دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 52

موضوع: نوروزنامه خیام نیشابوری

  1. #21
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکايت

    شنيدم که روزی هرمز، پدر خسرو، (به) يکی خويد زار جو بگذشت.

    خويد را آب داده بودند و آب از کشت زار بيرون می آمد و راه می گرفت. و ماه فروردين بود.

    فرمود که آن آب از جو بيرون می آيد يک کوزه پر کردند تا بخورد، و گفت جو دانه ای مبارک است و خويدش خويدی خجسته.

    و آب که بر وی گذرد و از وی بيرون آيد ماندگی را کم کند و خستگی معده بر دارد، و ايمن بود تا سال ديگر که جو رسد از رنج تشنگی و بيماری.

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  2. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  3. #22
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکایت


    روزی به شمس الملوک قابوس و شمگير برداشتند که مردی به درگاه آمده است و اسپی برهنه آورده و می گويد که بکشت خويش اندر بگرفته ام.

    پرسيد که جو بود يا گندم. گفت جو. بفرمود تا خداوند اسپ را بياوردند.

    و چندانک قيمت جو بود. به وقت رسيدگی تاوان بستد. و به خداوند زمين داد و گفت :خداوند زمين را بگويند که دهقانان چون خواهند که جو نيکو آيد بدين وقت باسپان دهند.

    و ما اين تاوان مرداب را بستديم تا خداوند اسپ را نگه دارند تا بکشت کسان اندر نيايد، که جو توشه پيغامبران است و توشه پارسا مردمان که دين بديشان درست شود

    و توشه چهارپايان و ستوران که ملک برايشان به پای بود.

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  4. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  5. #23
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری

    حکایت



    چنين گويند که آدم عليه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد.

    ايزد تعالی گندم غذای او کرد، هر چند از وی می خورد سيری نيافت.

    به ايزد تعالی بناليد، جو بفرستاد تا از ان نان کرد و بخورد و به سيری رسيد.

    آنگه وی را به فال داشتی که او را ديدی سبز و تازه.

    و از انگه باز اندر ميان ملوک عجم بماند که هر سال جو به نوروز بخواستندی از بهر منفعت و مبارکی که در اوست.


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  6. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  7. #24
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری



    ياد کردن شمشير و آنچه واجب آيد درباره او

    شمشير پاسبان ملک است، و نگاهبان ملت. و تا وی نبود هيچ ملک راست نايستد. چه حدهای سياست به وی توان نگاه داشت.

    و نخستين گوهری که از کان بيرون آوردند آهن بود، زيرا که بايسته ترين آلتی مر خلق را او بود. و نخست کس که از وی سلاح ساخت جمشيد بود.

    و همه سلاح با حشمت است و بايسته، وليکن هيچ از شمشير با حشمت تر و بايسته تر نيست، که وی ماننده آتش است با شعاع و ذوحدين.

    و زيرکان گفته اند که جهان بی آهن چون مردی جوانست بی ذکر که از او هيچ تناسل نيايد.

    و چون از روی خرد بنگرند مصالح جهان همه زير بيم و اوميداست، و بيم و اوميد به شمشير باز بسته است، چه يکی به اهن بکوشد تا اميدش بر آيد،

    و يکی از آهن بگريزد تا بيمش نگهبان او شود.

    و تاج بر سر ملوک که می ايستد به اهن می ايستد. و گنجشان که پر می شود به اهن می شود. و ايزد تعالی منفعت همه گوهرها به ارايش مردم باز بست

    مگر منفعت آهن که جميع صنايع را به کاراست، و جهان آراسته و آبادان بدوست.

    و از مرتبت شمشير بهترين آن است که پيغامبر عليه السلام را آلت فتح شمشير دادند چنانک فرمود بعثت بالسيف، و مر او را بتورات رب المللحمه صاحب السيف خوانده اند.

    و اين آلت که مرتبت می گيرد بدان است که وی آلت شجاعت است که بزرگترين فضيلتی بود اندر مردم و اندر حيوان ديگر. و حد اين شجاعت که نهاده اند:

    هی قوه غضبيه تستعلی بها النفس علی من يعاديها، معنيش چنان است که وی نيرويی است خشمی که نفس بدوی برتری جويد برانک با وی دشمنی سازد.

    و چنين گفته اند که فضيلت شجاعت طبيعی بود نه اکتسابی وليکن به اکتساب آرايش پذيرد. و مر شجاعت را خانه جگر نهاده اند که خانه خونست.

    و ازين سبب مرد شجاع بر خون ريختن دليرتر بود، چه شجاعت به خون نيرو گيرد چون چراغ به روغن.

    و چنين گفته اند که فاعل شجاعت قوت حيوانی دل است و منفعل وی قوت طبيعی جگر، که ازاين هر دو چون حاجت آيد فضيلت شجاعت پديد آيد،

    چون آتشی کز ميان سنگ و پولاد بجهد، سوخته بايد تا به وی اندر آويزد. و چنان نهاده اند که چون جرم دل قوی بود و جرم جگر ضعيف خداوندش را اول جنگ با دليری و حريصی بود

    و آخر با کاهلی و سستی. و چون جرم دل ضعيف بود و جرم جگر قوی، خداوندش را به اول جنگ با کاهلی و سستی بود و به اخر به تيزی و حريصی بود.

    و مثال بايستگی(شجاعت بايستگی)قوت هاضم نهاده اند اندر معده و جگر. و گفته اند همچنانک ضعيفی اين قوت عيش بر مردم ناخوش و بی مزه دارد

    (ضعيفی نيروی شجاعت نيز عيش بر مردم ناخوش و بی مزه دارد)، چه پيوسته ترسان بود و از هر چيزی گريزان.

    و مر شجاعت را براين مثال صورت کرده اند چو نخجيری با قوت، سر او چون سرشيری که آهن می خايد، پای وی چون پای پيلی که سنگ می کوبد،

    و دم وی چون سر اژدهایی که آتش می دمد.

    و گفته اند مرد شجاع چنان بايد که به اول جنگ چون شير باشد به دليری و روی نهادن، و به ميانه جنگ چون پيل باشد به صبر کردن و نيرو آوردن و به هيبت بودن،

    و به اخر جنگ چون اژدها باشد به خشم گرفتن و رنج برداشتن و گرم کشتن.

    ......



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  8. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  9. #25
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری



    ...اکنون انواع اين شجاعت که ياد کرده شد آلت او شمشيراست، و آن چهارده گونه است:

    يکی يمانی، دوم هندی، سوم قلعی، چهارم سليمانی، پنجم نصيبی، ششم مريخی، هفتم سلمانی، هشتم مولد، نهم بحری، دهم دمشقی، يازدهم مصری، دوازدهم حنيفی،

    سيزدهم نرم آهن، چهاردهم قراجوری. و باز اين نوع به ديگر انواع بگردد که گر همه ياد کنيم دراز گردد.

    از يمانی يک نوع آن بود که گوهر وی هموار بود به يک اندازه و سبز بود و متن او به سرخی زند و نزديک دنبال نشان های سپيد دارد از پس يکديگر مانند سيم، آن را کلاغی خوانند.

    و ديگر نوع مشطب، و اين مشطب چهارگونه بود با چهار جو. يکی آنک نشان جوب ها ژرف نبود و گوهر وی مانند پای های مورچه بود زبانه زنان.

    و ديگر آتک نشان های جوی ژرف باشد و گوهر او گرد نمايد چون مرواريد، آن را لؤلؤ خوانند. و سه ديگر چنانک جوی چهارسوی بود و گوهر آن زمان نمايد که کژداری.

    و چهارم آنک ساده باشد و اندک مايه اثر جو دارد و درازی او سه به دست و چهارانگشت بود و چهار انگشت پهنا دارد و گوهر وی به سياهی زند، آن را بوستانی خوانند.

    و ديگر بود ساده سه به دست و نيم درازی او و چهارانگشت پهنا وزن او دو من و نيم ياسه من کم ده ستير.

    و يکی گوهرست که ارسططاليس ساخته است مر تيغ ها را از بهر اسکندر، آن نيز ياد کنيم چه سخن بديع است.

    ارسططاليس چنين فرموده است که يک جزو منغيسيا ببايد گرفت با يک جز و به صد و يک جزو زنگار. آنگه هر مه را خرد بسايد و با يکديگر بياميزد آنگه يک من آهن نرم بياورد

    و پيوسته اندر کند و ازين دارو دوانزده اوقيه برافگند و به اتش برد تا بگدازد و به بوته اندر بگردد. پس جزوی حرمل و جزوی مازو و جزوی بلوط و جزوی صدف و هم چندهمه ذراريح گيرد

    و خرد بسايد و بر هم آميزد، و دو اوقيه بر من آهن افگند و بدمد تا همه يکی شود و آهن اين داروها را بخورد. آنگه سرد بايد کردن و از وی تيغ ها زدن، تيغ های پاکيزه باشد.

    و به سلاحنامه بهرام اندر چنين گفته است که چون تيغ از نيام برکشند و از وی ناله آيد علامت خون ريختن بود،

    و چون تيغ خود از نيام برآيد علامت جنگ، و چون تيغ برهنه پيش کودک هفت روزه بنهند آن کودک دلاور برآيد.

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  10. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  11. #26
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    ياد کردن تير و کمان و آنچه واجب بود درباره ايشان

    تير و کمان سلاحی بايسته است، و مر آن را کار بستن ادبی نيکوست. و پيغامبر عليه السلام فرموده است: عامواصبيانکم الرمايه و السباحه،

    گفت بياموزيد فرزندان را تيراندازی و شنا. و نخست کس که تير و کمان ساخت گيومرت بود. و کمان وی بدان روزگار چوبين بود بی استخوان، يکپاره چون درونه حلاجان،

    و تير وی گلگين با سه پر، و پيکان استخوان.

    پس چون آرش و هادان بيامد به روزگار منوچهر کمان را به پنج پاره کرد هم از چوب و هم از نی، و به سريشم بهم استوار کرد، و پيکان آهن کرد.

    پس تيراندازی به بهرام گور رسيد. بهرام کمان را با استخوان بار کرد و بر تير چهار پر نهاد، و کمان را توز پوشيد، و مر صورت کمان را از صورت بخش های فلک برداشته اند.

    هر چه خداوندان علم بخشهای دايره فلک را قسی خوانده اند يعنی کمان های. و اين خط ها که از کرانه هر بخشی تا ديگر کرانه خيزد به راستی آن را اوتار خوانند يعنی زه ها.

    و اين خط ها که از ميان دايره فلک برآيد و بر ميانه اين بخش بگذرد بر پهنای وی آن را سهام خوانده اند يعني تيرها.

    و چنين گفته اند که هر نيک و بدی که از تاثير کواکب سياره بر زمين آيد، به تقدير و ارادت باری تعالی، و به شخصی پيوندد، بدين اوتار و قسی گذرد.

    چنان چون پديدست اندر دست تيرانداز که هر آفتی که به شکار وی رسد از تير وی رسد که به زه و کمان وی گذرد،

    و به يک روی کمان بر صورت مردم نگاشته است از رگ و پی و استخوان و پوست و گوشت. و زه وی چون جان وی (بود) که بوی زنده بود،

    چه کمان تا با زه است زنده است با جان که از هنرمند بيابد.

    و چون به حقيقت نگاه کنی کمان سينه و دست مردم است: يکی دست باز کشد و پشت دست باز خماند، سينه چون قبضه گاه، و بازو و ساعد دو خانه، و دو دست دو گوشه،

    و وزن کمان بلندترين ششصد من نهاده اند و مر آن را کشکنجير خوانده اند. و آن مرقلعها را بود، و فروترين يک من بود و مر آن را بهر کودکان خرد سازند،

    و هر چه از چهارصد من تا دويست و پنجاه من چرخ بود. و هر چه از دويست و پنجاه من فرود آيد تا به صد من نيم چرخ بود. و هر چه از صدمن فرود آيد تا به شصت من از کمان بلند بود.

    و اما مقدار قوه هر کمان که باشد از برتر تا فروتر همه بر يک درجه فلک نهاده اند هر درجی شصت دقيقه، و آغاز آرد از دو گروهه چنانک در گوشه کمان است تا فسانگاه زه.

    و باز به تضعيف بر رفته اند تا به شانزده. هر خانه ای به سه بخش. و مر قبضه را چون مرکز نهاده اند که از جای نجنبد، و گوش ها و خانها به وی به پای بود.

    اکنون بدين بخشی که فرود از گوشه بود قوت دو چندان بود که به گوشه، و بدوسک فرود از وی بود و عدد وی چهارده است و شانزده سی و سک نيمه و سی ديگر نيم جمله هزار و شصت بود.

    و دو خانه کمان به شش(بخش)کرد، از بهر آنک صورت کمان چون نيم دايره است و نيمه داير فلک به شش برج قسمت پذيرد. و همچنانک انواع کمان هرچ مر او را نام چرخ است

    سه است بلندست و پست و ميانه همچنين انواع تير وی سه است دراز و کوتاه و ميانه، دراز پانزده قبضه، ميانه ده قبضه، کوتاه هشت قبضه و نيم.

    و هر کمانی را تير وی چندان و چند بايد اگر همه گفته شود دراز گردد.

    و غرض اينجا نه دراز کردن سخن است چه بر نيت هنر تير و کمان پديد کردن است که ملوک عجم آن چيزها را به نوروز چرا خواستند.

    و از طريق علم نجوم گفته اند خداوندان کمان آنچه تير انداز بود و بيشتر سلاحشان تيراندازی بود هرگز تنگ روزی نباشد.

    و هر سپاهی که غلبه ايشان در سلاح تير بود و تيرانداز باشند غالب آيند.

    و حجت آنک گفته اند قسمت اين سلاح بر برج قوس است به طبع آتشی، و خانه مشتری سعد بزرگ، و مثلثه برج حمل، و اسد يکی خانه آفتاب و شرفش با انک خانه مريخ است.

    و از روی طب اندر دانستن تير و کمان چند منفعت ظاهر است، رياضت توان کرد به وی، اعصاب و اعضا را قوی کند، و مفاصل را نرم کند و فرمان بردار گرداند، و حفظ را تيز گرداند،

    و دل را قوت دهد، و از بيماری سکته و فالج و رعشه ايمن دارد.




    و همه ی ما خاطره ایم.....


  12. 4 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  13. #27
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکايت

    سام نريمان(را) پرسيدند که ای پيروز گر سالار، آرايش رزم چيست؟

    جواب داد که حميد شاه، و دانش سپهبد بارای، و مبارز هنری که زره دارد و با کمان جنگ جويد.


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  14. 4 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  15. #28
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکايت

    گويند بهرام گور روزی پيش بعمان مندز ايستاده بود که پروردگار او بود.

    به يک کمان دو تير انداخت و دو مرغ را بدان دو تير از هوا فرود آورد.

    نعمان گفت ای پسر تا جهان بوده است نه چون تو تير انداز بود و نه تا جهان باشد خواهد بود.


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  16. 4 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  17. #29
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکایت


    گويند روزی حکيمی پسر خويش را پند می داد.

    گفت ای پسر، اسپ دوست دار و کمان عزيز دار و بی حصار مباش و حصار بی مترس مدار.

    گفت ای پدر، اسپ و کمان دانستم، حصار و مترس از کجا؟

    گفت حصار مبارزاست و مترس زره؛ يعنی بی زره مباش تا توانی.


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  18. 4 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  19. #30
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : نوروزنامه خیام نیشابوری


    حکایت


    سيف ذی يزن گويد که آن وقت که سپهسالار ايرانی را بفرستاد انوشين روان، و او ابرهه صباح را به تير زد، و از اشترفرود انداخت، گفت:

    تعالوا اخواني الی معوج مستقيم يرسل الريح، و ميت طائر ياخذ الروح، و هما القوس و السهم، فعليکم بادبهما،

    فانهما، حکماء الاسلحه، يحاربان من القرب و يقاتلان بالبعذ.

    گفت ای برادران، بياييد سوی کژی راست که باد راند، و مرده ای که از زنده جان ستاند، و آن هر دو تير و کمان اند.

    ادب ايشان نگاه داريد، که ايشان حکيم سلاح ها اند، به نزديک جنگ کنند و از دور دشمن کشند.

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  20. 4 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تبلتی هم وزن روزنامه و تلویزیون گالری
    توسط vahid5835 در انجمن سایر موضوعات دیجیتالی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th December 2013, 12:08 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2013, 07:01 PM
  3. بهداد سليمي وساير وزنه برداران دست به وزنه شدند
    توسط داداشی در انجمن اخبار ورزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd August 2012, 11:40 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st January 2009, 01:38 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •