دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 48

موضوع: لالایی

  1. #21
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی


    تاثیر لالایی بر ذهن کودکان

    تحقیقات نشان می دهد که موسیقی ملایم و کلمات آرام و منظم مانند لالایی، با تحریک امواج دلتا در مغز می تواند ذهن را آرام کرده و موجب به خواب رفتن شود. (لالایی) در هر فرهنگی وجود دارد و کودکان چنان واکنشی به آن نشان می دهند که نمی توان آن را اکتسابی دانست. مادرها، همیشه و در همه جا برای کودک خود آواز می خوانند، چون بچه ها آن را می فهمند.

    گوش جنین در هفته بیستم به طور کامل رشد می کند و مغز او قبل از 24 هفتگی به صدا هایی که از خارج از رحم مادر می شنود پاسخ های الکتریکی می دهد. هنگامی که جنین در شکم مادر خود از شنیدن موسیقی خاصی لذت می برد، نفس های عمیق تری می کشد. نوزادان آهنگ هایی را که قبل از تولد و تا یک سالگی شنیده اند بیشتر دوست دارند و می توانند آنها را به خاطر بسپارند. وقتی مادر برای کودک خود لالایی می خواند، با تکرار ریتم موسیقی، او را با زبان آشنا می سازد و کلمات و معانی ساده را با موسیقی نرم لالایی به کودک خود منتقل می کند. از آنجایی که مضمون بیشتر لالایی ها برگرفته از فرهنگ و سنت هر جامعه است، مادر و یا گاهی پدر این سنت ها و فرهنگ ها را در ناخودآگاه کودک خود نهادینه کرده و بسیاری از خوب و بدها را با همین آهنگ های ملایم به او می آموزند. بیشتر نوزادان حتی زمانی که به دلیل خاصی مانند بیماری بی تاب و ناآرام هستند، با نوای ملایم لالایی، آرام می شوند و این دلیلی جز تاثیر موسیقی بر ذهن انسان ندارد.

    تحقیقات نشان داده است که کودکانی که با موسیقی برانگیخته می شوند، به طور متوسط شش ماه زودتر از سایر کودکان حرف می زنند و رشد عقلی بالاتری دارند که این رشد با افزایش درک فضایی و هوش لازم برای پازل های پیچیده و عملکرد بالاتر مغز مانند ریاضی، موسیقی و شطرنج مربوط می شود.

    کودکانی که والدینشان در نوزادی برای آنها لالایی می خوانند، از حس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند. چرا که در این مدت یا در آغوش مادر هستند و یا حتی اگر در آغوش هم گرفته نشده باشند حس امنیت و آرامش را از صدای والدین خود به خصوص مادر دریافت می کنند. این آرامش در ذهن نوزاد جاودانه می شود و فرد در دوران کودکی، نوجوانی و یا حتی در بزرگسالی، ذهن آرامتر و اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت. در نتیجه این افراد موفق تر و از نظر روحی سالم تر خواهند بود.

    منبع


  2. 6 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  3. #22
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    مطالعات جديد حاکي از آن است که صداي موسيقي زنده به بهبود سلامت نوزادان نارس در واحد‌هاي مراقبت‌هاي ويژه نارسان تحت درمان، کمک مي‌کند.

    در اين مطالعه که در نيويورک سيتي امريکا انجام شد، هنگامي که اين نوزادان در واحد مراقبت‌هاي ويژه به موسيقي زنده گوش مي‌دادند، بهبود قابل اندازه‌گيري در ضربان قلب، رفتار شيرخواري، الگوهاي خواب و جذب کالري را از خود بروز دادند.

    همچنين اين نوع موسيقي به هر دوي والدين و نوزادان کمک کرد و ميزان استرس مادران و پدران را کاهش داد. اين پژوهش شامل 272 نوزاد نارس موجود در واحد مراقبت‌هاي ويژه در 11 بيمارستان بود.

    اين نوزادان مبتلا به مشکلات تنفسي، عفونت‌هاي باکتريايي جريان خون و يا کوچک‌بودن براي سنشان بودند. در حالي که موسيقي از پيش ضبط‌شده داراي مزاياي رواني و سلامتي است (برخلاف موسيقي زنده)، شامل آلات موسيقي، ريتم و ملودي‌هايي است که مي‌تواند يک نوزاد تازه متولدشده را که به محيط آوايي بسته رحم عادت دارد، بيش از حد تحريک کند.

    اين محيط با نبض قلب، الگوهاي تنفسي و صداي مادر تعريف مي‌شود. دانشمندان حاضر در اين پروژه واکنش‌هاي نوزادان نارس به سه‌نوع موسيقي درماني را بررسي کردند.

    هر يک از اين نوزادان به مدت دو هفته و هفته‌اي سه بار و هر بار به ميزان 10 دقيقه در معرض هر يکي از اين انواع موسيقي قرار مي‌گرفتند و مابقي اوقات در معرض هيچ گونه تحريک شنيداري نبودند.

    طي اين دو هفته علائم حياتي، رفتارهاي تغذيه و الگوهاي خواب نوزادان ثبت شد. نتايج نشان داد که هر يک از انواع موسيقي (از جمله لالايي والدين) داراي مزاياي سلامتي متفاوت بود.

    به طور مثال، نوزاداني که والدينشان براي آن‌ها لالايي خواندند، داراي بالاترين افزايش در فعاليت يا هوشياري بودند. اين نوزادان همچنين کالري‌هاي بيشتري را در مقايسه با نوزاداني که در معرض انواع ديگر موسيقي قرار داشتند، مصرف کردند

    همچنين والديني که براي نوزادانشان لالايي خواندند، احساس استرس کمتري را گزارش کردند. برخلاف موسيقي از پيش ضبط‌شده، موسيقي زنده با نيازهاي نوزادان زودرس سازگاري بيشتري داشت.








  4. 6 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  5. #23
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    طولانی هست در چند بخش میګذارم کامل مطالعه کنید ترجیحاً


    تاثیر لالایی در ایجاد فرهنگ مهدوی

    این مقاله به طور کلی به مسئله زن و مهدویت می پردازد، اما با رویکرد مدیریت فرهنگ عامیانه در ایجاد ذهنیت حکومت و جامعه مدل مهدویت. از آن جا که فرهنگ عوام خصوصا لالایی های مادران نقش و تأثیر در ایجاد فرهنگ دارد، لذا این مقاله به نقش و تأثیر روانی لالایی های مادرانه در ایجاد فرهنگ مهدوی خواهد پرداخت.

    وقتی خواستم مسئله تأثیر لالایی های مادرانه در ایجاد فرهنگ مهدویت را بررسی کنم، ابتدا برای جلوگیری از تکرار کار به پیشینه و سوانح تحقیق پرداختم. مسئله مذکور را از طریق اینترنت جستجو کردم، مقاله ای تحت عنوان "نقش و تأثیر لالایی در ایجاد فرهنگ مهدویت" با رویکرد مدیریت فرهنگ عوام نتوانستم بیابم.
    همچنین با یکی از پژوهشگران فرهنگ عامیانه مشورت کردم. وی مسئله را تازه عنوان کرد. به علاوه با یکی از دوستانی که رساله کارشناسی ارشد خود را در رابطه با مهدویت نوشته است، نیز طرف صحبت شدم، از تازگی موضوع نقش و تأثیر لالایی مادرانه در ایجاد فرهنگ مهدویت سخن گفت. همچنین برای اطمینان خاطرم به سه کتابخانه معتبر شهر به جستجو پرداختم مقاله یا مجله یا کتابی در بحثی که در زیر می خوانید نیافتم.

    مهدویت، یک نظریه است. این نظریه، نظریه دیرپای است که ریشه در آموزه های کتاب و سنت دارد. محققین و صاحب نظران و پژوهشگران حوزه علوم اسلامی اعم از امامیه و عامه در خصوص نظریه مهدوی کتابها و آثار فراوانی نوشته اند. همچنین در این زمینه رساله ها و پایان نامه های دانشگاهی بسیار تحریر یافته اند. به علاوه این نظریه از سوی غیر مسلمانان نیز مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. برای اینکه از مسئله مورد بحث تصویر روشن داشته باشیم، بد نیست تا چارچوبهای فکری نظریه مهدویت را تبیین کنیم.

    مهدویت یک نظریه سیاسی با صبغه دینی است که محورهای آن عبارتند از رهبری شایسته ترین انسان و کامل ترین انسان و همچنین ایجاد متعالی ترین حکومت در پایان تاریخ بشر. نظریه مهدویت بر ایجاد مدینه فاضله مدل مهدوی استوار است. در این نظریه آمال و آرزوهای بشر به مرحله نهایی می رسد. یکی از نویسندگان اسلامی چنین در باره حکومت و جامعه مهدوی نوشته است:

    "هنگامی که تمامی قدرتهای جهانی در مسیر مادی گری به کار افتادند و استعمار ممالک و استثمار ملتها به اشکال مختلف در همه جا شبح شوم خود را نشان داد و بشریت مظلوم از هر سو تحت فشار واقع شد و به هر دری که روی آورد، راه به جایی نبرد و چاره کار را از خداوند عالمیان خواست، پروردگار منان تجات دهنده دنیا را برای سروسامان دادن به وضع پریشان جوامع انسانی و رهایی مردم ستمدیده سراسر گیتی آشکار می سازد و برای همیشه به این بی سروسامانی ها خاتمه می دهد."

    به سخن دیگر حکومت مهدی (عج) پایان تاریخ حکومتهاست. هنگامه ای که بشریت تمام تجربیات حکومتداری خود را به محک آزمایش می گذارند و انسانها در سایه قدرت و قدرتمداری دست به تعدی و ستم می زنند و ارزشها و کرامت انسانی از بین می رود، وانگهی مهدی موعود رخ از پرده غیب بیرون می کند و عدالت اجتماعی را در سراسر جهان می گستراند.

    همین نویسنده می افزاید: "امام زمان که آخرین برگزیده خداست، با انقلاب سرخ و قیام جهانی خود سراسر گیتی را زیر یک پرچم و تحت یک آئین و قنون که همانا پرچم و آئین اسلام و تعالیم قرآن مجید است گردم می آورد؛ قانون و آئینی که اگر هم اکنون نیز درست به آن توجه شود و تعهالیم آن را به گونه ای شایسته به اجرا گزارند، دنیا مدینه فاضله خواهد شد. امام زمان حکومت جهانی تشکیل م یدهد از همه آبها و زمینها و معادن یعنی منابع طبیعی که خدا برای بندگانش در کانون طبیعت به ودیعت نهاده است بهره برداری می کند. و بدین گونه مردم در دولت او در سایه عدالت و رفاه و آسایش و آرامش به سر خواهند برد. در چنین شرائطی کار و کوشش، عمران و آبادی و بهره برداری از ذخایر زیر زمینی و مواهب طبیعی، به بهترین وجه ممکن در همه جا به چشم خواهد خورد و از این رو بیماری و بیکاری و ناتوانی و تهیدستی مفهوم خود را از دست خواهند داد و آزادی به معنای واقعی کلمه در همه جا حکمفرما خواهد شد؛ چیزی که از آغاز آفرینش انسان، همه خواهان آن بوده و به آن نرسیده اند، ولی مهدی موعود اسلام و پیشوای دوازدهم ما، در حکومت جهانی خود، آن را برای همه ملتها به ارمغان خواهند آورد."
    تئوری سیاسی مهدویت مصداق کامل برپایی حکومتی است که مظهر عدل و قسط است. طبق دیدگاه نویسندگان شیعه، خداوند به حکومت مهدویت در آیه پنجم سوره قصص بشارت داده است. اگرچند آیه مربوط به داستان فرعون و موسی و بنی اسرائیل است اما مدلول آن عام و بیانگر سنتی است که خداوند در میان خلق جاری ساخته است و مفاد آن این است که خدواند در آینده نزدیک، یاریگر مستضعفان خواهد بود و آنان را بر مستکبران غالب خواهد گردانید و وارث زمین خواهند شد. اگر در نظامهای سیاسی امروز تئوری شایسته سالاری در آجندا و دستورالعمل حکومتها قرار دارد، نظام سیاسی ای که مهدی (عج) به وجود خواهد آورد شایسته ترین فرد حکومت را به دست خواهد گرفت. به گونه ای که در سایه حکومت وی تمام انسانهای تاریخ به آرزوها و آمال خودشان خواهند رسید.

    پایان تاریخ از نظر جامعه مدل مهدویت


    پایان تاریخ جامعه مدل مهدویت به طور مثال با پایان تاریخ فرانسيس فوكوياما تفاوت دارد. بحث مطالعه تطبیقی پایان تاریخ از نظر فوکویاما و مدل جامعه مهدویت را برای بعدها می گذاریم و قول می دهیم که ان شاءالله به این مسئله به طور مبسوط بپردازیم، اما در این مقاله عناصر پایان تاریخ جامعه مدل مهدویت را گذرا با هم مرور می کنیم تا از اصل بحث نیز نمانیم.

    در جامعه و حکومت مدل مهدویت، سرزمین تاریک نورانی می شود، از عدل و داد آکنده می گردد. و نیروهای عقلانی توده‌ها متمرکز می شود، خردها و دریافت‌های خلق به کمال می رسد. و همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان در خانه‌ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند. و حکام و زمامداران حکومت‌های جور بازخواست می شوند و در این سیستم حکومتی "قاضیان زشتکار کنار زده می شوند و دست سازشکاران (رشوه بگیران و تباه کنندگان) از سر مردم کوتاه می شوند و حکمرانان ستم عزل می شوند. جامعه مدل حکومت مهدوی به رفاه و نعمتها می رسند و در این سیستم حکومتی مردم به نعمتهایی دست می یابند که در هیچ زمان دست نیافته باشند.

    آسمان بر جامعه مدل مهدویت می بارد و زمین چیزی از روئیدنیهای خود را پنهان نمی دارد. و همه مردم بی نیاز می شوند. و در این مدل حکومت و جامعه، زمین از هر نادرست و خائنی پاک می شود. و بعد از دولت قائم آل محمد (عج) برای هیچ کس دولتی مقدر نشده است (لیس بعد دولت القائمه لاحد دوله) بدین سان حکومت و جامعه مدل مهدویت پایان تاریخ را رقم خواهد زد و نیک فرجامی خواهد بود برای جامعه بشریت ستم دیده تاریخ. و نیک سرنوشتی رقم خواهد خورد به دست مهدی (عج).

  6. 6 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  7. #24
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    تأثیر لالایی ها بر روان و روحیه انسانها



    سخن در این است که لالایی های مادرانه در اعماق و ژرفاهای روان کودکان ته نشین خواهد شد. مادران، با ادبیات عامیانه و زبان گفتاری که در هنگام به خواب رفتن کودکانشان به کار می گیرند، ماندگارترین و شیرین ترین ته نشینهای ذهن و ضمیر کودک را سبب خواهد شد. لالایی ها در ضمیر پنهان کودک ذخیره می شود و بعدها در جریان زندگی به صورت فلاشبکها و جریان سیال ذهن تبارز خواهد کرد.

    زن = مادر، خالق تمام عقباها و دنیاها

    مادر، حس تمام دنیاها و عقباها را برای کودکش ترسیم می کند. جهان بینی در دستان مادر (= زن) شکل می گیرد. او خالق لحظه های خوب و بد زندگی است. همچنین خالق دیدگاههای راجع به هستی و نظام خلقت و عقبا و دنیاست. مادر، اولین انتقال دهنده چگونه فکر کردن، چگونه باور داشتن، چگونه حس کردن و چگونه نگاه کردن به جان و جهان است. به یقین هر کسی تا چشم ببندد، ارائه تصاویر مادر از زندگی، حکومت، جامعه، تاریخ و خدا و خلق از طریق لالایی ها و ترانه ها و کمپوزهای عامیانه و ادبیات شفاهی ماندگارترین و شیرین و رنگین ترین تصاویر است.

    بی گمان هیچ انسانی نیست که لالایی ها و ترانه ها و قصه های عامیانه و کودکانه در ته روان و ضمیر و ذهنش ته نشین نباشد. مادر من، مادر تو، مادر ما به عنوان مادر (=زن)، همسر من، همسر تو و همسران به عنوان مادر (=زن) قدرت مندترین انتقال دهنده های هستی و کیهان شناسی و خدا شناسی و خلق شناسی است. او با زبان کودکانه و ادبیات کودکانه اش هستی شناسی، نگرش به زندگی و ترسیم دنیاها و عقباها را به ته روانهای کودکانه انتقال می دهند: لالا، لالا، لالا، لالا.

    مادر، فلاشبک تمامی تاریخ و هستی شناسی انسانهاست. مادر من، مادر تو و مادر ما، تجربیات تمام تاریخ را با لالایی های خودش برای ما انتقال می دهند. در تار و پود لالایی های مادرانه عواطف و احساسات و فلسفه و نیایش و زندگی موج می زند.

    لِلّی کُنوم بچه خُو رَ
    بَلگگ و جَودانه خُو رَ
    لِلّی کُنُم که خَو بُورَ
    کتّه شد رَدِ گَو بُورَ
    لِلّی لِلّی بَچّه مَه
    بَلگَگ و جَودانه مَه
    نورِ هر دو وُقرِه مَه
    چِراغ کاشانه مَه
    لالا، لالا، گل پسته
    بابات رفته به گلدسته
    بچّم آرُم نمی گیره
    شدُم از دست او خسته


    کارکرد فرهنگ عوام


    لالایی ها به عنوان یکی از ژانرهای ادبیات عامیانه هم بین شهرنشینان رایج است و هم بین روستائیان. پس، تأثیر یک سان آن بالای کلیه مردم اعم از افراد و خانواده های با ظرفیتهای بالای علمی و افراد بی سواد، روستایی و شهری می تواند در ذهنیت سازی و ایجاد فرهنگ و حکومت و جامعه مدل مهدویت کمک شایان کند. لالایی های مادرانه موجب چند امر می شود:

    اولا، آیینگی ضمیرها و روانهای روشن کودکان آمادگی دارد تا از طریق حسی ترین و ملموس ترین ترانه های مادرانه که در هنگام به خواب رفتن می شنود برای بعدهای زندگی این آئینه را در برابر خودش قرار بدهد و سپس از ته روانهای خودشان و ضمیرهایشان ته نشین شده های آموزه های مادرانه را به استخدام بگیرد. این استخدام گرفتن، غیر ارادی است. زیرا که ته نشین شده های ضمیر و ذهن کودکان به طور ناخودآگاه در مرحله تجربیات عملی کودکان تبارز می یابد.

    دوم، موجب فضاسازیهای دنیاها و عقباها می گردد. سید علی میرنیا یکی از محققین فرهنگ عوام در زمینه لالایی ها می گوید که لالایی هایی که زنان ایرانی در شهرها و روستاها برای کودکان نوزاد خود ساخته و خوانده اند، اکثرا بیانگر دردهای درونی و گرفتاریهای زندگی و خواسته ها و آرزوهای فردی و خانوادگی است که به بیان ساده گفته و خوانده شده و سینه به سینه نقل گردیده است. و آن لالایی ها بخش مهمی از فرهنگ عامه را تشکیل می دهند. بدینسان لالایی های مادرانه موجب بالندگی و زمینه های اعتقادی نیز می گردد. و لالایی ها به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ژانرهای گفتاری که موجب رسوخ در ته روانهای کودکان می شود، موجب ایجاد فرهنگ مهدویت و فرهنگ انتظار (زندگی سازترین فرهنگ) می گردد.

    تجربیات تأثیرگذاری ادبیات شفاهی بر تغییر ذهنیت ها


    سیدعلی میرنیا پژوهشگر فرهنگ مردم در کتاب فرهنگ مردم به یکی از ترانه های عامیانه اشاره می کند که موجب تغییرات در جامعه شده است. وی که تحقیقاتی روی ادبیات شفاهی (ترانه ها و اشعار عامیانه) دره گز خراسان انجام داده است، به ترانه ای اشاره می کند که موجب تغییر لباس در زمان خودش شده بوده است.
    خلخال آویز، ورافتاد شاخک نماست، امسال
    تنبان بلند، ورافتاد زانو نماست، امسال


  8. 6 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  9. #25
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    مدیریت لالایی های مادرانه


    اولین پرسشی که در ذهنها خلق می شود، این سؤال است که چطور می شود که از تمام ابزارها و مهارتها برای ایجاد فرهنگ مهدویت کمک گرفت؟ و چطور می شود که تمامی امکانات و ابزارها را در استخدام ایجاد فرهنگ مهدویت گرفت؟ جواب این سؤال، همان فرضیه ای است که می گوید: لالایی های مادرانه عامل انتقال جهان بینی به کودکان دیروز و مردان و زنان فرداست.

    با لالایی ها به خواب رفته ایم و با لالایی ها از خواب برخاسته ایم. هیچ کسی نیست که در صفحه ذهن و روانش ادبیات و مضامین لالایی های مادرانه نهفته نباشد. اینک نیز هرگاه چشمم را می بندیم حس می کنیم که ریتم موسیقیایی صدای مادر ما ما را به کودکی هایمان می برد که

    این بچه پدر داره دو خنجر بر کمر داره
    لالا، لالا، گل لاله درخت سیب یک ساله

    و اینک که چشمان ما را می بندیم. حس می کنیم که پدر ما دو خنجر بر کمرش آویخته است. ذهن و روان هر شیرازی را سر بزنیم، لالایی مذکور نهفته است. و خنجرهای دو قبضه در ته روانهای مردان و زنان شیرازی حکایتگر تأثیر ترانه ها بر روان و ذهن و ضمیر کودکان است.

    فرهنگ مهدوی همان ایده الها و همان شهر آرزوهاست. و آیا ترسیم کننده این حکومت با چه مکانیرمها و راهها و یا پیشنهاداتی میسور و ممکن است؟ لازمه این سخن بررسی عمق و غنای مبانی اعتقادی مردم عوام است. اما سخن من در ایجاد فرهنگ مهدوی در ضمیر و روان مردم تنها ذهن و روان مردم عوام نیست. زیرا که لالایی ها نه تنها مال عوام نیست که هر بچه ای اعم از روستایی و شهری تحت تأثیر مستقیم لالایی های مادرانه است.



    مدیریت لالایی های مادرانه برای فرهنگ سازی مهدوی

    مدیریت ادبیات شفاهی و خصوصا مدیریت لالایی های مادرانه در ذهنیت سازیها مؤثر خواهد بود. اگر سرایش ترانه ها و لالایی های مادرانه با صبغه ها و رنگها و حلاوتهای انتظار و فضاسازی حکومت مهدوی و فرهنگ انتظار، مدیریت شوند، ذهن ها و روانها برای ایجاد فرهنگ، جامعه و حکومت مدل مهدوی آماده خواهد. بدین طریق که از راه مدیریت خلق و تولید ترانه ها و لالایی ها و تزریق آنها بر ادبیات و روحیه عوام و فرهنگ لالایی های مادرانه کمکی خواهد شد تا نقش رهبری ذهن های روشن و روانهای آفتابی و آفتاب خورده کودکان را به عهده گرفت.

    پس بهتر آن خواهد تا کمی در کنار بحثهای سنگین و مهدوی سازی های ذهنی صرف، گامهای عملی را نیز برداریم. تا فلاشبکها و جریان سیال ذهن انسانها را در روند مدیریت و نوسازیهای نوآورانه مدیریت و رهبری درست کنیم. بعید نیست که ترانه مردم گناباد خراسان که می گویند:

    سر کوه بُلند فریاد کُنم مُو امیرالمؤمین را یاد کُنم مُو
    امیرالمؤمین دردم دوا کُو مقام و منزلم در کربلا کُو

    در ایجاد ذهنیت های سیال مسائل مذهبی و دینی تأثیر شگرفی از خود نشان بدهد.


    نتیجه گیری


    نظر به اینکه طبق آموزه های معرفت دینی، حکومت و جامعه مهدوی آخرین حکومت و جامعه و نیز پایان تاریخ بشر می باشد، بجا و شایسته آن خواهد بود تا ذهنها و ضمیرها برای تقویه فرهنگ و مدل حکومت و جامعه مهدویت آماده گردد. و انتظار می رود که یکی از ابزارها و ظرفیتهای که موجب تقویه و توانمندی فرهنگ انتظار، حکومت و جامعه مهدوی می شود، فرهنگ عامیانه خصوصا لالایی های مادرانه است. بدین ترتیب مدیریت و رهبری لالایی ها و تولید و آفرینش لالایی های که هدف ظرفیت سازی ذهنی را برآورده سازد، یکی از روشها و ابزارهای خواهد بود که کمک در ذهنیت سازیها خواهد کرد.



    منبع

  10. 5 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  11. #26
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    نمونه ی لالایی اسلامی با صدای آقای بیژن بیژنی :

    «دانلود»

    مدينه بود و غوغا بود
    اسيرِ ديوِ سرما بود

    محمد سر زد از مکه
    که او خورشيدِ دلها بود

    لا لا خورشيدِ من لا لا
    گلِ اميدِ من لا لا

    خديجه همسرِ او بود
    زني خندان و خوش خو بود

    براي شادي و غم ها
    خديجه يارِ نيکو بود

    لا لا لا شاديم لا لا
    گل آزاديم لا لا

    خدا يک دخترِ زيبا
    به آنها داد لا لا لا

    به اسمِ فاطمه زهرا
    اميدِ مادر و بابا

    لا لا لا کودکم لا لا
    قشنگ و کوچکم لا لا

    علي دامادِ پيغمبر
    براي فاطمه همسر

    براي دخترِ خورشيد
    علي از هر کسي بهتر

    چراغِ خانه ام لا لا
    گلِ گلدانِ من لا لا

    علي شيرِ خدا لا لا
    علي مشکل گشا لا لا

    شبِ تاريک نان مي برد
    براي بچه ها لا لا

    لا لا مشکل گشاي من
    گل باغِ خداي من

    حسن فرزند آنها بود
    حسن مانندِ بابا بود

    شهيدِ زخم دشمن شد
    حسن يک کوه تنها بود

    لا لا کوه بلند من
    تو شيرين تر ز قند من

    علي فرزند ديگر داشت
    جواني کوه پيکر داشت

    هميشه حضرت عباس
    به لب نامِ برادر داشت

    لا لا نازک بدن لا لا
    عصاي دستِ من لا لا

    گلِ پرپر حسينم کو
    گلِ سرخ و گل شب بو

    کنار رود و لب تشنه
    تمامِ غنچه هاي او

    لا لا لا غنچه ام لا لا لا لا لا لا
    گلِ تنها

    حسين و اکبرم لا لا
    علي اصغرم لا لا

    کجايي عمه جان زينب
    سکينه دخترم لا لا

    لا لا لا لا گل لاله
    نکن گريه نکن ناله

    شبي سرد است و مهتابي
    چرا گريان و بي تابي

    برايت قصه هم گفتم
    چرا امشب نمي خوابي

    لا لا لا جان من لا لا
    گل باران من لا لا

    شاعر : مصطفی رحماندوست




  12. 5 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  13. #27
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    لالایی چیست ؟

    "لالایی" ها از جمله ادبیات شفاهی هر سرزمینی هستند، چرا که هیچ مادری آن ها را از روی نوشته نمی خواند و همه ی مادران بی آن که بدانند از کجا و چه گونه، آن ها را می دانند. انگار دانستن لالایی و لحن ویژه ی آن از روز نخست برای روان زن تدارک دیده شده است.

    زن مادر باشد یا نباشد، لالایی و لحن زمزمه ی آن را بلد است و اگر زنی که مادر نیست در خواندن آن ها درنگ می کند، برای این است که بهانه ی اصلی خواندن را فراهم نمی بیند، اما بی گمان اگر همان زن بر گاهواره ی کودکی بنشیند، بی داشتن تجربه ی قبلی، بدون این که از زمینه ی شعر و آهنگ خارج شود، آن ها را به کمال زمزمه می کند. گوِیی که روان مادرانه از همان آغاز کودکی به زن حکم می کند که گوشه ای از ذهنش را برای فراگیری این ترانه های ساده، سفید بگذارد.

    شاید بتوان گفت که لالایی ها طیف های رنگارنگی از آرزوها، گلایه ها و نیایش های معصومانه ی مادرانه هستند که سینه به سینه و دهان به دهان از نسل های پیشین گذشته تا به امروزیان رسیده و هنوز هم که هنوز است، طراوت و تازگی خود را حفظ کرده اند، به گونه ای که تا کنون هیچ ترانه ی دیگری نتوانسته جایشان را بگیرد.

    در حقیقت لالایی ها - این دیرپاترین ترانه های فولکلوریک - آغاز گاه ادبیات زنانه در پای گاهواره ها هستند که قدمت شان دیگر تاریخی نیست، بلکه باستان شناختی است.

    از دو بخشی که هنگام خواندن یک لالایی به دست می آید، یعنی آهنگ و شعر، آهنگ به کودک می رسد و شعر از آن مادر است. زیرا آن چه از نظر شنیداری برای کودک گاهواره ای دارای بیش ترین اعتبار است. ضرب آهنگ لالایی است، وگرنه همه می دانیم که شعر لالایی زبان فاخری ندارد و تازه اگر هم داشته باشد کودک گاهواره ای آن را دریافت نمی کند. تنها زمزمه و لحن گیرای مادر است که به کودک لذت می دهد و او را می خواباند. مادر چه خوش صدا باشد و چه نباشد، کودک با زمزمه ی او الفتی به هم می زند و لحن او چون جویباری در گوش های کوچکش حظ و طراوت می ریزد.

    از طرفی دیگر تجربه نشان می دهد که کودکان با این که با لالایی بزرگ می شوند، هرگز شعر آن را یاد نمی گیرند و ذهن خود را موظف به فراگیری لالایی نمی کنند و زمانی هم که به حرف می آیند، هرگز لالایی را به عنوان ابزار خیال خود به کار نمی گیرند. حتا دختران هم هنگام خواباندن عروسک خود، برایش لالایی نمی خوانند بلکه بیش تر سعی دارند که روی او را بپوشانند و به او امنیت بدهند. زیرا در هنگام بازی بیش تر می خواهند عروسک را دریابند، نه این که او را بخوابانند. اما اگر همین دخترکان بخواهند خواهر یا برادر کوچک تر خود را بخوابانند، بر اساس داشتن روان مادرانه، حتمن برایش لالایی می خوانند.



  14. 5 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  15. #28
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    (در چند بخش متوالی قرار میدم متن رو)


    لالایی: نغمه‌های مرغان شباهنگ




    ترانه رنج‌نامه‌ی سوز وسازها وغم وشادی‌های مردم ستم‌کشیده‌ی سرزمین ماست. زاییده‌ی اندیشه و ذوق هزاران انسانی‌ست که در این آب وخاک فراز ونشیب‌های تاریخی حیرت‌انگیز در طول قرون دیده‌ و شنیده‌اند و غم‌ها و شادی‌های آن‌ها در جلوه‌های خیال‌انگیز و گاه بی‌مانند هنری بازتاب یافته است. در مقابل تحقیرها و دهان‌کجی‌ها.
    اساساً زبان توده در ایران "زبان فاسد" بوده است و تحقیق در لهجه‌های محلی و ثبت لغات و اصطلاحات هرناحیه در ایران هرگز مرسوم نبوده است.
    زبان‌عامه را قابل آن نمی‌شمردند که درباره‌اش بحث کنند و ادیبان در شأن خود نمی‌دانستند که به این کار بپردازند.(زبان‌شناسی و زبان فارسی، پرویز خانلری،ص152) اساتید شعر دری یا شعرای خراسان به هیچ‌وجه گرد سرودن "فهلویات" نگشته و از آن دوری کرده‌اند و به سرودن رباعی پرداخته‌اند(ملک‌الشعرای بهار، مقدمه‌ی ترانه‌ی کوهی‌کرمانی، به نقل از بهار در ادب‌پارسی به کوشش محمد گلبن، ص131) این ترانه‌ها به صورت شفاهی و در میان توده حفظ شده و نسل‌به‌نسل زندگی کرده است. اما در میان ادبیات رسمی جایی نداشته است. به همین خاطر است که در نجوای توده‌های مردم به گوش می‌رسد بدون این‌که کسی سازندگان آن‌ها را بشناسد. "بنونسیت" ایران‌شناس معروف، ترانه‌های عامیانه‌ی ایرانی را از بقای شعرهجایی ایران عهدساسانی دانسته است(ادیب طوسی، رابطه‌ی اوزان شعر فارسی با اوزان ترانه‌های ملی، دانشگاه تبریز،1332) و این استمرار طبعاً محدود به شکل ظاهری و ضوابط و ویژگی‌های فنی این ترانه‌ها نیست بلکه بارمحتوایی آن‌ها را نیز شامل می‌شود.
    سیداشرف‌الدین قزوینی، معروف به گیلانی مدیر روزنامه‌ی "نسیم شمال" محبوب‌ترین و معروف‌ترین شاعر ملی عهد مشروطه و به تمام‌معنی حامی طبقات محروم بود از طبقات ممتاز در هر مقام که بودند بیزار و گریزان بود(مجله‌ی یغما، محمدعلی جمال‌زاده، از صبا تا نیما، 1339)
    بعد از او بهار، وبعد شاملو کوشش‌هایی در زمینه‌ی دوباره‌سازی اشعارعامیانه به‌کاربرده است(پریا، قصه‌های دخترای ننه دریا و...)
    عبدالعلی دستغیب می‌گوید: کار شاملو از دو جهت اهمیت داشته و دارد

    1- او از ترانه‌های عامیانه برای یک درون‌مایه‌ی امروزی استفاده کرده است در واقع گذشته را بازسازی کرده است.
    2- خود را در وزن مصراع اول ترانه و تساوی طولی مصراع‌ها، مقید نساخته و استفاده از این‌گونه وزن‌ها را گسترش داده است.

    هر ترانه مخصوص به یک جای ایران است و نشان‌های آن‌را داراست. چرا که مثلاً صدای انسان در جنوب با همه‌ی اتفاق معنایی که با صدای سبز برادر و خواهر شمالی خود دارد، همیشه با بغض ویژه‌یی توأم است. مثلاً مایه‌ی دشتی که دارای تأثیرات خاص خود می‌باشد و با خون عطش‌زده‌ی روستایی جنوبی آمیزش عجیبی دارد از روزگار ساسانیان به‌صورت چروه و چروک و در نهایت شروه، به‌معنای ریتم دردمندانه‌ی شعرهای مفتون خوانده می‌شده و آدمیزاد جنوبی با حرکت غربت‌واره زیروبم آن‌را به تفکری اصیل می‌پرداخته. حال آن‌که همین نوا در گیلان سبز، در شمال پربرکت، روستاییان شاد را با ریتم دل‌انگیز "لاکو" به رقص و پای‌کوبی وا می‌دارد(علی باباچاهی، مقاله‌ی مفتون به‌موازات عشق ودرد، روزنامه‌ی کیهان، شماره‌ی/10221تیر56)

    نوای لالایی‌ها در همه‌جای جهان ساده، کوتاه، یک‌نواخت و در ایران اغلب در مایه‌ی آواز دشتی‌ست. بیشتر این ترانه‌ها بیان‌کننده‌ی جور زمانه، بیداد شوهر، تنگی معیشت، کار طاقت‌فرسا، مرگ بستگان، هجران شوهر، خیانت شوهر، بی‌پناهی و بی‌سرپرستی مادر، سخن با معشوقه، طعنه‌ی هوو، جادوی مادر شوهر، آرزوهای مادر برای فرزند خود و ده‌ها موضوع دیگر در همین زمینه‌هاست. در واقع چیزی‌که از مضامین اغلب این لالایی‌ها پیداست شعر این لالایی‌ها برای نوزاد نبوده بلکه او حکم سنگ‌صبور را داشته و گفتار لالایی‌ها حدیث‌نفس مادرها و دایه‌هاست. لالایی‌ها در تمام وابستگی‌ها و تعلقات بومی خود وجوه مشترکی دارند: خصلت شاعرانه دارند. آن‌ها از جنبه‌ی موسیقایی نیز اشتراکاتی دارند. (منظور همگامی آهنگ با لالایی است) ساختار فنی لالایی‌ها اغلب مشترک و یکسان است. هدف غایی اغلب آن‌ها آرامش‌دادن به کودک و خواباندن او و از سوی دیگر بیان همه‌ی امیدها و ترس‌ها و آرزوهاست. لالایی را باید موسیقی زنان نامید.

    زن ایرانی در طول تاریخ چندهزارساله‌ی این مردم صالح‌ترین و شایسته‌ترین حافظ و روایت‌کننده‌ی تمامی سنت‌ها، آیین‌ها و هویت فرهنگی قوم خویش بوده است. لالایی‌های ایرانی آیینه‌ی تمام‌نمای گونه‌های فرهنگی و قومی جامعه‌ی ایرانی است. (لالایی، کتاب هنر آبان 1387، صادق همایونی ) آن‌چه در زندگی واقعی بعید به‌نظر می‌رسد در قصه‌ی عامیانه به حقیقت می‌پیوندد. ترانه‌ی عامیانه نیز هم از محیط و معیشت نشانه‌ها دارد هم از زبان و بیان. سادگی بیان و روانی کلام و کوتاهی آن‌ها را با توجه به ارزش وقت در جامعه‌ی روستایی می‌توان بررسی کرد و این‌که در چنان جوامعی نه نیاز به گفتار دوپهلو و پیچیده است و نه وراجی و روده‌درازی خریدار دارد. واقع‌گرایی از دیگر ویژگی‌های ترانه‌ها و اشعار عامیانه است. آن‌ها از عمق جامعه برآمده است به مردم وابسته است و در ادبیات مکتوب نیز رسوخ می‌کنند. (اشاره‌یی به مردم‌شناسی در ادبیات مکتوب و شفاهی، کاظم‌سادات اشکوری)

    در ترانه‌های محلی ایران شیوه‌های زندگی، جزییات آداب ورسوم مردم هر منطقه را می‌توان یافت. عصیان‌ها، قیام‌ها، شوروشوق‌ها، عشق‌ها و ناکامی‌ها، شادی‌ها و دردمندی‌ها، ...در حقیقت این ترانه‌ها استمرار دلنشین و خوش‌آهنگ عواطف نهفته‌ی جاری در بطن زلال گذشته‌های دور و نزدیک است که در اعماق زندگی توده‌ها جریان یافته و به زیباترین شکل متجلی شده است. به‌جز تفاوتی که در مفهوم و کاربرد الفاظ، کلمات و اصطلاحات، یا ویژگی‌های اقلیمی و منطقه‌یی، یا اعتقادات و آدابورسوم و موضوعات اقلیمی، یا اسامی خاص و حوادث تاریخی و قهرمانان هر منطقه ممکن است وجود داشته باشد نمی‌توان ویژگی جداگانه‌یی برای آن‌ها قائل شد.
    لالایی‌ها، ترانه‌ها و اشعار مذهبی از انواع اشعار عامیانه محسوب می‌شوند. لالایی‌ها نقش مهمی در اجتماعی‌شدن کودکان ایفا می‌کنند به نحوی که می‌توان گفت اهداف، ارزش‌ها و خواسته‌های خانواده و جامعه از طریق آن‌ها به کودکان منتقل می‌شوند. همچنین به زبان‌آموزی کودکان نیز یاری می‌رساند. (فرهنگ عامه و ادبیات عامیانه فارسی، نعمت‌الله افضلی)

    ویرایش توسط "VICTOR" : 30th August 2014 در ساعت 06:04 PM

  16. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  17. #29
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی

    لالایی‌ها:

    سجع و قافیه‌های بی‌معنی یکی از ویژگی‌های این نوع ترانه‌هاست. اما مفهوم لغوی ترانه‌ها بسیار دلنشین است.(لالایی‌، کتاب هنر آبان 1387، صادق همایونی ) برای مادر مهم نیست که نوزاد پسر یا دختر او توانایی درک کلمات به‌کار رفته در لالایی‌ها را دارد یا خیر برای او موجود زنده و عزیزی مطرح است که هم‌دم و مونس اوست. او همراه با ریتم و وزن آرزوهای خود را نیز بیان می‌دارد. تا هم خدایش و هم شوهرش از آن‌ها باخبر شود. (البته این در جوامع گذشته که مادران در شرایط تبعیض‌آمیز بیشتری به‌سر می‌بردند بیشتر جلوه داشت)(لالایی ، کتاب هنر آبان 1387، صادق همایونی)- در این‌باره برای مطالعه‌ی بیشتر رجوع کنید به مقاله‌یی باعنوان"زن" که در بخش جامعه‌شناسی همین سایت درج گردیده‌است)

    طبیعت آدمی به ریتم و هماهنگی گرایش دارد و این دو خصیصه در لالایی‌ها مستتر است. موسیقی و ریتم لالایی در نوزادان که دنیای ذهنی پراکنده‌یی دارند نظم ایجاد می‌کند و آنان‌ را از پریشانی و آشفتگی نجات می‌دهد. موسیقی به‌عنوان وسیله‌ی ارتباط کلامی و غیرکلامی می‌تواند ابراز عواطف و احساسات باشد. محرک ریتمیک ضربان قلب مادر می‌تواند به‌طور موثری نوزاد تازه متولدشده را آرام سازد. "نوروکا" "1975" دریافت که صدای فشارخون سیاهرگ‌ها و سرخرگ‌های مادر و ضبط آن توأم با موسیقی کلاسیک به‌طور موثری گریه‌ی نوزاد تازه‌متولدشده را متوقف کرده به‌عنوان یک خواب‌آور طبیعی عمل می‌کند. نوزاد توانایی درک کلمات لالایی را ندارد و صرفاً تحت تأثیر ریتم لالایی و محیط آرامی که مادر برایش فراهم کرده به خواب می‌رود (مقدمه‌یی بر موسیقی درمانی،علی‌زاده‌محمدی، 1371)

    برخی از لالایی‌ها برای نوازش و خواباندن کودکان است:

    لالالالا گل آبشن/ بابام رفته، چشام روشن/لالالالا گل پسته/ بابات رفته کمر بسته/ لالالالا گل لاله/ پلنگ در کوچه می‌ناله[پلنگ در کوه چه می‌ناله]/ لالالالا، گل زیره/ بچه‌م آروم نمی‌گیره.

    احمد شاملو با استفاده از عناصر لالایی یک لالایی سیاسی ساخته است. شاعر معاصر" نوح" در مورد لالایی‌ها می‌گوید: لالایی مادران پای گهواره، برای خواباندن آن‌ها را شاید بتوان نخستین ترانه‌های جوشیده از دل مردم دانست...احمد شاملو با استفاده از آهنگ و کلمات ریتمیک لالایی گذشتگان لالایی فولکلوریک سیاسی جالبی ساخته با عنوان "لالایی برای بیداری" که در مجله‌ی امید ایران سال 1332 چاپ شد. علت چاپ این لالایی در مجله‌ی امید ایران نیز نفوذ و گسترش این ترانه‌ی سیاسی در افواه و اذهان مردم، مخصوصاً در زندان‌ها بود. شاملو در این‌دوره نیز به زندان افتاده بود و احتمال قریب‌به‌یقین این لالایی را در زندان سرود. این لالایی هر شب به آهنگ یکی از زندانیان مانند سرود مبارزه و امید با صدای بلند خوانده می‌شد. ترجیع لالای‌لای را همه‌ی زندانیان با هم تکرار می‌کردند. بخشی از این لالایی چنین است که برگرفته از لالایی بالاست:

    ...لالای‌لای‌لای– گل کینه لالای‌لای
    زمین از کشته رنگینه لالای‌لای
    زمین رنگین نمی‌مونه
    دلت پرکین نمی‌مونه لالای‌لای
    بخواب، اعیون عزاداره لالای‌لای
    عروس من می‌شه دختر
    جهون ایمن می‌شه یکسر لالای‌لای.

    کودکان به‌سادگی از همان ابتدا خیال‌ورزند اما تحمیل خیال بزرگ‌سالان را پس می‌زنند زیرا که دنیای محدود و زلال آنان را می‌آلاید. از سوی دیگر این تخیل نباید ساده‌دلانه به آنان منتقل شود و گولشان بزند. مبالغه‌ی گوشه‌هایی از واقعیت موجود یا واقعیت تاریخی‌، جعل واقعیت است اما خیال، ساختن واقعیتی تازه از ریشه‌ی واقعیت‌های موجود اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. به گفته‌ی فروید و در نتیجه‌ی مکانیسم دفاع روانی، کودک خواسته‌های درونی‌اش را در دیگران تجلی می‌یابد یا حس و عاطفه‌اش را بیرون می‌ریزد. او خود را با شخصیت‌های داستانی که می‌خواند یا می‌شنود تطابق می‌دهد و هویت او با آن‌ها یکی می‌شود. (مقدمه‌یی برشعروادبیات کودکان و نوجوانان، فرامرز سلیمانی)

    در واقع لالایی، دارای مکانیسمی دوسویه است و حاصل این تبادل آرامشی دوسویه است. در لالایی‌های فارس قالب‌ها بسیار متنوع است. وزن‌های آهنگین وکوتاه و بلند آن از سمتی و از لحاظ کمیت بین یک تا چند مصراع در نوسان است. هر واحد کمی یک مضمون را القاء می‌کند و بسته می‌شود. در ترانه‌ها و لالایی‌های اجتماعی– انتقادی، به رخدادهایی اشاره می‌شود که به‌ندرت می‌توان در تاریخ‌ها و گزارش‌های رسمی زمانه، از آن‌ها نشانی گرفت. اشاراتی که به تاریخ‌نگار و تحلیل‌گر اجتماعی هشدار می‌دهد که آن‌را دنبال و کشف کند.

    زن ارباب که می‌ده نون کهره/ گله‌ش را می‌برم دره به دره/.../ زن ارباب که می‌ده نون خالی/ گله‌ش را می‌برم بر روی قالی.(تفرجی در شربه‌ها و واسونک‌ها، محمداحمد پناهی سمنانی)

    بهروز وجدانی در مقاله‌ی ارزشمند خود تحت‌عنوان "موسیقی و میراث طبیعی" کتاب هنر سال 1384 از لالایی‌ها به‌عنوان نخستین ترانه‌یی یاد می‌کند که انسان با آن به وصف طبیعت، مظاهر زیبا، و رام‌کردن نیروهای طبیعی خشن پرداخته است." این ترانه‌ها که کار شعر و موسیقی را با هم انجام می‌دادند از دره‌های سرسبز دهکده‌های زیبا و دامنه‌ی کوهسارها، مایه گرفته‌اند و در واقع نشان‌گر میراث طبیعی و فرهنگی سراینده و گوینده‌ی آن‌هاست." در سیستان وبلوچستان به لالایی "لی لویالولی" می‌گویند. لالایی‌ها نخستین آموزه‌های فرهنگی هستند که توسط مادران به فرزندان منتقل می‌شوند به‌عبارتی دیگر همین آواهای ساده‌ی مادران، بخش مهمی از آموزش‌وپرورش غیر رسمی جامعه برای شکل‌گیری هویت فردی در دوران کودکی و خردسالی محسوب می‌شود.

    نخستین گردآوری علمی لالایی‌ها را می‌توان به نام صادق هدایت و اوسانه‌های او ثبت کرد. لالایی‌ها نقش زیادی در تشخیص دوره‌های اجتماعی و سیاسی دارد و کمک شایانی به اجتماعی‌کردن افراد می‌کند چراکه نخستین آموزه‌های فرهنگی درفراگرد جامعه‌پذیری به وسیله‌ی آن‌ها انتقال می‌یابد. علاوه بر این آن‌ها نشان‌دهنده‌ی انواعی از ساخت‌های اجتماعی و فرهنگی جوامع قومی و روستایی مختلف کشورمان می‌باشد. همچنین بسیاری از اندوخته‌های زبانی از نسلی‌به‌نسلی دیگر منتقل می‌شوند. (لالایی درفرهنگ مردم ایران، ابراهیم جمالی، نشر صداوسیما، 1387)

    یکی از منابع ذی‌قیمت موسیقی، آهنگ ها و نغمات و ترانه‌هایی است که در نقاط مختلف آن مملکت خاصه در دهات قصبات دور از شهر به وسیله‌ی مردم بومی و روستایی خوانده می‌شود و چون کمتر تحت‌تآثیر افکار مردم شهرنشین واقع‌شده حقیقی‌تر و اصیل‌تر و به موسیقی اصیل آن کشور نزدیک‌تر است. ...آن‌ها آیینه‌ی تمام‌نمای اندیشه‌های مردم هستند و نشان‌دهنده‌ی طرز تفکر و تمدن و فرهنگ کشور ما هستند.(سرگذشت موسیقی ایران، روح‌الله خالقی)

    چنان‌که آقای فریدون شهبازیان می‌گوید: موسیقی سنتی و محلی، حاصل قرن‌ها نبوغ و الهام هنری است". کلماتی که معمولاً در اشعار عامیانه به‌کار برده‌شده همان لغاتی‌ست که در زندگی روزمره‌ی مردم روستایی و شهری در کوچه‌وبازار به‌کار برده می‌شود. مضامین این اشعار نیز ارتباط کامل با وضع زندگی مردم دارد. فولکلور موزیکال ترانه‌ها و اشعارعامیانه بازتاب مهم‌ترین وجوه و جوانب زندگی مردم است. آن‌ها سرشار از کنایات و استعارات بدیع و بلیغ و مبالغات جسورانه است. در بسیاری از آن‌ها کلماتی وجود دارند که معنی خاصی ندارند اما با توجه به قراین آن‌ها در متن اشعار می‌توان به معانی آن‌ها دست یافت. این کلمات اغلب برای ایجاد ریتم خاص به‌کار می‌روند.

    لالایی را می‌توان به جرأت نخستین‌گونه‌ی پیوند موسیقی و شعر دانست. یکی از گونه‌های لالایی‌ها توسط"روبیک گریگوریان" به صورت آواز جمعی تنظیم گردیده است. کلنل‌علینقی وزیری برای نخستین‌بار برای کودکان ترانه و حتی اپرت ساخته.(ارتباط شعر و موسیقی، لیدا مهرادپی)

    اصولاً ترانه‌ی ملی در ایران به پیشازاسلام باز می‌گردد. شروع آن‌را از گات‌های زرتشتی دانسته‌اند. ترانه‌های پیشین بر مبنای اوزان هجایی بوده است و ترانه‌ی محلی به معنای اخص در اوزان عروضی جای گرفته است(منظور دوبیتی‌هایی است که بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل رایج است و ورد زبان توده‌ی مردم است) ترانه‌های محلی را می‌توان زیباترین و لطیف‌ترین تجلی هنرعامه دانست.(مردم و ترانه‌های ملی، صادق همایونی، کتاب هنر ، آذر و دی 1380)

    صادق هدایت ترانه‌ها و افسانه‌ها را نماینده‌ی روح هر ملتی می‌داند و آن‌را نشأت‌گرفته از مردم بی‌سواد به‌شمار می‌آورد. به دیگر سخن ترانه را صدای درونی یک ملت می‌داند.

    در نغمه‌های زنان می‌توان وجوه گوناگونی از هویت زن ایرانی را ارائه‌داده و آگاهی‌های جامعه‌شناختی و روان‌پژوهی را به مجموعه‌ی اطلاعاتی که می‌بایست، پیرامون حیات زن ایرانی فراهم آورد. و نقش و جهت‌گیری او را در گستره‌ی زندگی در مواجهه‌ی با احساس‌ها ، رنج‌ها و سوزوسازهای ناشی از نگاهی متفاوت و تبعیضی بزرگ و مقاومت او را دربرابر آن نشان می‌دهد.(زنانه‌ها در شعرعامیانه، پناهی‌سمنانی)

    دراشعار رسمی به‌غیر از چند نمونه مانند مهستی گنجوی یا فروغ فرخزاد اکثراً زنان شاعر مردانه می‌سرایند. آن‌ها به‌خاطر هویت زنانگی‌شان نقشی منفعلانه به خود می‌گیرند و اغلب مردانه می‌اندیشند چرا که در غیر این صورت طرد می‌شوند اما بانوی سراینده‌ در شعرعامه چنین تنگنایی را نمی‌شناسد و با صداقت و صراحت تمام آن‌چه را می‌اندیشد بیان می‌کند مانند شعر زیر که یک ترانه‌ی خراسانی است:

    نَمِستُم موره به قاسم کور دادن/ گلی بودم میون خرمن گل/ موره کندن به آب شوردادن

    صراحت و آزاداندیشی علی‌رغم تاریخ بسته‌ی زن ایرانی بی‌پروا و رها در اشعار آمده است مانند شعر زیر که یک لأله‌ی ترکمنی است:

    از سوراخ در نگاه مکن پسر/ به من چشمک مزن پسر/ مرا به تو نمی‌دهند/ دلم را آتش مزن پسر.

    گویی بانوی ایرانی شعر را شمشیر مبارزه‌ی خود می‌کرده است. در ترانه‌ی بالا به خوبی جامعه‌ی سنتی ایران و ازدواج اجباری نمایان است. یا دقت کنید:

    این بام بلند که می‌بینی بام مَنِس/ این کُرتَه سفید که می‌بینی یار منس/ این کرته سفید یکصد وبیست ساله شده/ آخرم نصیب من بیچاره شده.

    لالایی‌ها و اشعار عامیانه‌ی مربوط به زنان از خالص‌ترین اشعاری‌ست که می‌توان با آن به شناخت موقعیت و چگونگی طرز تفکرات زنان در دوره‌های مختلف پی‌برد. زن با وجود این‌که مقهور جریانی طولانی و نابرابر درسرنوشت تاریخی خویش گردیده اما هیچ‌گاه آن را نپذیرفته و تسلیم مطلق نشده است.

    قارشیدا توپ قامیشلار/ ایچینده طوطی قوشلار/ سوء ینمیزه بر مزلر/ قالینگ اوءیی یانمیشلار

    در کنارما، دسته‌های نی/ و در نیزارها، طوطی‌ها نغمه سرایند/ ما را به کسی که دوست داریم نمی‌دهند/ الهی خانه‌ی "مهریه" آتش بگیرد.(لأله ترکمنی)

    یکی از نگاهبانان موسیقی در ایران زنان بوده‌اند از پیش ازاسلام وعصرباستان کوسان‌ها، چکامه‌سرایان، هینوازگران و خنیاگران و چه پس ازاسلام در قالب لالایی‌ها.

    درون‌مایه‌های لالایی‌ها بیش ازآن که شاد باشد رو به اندوه و غم دارد و این خود نشانه‌ی دیگری از شرایط ناگوار و پر از اضطراب زندگی اجتماعی مادر ایرانی است.(لالایی‌های مخملین نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی‌های ایرانی، کاووس حسن‌لی) در ترانه‌های زنان به خوبی می‌توان به نظام بسته‌یی که حق انتخاب را از دختران دریغ می‌کند رسید. به‌طورمثال در لأله‌های ترکمنی به‌خوبی آرزوهای دختران و نوعروسان بیان شده‌است. آنان دور هم جمع می‌شوند و زیر نور مهتاب این ترانه‌ها را می‌خوانند. یا در هوره‌های کردی به لحاظ این‌که در این مناطق اغلب مبارزه، جنگ ، شهادت و... وجود داشته است اغلب نوع پوشش زنان به‌صورت رنگ‌های تیره گرایش داشته. و لباس ماشته رش" که یکی از مهم‌ترین لباس زنان این نواحی است را معمولاً زنان این نواحی به تن می‌کردند، -گونه‌یی پارچه‌ی سیاه است که زنان آنان را روی لباس‌های محلی می‌پوشند-. (پژوهشی پیرامون ترانه‌ی باستانی هوره، فاروق صفی‌زاده) اشکال لالایی، همه‌جا از ساده‌ترین ناله‌های غم‌انگیز و غیرمنظوم که رنگ اندیشه‌های فروخورده‌ی زن را به خود گرفته‌اند به‌وجود آمده‌اند و سپس به ابیات موزون نیمه‌منظوم نیمه‌منثور تبدیل شده‌اند. (اشعارعامیانه‌ی ایران،
    ژوکوفسکی)

    در چنین شرایطی وضع افکارعموم به‌خصوص برای زنان بسیار دشوار شد. زنان خود را میان خانه‌نشینی، تعدد زوجات، سوگواری‌ها، جادوها و طلسم‌ها، دعا و اجنه‌ها محصور دید و از کار و جدیت آن‌ها کاست(نیرنگستان)

    بارگاه آفرینش در زایمان کارگاه هستی می‌دانند و او را تجلی‌گاه هزارویک نام خدا می‌شناسند و فروغانی گوهرعشق را درآیینه‌داری‌های مهرناب او می‌جویند. مادر نقطه‌ی کانون آفتاب مهر هستی است و فرزند بزرگ‌ترین تجلی‌گاه هستی‌مداری‌ها، هستی‌پردازی‌ها، و مهربانی‌های اوست. او در طول تاریخ در سکوت و تنهایی و در مقابل ضدیت‌هایی که وجود او با روال و سیر تاریخی داشته است در خلوتگه سپنتایی خویش با جگرگوشه‌اش، به دستاویزنوایی که سرجان بر می‌خیزد و بر آیینه‌ی نهاد فرزند و گوش جان او حکم دم مسیحایی را دارد، گاه در چهر مهربانی‌ها و دلسوزی‌ها و غم‌خواری‌ها، گاه در چهر آرزوهایی که فرزند را آیینه‌ی آن می‌داند و گاه در چهر بازگوی تاریخ و فرهنگ نیاکان او، جامه‌هایی را برجان و روان و هستی‌اش زمزمه‌ساز زندگی راستین می‌سازد.




  18. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  19. #30
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : لالایی




    لالایی نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه‌یی است که میان مادر و کودک بسته می‌شود. رشته‌یی که حامل آرمان‌ها و آرزوهای صادقانه و بی‌وسواس مادر است و تکان‌های دمادم گاهواره برآن رنگی از توازن و تکرارمی‌زند.

    گویی همه‌ی آرزوها و گلایه‌ها و نیایش‌های معصومانه‌ی مادرانه از قالب لالایی‌ها و ترانه‌های دیگر زنانه سینه‌به‌سینه مکرر می‌شود. در حقیقت این دیرپاترین ترانه‌های فولکلوریک را دیگر نمی‌توان تاریخی بلکه باید باستان‌شناختی بدانیم. لالایی در فرهنگ کرمانج‌های خراسان به‌عنوان لای‌لای ولرکردن مطرح است. مادران با توجه به استعداد وهوش سرشار خود ترانه‌ها را بومی می‌کردند و حال‌وروز خود و جامعه‌ی خود را در آن انعکاس می‌دادند. به‌طورمثال در لالایی‌هایی که از ایل‌های بختیاری به‌جای‌مانده است علی‌رغم روایت شرح حال ایلیاتی‌ها اسطوره‌ها و حماسه‌های تاریخی و ایلیاتی، اعتقادها و درون‌مایه‌ی اعتقادی میان اقوام به‌خوبی نمایان است. اسماعیل حسن‌پور درباره‌ی لالایی‌ها می‌گوید: لالایی بی‌پیرایه‌ترین زبان شعری و زندگی است. او وجه مشترک لالایی‌های مشرق‌زمین را که ناشی از روح عاطفی زنان می‌داند، دل‌مشغولی و دل‌نگرانی می‌داند.

    طبیعت‌گرایی در لالایی‌ها وجود دارد مثلاً کوه و رود و چشمه در یک لالایی کُرد در ترکمن جایش را به جنگل و دریا و در بوشهر به صدف و موج و... می‌دهد.

    محمدهادی محمدی درباره‌ی ریشه‌شناسی واژه‌ی لالایی به یکی از کهن‌ترین لغات یعنی"بنگره" می‌رسد که در یکی از شعرهای ناصرخسرو آمده بنگره به معنای "ناله بند" است یعنی چیزی‌که می‌خوانند تا گریه‌ی کودک بند بیاید. که از نوعی کارآواهای پیش از تاریخ برگرفته شده است. واژه‌ی لالا نیز از واژه‌ی لال به‌معنای خاموش‌کردن هم است. به‌عبارتی دیگر "لالا" به‌معنای غلام و بنده و پرستار کودک است. چنان‌که در سمک‌عیار نیز از خدمت‌کارانی که "لالاصالح" نام دارند یاد می‌شود. ترکمن‌ها به لالایی"هودی" می‌گویند. در تعریف هودی آمده است: سخنان نغز، شیرین، کوتاه و موزونی هستند که برای آرام‌کردن و خواباندن کودک توسط مادر یا خواهر در کنار گهواره خوانده می‌شود.

    لالایی‌ها چون رازهای سربه‌مهر ودل‌نوشته‌های مادران است که در این‌جا سرباز می‌کند. و به‌صورت بداهه سروده می‌شود. در واقع لالایی‌ها در شادترین حالت خود نیز حالتی از غم و اندوه را دارد.

    در گیلان به لالایی گاره‌سری یا گهواره‌سرخوانی، می‌گویند که آن‌ها اشعار و سروده‌هایی بوده که مادران به عنوان لالایی سرگهواره‌ی کودکان می‌خواندند. آن‌ها هم‌چنین ترانه‌هایی درمایه‌ی دشتی بوده که مادران برسر گهواره‌ها می‌خواندند. زمینه‌ی پیدایش این لالایی‌ها با زندگی اجتماعی و مناسبات تولیدی پیوند تنگاتنگ داشته است، شرایط سخت معیشت و مناسبات ظالمانه‌ی اجتماعی، این آواها و زمزمه‌ها را اندوهگین ساخته است و سبب گردیده، درد و اندوه از آن بترواد و حس دل‌تنگی‌ها و ناکامی‌ها به‌صورت آواز وترنم جلوه کند(گاره‌سری لالایی‌های گیلانی، هوشنگ عباسی) خوک‌ها به شالیزارها حمله می‌کردند و دست‌رنج مرد خانواده(شب‌پا، که نیما نیز در شعری به آن‌ها اشاره می‌کند) را نابود می‌کردند و مادر تمام دل‌تنگی‌ها و اندوه و نامرادی‌های خود را با این اشعار زمزمه می‌نمود. این آواها و لحن‌ها سبب پیدایش گوشه‌هایی در موسیقی گیلان به نام گاره‌سری یا گاره‌سرخوانی یا هلونه‌گردانی یا نانوگردانی شده است.(همان) بین تولید و کار کشاورزی‌، شب‌پا، تنهایی زن شالی‌کار و لالایی‌ها ارتباط ناگسستنی وجود دارد، لالایی‌های گیلان دو بخش می‌شوند: گاره‌سری و هلونه‌گردانی. گاره‌سری لالایی هستند که آهنگ و ملودی آرامی دارد مادر کارهای روزانه‌ی خود را انجام‌داده و با خیال راحت از کارهای روزمره فارغ شده و برسرگهواره کودک به ترنم نشسته است، تا او را بخواباند. 2- اشعار و سروده‌هایی هستند که مادر بر سر ننوی کودک می‌خواند .آهنگ و ملودی هلونه‌گردانی نسبت به گاره‌سری ریتم تندتری دارد، به دلیل این‌که مادر کار روزانه را به انجام نرسانده و کارهای نیمه تمام زیادی دارد و می‌خواهد هرچه زودتر کودک بخوابد و کارهای خود را انجام دهد.(همان) در هنگام نوروز نیز لحن لالایی‌ها تغییر می‌کرده است و مادران به هنگام شب‌پایی‌ها نغمه‌های امید و آرزوهای خود را برای کودکان خود زمزمه می‌کردند و طفلان نوپا نیز این افسانه‌ها را به جد می‌گرفتند و چشم انتظار عمو نوروز می‌ماندند(مراسم نوروز در گوشه‌وکنارایران، جابرعناصری) صدا تو را به خود می‌خواند به روح و طبیعت بی‌غل وغشی که بر آن آفریده‌شده‌یی. صدایی که از همان اوان کودکی مثل یک گوهر ناسفته‌ی طبیعی است نه از جنس آن صداهای سفته‌ی مخملی. اما هرچه هست دست در جان تو می‌افکند لالایی مادرانه‌یی که حتی نمی‌فهمی چه می‌گوید اما همین‌قدر می‌دانی که با آن آرام می‌شوی. (پرده‌های زندگی در موسیقی نواحی، فریبا نصرآباد) زنان ایرانی در مناطق و نواحی مختلف ایران پیام‌هستی را بهتر فهمیده‌اند آن‌ها هرگز نخواسته‌اند که قهرمان صحنه‌های کاذب و اسیر شهرت باشند، بلکه پاره‌های دلشان را چنگ می‌زنند، حاشیه ابریشم روحشان را قیچی می‌کنند تا یک سرنخ از تارو پود احساس‌شان را گیر بیاورند. آن وقت است که یک تعبیر آن‌ها روحت را می‌لرزاند. زنان با آگاهی از تأثیرات هجاهای کشیده در آرامش بخشی ذهنی و روان انسان، این نغمات را پدیدآورده‌اند. هیچ فعالیت و آیین و فعالیتی در نواحی ایران بدون موسیقی امکان تجلی ندارد و هیچ فعل و انفعالی در حوزه زندگی مادی و معنوی نبوده است که بی‌ارتباط با موسیقی باشد. (باربدو...) دکتر نورمن وینبرگر(Norman Wienberger) استاد زیست‌شناسی عصبی و رفتاری در دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید: کودکان قابلیت‌های فوق‌العاده‌یی در زمینه‌ی موسیقی دارند. موسیقی را می‌توان بخشی از میراث زیست‌شناختی دانست. دکتر پاتریشیا (patricia st. john) استادیار دانشگاه کلمبیا تحقیقاتی در زمینه‌ی آن‌چه که جنین در شکم مادر می‌شنود انجام داده او می‌گوید: کودکان ریتم و موسیقی را دوست دارند آن‌ها قبل از این‌که بتوانند صحبت کنند آواز می‌خوانند و قبل از این‌که بتوانند راه بروند می‌رقصند. دکتر سارا برور(sarah brewer) استاد دانشگاه کمبریج درباره‌ی نوزادان و جنین می‌گوید: گوش جنین در هفته‌ی بیستم تکامل به‌طور کامل رشد می‌کند و مغز او قبل از 24 هفتگی به صداهایی که از خارج از رحم می‌شنود پاسخ‌های الکتریکی می‌دهد. وقتی مادر برای کودک خود لالایی می‌خواند با تکرار ریتم موسیقی و حدفاصل سطح ساده‌ی کلام را با زبان آشنا می‌سازد. وینبرگر می‌گوید: صحبت‌کردن نوزاد مانند آواز خواندن است کودک به موازات رشد از آواز خواندن نیز لذت می‌برد. داین بالز(diane bales) در بخش رشد کودک و خانواده در دانشگاه جورجیا می‌گوید: تطبیق کلمات در واقع به یادگیری سریع و نگهداری طولانی‌تر مطالب در مغز کمک می‌کند. و تا بزرگ‌سالی حتی اگر آن‌ها را سال‌ها نشنیده باشیم به خاطر می‌آوریم. به گفته‌ی برور: کودکانی که با موسیقی برانگیخته می‌شوند 6 ماه زودتر از سایر کودکان حرف می‌زنند و رشد عقلی مناسبی دارند. این رشد به افزایش درک فضایی و هوش لازم برای پازل‌های پیچیده و عمل‌کردهای بالاتر مغز مانند ریاضی، موسیقی و شطرنج مربوط می‌شود. (همشهری آنلاین، ترجمه‌ی مهرجان صیادی)


    همان‌طور که اشاره شد در لالایی‌ها برخی واژگان وجود دارد که علی‌رغم بی‌معنا بودن به افزایش ریتم و ارتباط بیشتر و درنهایت دلنشین‌شدن آن‌ها کمک می‌کند مانند: برفتان، یاآنی، مانی، یای، آسی‌پاسی و...درثانی به زبان گفتاری آنان کمک می‌کند. در حوزه‌یی دیگر از ادبیات‌شفاهی به این ترکیب‌ها توجه کنید. بگو طشت؟ بشین برو رشت. بگو دوچرخه؟ سیبیل بابات می‌چرخه ...و از این قبیل.

    درواقع مهم‌ترین عنصر شکلی که بر روان کودک تأثیر می‌گذارد وزن شعر است. دکتر رضا دولتیار باستانی روان‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است لالایی می‌تواند ضرباهنگ متقارن و متوالی شبیه قلب مادر ایجاد کند و این لحن و صدا می‌تواند تمام شرایط و فضای یک خواب ایده‌آل را برای بچه‌ها فراهم کند. هر چند که بچه‌ها هیچ شناختی از مفهوم این لالایی‌ها ندارند. ایشان اضافه می‌کنند : تأثیر لحن بیشتر از مفهوم است و بچه‌ها در سن چندماهگی موسیقی و لحن را درک می‌کنند . تأثیر آرام‌بخش لحن و موسیقی از آن‌چیزهایی می‌دانند که براساس تئوری‌های فروید و یونگ می‌تواند تا بزرگ‌سالی در فرد باقی بماند، هرچند که فرد در بزرگ‌سالی هیچ خاطره‌یی یا واژه‌یی از آن لالایی‌ها را به یاد ندارد. دکتر باستانی می‌گوید: در بسیاری از بیماری‌های عاطفی و روانی بارها دیده است آدم‌های بزرگی هوس شنیدن لالایی کرده‌اند. هرچند نمی‌توان یک نسخه‌ی مشترک برای همه‌ی افراد پیچید ولی می‌توان تأثیرات آن‌را به‌خوبی در افراد گوناگون مشاهده کرد.

    لالایی‌ها و به‌طورکلی اشعار و موسیقی عامیانه تحت‌تاثیر سه عامل باورها، مسلک‌ها و اسطوره‌های قومی است.

    باورها: میزان نفوذ تصورات ذهنی براساس نظام ارزشی است که باعث می‌شود مفاهیم حقانیت(مشروعیت) موسیقی آزادی عمل در اجرای موسیقی و سرانجام وفاق فرهنگی شکل و معنا بیابد. باورهای یک قوم به‌خوبی در اشعار عامیانه متجلی‌ست.

    مسلک‌ها: مجموعه‌یی از باورهای منظم و مرتب است که وضع جامعه‌یی که در آن شکل گرفته است را منعکس می‌کند.

    اساطیر: منظور در این‌جا باورهای مهم‌تری هستند که با جنبه‌ی عقلانی مسلک‌ها نظم و ترتیب کمتری گرفته است.

    علاوه بر این‌ها زمینه‌های تکامل تاریخی و زمینه‌های انتقال فکری و شناختی مردم هر قوم در ارتباط با مفهوم تمدن است که روی این‌ها تأثیر می‌گذارد. به‌طورمثال لأله‌ها و هودی‌ها برگرفته از فرهنگ حاکم بر قوم ترکمن است. (هویت قومی و موسیقی کودک، بهمن کاظمی)


    اشکال وزن و قافیه شایع‌ترین نوع اشکال در لالایی‌ها هستند. آن‌ها از قواعد و قوانین شعری تبعیت نمی‌کنند و این خود نشان اصالت آن‌هاست. هم‌چنین است اشکال وزنی که در برخی از آن‌ها موجود است. از آرایه‌های ادبی از همه بیشتر در لالایی‌ها تشبیه به‌کار می‌رود مانند:

    لالالالای لالایی چقوک سرد صحرایی
    استعاره نیز گاهی و به‌ندرت دیده می‌شود:
    لالالالا عزیز ترمه پوشم کجا بردی کلید عقل و هوشم

    به‌طورکلی لالایی‌ها آرایش معنایی ندارند و چه بهتر! چرا که پیرو اشاره‌ی بالا کودک بدون حجاب معنا از تکرار لالالالا و موسیقی آن لذت می‌برد. کودک زیبایی‌های کلامی را در آهنگ و موسیقی باز می‌یابد نه در معنای کلام. (non sense poetry) ترانه‌ی بی‌معنی اتل‌متل توتوله از نمونه‌های شاخص این‌گونه ترانه‌هاست. مولوی در فیه‌مافیه می‌گوید: کودکان که با گردکان بازی می‌کنند. چون مغز گردکان یا روغن گردکان به ایشان دهی، رد می‌کنند که گردکان آن است که جغ‌جغ کند. این مغز و روغن گردکان را بانگ و جغ‌جغی نیست. (لالایی‌های مخملین، نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی‌های ایرانی، کاووس حسن‌لی)

    در ادبیات‌شفاهی مردم ترکمن گونه‌های مختلفی از ترانه‌ها و اشعارعامیانه وجود دارد: قوشغی، لأله، هودی، توی‌آیدیملاری، شعرهای مذهبی و دینی، سانا واچلار، مونجوق آتدیلار، دوزگی، ناقیل لار و آتالار سؤزی، ماتال، دگیشمه لر، یانگلیتماچ لار، ارته کی‌لر. که از میان آن‌ها لأله هل وهودی‌ها به بحث ما مربوط می‌شود. گرچه ترانه‌های عامیانه بالاخص ترکمنی دارای تأثیر و ارتباطی گه‌گاه تنگاتنگ با یکدیگر هستند. در ترکمن لالایی‌ها بسیار تحت‌تأثیر لأله‌ها قرار می‌گیرد.

    لأله‌ها ترانه‌هایی هستند که دختران و نو عروسان ترکمن در طول تاریخ سروده‌اند و دارای مضامین اجتماعی و غنایی و گاه سیاسی هستند. بنا به روایات لأله نام دختری بوده است که تعصبات قبیله‌یی او را از معشوق خود دور افکنده است. هربند از این ترانه چهارمصراع هفت‌هجایی دارد که معنای اصلی هر بند در دو مصراع آخر نهفته است. مصراع اول و دوم و چهارم مقفی و سوم بدون قافیه است.


    هودی(hudy):

    لالایی را در زبان ترکمنی هودی می‌گویند. این کلمه از ترکیب دو جزء"هو" و"دی" می‌باشد. "هو" اشاره به خداست. و "دی" فعل امر از مصدر دیمک(dimek) یعنی گفتن است. پس این ترکیب به معنای "بگوهو" است.
    از طرف دیگر، لالایی‌های ترکمنی سروده‌هایی است که درمصراع اول آن کلمه‌ی الله و یا کلمه‌ی "آللای"(allay) که تغییریافته‌ی "الله" است تکرار می‌شود. هر بند هودی چهار مصراع هفت هجایی دارد و اغلب مصراع اول و دوم و چهارم هم‌قافیه‌اند. (گونه‌های مختلف ادبیات شفاهی مردم ترکمن، یوسف قوجق)

    در سیستان نیز لالایی‌ها بسیار تحت‌تأثیر شروه‌ها هستند. در کردستان ترانه‌یی باستانی وجود دارد به نام هوره(hora) این ترانه ویژه‌ی ستایش اهورامزدا بوده است. و کردها آن را هنگام مرگ عزیزی یا در ستایش یزدان یا پیشامدی ناگوار می‌خواندند. واژه‌ی هوره از آهوره گرفته شده است. با پیدایش تصوف در کردستان، درویشان قدریه هوره را با جذبه و گریه و مویه می‌خوانند که به آن سوز(soz) گفته می‌شود. کُرد هوره‌خان غمگنانه آواز سرمی‌دهد. لالایی‌های مادران نیز از آواز هوره گرفته شده است.(پژوهشی پیرامون ترانه‌ی باستانی هوره، فاروق صفی‌زاده)

    لالایی‌ها لطیف‌ترین جلوه‌ی میراث معنوی است(ناصر فکوهی، انسان‌شناسی و فرهنگ) در مجموع لالایی را می‌توان نخستین تراوش‌های روحی انسان و ابتدایی‌ترین مرحله‌ی پیوند شعر وموسیقی برشمرد.
    کودکان با لالایی‌ها کم‌کم معیارهای ارزشی درست اندیشیدن و درست عمل‌کردن را مطابق با هنجارهای فرهنگی جامعه‌ی خود می‌آموزند. (علی بلوک‌باشی، فرهنگ‌عامه)

    باید درنظرداشت در جوامع غیرسنتی که ساخت و نظامی پیچیده دارند مردم به گروه‌ها، قشرها و طبقات گوناگون تقسیم می‌شوند و دیگر خانواده آن کارکرد معمول در روستا و جوامع سنتی را ندارد. این‌جا گروه‌ها و نهادهای دیگری وظیفه‌ی ارتباط با فرزند و آگاهی‌بخشی به او را برعهده می‌گیرد.




  20. 3 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th October 2012, 09:12 PM
  2. خبر: نمایش تماشایی فوران آتشفشان زیردریایی از ایستگاه فضایی
    توسط طلیعه طلا در انجمن اخبار هوا فضا
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2012, 04:54 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th March 2010, 10:04 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th December 2009, 03:40 PM
  5. خبر: صد و نوزدهمین راهپیمایی فضایی از ایستگاه فضایی بین المللی
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار هوا فضا
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 25th December 2008, 09:20 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •