effort ...... سعی - تلاش
effect .... نتیجه - اثر - عملی کردن - اجرا کردن
affect .... متاثر کردن - اثر - نتیجه - وانمود کردن
perfect ..... کامل
effort ...... سعی - تلاش
effect .... نتیجه - اثر - عملی کردن - اجرا کردن
affect .... متاثر کردن - اثر - نتیجه - وانمود کردن
perfect ..... کامل
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
alert ..... گوش به زنگ - هشیار - آگاه - اعلام خطر - آماده باش
alter..... تغییر یافتن - دگرگون کردن - دستکاری کردن
alternate ..... تعویض کردن - به نوبت انجام دادن - عوض و بدل کردن - یدکی
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
rival ....... رقیب - هماورد - حریف
arrival ...... ورود - دخول - زمان رسیدن - زمان حضور
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
wary ..... هشیار - محتاط - مراقب - هشیارانه - محتاطانه
aware ..... آگاه - با خبر - مطلع
*************
compel ..... مجبور کردن - وادار کردن
complete ...... تکمیل(کردن) - کامل - تمام - به انجام رساندن
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
shreik ...... جیغ - داد - فریاد
shrink ..... کوچک شدن - آب رفتن - کاهش یافتن - جمع شدن
**************
pierce ..... شکافتن - سوراخ کردن - رخنه کردن در - به عمق چیزی پی بردن
piece ..... تکه - جزء - تکه کردن
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
natural .....طبیعی
neutral .... خنثی - بدون بار - بی طرف - بی اثر
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
convince....... متقاعد کردن - قانع کردن
convict.....محکوم کردن - مجرم - مقصر شناخته شده
*****************
rivet..... با میخ محکم کردن - پرچ کردن - پرچین کردن
river ..... رودخانه
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
praise .... ستایش - نیایش - پرستش - تحسین (کردن) - ستودن
phrase ..... عبارت - اصطلاح .... تعبیر کردن - کلمه بندی کردن
**************
qualify..... صلاحیت داشتن - واجد شرایط بودن
quantify ..... کمیت را معلوم کردن - کیفیت چیزی را معلوم کردن - محدود کردن - واجد شرایط شدن
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
widow ...... بیوه (زن)
widower ...... بیوه (مرد)
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
nominate..... منصوب کردن - کاندید کردن - معرفی کردن
dominate ..... چیره شدن - حکمفرما بودن - تسلط داشتن
****************
dilution ...... رقیق شدن / کردن - رقیق سازی
dilation ..... اتساع - گشادی - تاخیر
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)