود را درگير نمي كنيم. درمورد آثار هنري با سبك انتزاعي، بايد گفت كه مخاطب با ديد اول و با يك نگاه نمي تواند به سرعت پيام و مفهوم را دريافت كند. شايد همين دور از دسترس بودن، باعث اين فاصله مي شود. اگر بتوانيم در آثار هنري از المانهاي قابل فهم مخاطب، استفاده كنيم؛ اين گريزپايي مخاطب را نيز كاهش داده ايم و او به تماشاي اين قبيل نقاشيها، ترغيب خواهد شد.
    - در تابلوها از اشكال دايره و مربع، بهره گرفته ايد. به كار بردن اشكال هندسي- به لحاظ معنايي- چه تأثيري در نقاشي دارد؟
    دايره و مربع در فرهنگ ما، داراي معناست. البته بار معنايي اشكال هندسي در فرهنگ ديگر كشورها هم پيام خاصي را انتقال مي دهد. دايره در مربع، در هند، تحت عنوان «ماندالا» و به عنوان نماد هستي به كار مي رود. در فرهنگ اسلامي خودمان هم اگر از بالا به كعبه نگاه كنيد، مربعي را مي بينيد كه آدم هاي دورش، دايره وار طواف مي كنند و مي چرخند. خود مربع و دايره، مكمل يكديگرند. دايره، نماد آسمان، معنويت، حركت، روشنايي است كه خورشيد را تداعي مي كند. مربع نيز نماد ايستايي زمين، استحكام و ثبات است. مكعب كعبه، سمبل انسان است. كعبه، چهار گوشه دارد كه هر يك را ذكر خاصي قرار داده اند. اين اذكار، همان تسبيحات اربعه «لااله الاالله، سبحان الله، الله اكبر، الحمدلله» است. و من سعي كرده ام از اين نمادها در تابلوها استفاده كنم تا نيايش را به معناي واقعي نشان بدهم.
    تموج رنگ هاي سبز و آبي در آثار، جاذبه بصري عجيبي را در كارها ايجاد كرده اند كه به نوعي رنگ و بوي مذهبي و تمركز بصري و موسيقي تصويري را نيز ايجاد مي كنند، درباره گزينش رنگ و فرم هاي دوار و تكرار اين دو، صحبت كنيد.
    واضح است كه رنگ سبز و آبي در آثاري كه رنگ و بوي مذهبي و معنوي و يا نمادهايي از دين را دارند، به كار مي رود. آبي، آرامبخش و سبز، رنگ مذهبي است كه ذهنيت ما را به تعادل و تأييد وامي دارد. اين دو رنگ در مرز تعادل و حد وسط رنگ سرد و گرم است. در مذهب ما براي امامزاده ها، مساجد و حسينيه ها از اين رنگ، زياد استفاده مي شود. خود مهرها هم رنگ اكر و خاكستري را دارند، با رنگ مكمل آبي و در بعضي قسمت ها رنگ قرمز به كار رفته اند. سعي شده كه به لحاظ فرم و رنگ، مكمل يكديگر باشند. به صورت تك و مطلق به كار نروند. يا در يك تابلو، رنگ سبز يا آبي و يا رنگ گرم، به صورت تكرنگ استفاده نشود. اين به جهت آن است كه در قرآن هم مي خوانيم كه «همه چيز، جفت آفريده شده» و اگر در مهرها از رنگ اكر استفاده شده، در كنارش رنگ سبز و آبي به كار رفته است. براي واضح تر شدن قضيه طبيعت را مثال مي زنم. ما آسمان آبي را بالاي سرمان داريم. زمين هم رنگ اكر و خاكي دارد. ميانه اين دو، درخت را داريم كه به رنگ سبز و تركيبي از رنگ خاك و رنگ آبي آسماني است. در واقع از پيوند خاك و آسمان، درخت به وجود مي آيد. در اين رابطه، از هر سه عنصر استفاده مي شود.
    نظمي كه در اشكال هندسي موجود در نقاشي هاي شما ديده مي شود، حساب شده تر از آثار انتزاعي است و كار را به آثار رئاليستي، نزديك مي كند.
    من فكر مي كنم اولين مؤلفه نقش، نظم و هندسه آن است. نظم باعث شكل دادن و ساماندهي ساختار اثر مي شود. در كتاب «امام صادق(ع)، مغز متفكر جهان شيعه» به مباحثه امام صادق(ع) با جابرن حيان مي پردازد. امام(ع) به جابر مي گويند: نقش بايد نظم و هندسه داشته باشد. چون نظم و هندسه، آرامش ايجاد مي كند.
    ايشان نقشي را به جابر نشان مي دهند و مي پرسند: «اين نقش براي چه در تو آرامش ايجاد مي كند؟» جابر مي گويد: «نمي دانم.» امام صادق(ع) مي گويند: «به خاطر نظم و هندسه اي است كه در اجزاء آن نهفته است و اين، به خاطر اين نيست كه تو از هندسه، سردرمي آوري. بلكه حتي اگر يك كودك كه شناختي از هندسه ندارد، كار را ببيند، مي تواند بفهمد كه نظمي در آن جاري است. و من با اتكا به اين روايت، سعي مي كنم در حد بضاعت هنري خود، از دايره و مربع و تكرار اشكال، فرم ها و رنگ ها، ذكرها و نظم و ارتباط و هندسه بين اينها استفاده مي كنم. از اشكال گوشه دار استفاده نمي كنم. چون اشكال مدور، به اثر ريتمي ملايم مي بخشند. و حس معنوي دلخواه را سريع تر به مخاطب انتقال مي دهند.
    يكي از آثار شما با رنگ قهوه اي پوشانده شده و هيچ نماد رئاليستي در آن وجود ندارد. مخاطب عام به راحتي نمي تواند مفهوم خاصي را از آن درك كند. راجع به آن، توضيح مي دهيد؟
    اين اثر به صورت نقش برجسته كار شده و براي كف آن از موكت، استفاده كرده ام. اصول انتزاع به صورت كامل در آن رعايت شده، نوشته ها زير قسمت رنگي به كار رفته و تضاد تاريكي و نور را نشان مي دهد. درواقع از تضاد اين دو به روشنايي مي رسيم. و باز به تاريكي به صورت مطلق، نگاه نكرده ام. در نگاه اول، اثر تيره است و با دقت كه نگاه كنيد، روزنه هاي نور را مي بينيد. همان طور كه اگر شب را ببينيم، شايد مطلق سياه باشد. ولي در آن رنگ هاي ديگر هم هست.
    حرفي اگر مانده است...؟
    مخاطبان هنر و هنرمندان با تماشاي طبيعت و توجه به آن، موضوعات مختلفي را براي تفكر و يا خلق اثر، پيدا خواهند كرد. اشاره مي كنم به آن توصيف زيباي زنده ياد «سلمان هراتي» كه مي گفت: «جهان، قرآن مصور است و آيه ها در آن، به جاي آنكه بنشينند، ايستاده اند. اي دوست اين بار با چشمان عاشق بيا تا جهان را تلاوت كنيم.»جهان، عرصه بي نقصي است كه در هر گوشه و كنار آن مي شود مطالعه كرد و مطلب به دست آورد. مطالعه حشرات، گياهان، كوه، سنگ، دريا و... كه هر يك نظم و حسابي دارند. خداوند با طراحي دقيق اين عناصر را خلق كرده است. ما نسبت به ائمه، احاديث و آيات قرآني، بي توجهي نشان مي دهيم. حتي اگر با ديد هنري بخواهيم از احاديث و آيات استفاده كنيم، مواد و مصالح فراواني براي كار، به دست خواهيم آورد. همان طور كه مي بينيم، در محافل علمي و هنري جاي احاديث و روايات و الحان ها و نشانه هاي مذهبي خالي است و بر دوش هنرمندان است كه اين خلأ و جاي خالي معنوي را پر كنند.
    مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم

  4. کاربرانی که از پست مفید hossien سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •