دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 437

موضوع: " مثنوي معنوي " ؛ اثري جاويدان از مولانا جلال الدين محمد بلخي

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : " مثنوي معنوي " ؛ اثري جاويدان از مولانا جلال الدين محمد بلخي

    دفتر دوم


    دعوی کردن آن شخص کی خدای تعالی مرا نمی‌گیرد به گناه و جواب گفتن شعیب علیه السلام مرورا


    آن یکی می‌گفت در عهد شعیب
    که خدا از من بسی دیدست عیب

    چند دید از من گناه و جرمها
    وز کرم یزدان نمی‌گیرد مرا

    حق تعالی گفت در گوش شعیب
    در جواب او فصیح از راه غیب

    که بگفتی چند کردم من گناه
    وز کرم نگرفت در جرمم اله

    عکس می‌گویی و مقلوب ای سفیه
    ای رها کرده ره و بگرفته تیه

    چند چندت گیرم و تو بی‌خبر
    در سلاسل مانده‌ای پا تا بسر

    زنگ تو بر توت ای دیگ سیاه
    کرد سیمای درونت را تباه

    بر دلت زنگار بر زنگارها
    جمع شد تا کور شد ز اسرارها

    گر زند آن دود بر دیگ نوی
    آن اثر بنماید ار باشد جوی

    زانک هر چیزی بضد پیدا شود
    بر سپیدی آن سیه رسوا شود

    چون سیه شد دیگ پس تاثیر دود
    بعد ازین بر وی که بیند زود زود

    مرد آهنگر که او زنگی بود
    دود را با روش هم‌رنگی بود

    مرد رومی کو کند آهنگری
    رویش ابلق گردد از دودآوری

    پس بداند زود تاثیر گناه
    تا بنالد زود گوید ای اله

    چون کند اصرار و بد پیشه کند
    خاک اندر چشم اندیشه کند

    توبه نندیشد دگر شیرین شود
    بر دلش آن جرم تا بی‌دین شود

    آن پشیمانی و یا رب رفت ازو
    شست بر آیینه زنگ پنج تو

    آهنش را زنگها خوردن گرفت
    گوهرش را زنگ کم کردن گرفت

    چون نویسی کاغد اسپید بر
    آن نبشته خوانده آید در نظر

    چون نویسی بر سر بنوشته خط
    فهم ناید خواندنش گردد غلط

    کان سیاهی بر سیاهی اوفتاد
    هر دو خط شد کور و معنیی نداد

    ور سیم باره نویسی بر سرش
    پس سیه کردی چو جان پر شرش

    پس چه چاره جز پناه چاره‌گر
    ناامیدی مس و اکسیرش نظر

    ناامیدیها بپیش او نهید
    تا ز درد بی‌دوا بیرون جهید

    چون شعیب این نکته‌ها با وی بگفت
    زان دم جان در دل او گل شکفت

    جان او بشنید وحی آسمان
    گفت اگر بگرفت ما را کو نشان

    گفت یا رب دفع من می‌گوید او
    آن گرفتن را نشان می‌جوید او

    گفت ستارم نگویم رازهاش
    جز یکی رمز از برای ابتلاش

    یک نشان آنک می‌گیرم ورا
    آنک طاعت دارد و صوم و دعا

    وز نماز و از زکات و غیر آن
    لیک یک ذره ندارد ذوق جان

    می‌کند طاعات و افعال سنی
    لیک یک ذره ندارد چاشنی

    طاعتش نغزست و معنی نغز نی
    جوزها بسیار و در وی مغز نی

    ذوق باید تا دهد طاعات بر
    مغز باید تا دهد دانه شجر

    دانهٔ بی‌مغز کی گردد نهال
    صورت بی‌جان نباشد جز خیال
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  2. 4 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. "عنکبوت سياه" خودروي خاص و عجيب "شيخ عرب"
    توسط saamaaneh در انجمن اخبار تصویری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th March 2013, 04:34 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd February 2013, 01:29 PM
  3. دوبلور پيشكسوت سيما از پروژه "كلاه پهلوي" مي‌گويد
    توسط داداشی در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st August 2012, 12:11 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:04 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th May 2010, 06:20 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •