10. زمینه سازان
انقلاب حضرت مهدی(ع) همچون دیگر انقلابها, بدون مقدمه و زمینه سازی, به وجود نمی آید, بلکه در آستانه ظهور, حرکتهایی پا می گیرد و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم می آورد. این سلسله قیامها و انقلابها که از سوی حق پویان صورت می گیرد, براساس آنچه در برخی روایات آمده, زمینه را برای حرکت جهانی مهدی(عج) آماده می کند.
پیشگویی تحقق این نشانه ها, به تعبیرهای گوناگونی در روایات آمده که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
* پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
(یخرج ناس بالمشرق فیوطئون للمهدی سلطانه147.)
گروهی از ناحیه مشرق, قد بر می افرازند و زمینه حکومت مهدی(ع) را فراهم می سازند.
یا می فرماید:
(تجیء الرایات السود من قبل المشرق کانّ قلوبهم زبر الحدید فمن سمع بهم فلیأتهم فبایعهم ولوحبواً علی الثلج148.)
افرادی با بیرقهای سیاه, از ناحیه مشرق می آیند که دلهای آنان مانند قطعه های فولاد, محکم است. پس هر کس قیام آنان را شنید, برای بیعت به سوی آنان بشتابد, هر چند لازم باشد, با سینه بر روی برف برود.
* امام باقر(ع) می فرماید:
(کانّی بقوم قد خرجوا بالمشرق, یطلبون الحق فلایعطونه, ثم یطلبونه فلایعطونه, فاذا رأوا ذلک, وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ماسألوا فلایقبلونه حتی یقوموا, ولایدفعونها الاّ الی صاحبکم قتلاهم شهداء, اَما انّی لو ادرکت ذلک لأبقیت نفسی لصاحب الأمر149.)
گویی قومی را می بینیم که از مشرق در طلب حق قیام کرده اند, ولی بدانان نمی دهند و باز مطالبه می کنند, ولی بدانها نمی دهند, پس چون چنین می بینند, شمشیرهای خویش را بر دوش می گیرند [آماده نبرد می شوند] پس در آن هنگام, آنچه را می خواهند به آنان می دهند, ولی نمی پذیرند تا این که پیروز می شوند و آن را جز به حضرت صاحب الأمر(ع) تسلیم نمی کنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم, جانم را برای صاحب الأمر(ع) می گذارم.
در این روایات, به روشنی از برپایی قیامها و انقلابهایی در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) خبر داده شده است. افزون بر اینها, روایات فراوان دیگری نیز وجود دارد که صرف نظر از موارد اختلاف اندکی که در جزئیات آن هست, در مجموع, همه آنها بر این نکته اتفاق دارند که پیش از ظهور مهدی(ع), حکومتی به رهبری یکی از صالحان, که گمان می رود از فرزندان, پیامبر هم باشد, در ناحیه مشرق تشکیل می گردد و زمینه ظهور را مهیا می سازد. و این حکومت, تا ظاهر شدن مهدی(ع) و تسلیم آن به حضرت ایشان, ادامه می یابد.
بر همین اساس, برخی, تشکیل دولت شیعی مذهب صفویه را, که پس از قرنها استیلای حاکمان مستبد و متعصب عامی مذهب, روی کار آمد, همان دولتی دانسته اند که در روایات, از جمله زمینه سازان حکومت مهدی(ع) به شمار آمده است150.
در زمان ما نیز, برخی با استناد به ویژگیهایی که در روایات آمده, انقلاب اسلامی ایران را که در سال 1357هـ.ش. به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید, همان دولتی دانسته اند که زمینه را برای ظهور و قیام مهدی(ع) آماده می کند و ان شاء الله تا ظهور آن حضرت ادامه می یابد151.
به باور اینان, بسیاری از نشانه ها که در روایات آمده, بر انقلاب اسلامی ایران تطبیق می کند, بویژه در برخی روایات, به رهبری قیام, که سیدی از اولاد پیغمبر است و از قم قیام می کند و یاران او, بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پایدارند, اشاره شده است که همگی آنها به انقلاب اسلامی, صدق می کند152.
در هر صورت, گرچه قرائن فراوانی این احتمال را قوت می بخشد, ولی دلیل قطعی و صحیحی که ثابت کند منظور از حکومت زمینه ساز که ائمه(ع) از آن خبر داده اند, انقلاب اسلامی, به رهبری امام خمینی است, در دست نیست.
البته این, نخستین باری نیست که علمای شیعه, چنین احتمالی را مطرح ساخته اند. پیش از این نیز, هرگاه حرکت و انقلابی از ناحیه شرق, بویژه منطقه خراسان صورت می گرفت, این احتمال قوت می گرفت.
ولی, ناگفته نماند, هیچ یک از آن حرکتها به اندازه انقلاب اسلامی, زمینه ساز انقلاب مهدی(ع) نبوده اند. بلکه اصلاً مقایسه آنها با انقلاب اسلامی باطل است, از این روی احتمال این که مراد از (دولت زمینه ساز) از جمله انقلاب اسلامی ایران باشد و تا ظهور حضرت مهدی(ع) تداوم یابد, بسیار است.
بالآخره, چه این احتمالها درست باشد و چه نباشد, با توجه به روایات بسیاری که در این بخش رسیده, در دوره غیبت و در آستانه ظهور مهدی, دولتهایی به حمایت از حق روی کار می آیند و انقلابهایی به حمایت از آن پا می گیرند و زمینه را برای ظهور مهدی(ع) آماده می سازند و این, ازنشانه های ظهور است.
11. بارانهای پیاپی
در سال ظهور, بارانهای پیاپی, زمین را آباد و سرسبز می کند و وضع مردم, بهتر می شود. امامان(ع) در تبیین نشانه های ظهور و خبر دادن از رخدادهای آن روزگار, از این واقعه نیز, یاد کرده اند که به چند نمونه از احادیثی که در این باره رسیده اشاره می کنیم:
شیخ مفید, با بهره گیری از روایات, می نویسد:
(ثم یختم ذلـک بأربع وعشرین مطرة متصل فتحیی بها الأرض بعد موتها و تعرف برکاتها153.)
پس پایان می گیرد این (پدید آمدن نشانه ها) با بیست و چهار باران پیاپی که زمین را پس از آن که مرده بود, زنده می کند و برکات آن را می شناساند.
شیخ طوسی از امام صادق(ع) روایت می کند:
(انّ قدام القائم لسنة غیداقة, یفسد التمر فی النخل فلاتشکوا فی ذلک154.)
در آستانه قیام مهدی(ع), سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن, خرما بر روی نخل می پوسد. پس در این, تردیدی به خود راه ندهید.
یا امام صادق می فرماید:
(واذا آن قیامه, مطر الناس فی جمادی الآخرة وعشرة ایام من رجب, مطراً لم یر الناس مثله, فینبت اللّه به لحوم المؤمنین فی ابدانهم فی قبورهم…155.)
و چون هنگام ظهور مهدی(ع) نزدیک شود, در تمام ماه جمادی الآخر و ده روز نخست ماه رجب, بارانی بر مردم ببارد که تا آن هنگام, مانند آن را ندیده باشند. پس خداوند, به وسیله آن, گوشت بر بدن مؤمنان, که در قبرهایشان خفته اند, برویاند.
بارش این مقدار باران, آن هم پیاپی, کم سابقه و یا بی سابقه است. با این حال, حمل آن بر معجزه, وجهی ندارد, زیرا وقوع آن به گونه عادی ممکن است. البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که این بارانها, همزمان و در همه جای زمین ببارد که در این صورت, می تواند جنبه اعجاز داشته باشد156.
این نشانه را گرچه بزرگانی مانند: شیخ مفید, شیخ طوسی و طبرسی در ردیف نشانه های ظهور آورده اند, ولی باید توجه داشت:
اولاً, روایت طبرسی و مفید مرسله است.
ثانیاً, جمله (فینبت اللّه به لحوم المؤمنین) در ذیل روایت طبرسی, نشان می دهد که مربوط به برپایی قیامت و زنده شدن مردگان است.
و ثالثاً, روایت شیخ طوسی نیز ضعیف است, زیرا در سند آن علی بن ابی حمزه157 قرار دارد که از واقفیه است.
بنابراین, اثبات چنین نشانه ای برای ظهور, به استناد این گونه روایات, مشکل است. البته از مجموع این روایات و سخنانی که در این باب گفته اند, با توجه به این که دوران ظهور, آغاز سامان یافتن امور و از بین رفتن مشکلات است, احتمال می رود که از نظر طبیعی, شرایط مساعدی پیش می آید, تا سال ظهور سالی پرباران و آبادان باشد.
12. جنگهای خونین
در منابع دینی, از جنگ های خونین و کشتارهای بزرگ نیز, به عنوان نشانه های ظهور یاد شده است158. گویا این جنگها بین اهل باطل, بر سر رقابتهای مادی و سیاسی روی می دهد که در نهایت, بدون پیروزی هیچ یک از دو گروه و پس از برجای گذاشتن. انبوهی از کشته ها, پایان می یابد. بروز چنین فاجعه های بزرگ, نتیجه طبیعی فساد زمین و فراگیر شدن ظلم و جور است. از برخی روایات, استفاده می شود که در منطقه (قرقیسا) جنگ عظیمی بین بنی عباس و مردانی رخ می دهد که نوجوانان زورمند, فرسوده و پیر می گردد و لاشه های کشته ها بر روی هم انباشته می گردد. از قرائن و شواهد بر می آید که این خون ریزیهای بزرگ, در همان واقعه خروج سفیانی و آشوبهای آن زمان است و حادثه جداگانه ای نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از این روایات, درهم کوبیدن مستکبران و دشمنان حق و عدالت باشد که در زمان ظهور و به دست مهدی(ع) انجام می شود, بنابراین از وقایع دوران ظهور است, نه نشانه ظهور.
13. خروج یأجوج و مأجوج
در برخی روایات, خروج مأجوج و مأجوج از نشانه های ظهور, دانسته شده159 که با دقت در این روایات, روشن می شود که ارتباطی به مسأله ظهور ندارند, بلکه بیشتر آنها, ناظر به برپایی قیامت هستند. دو موردی که در قرآن از خروج یأجوج و مأجوج یاد شده هم160, هیچ دلالتی بر این قضیه ندارد.
این, افزون بر ضعف سند روایات این باب و ضعف دلالت و نارسایی و گاه تناقض آنهاست.
14. طلوع خورشید از مغرب
از جمله نشانه های ظهور که در روایات به آن اشاره شده, طلوع خورشید از مغرب است, وقوع چنین پدیده ای, اگر معنای ظاهری آن مراد باشد, مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بودو این, با اصول حاکم بر نظام طبیعت, ناسازگاری دارد. به طور قطع حضرت مهدی(ع), بر روی همین زمین, حکومت جهانی خویش را تشکیل می دهد161./p> بر این اساس تحقق این نشانه به گونه معجزه, چنانکه برخی پنداشته اند, میسر نیست, زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت می گیرد162.
به نظر می رسد, منظور از طلوع خورشید از مغرب, حضرت مهدی(ع) است.
فیض کاشانی در توضیح روایتی در این زمینه می نویسد:
وکأنّه کنّی بطلوع الشمس من مغربها فی الحدیث عن ظهوره(ع) کما یظهر من بعض الأخبار163.)
گویا, طلوع خورشید از مغرب, کنایه از ظهور حضرت مهدی(ع) است, همان گونه که از برخی اخبار هم استفاده می شود.
همان گونه که مرحوم فیض اشاره کرده, از برخی روایات نیز این مطلب استفاده می شود. در ذیل روایت صعصعه, که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفی می کند, جمله ای است که روشنگر این معناست. صعصعة در پاسخ فردی که از منظور امیرالمؤمنین(ع) از جمله (لاتسألونی عما یکون بعد ذلک…) پرسیده بود, گفت:
(ان الذی یصلی خلفه عیسی بن مریم هوالثانی عشر من العترة التاسع من ولد الحسین بن علی(ع) وهو الشمس الطالعة من مغربها164.)
کسی که حضرت عیسی(ع), پشت سروی نماز می گزارد, دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی(ع) است و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع می کند.
بر این اساس, طلوع خورشید از مغرب, معنای کنایی دارد و در حقیقت تشبیه شده است ظهور حضرت مهدی(ع) به طلوع خورشید از غروبگاهش. همان گونه که خورشید, پس از آن که چهره در نقاب شب فرو می کشد, دوباره پرده های سیاهی را می درد و طلیعه روشن آن از کرانه های افق پرتوافشانی می کند, حضرت مهدی(ع) نیز, پس از طی دوران محنت و محرومیت و سپری شدن روزگار غیبت و انتظار, ظهور می کند بسان خورشیدی, جهان فتنه عدالت و بستوه آمده از ظلم و ستم و بی عدالتی را با پرتو حیاتبخش عدالت, زنده و روشن می کند.
یادآوری:
اکنون که برخی از نشانه های ظهور را مورد بررسی قرار دادیم و به میزان صحت هر یک و نیز اقسام آن اشاره کردیم, یادآوری این نکته را نیز لازم می دانیم که در باب نشانه ظهور, گاهی اشکالاتی مطرح شده است که بد نیست در این جا به آنها اشاره کنیم.
1. دلسردی و یأس
با توجه به این که نشانه ها بر اساس پیش بینی معصومان(ع), در طول دوره غیبت واقع می شوند, مسلمانان چاره ای ندارند جز آن منتظر تحقق آنها بمانند و در برابر رخدادها تسلیم باشند. روشن است که این, سبب دلسردی و یأس آنان می شود و در نتیجه از تعقیب اهداف بلند اسلامی و انجام وظایف و مسؤولیتهای خویش, دلسرد می شوند165.
این اشکال درست نیست, زیرا همان گونه که پیش از این اشاره کردیم, نشانه های ظهور, چه حتمی و چه غیر حتمی, اموری نیستند که تغییر ناپذیر باشند و بدون هیچ تغییری و به گونه خودکار, در موقع مقرر واقع گردند, بلکه آنها براساس پیش بینی معصومان(ع) در صورتی که اوضاع و احوال, به همان روال که پیش بینی شد, جلو رود واقع می شوند و تنها بیانگر نزدیک تر شدن ظهورند, نه چیز دیگر.
در میان این همه نشانه ای که برای ظهور بیان شد, تنها شمار اندکی از نشانه ها, ناگزیرند و بر اساس تفسیری که از ناگزیر بدون آنها ارائه شد, آنها نیز, اموری جبری و تغییر ناپذیر نیستند و ممکن است به اراده خداوند, تغییر کنند و یا پیش و پس داشته شوند.
افزون بر این, نشانه های حتمی ظهور, نشانه های در آستانه ظهور واقع می شوند. بنابراین, پیش بینی و تبیین نشانه های ظهور, نه تنها مایه دلسردی و سستی مؤمنان نمی گردد که چراغ امید را در دل آنان روشن نگه می دارد و آنان را در به عهده گرفتن نقشهای اساسی دلگرم می کند.
2. آگاه شدن مخالفان
تشریح نشانه های ظهور, به همان نسبت که برای مؤمنان و دوستان آن حضرت رهگشاست و موجب می گردد که آنان با درک و بینش صحیح از زمان, خویش را برای پیوستن به جبهه حق و کمک و یاری امام(ع) آماده سازند, برای غیر مسلمانان و دشمنان حضرت مهدی(ع) نیز می تواند, هشداری باشد تا بهنگام, خود را برای مخالفت و موضع گیری در برابر آن حضرت مهیا سازند و به تهیه ساز و برگ جنگی و اقدامات پیشگیرانه بپردازند؟ بویژه آن که وقتی دسته ای از این نشانه ها در زمان واحدی و در نزدیکی ظهور واقع شود, چه بسا اسباب آن شود که دشمنان از واقع امر مطلع شوند و به سرعت اقدامات لازم را برای رو در رویی با وی به عمل آورند و مشکلات جدی بر سر راه انقلاب امام(ع) به وجود آورند؟ بنابراین, بیان نشانه های ظهور, چه بسا به زیان قیام امام(ع) و یاران وی تمام شود! در پاسخ به این اشکال چند نکته را یادآور می شویم:
الف. مخالفان از دو حال خارج نیستند:
1. گروهی اصلاً منکر وجود مهدی(عج) و مسأله ظهورند و به هیچ یک از این نشانه ها, اعتقادی ندارند, مانند کافران, مشرکان و….
2. گروهی, ظهور مصلح کلی را در آخر الزمان, قبول دارند, و لی این که آن منجی, حضرت مهدی(ع) باشد, با ویژگیها و نشانه هایی که ما معتقدیم, قبول ندارند. مانند مسیحیان و یهودیان و…
روشن است که هر دو گروه, اصل ظهور حضرت مهدی(ع) و نشانه هایی را که ما برای نشان دادن نزدیکی ظهور معتقدیم, قبول ندارند و همه را از اساس منکرند, بنابراین معنی ندارد که آنها مترصد باشند که به محض تحقق نشانه ها, آماده مخالفت و کارشکنی شوند.
ب. بر فرض که دشمنان, حضرت مهدی(ع) نشانه های ظهور را هم بشناسند و بدانند, باز هم نمی توانند جلوی حرکت او را بگیرند, زیرا مسأله ظهور امری اتوماتیکی نیست که تا آن نشانه ها آشکار شد, بدون فاصله محقق شود و در نتیجه آنها بتوانند ابراز مخالفت و کارشکنی بکنند. بلکه ظهور به اراده خداوند است هر گاه زمینه را مهیّا دید, به آن حضرت اذن ظهور می دهد.
ج. نکته مهم تر این که, به موجب روایات, ظهور حضرت مهدی(عج) در شرایطی صورت می گیرد که به اراده خداوند, حیله گری و توطئه دشمنان, آشکار و خنثی می گردد و دشمنان آن حضرت از رویارویی با وی ناتوان می شوند و هر کاری بکنند نمی توانند به هدفهای شوم خویش دست یابند. از این روی, اگر همه را به درستی بشناسند, باز هم نمی توانند از نشانه ها سوء استفاده بکنند و…
د. خداوندی که ظهور حضرت مهدی(ع) را در آخرالزمان و در شرایطی که دنیا در آتش ظلم و تباهی می سوزد, مقرر داشته, خود ضامن فراهم شدن شرایط و خنثی کردن توطئه دشمنان و محافظت ازآن حضرت است. انقلاب حضرت مهدی, انقلاب عادی نیست, بلکه انقلابی است که به اراده خداوند تحقق می یابد و خداوند, بهترین پشتیبان و نگهدارنده آن است.
هـ. از این نکته نیز نباید غافل بود که عقاید انحرافی و باطل و دید مادی مخالفان و دشمنان حضرت مهدی(عج), سبب می شود که برای همه این مسائل توجیهات مادی داشته باشند و از واقعیتها و حقایق, هیچ گاه آگاه نشوند:
(وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فأغشیناهم فهم لایبصرون166.)
1. (عهد عتیق), مزامیر مزمور , مزمور 96; (عهد جدید),انجیل متی, باب24.2. (بحارالأنوار), محمد باقر مجلسی, ج212/52, مؤسسة الوفاء, بیروت; (بقیة اللّه), جمعی از نویسندگان 169/, نشر آفاق.
3. (کتاب الغیبة), محمدبن ابراهیم نعمانی 251/, مکتبة الصدوق, تهران.
4. (همان مدرک) 255/.
5. (سنن), ابو داود, سلیمان بن الأشعث السجستانی ج109/4 حدیث 4292, دار احیاء السنة النبویة, بیروت.
6. (همان مدرک).
7. (بحارالأنوار), ج52/.
8. (تاریخ الغیبة الکبری), سید محمد صدر, ج472/2, مکتبة الأمام امیرالمؤمنین(ع), اصفهان.
9. (همان مدرک).
10. (همان مدرک).
11. (همان مدرک).
12 . (همان مدرک)474/.
13. (همان مدرک).
14. (همان مدرک)459/.
15. کتاب الغیبة) 247/ ـ 283.
16. (بحارالأنوار), ج210/5, 211.
17. (اصول کافی), محمدبن یعقوب کلینی, ج536/1, دارالتعارف للمطبوعات, بیروت.
18. سوره (اسراء), آیه 17/.
19. (اصول کافی), ج537/1.
20. (همان مدرک)536/.
21. (دراسات فی ولایة الفقیه), حسینعلی منتظری, 243/1.
22. (تحف العقول), ابن شعبه حرانی, 229/, مؤسسه اعلمی, بیروت.
23. (بحارالأنوار), ج235/52.
24. نام شهری است در هند و در نزدیکی غزنه [غزنه اکنون در افغانستان واقع است] که مردمان آن از دیر باز مسلمان بوده اند. ر . ک (مراصد الاطلاع), ج1105/3.
25. جزیره کاوان, یا جزیره بنی کاوان, جزیره بزرگی بوده در خلیج فارس, بین عمان و بحرین که دارای روستاها و کشتزارهایی بوده و اکنون مخروبه است. ر . ک: (مراصد الاطلاع), ج333/1.
26. (آبر) یکی از روستاهای سجستان است. ر.ک: (مراصد الاطلاع), ج1/.
27. (فرهنگ معین), محمد معین, ج445/5. امیرکبیر, تهران.
28. (همان مدرک) ج2313/6.
29. جیلان, همان گیلان است که نام سرزمین وسیعی از کرانه های بحر خزر است که شامل شهرهای زیادی از منطقه طبرستان می شود. ر.ک: (مراصد الإطلاع), ج368/1.
30. (کنزالعمال) حسام الدین هندی, ج205/11, 206, 348, 386, مؤسسة الرسالة, بیروت; (سنن أبی داود), ج94/4ـ 125; (کمال الدین) شیخ صدوق 525/; (سنن ابن ماجه), ج1370/2; (کشف الغمة), ج281/3.
31. (بحارالأنوار), ج209/52.
32. (تاریخ الغیبة الکبری), ج248/2.
33 . (همان مدرک)476/.
34. (سنن ابن ماجه), ج1347/2; (بحارالأنوار), ج227/52; (کنزالعمال), ج205/11.
35. (نور مهدی), مقاله آقای دوانی 70/; (دادگستر جهان) امینی 220/.
36. تاریخ الأمم والملوک), محمدبن جریر طبری, ج25/7; (الکامل فی التاریخ), ابن اثیر, ج249/6, دار صادر, بیروت; (الأعلام), خیرالدین زرکلی, ج303/4, دارالعلم للملایینِ, بیروت.
37.( الکامل فی التاریخ), ج553/7.
38. (منتخب الأثر), لطف الله صافی, 458, داوری, قم.
39. (الأغانی), ابوالفرج اصفهانی, ج342/17, دارالکتب العلمیة, بیروت.
40. (مقاتل الطالبیین) ابوالفرج اصفهانی) 164/.
41. (سنن أبی داود), ج106/4 ـ 109.
42. (الجامع الصحیح), معروف به (سنن ترمذی), محمدبن عیسی بن سورة, تحقیق ابراهیم عطره عوض, ج505/4, دار احیاء التراث العربی, بیروت; (کشف الغمة), ج266/3.
43. در کتاب (معجم احادیث المهدی), از بیش از چهارصد منبع شیعه و سنی, که مجلدات آن به هزار جلد می رسد, این روایات, گرد آمده است. ر . ک: (مجموعه مقالات و گفتارها پیرامون حضرت مهدی) 203/.
44. (علامات الظهور و الجزیرة الخضراء), سید جعفر مرتضی عاملی 79/, منتدی جبل عامل اسلامی, قسم الطباعة والنشر, قم.
45. (ارشاد), شیخ مفید, ج368/2, چاپ شده در مجموعه (مصنّفات شیخ مفید), ج368/11, کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.
46. (کتاب الغیبة), نعمانی, 182/.
47. (کشف الغمة فی معرفة الأئمة), علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی, ج248/3, دارالکتب الأسلامی, بیروت.
48. (ارشاد) ج370/2.
49. (بحارالأنوار), ج182/52.
50. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 425/, مؤسسه معارف اسلامی, قم.
51. (بحارالأنوار), ج103/52.
52 . (منتخب الأثر) 124/, 224, 226.
53. (همان مدرک).
54. (ارشاد), ج379/2.
55. (منتخب الأثر) 469/ ـ 421; (بحارالأنوار), ج180/52 ـ 279; (کنزالعمال), ج205/11 ـ 348; (سنن ابی داود), ج106/4 ـ 109.
56. (ارشاد), ج368/2; (المسائل العشر), چاپ شده در (مصنفات شیخ مفید) ج122/3, کنگره هزاره مفید.
57. (بحارالأنوار), ج279/52 ـ 180.
58. (البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان), علاءالدین هندی 183/ ـ 120, مطبعه خیام, قم; (الصواعق المحرّقه), احمدبن حجر هیثمی مکی 161/ ـ 167,محمّدیه, قم.
59. (بحارالأنوار), ج256/52 ـ 260; (کمال الدین) شیخ صدوق 280/ ـ 289.
60. (کتاب الغیبة), نعمانی 282/.
61. (بحارالأنوار), ج249/52.
62. سوره (انعام), آیه /2.
63 . (وافی), ج444/2; (بحارالأنوار), ج249/52.
64. (علامات الظهور والجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضی عاملی 57/ ـ 69.
65. (بحارالأنوار), ج217/52.
66. (کتاب الغیبة), نعمانی 282/.
67. (جامع الرواة), محمدبن علی اربلی, ج338/1, دار الأضواء, بیروت.
68. (بحارالأنوار), ج233/52.
69. (ارشاد)ج370/2.
70. (بحارالأنوار), ج235/52.
71. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی, 440/.
72. (ارشاد), ج375/2.
73. (بحارالأنوار), ج248/52.
74. (همان مدرک)215/, 216.
75. (کمال الدین) 651/, (کنزالعمال) ج272/14 ح3869.
در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم:
(السفیانی من المحتوم و خروجه من اول خروجه الی آخره خمسة عشرة شهراً سنة اشهر یقاتل فیها, فاذا ملک الکور الخمس, ملک تسعة اشهر ولم یزد علیها یوماً) بحارالأنوار) ج248/52.
خروج سفیانی از نشانه های حتمی است. مدت خروج وی, از ابتدای خرج تا آخر, پانزده ماه به درازا می کشد. شش ماه از آن را می جنگد تا به بر شهرهای پنج گانه مسلط گردد و نُه ما بدون یک روز اضافه حکومت می کند.
براساس این روایت, جمع بین پانزده ماه, نُه ماه و شش ماه که در روایات آمده به این است که بگوییم فاصله خروج سفیانی تا ظهور, 15 ماه است, ولی با توجه به این که شش ماه آن را صرف مبارزه می کند تا به حکومت می رسد, مدت حکومت و تسلط وی نُه ماه خواهد بود.
76. شهید مطهری احتمال داده است که منظور, وقوع انقلاب اسلامی و هجرت امام خمینی از پاریس به ایران است. ر.ک: (پیرامون جمهوری اسلامی) 86/.
77. (تاریخ غیبت کبری) 199/.
78. (قنسرین) نام شهری بوده در نزدیکی حلب که در سال 351 هـ.ق. در زمان استیلای رومیان بر آن شهر, ویران شد و مردمان آن از ترس, کوچ کردند و از شهر جز کاروان سرایی باقی نماند. ر.ک: (مراصد الإطلاع), ج1126/3.
79. (کمال الدین) 651/; (بحارالانوار), ج215/52.
80. (همان مدرک).
81. (کنزالعمال), ج272/14; (تاریخ غیبت کبری) 518/ ـ 520.
82. (منتخب الأثر 459/.
83. (جامع الرواة), ج156/2, (اختیار معرفة الرجال), طوسی, تحقیق حسن مصطفوی 545/ ـ 546.
84. (بحارالأنوار), ج205/52; (منتخب الأثر) 457/.
85. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 442/; (اعلام الوری), فضل بن حسن طبرسی, تحقیق علی اکبر غفاری 426/, دارالمعرفة, بیروت.
86. (بحارالأنوار), ج206/52.
87. (همان مدرک)182/.
88. (همان مدرک)182/.
89. (همان مدرک)210/, 217.
90. (همان مدرک)230/ ـ 232; (غیبت نعمانی) 255/ ـ 259; (تاریخ الغیبة الکبری) 517/ ـ 525.
91. (تاریخ الغیبة الکبری) 517/ ـ 525. (دادگستر جهان) ابراهیم امینی 222/.
92. (بحارالأنوار), ج250/52.
93. علی بن ابی حمزه بطائنی, از واقفیه است و خلیل بن راشد و حسن بن علی بن بسار, ناشناخته اند ر.ک: (جامع الرواة), ج156/2; (رجال کشی) 565/.
94. (بحارالأنوار), ج251/52.
95. (لسان العرب), ابن منظور, 67/9, نشر ادب الحوزه, قم.
96. (مراصد الإطلاع), ج239/1; (وافی), ج442/2; (مسایل العشرة) چاپ شده در مجموع (مصنّفات شیخ مفید), ج122/3; (غیبت نعمانی) 252/.
97. (منتخب الأثر) 459/; (کتاب الغیبة), نعمانی 252/; (تاریخ الغیبة الکبری) 499/ ـ 502.
98 . (همان مدرک).
99. سوره (سبأ), آیه 51/.
100. (ینابیع المودة), سلیمان بن ابراهیم قندوزی 427/, بصیرتی, قم.
101. (تاریخ غیبت کبری 521/.
102. (منتخب الأثر) 442/, 445; (وافی) ج443/2.
103.(تاریخ غیبت کبری) 525/.
104. (کتاب الغیبة), نعمانی 252/.
105. (همان مدرک).
106. (تاریخ الغیبة الکبری) 525/.
107. سوره (کهف) آیه 74/.
108. (منتخب الأثر) 459/.
109. (تاریخ الغیبة الکبری) 511/.
110. (الارشاد), ج374/2; (اعلام الوری) 427/.
111. (بحارالأنوار), ج131/47, 132.
بعد از کشته شدن ولیدبن یزید بن عبدالملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنی امیه, عده ای از بنی هاشم و بنی عباس از جمله منصور و سفّاح از بنی عباس و عبداللّه محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنی عباس, در منطقه (ابواء) در نزدیکی مدینه جمع شدند و محمدبن عبداللّه (نفس زکیه) را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. امام صادق(ع) پس از آن که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود:
(این کار را نکنید; چه آن که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدی موعود(عج) است, این گمان خطاست و او مهدی موعود نیست و این زمان نیز, زمان خروج وی نیست و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید, باز هم بیعت با محمد درست نیست; زیرا در حالی که عبداللّه, شیخ بنی هاشم هست, چرا وی را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم….)
ر.ک. (مقاتل الطالبیین) 205/ ـ 208. (بحارالأنوار), ج53/46 ـ 187; ج18/47, 276 ; (ارشاد), 192/2; (منتهی الآمال), 327/1.
112. (وافی), ج443/2.
113. (کتاب الغیبة), نعمانی, 257, 258, 262; (تاریخ مابعد الظهور) 168, 178.
114. (منتخب الأثر) 459/.
115. (کتاب الغیبة), نعمانی 254/.
116. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 453/, 454; (بحارالأنوار), ج288/52, 290.
117. (تاریخ مابعد الظهور) 176/.
118. (کشف الغمة), ج260/3; (وافی), ج445/2, 446.
119. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 435/; (ارشاد), ج371/2; (کمال الدین) 651/; (بحارالأنوار), ج52 204/.
120. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 453/; (منتخب الأثر) 464/.
121. (سنن ترمذی), ج507/4, 519; (سنن ابی داود), ج115/4; (صحیح مسلم), ج46/18 ـ 81.
122. (بحارالأنوار), ج193/52; (کمال الدین) 525/, 526; (کشف الغمة), ج281/3; (المسائل العشر), چاپ شده در مجموعه (مصنفات شیخ مفید), 122/3.
123. (ارشاد), ج371/2; (سنن ابی داود), ج121/4.
124. (بحارالأنوار), ج209/52; (کنزالعمال), ج198/14 ـ 200.
125. (همان مدرک)200/.
126. (همان مدرک).
127. (همان مدرک)231/.
128. (رساله یوحنا), باب 2, آیه 18 و 22.
129. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 463/.
130. (بحارالأنوار), ج205/52.
131.(همان مدرک)197/.
132. (تاریخ غیبت کبری)532/.
133. (ینابیع المودة)431/; (بحارالأنوار), ج217/52; (کتاب الغیبة), شیخ طوسی452/.
134. (همان مدرک)452/.
135. (ینابیع الموده)432/, 433; (کشف الغمة), ج262/3.
136. (تاریخ غیبت کبری) 458/.
137. (کتاب الغیبة), نعمانی 251/.
138. (همان مدرک)271/.
139. (منتخب الأثر) 444/; (تاریخ مابعد الظهور)160/.
140. (منتخب الاثر) 441/.
141. (همان مدرک); (کتاب الغیبة), نعمانی 272/.
142. (منتخب الأثر) 441/.
143.(سنن ابی داود), ج107/4; (کنزالعمال), ج264/14.
144. (بحارالأنوار), ج320/51.
145. (همان مدرک), ج256/52 ـ 260.
146. (قیام وانقلاب مهدی) 66/, انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین, قم.
147. (کنزالعمال), ج263/14.
148. (بحارالأنوار), ج84/51.
149. (همان مدرک)243/52.
150. (همان مدرک).
151. (مجموعه مقالات و گفتارها در پیرامون حضرت مهدی 207/; (دولة الموطئین للمهدی) مهدی الفتلاوی 82/ ـ 86. انتشارات الرسول المصطفی, قم; (دراسات فی ولایة الفقیه ج239/1.
152. در روایتی از امام کاظم(ع) می خوانیم:
(رجل من اهل قم, یدعو الناس الی الحق, یجتمع معه قوم کزبر الحدید, لا تزّلهم الریاح العواصف, ولایملّون من الحرب, ولایجبنون, وعلی الله یتوکلون والعاقبة للمتّقین). (بحارالأنوار) ج216/57.
مردی از اهالی قم قیام می کند و مردمان را به سوی حق دعوت می کند. گروهی که همچون پاره های فولاد, مقاوم هستند, گرد او جمع می شوند. آنان را بادهای سهمگین, از پای در نمی آورد و هیچ از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند. بر خدا توکل کنید و عاقبت از آن متقین است.
153. (ارشاد, ج370/1.
154. (کتاب الغیبة), شیخ طوسی 449/.
155. (اعلام الوری) 432/.
156. (تاریخ مابعد الظهور) 191/.
157. (جامع الرواة), ج547/1.
158. (بحارالأنوار), ج246/52, 251, 388.
159. (منتخب الأثر) 461/; (سنن ابن ماجه), ج1353/2, (صحیح مسلم), ج199/8; (کنزالعمال), ج338/14 ـ 343; (تاریخ غیبت کبری) 526/.
160. (سوره کهف) 94/, سوره انبیاء آیه 96/.
161. (بحارالأنوار), ج194/52, (کتاب الغیبة), نعمانی 252/; (ارشاد), ج371/2.
162. (دادگستر جهان) 220/.
163. (وافی), ج446/2.
164. (بحارالأنوار), ج195/52.
165. (علامات الظهور والجزیرة الخضراء) 50 ـ 57.
166. (سوره (یس), آیه 9/. |
علاقه مندی ها (Bookmarks)