آیت‌الله کاشانی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، خطاب به گروهی که درباره‌ مرجع بعد از آیت‌الله بروجردی از وی سؤال کرده بودند، چنین پاسخ داده بود: «بروید سراغ حاج‌آقا روح‌الله»
به گزارش فارس، امام خمینی و آیت‌الله کاشانی معاصر هم بودند و اختلاف سن آن‌ها حدود هجده سال بود. زمینه‌ها و مؤلفه‌های متعددی وجود داشت که سبب نزدیک شدن افق دیدگاه این دو بزرگوار شده بود. از جمله اینکه رویکرد همسان سیاسی و نگرش مشابه مبارزاتی داشتند.

در دوره‌ای که آخوند سیاسی به‌مثابه‌ نوعی فحش تلقی می‌شد، هر دو معتقد به اسلام سیاسی و حضور روحانیت در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بودند و دیدگاه تفکیک دین از سیاست را نگرشی استعماری می‌دانستند.

*امام خمینی و آیت‌الله کاشانی نقش مشترکی را برای روحانیون قائل بودند

امام خمینی و آیت‌الله کاشانی بر این باور بودند که روحانی باید در عرصه‌ داخلی با مظاهر بی‌عدالتی و ظلم، انحرافات و مفاسد و در عرصه‌ خارجی نیز با متجاوزین و استعمارگران مبارزه کند. آیت‌الله کاشانی عمیقاً بر این باور بودند که روحانی باید در سیاست دخالت کند و اساساً دخالت در سیاست از ویژگی‌های بارز یک روحانی متعهد و اصیل است. امام خمینی ضمن تأیید و تأکید بر این مطلب، به‌طور جد، عامل و مروج آن نیز بود. امام خمینی با ستودن دیدگاه آیت‌الله کاشانی، بر لزوم دخالت و حضور روحانیت در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی تأکید می‌کند.

*امام خمینی و آیت‌الله کاشانی هرزگاهی با هم گفت‌و‌گو می‌کردند

مجموعه‌ این دلایل و زمینه‌ها موجب شده بود تا روابط امام خمینی و آیت‌الله کاشانی بیش از پیش نزدیک و صمیمانه گردد. امام خمینی هرگاه به تهران می‌آمد، با آیت‌الله کاشانی دیدار و در امور مختلف سیاسی و اجتماعی با ایشان گفت‌وگو و هم‌فکری می‌کرد.

تا اینکه تلاش‌های برخی از افراد، جریانات و نشریات مزدور دربار و انگلیس علیه آیت‌الله کاشانی با هدف انزوای ایشان به‌طور اخص و روحانیت به‌طور اعم شدت یافت. آن‌ها با ایراد توهین و افترا علیه ایشان و روحانیت، نوعی جنگ روانی را به راه انداخته بودند. امام خمینی همواره از این دوره به تلخی یاد می‌کردند و آن ایام را سخت‌ترین دوران حیات آیت‌الله کاشانی می‌دانستند و می‌فرمودند:

«ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی از جوانی در نجف یک روحانی مبارز بود و با استعمار انگلیس مبارزه می‌کرد. به ایران هم که وارد شد، تمام زندگی‌اش صرف همین معنا شد. من از نزدیک ایشان را می‌شناختم. او برای اسلام کار می‌کرد. از میرزای شیرازی تا آقای کاشانی برای اسلام کار کردند، تمام علمایی که در خلال مشروطیت بودند، برای اسلام کار کردند. با این حال، این‌ها [ملی‌گراها و غرب‌زده‌ها] به ایشان بد گفتند.

درباره‌ آیت‌الله کاشانی آن‌طور جوسازی کردند. من خودم در مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد به آن مجلس. مجلس روضه بود، هیچ‌کس پا نشد برای آقای کاشانی جا بدهد. من پا شدم و یکی از علمای تهران هم پا شد. من به آیت‌الله کاشانی جا دادم. این‌جور درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر نمی‌توانست از منزلش بیرون بیاید. در یک اتاقی محبوس بود. در منزل خودش محبوس بود و نمی‌توانست بیرون بیاید.»

در آن زمان که آیت‌الله کاشانی در اثر جوسازی‌ها و جنگ روانی دشمنان، حتی خروج از خانه نیز برایش مشکل بود و به تعبیر امام خمینی، در محافل روضه نیز جایی برایش نبود، با این حال، «امام خمینی شجاعانه در محافل مختلف و به‌طور آشکار، از آیت‌الله کاشانی حمایت می‌کرد و سخنانی در تجلیل و تأیید وی به زبان می‌آورد.»



*امام برخلاف معمول برای آیت‌الله کاشانی مراسم ختم برگزار کرد

بالاتر از این، امام خمینی برخلاف رویه و عادت خویش، بعد از رحلت آیت‌الله کاشانی، مجلس ختم مفصلی برای آیت‌الله کاشانی برگزار کرد.در آن زمان، این موضوع برای بسیاری از افراد تعجب‌انگیز بود، زیرا امام کمتر برای کسی مجلس برگزار می‌کرد تا مبادا شبهه‌ تلاش برای مرجعیت طرح شود.



*آیت‌الله کاشانی امام خمینی را می‌ستود

آیت‌الله کاشانی هم به امام خمینی علاقه‌ی فراوان داشت و برجستگی‌ها و ویژگی‌های امام خمینی را می‌ستود. «در آن زمان که آیت‌الله کاشانی در بستر بیماری افتاده بود، امام خمینی به عیادت ایشان رفت. بعد از آنکه امام در کنار تخت آیت‌الله کاشانی نشست، پس از احوال‌پرسی، دست ایشان را دست گرفت و برای شفایشان دعا کرد.



در این هنگام، آیت‌الله کاشانی در حضور جمعی که به عیادتش رفته بودند، امام خمینی را مخاطب قرار داد و گفت: همه می‌دانید که من اهل تملق نیستم. به جدم قسم شما خیرالموجودین و امید ملت هستید. شما را در بین مراجع، از همه بهتر می‌دانم و این اعتقاد من است.»



*آیت‌الله خواستار مرجعیت امام بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی شد

همچنین آیت‌الله کاشانی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، خطاب به گروهی که درباره‌ مرجع بعد از آیت‌الله بروجردی از وی سؤال کرده بودند، چنین پاسخ داده بود: «بروید سراغ حاج‌آقا روح‌الله.» برای فهم بیشتر دیدگاه امام خمینی در خصوص آیت‌الله کاشانی، می‌بایست رویکرد کلان امام خمینی نسبت به تاریخ معاصر ایران را درک کرد. ایشان در خصوص مبارزات آیت‌الله کاشانی، ابتدا به سابقه‌‌ تاریخی مجاهدت‌های علمای بزرگ اشاره می‌کنند و سپس به خیانت‌های برخی افراد و جریانات مشکوک و غرب‌زده برای استقرار و حاکمیت فرهنگ غربی به جای فرهنگ اسلامی اشاره می‌کنند.

در این رویکرد، ابتدا تلاش‌ها و مبارزات علمای بزرگی همچون میرزای شیرازی و معاندت‌های استعمارگران غربی و عناصر غرب‌گرای داخلی آن‌ها در مقابل آن مجاهدت‌ها مطرح می‌شود که طی آن، پس از انعقاد قرارداد رژی میان ایران و تالبوت به نمایندگی از انگلیس، سلطه و انحصار بر بازار تنباکوی ایران به مدت بیش از پنجاه سال به انگلیس واگذار شد.

مرحوم میرزای شیرازی در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی مردم، علیه این قرارداد استعماری به مبارزه برخاست و با رهبری سایر علما و مراجع و با حضور گسترده‌ی مردم، این قرارداد لغو شد و جنبش ضداستعماری ملت ایران به پیروزی رسید. در بخش دوم رویکرد امام خمینی، مبارزات شیخ فضل‌الله نوری محوریت دارد.



آنجا که تلاش عناصر غرب‌زده برای رسوخ در بدنه‌ نهضت مشروطه برای تغییر ماهیت و انحراف آن مشاهده شد، این مجاهد نستوه با شعار «مشروطه‌ی مشروعه» به میدان مبارزه و مخالفت وارد شد و علیه جریان غرب‌گرا، که در ادوار بعدی ذیل عناوینی همچون جبهه‌ ملی، نهضت آزادی و گروه‌های ملی-مذهبی نمود یافتند، به مخالفت برخاست. در دیدگاه امام خمینی؛، مجاهدت‌های آیت‌الله کاشانی اولاً بر مبنای قوانین مترقی اسلام بود، ثانیاً در تداوم مسیر حرکت میرزای شیرازی و شیخ فضل‌الله نوری بود و ثالثاً این حرکت از آغار تاکنون مورد مخالفت ایادی و عناصر غرب‌گرای استعمار در قالب حرکت‌های به‌ظاهر ملی و در اصل غربی قرار گرفته است.

امام خمینی در خصوص وسعت و دامنه‌ مبارزات آیت‌الله کاشانی می‌فرماید: «آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار در آن وقت البته مبارزه با انگلستان بود. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‌شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‌شناختم... بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می‌آورد، این حتمی است و همین‌طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی.»



آنچه در خصوص مبارزات آیت‌الله کاشانی مهم است این است که آرمان‌ها و اندیشه‌های ایشان باقی ماند. هدف از مبارزات آیت‌الله کاشانی، قطع سلطه‌ قدرت‌های امپریالیستی و آزادی استبداد و وابستگی بود که در ادامه‌ این نهضت، این اهداف در مراحل بعدی و در پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد.



حضرت امام خمینی در قبل و بعد از تلاش برخی عناصر غرب‌گرا، برای انزوای آیت‌الله کاشانی به حرکت ضداسلامی جبهه‌ ملی پس از پیروزی انقلاب و در مخالفت با لایحه‌ قصاص و اعلام راهپیمایی علیه حکم ضروری قرآن اشاره می‌کنند و به این واقعیت تصریح می‌کنند که ملی‌گرایان امروز همان ملی‌گرایان دیروز هستند و جریان مرموز غرب‌گرایی، که دیروز و امروز با انتساب خود به مردم و حکومت ملی، پنجه در چهره‌ مقدس اسلام انداخته است، با استعمار خارجی، در تقابل با دین حق و عداوت با قوانین الهی و تلاش مخرب برای جلوگیری از تحقق حکومت اسلامی در ایران دارای خط‌مشی واحد است.

آنچه در خصوص مبارزات آیت‌الله کاشانی مهم است این است که آرمان‌ها و اندیشه‌های ایشان باقی ماند. هدف از مبارزات آیت‌الله کاشانی، قطع سلطه‌ قدرت‌های امپریالیستی و آزادی استبداد و وابستگی بود که در ادامه‌‌ این نهضت، این اهداف در مراحل بعدی و در پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد. آیت‌الله کاشانی در زمانی وارد مبارزه شد که فضای حاکم بر روحانیت، یک فضای ضدسیاسی بود.



قدرت تبلیغاتی رضاشاهی، از روزنامه‌نگاران تا روشن‌فکران، این فکر را به جامعه القا کرده بود که دین از سیاست جداست و روحانیت نباید در سیاست دخالت کند و به‌عبارتی، سیاست برای روحانیت یک ضدارزش تلقی می‌شد. آیت‌الله کاشانی با رفتار سیاسی و تأکید بر اسلام سیاسی و لزوم دخالت روحانیت در سیاست، خیل عظیمی از روحانیون را وارد سیاست کرد؛ تا جایی که روزنامه‌ها به طنز می‌نوشتند: «ایران با کمبود روضه‌خوان روبه‌رو شده [است].» بخش اعظمی از روحانیت، چنان به آیت‌الله کاشانی گره خورده بودند که بنا بر گزارش مأمور ویژه، «بازاری‌ها و مردم بی‌طرف، شکست کاشانی را شکست روحانیت تحلیل می‌کردند.»



15 خرداد 1342 گزارش داد که «گردانندگان اصلی تظاهرات از طرفداران سابق آیت‌الله کاشانی هستند.»

گرچه آیت‌الله کاشانی در این نهضت عمرش را نهاد، ولی نام و یاد او الهام‌بخش مبارزانی شد که دل در گرو حاکمیت اسلام داشتند.