افسانه الکساندر مقدونی از تاریخ ایران باید پاک شود

طوفان در تاریخ ( 3 )
در سال های 1330 الی 1340 خورشیدی ، استاد ذبیح بهروز نویسنده و پژوهشگر تاریخ – نظریه ای را مطرح ساخت در مورد (( مهر پیامبر )) یا مسیحا . و با ذکر اسناد و مدارک تاریخی نشان داد که مسیح ، بدلی است از مهر و آئین مسیحیت برگرفته از آئین مهر است .طرح چنین نظریه ای ، روحی تازه در کالبد مرده تاریخ نگار می دمد. جریانی که ذبیح بهروز ایجاد کرد ، متنج به مسائلی شد که در هزار توی تاریخ پنهان مانده بود . ذبیح بهروز ماجرای اسکندر مقدونی ( الکساندر ) و حمله او به ایران را نیز از جعلیات عصر بیزانس اروپا دانست . همان زمان که آئین مهر توسط کشیشیان مسیحی ربوده و بنام مسیحیت جعل می شد . بهروز بر این عقیده بود که افسانه الکساندر مقدونی به این دلیل توسط غربیان آفریده شد تا سرپوشی باشد بر تصرف آئین مهر توسط مسیحیت .این دو جریان بزرگ می توانست تاریخ جهان را دستخوش دگر گونی عظیمی سازد و خواهید دید که تاریخ جهان در چنین مسیری قرار گرفته است . نهالی که بهروز کاشت به دلیل جهالت ، نافهمی و تعصب کورکورانه نسبت به تاریخ نگاری غربیان – خیلی دیر به بار نشست . اگر خود خواهی فرد گرایانه و چسبیدن به منافع فردی وجود نداشت – با توجه به شرایط کاملا مهیا در سال های قبل از انقلاب ، ما شاهد دگرگونی های بنیادی در تاریخ ایران و جهان می شویم که متاسفانه جهالت و خود خواهی هایی که خاص ایرانیان است ، سبب گردید این دو جریان فکری تا زمان ما – با حرکتی کاملا بطئی پیش برود . در شرایط کنونی که کمترین حمایت و کمکی در میان نیست ، پرداختن به آن دشوار است . البته ما پیروز این مبارزه خواهیم بود اما به قیمت از دست دادن فرصت های طلایی در طی 40 سال اخیر و همین طور از دست دادن بزرگانی که آگاهی های تاریخی آنان می توانست در این مبارزه پیروزی ما را سرعت بخشد .در سلسله مقالات طوفان در تاریخ که برای آگاهی ایرانیان میهن پرست تقدیم می شود ، تمام دانسته ها ، نکته ها و گفته ها برای اطلاع از چند و چون این جریان عظیم تاریخی شرح داده خواهد شد .نظریات ذبیح بهروز دو گروه را رو در روی هم قرار داد . موافقان و مخالفان او . مخالفان همان کسانی بودند که به تاریخ نگارانی چون ویل دورانت ، آلفرد فن گوتشمید ، هرتسفلد ، هرودوت و امثال آنها چسبیده و جزء نظریات آنان ، نظر دیگری را نمی پذیرند و حتی خود مفسر این تاریخ نگاران بودند و هنوز هم هستند که با شرح و توضیح و گشاده گویی ، مدام بر حجم کتابهای تاریخی جعلی افزودند . واضح است که هر بانگ مخالف را به دلیل تعصب و جهالت مورد حمله قرار می دادند . نظریه های ذبیح بهروز و هم فکران او نیز مورد حمله واقع شدند .عجیب است همیشه در طول تاریخ شاهد بودیم کسانی که آب به آسیاب دشمن می ریزند از ابزار و وسایل بهتری نسبت به میهن پرستان برخوردار بوده و هستند .مثلا روزنامه ها ، کتابها ، رادیو و تلویزیون را به راحتی در اختیار داشته و از این بنگاه ها – به شرح و تفسیر ترهات خود می پردازند ولی گروه مقابی چنین فرصتی را نداشته و هنوز هم ندارد . (( تا این زمان که چنین بوده )) بعنوان مثال در طول 20 سال گذشته در رادیو و تلویزیون ایران بطور مرتب در مورد حمله اسکندر مقدونی (( الکساندر )) به ایران برنامه های مختلفی پخش شده است اما هرگز به ما این فرصت داده نشد تا این ماجرا را از منظری دیگر برای ایرانیان بازگوکنیم .به موضوع اصلی بر گردم . در حالی که مخالفان نظریه بهروز همچنان بر دروغ نوشته های غربیان در کتابهای ریز و درشت پا فشاری می کردند که همین است و جز این نیست ، گروه موافق نظریه بهروز توانستند با سر نخ هایی که از اسناد و مدارک پراکنده شده توسط بهروز ، بدست آورده بودند خود پژوهشهای سترگی به انجام رسانند . ذبیح بهروز با آگاهی و اطلاعاتی که داشت ، آنچه برای ما باقی نهاد (( پیرامون جریان الکساندر مقدونی )) اندک بود .ذبیح بهروز با توجه به آگاهی های فراوانش در بسیاری موارد مسائل مهم را در حد چند جمله مطرح می سازد ، در حالی که می توانست مفصل و دقیق آنها را شرح دهد و کار پژوهشگران بعدی را سرعت بخشد .بعنوان مثال در مقدمه اصلان غفاری بنام (( سکندر و دارا )) از الکساندر هرومیک نام می برد که بر ضد دین زرتشت قیام کرده و لقب گجسته به او داده شده است .ذکر منابع ، توضیح و شرح بیشتر او مسلما ما را زودتر به سر منزل مقصود می رساند – نه آنکه 30 الی 40 سال باید بگذرد تا ما به موقعیت کنونی دست یابیم .به هر حال ما سپاس گزار این مرد بزرگ هستیم که با استنباط هوشمندانه خود – راه را برای دست یابی به تاریخ حقیقی ایران گشوده اند و افسانه شکست ناپذیر اسکندر مقدونی (( الکساندر )) فروریخت و ایرانیان چشم اندازی تازه از تاریخ نیاکان خویش را دیدند که تا این لحظه در زیر پرده فریب و دروغ پنهان مانده بود .20 مهر ماه 12769 ایرانی