دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: این داستان شاید تلنگری باشد برای همۀ ما انسانها که فراموش کرده ایم خدا همیشه منتظر ماست...

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق
    نوشته ها
    2,331
    ارسال تشکر
    3,479
    دریافت تشکر: 13,703
    قدرت امتیاز دهی
    17043
    Array
    soham 313's: خواهش

    پیش فرض این داستان شاید تلنگری باشد برای همۀ ما انسانها که فراموش کرده ایم خدا همیشه منتظر ماست...


    این داستان شاید تلنگری باشد برای همۀ ما انسانها که فراموش کرده ایم خدا همیشه منتظر ماست...:

    «از طـــرف دوسـت تـو، خـــــــدا»

    امروز صبح كه از خواب بيدار شدى، نگاهت مى‌كردم و اميدوار بودم كه با من حرف بزنى، حتى چند كلمه؛ نظرم را بپرسى يا ...براى اتفاق خوبى كه ديروز در زندگى‌ات افتاد، از من تشكر كنى؛ اما متوجه شدم كه خيلى مشغولى، مشغول انتخاب لباسى كه مى‌خواستى بپوشى. وقتى داشتى اين‌طرف و آن‌طرف مى‌دويدى تا حاضر شوى، فكر مى‌كردم چند دقيقه‌اى وقت دارى كه بايستى و به من بگويى: «سلام»؛ اما تو خيلى مشغول بودى.

    يك‌بار مجبور شدى منتظر بشوى و براى مدت يك ربع، كارى جز آنكه روى يك صندلى بنشينى نداشتى. بعد ديدمت كه از جا پريدى، خيال كردم مى‌خواهى با من صحبت كنى؛ اما به طرف تلفن دويدى و در عوض به دوستت تلفن كردى تا از آخرين شايعات باخبر شوى... تمام روز با صبورى منتظر بودم. با آن همه كارهاى مختلف، گمان مى‌كنم كه اصلا وقت نداشتى با من حرف بزنى.

    متوجه شدم قبل از ناهار، هى دور و برت را نگاه مى‌كنى، شايد چون خجالت مى‌كشيدى كه با من حرف بزنى، سرت را به سوى من خم نكردى.

    تو به خانه رفتى و به نظر مى‌رسيد كه هنوز خيلى كارها براى انجام دادن دارى... بعد از انجام دادن چند كار، تلويزيون را روشن كردى. نمى‌دانم تلويزيون را دوست دارى يا نه؟ در آن چيزهاى زيادى نشان مى‌دهند و تو هر روز مدت زيادى از روزت را جلوى آن مى‌گذرانى، در حالى كه درباره هيچ چيز فكر نمى‌كنى و فقط از برنامه‌هايش لذت مى‌برى. باز هم صبورانه انتظارت را كشيدم و تو در حالى كه تلويزيون را نگاه مى‌كردى، شام خوردى؛ و باز هم با من صحبت نكردى.

    موقع خواب... فكر مى‌كنم خيلى خسته بودى. بعد از آنكه به اعضاى خانواده‌ات شب‌بخير گفتى، به رختخواب رفتى و فورآ به خواب رفتى. اشكالى ندارد. «احتمالا متوجه نشدى كه من هميشه در كنارت و براى كمك به تو آماده‌ام. من صبورم، بيش از آنچه تو فكرش را مى‌كنى. حتى دلم مى‌خواهد يادت بدهم كه تو، چطور با ديگران صبور باشى. من آنقدر دوستت دارم كه هر روز منتظرت هستم... منتظر يك سر تكان دادن، دعا، فكر و يا گوشه‌اى از قلبت كه متشكر باشد!»

    خيلى سخت است كه يك مكالمه يك‌طرفه داشته باشى. خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پُر از عشق تو... به اميد آنكه شايد كمى هم به من وقت بدهى.

    از طرف دوست و دوستدار تو، خدا

    ---
    دوست دارم افكار خدا را بدانم، بقيه چيزها جزئيات هستند. / آلبرت اينشتين

    ---
    برگرفته از جلد اوّل کتاب زیبا و با احساس «تــو، تــــویی؟!» / داستانهای کوتاه و شگفت انگیز
    ویرایش توسط soham 313 : 28th January 2014 در ساعت 11:07 AM
    دانلود کلیپ تامل برانگیز
    لطفا این کلیپ را تماشا کنید و به توصیه هایش عمل نمایید

  2. 3 کاربر از پست مفید soham 313 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 06:08 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th May 2011, 12:32 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th September 2010, 07:25 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st March 2010, 03:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •