نسرین و محمد دو سال است که با هم ازدواج کرده اند. نسرین از همان روزهای اول بابت خیلی چیزها غر میزد و گله و شکایت می کرد. شکایت های او حتی بعد از
اتفاقات ساده رخ میداد محمد هم بابت این موضوع خیلی ناراحت بود اما هر چه زمان جلوتر می رفت شکایت های نسرین بیشتر می شد او از زمین و زمان گله داشت
و انگار غر زدن برایش عادت شده بود تا اینکه محمد تصمیم گرفت برای این مشکل چاره ای بیندیشد
پاسخ اول
محمد تصمیم گرفت هر بار که نسرین از چیزی گله کرد شروع به صحبت کردن با او کند و با لحنی آرام به او توضیح دهد که کارش اشتباه است و در واقع هر بار که غر
غر های نسرین شروع میشد موقعیتی پیش می آمد که او بیش از اندازه به همسرش مهربانی کند و بیش از موقعیتهای دیگر او را تحویل بگیرد.
پاسخ دوم
محمد تصمیم گرفت از این به بعد اهمیتی به گله و شکایت های همسرش ندهد و در عوض هر گاه که از گله گذاری خبری نبود به او توجه کند و با لحن مهربان تری با
او صحبت کند و حرفهایی را که همسرش همیشه عاشق شنیدنش بود به او بگوید . در واقع هر بار که نسرین شکایتی میکرد همسرش ساده از کنارش می گذشت و
هر بار که شکایت نمی کرد توجه فراوانی به او نشان میداد.
(( عکس العمل های خوب و مثبت را بلافاصله بعد از رفتار مثبت دیگران نشان دهیم ، نه بعد از رفتار منفی ))
علاقه مندی ها (Bookmarks)