دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: ویژه شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    2,325
    ارسال تشکر
    1,123
    دریافت تشکر: 4,306
    قدرت امتیاز دهی
    44
    Array

    پیش فرض ویژه شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

    شهادت مظلومانه باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام را به آقا صاحب الزمانو ولی نعمتمونامام رضا علیه السلام و تمام شیعیان تسلیت عرض می کنم.


    سلام بر تو ای هفتمین فروغ امامت! سلام بر تو ای وارث شهادت! سلام بر تو ای قبله نیازمندان! سلام بر تو ای آزادترین اسیر و ای آزاده ترین زندانی! تو که زندان، گلستان عبادت و خلوت تو شده بود و زندانیان سنگ دل، اسیر کرامت و زرگواری ات. تو که زنجیرهای ستم و تازیانه های دشمنی و کینه، قبل از شکنجه و آزار تو به سجده افتادند و دل بی رحمشان در برابر خلق نیکوی تو به رحم آمد. سلام خدا بر تو ای امام هفتمین که تن رنجیده و روح بلندت، شاهد مظلومیت خاندان توست. سلام و درود بی پایان الهی بر تو و دودمان پاک تو باد.
    ویرایش توسط ØÑтRдŁ§ : 17th July 2009 در ساعت 08:45 PM
    هر ستاره ای یه روز به زادگاهش برمیگرده...

  2. 3 کاربر از پست مفید ØÑтRдŁ§ سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    2,325
    ارسال تشکر
    1,123
    دریافت تشکر: 4,306
    قدرت امتیاز دهی
    44
    Array

    پیش فرض پاسخ : ویژه شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

    ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثني عشر (ع) و نهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء (محلي ميان مكه و مدينه) به روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 ق واقع شد.

    چگونگي به امامت رسيدن آن حضرت:
    در زمان حيات امام صادق (ع) كساني از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ايشان اسماعيل امام خواهد شد. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت ولي كساني مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (ع) عده اي چون از حيات اسماعيل مأيوس شدند پسر او محمد بن اسماعيل را امام دانستند و اسماعيليه امروز بر اين عقيده هستند و پس از او پسر او را امام مي دانند و همينطور به ترتيب و به تفضيلي كه در كتب اسماعيليه مذكور است. پس از وفات حضرت صادق (ع) بزرگترين فرزند ايشان عبدالله نام داشت كه بعضي او را عبدالله افطحمي دانند اين عبدالله مقام و منزلت پسران ديگر حضرت صادق(ع) را نداشت و به قول شيخ مفيد در”ارشاد” متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترين برادرانش از جهت سن و سال بود ادعاي امامت كرد و برخي نيز از او پيروي كردند اما چون ضعف دعوي و دانش او را ديدند روي از او برتافتند و فقط عده قليلي از او پيروي كردند كه فطحيه موسوم هستند.
    ـ برادر ديگر امام موسي كاظم (ع) اسحق كه برادر تني آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسي كاظم (ع) را قبول داشت و حتي از پدرش روايت مي كرد كه او تصريح بر امامت آن حضرت كرده است.
    ـ برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردي سخي و شجاع بود و از زيديه جاروديه بود و در زمان مامون در خراسان وفات يافت اماجلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسي كاظم (ع) بقدري بارز و روشن بود كه اكثريت شيعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياري از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفي و معاذين كثير و صغوان جمال و يعقوب سراج نص صريح امامت حضرت امام موسي الكاظم (ع) را از امام صادق (ع) روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل گرديد.

    شخصيت اخلاقي:
    او در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگي ضرب المثل بود. بران و بدانديشان را با عفو و احسان بيكران خويش تربيت مي فرمود.
    شبها بطور ناشناس در كوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان كمك مي كرد. مبلغ دويست، سيصد و چهارصد دينار در كيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي كرد. صرار (كيسه ها) موسي بن جعفر در مدينه معروف بود. و اگر به كسي صره اي مي رسيد بي نياز مي گشت معذلك در اطاقي كه نماز مي گذارد جز بوريا و مصحف و شمشير چيزي نبود.

    برخورد حاكمان سياسي معاصر با امام:
    مهدي خليفه عباسي امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابي كه ديد و نيز تحت تأثير شخصيت امام از او عذرخواهي كرد و به مدينه اش بازگرداند گويند كه مهدي از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قيام نكند اين روايت نشان مي دهد كه امام كاظم (ع) قيام را در آن زمان صلاح و شايسته نمي دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدري در انظار مردم مقامي والا و ارجمند داشته است كه او را شايسته مقام خلافت و امامت ظاهري نيز مي دانستند و همين امر موجب تشويش و اضطراب دستگاه خلافت گرديده و مهدي به حبس او فرمان داده است.
    ـ زمخشري در (ربيع الابرار) آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد نمود فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت وقتي اصرار زياد كرد فرمود مي پذيرم به شرط آن كه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است. هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود:
    مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به مامسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست) از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و روساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم (ع) حاضر بود و فرمود: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام بر تو اي پدر من) مي گويند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گرديد.

    زندانی نمودن امام و چگونگي شهادت:
    درباره حبس امام موسي (ع) به دست هارون الرشيد شيخ مفيد در ارشاد روايت مي كند كه علت گرفتاري و زنداني شدن امام، يحيي بن خالد بن بر مك بوده است زيرا هارون فرزند خود امين را به يكي از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتي هم والي خراسان بوده است سپرده بود و يحيي بن خالد بيم آن را داشت كه اگر خلافت به امين برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و يحيي و بر مكيان از مقام خود بيفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شيعه بود و قايل به امامت موسي (ع) و يحيي اين معني را به هارون اعلام مي داشت. سرانجام يحيي پسر برادر امام را به نام علي بن اسماعيل بن جعفر از مدينه خواست تا به وسيله او از امام و جعفر نزد هارون بدگويي كند. گويند امام هنگام حركت علي بن اسماعيل از مدينه او را احضار كرد و از او خواست كه از اين سفر منصرف شود. و اگر ناچار مي خواهد برود از او سعايت نكند. علي قبول نكرد و نزد يحيي رفت و بوسيله او پيش هارون بار يافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامي مال به او مي دهند تا آنجا كه ملكي را توانست به هزار دينار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدينه امام و جمعي از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت يا رسول الله از تو پوزش مي خواهم كه مي خواهم موسي بن جعفر را به زندان افكنم زيرا او مي خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بريزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بيرون بردند و او را پوشيده به بصره نزدوالي آن عيسي بن جعفربن منصور بردند.
    عيسي پس از مدتي نامه اي به هارون نوشت وگفت كه موسي بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاري ندارد يا كسي بفرست كه او را تحويل بگيرد يا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربيع سپرد و پس از مدتي از او خواست كه امام را آزاري برساند اما فضل نپذيرفت و هارون او را به فضل بن يحيي بن خالد برمكي سپرد. چون امام در خانه فضل نيز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنيدن اين خبر در خشم شد و آخر الامر يحيي امام را به سندي بن شاهك سپرد و سندي آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات يافت سندي جسد آن حضرت را به فقها و اعيان بغداد نشان داد كه ببيند در بدن او اثر زخم يا خفگي نيست. بعد او را در باب التبن در موضعي به نام مقابر قريش دفن كردند. تاريخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگي گفته اند.

    نجمه همسر امام:
    نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مومنه، پارسا، نجيب و پاكيزه بود. حميده، همسر امام صادق (ع)، او را كه كنيزى از اهالى مغرب بود، خريد و به منزل برد.
    نجمه در خانه امام صادق (ع)، حميده خاتون را بسيار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هيچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حميده در عالم رويا، رسول گرامى اسلام (ص) را ديد كه به او فرمودند: اى حميده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زيرا از او فرزندى به دنيا خواهد آمد كه بهترين فرد روى زمين باشد. پس از اين پيام، حميده به فرزندش امام كاظم (ع) فرمود: پسرم! نـجـمـه بانويى است كه من هرگز بهتر از او را نديده ام، زيرا در زيركى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد.من او را به تو مى بخشم، تو نيز در حق او نيكى كن. ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (ع) و نجمه، نورى شد كه در شكم مادر به تسبيح و تهليل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگينى نمى كرد و چون به دنيا آمد، دست ها را بر زمين گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند كرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گويا با خدايش رازو نيازمى كرد. پس از تولد امام هشتم (ع)، اين بانوى مكرمه با تربيت گوهرى تابناك، ارزشى فراتر يافت.

    فرزندان امام:
    بنا به گفته شيخ مفيد در ارشاد امام موسي كاظم (ع) سي و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هيجده تن از آنها پسر بودند و علي بن موسي الرضا (ع) امام هشتم افضل ايشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسي و محمد بن موسي و ابراهيم بن موسي بودند. يكي از دختران آنحضرت فاطمه زهرا (س) است كه قبرش در قم مزار شيعيان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بيشتر نيز گفته اند.

    تأثير علمي آن بزرگوار:
    امام هفتم (ع) با جمع روايات و احاديث و احكام و احياي سنن پدر گرامي و تعليم و ارشاد شيعيان، اسلام راستين را كه با تعاليم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود حفظ و تقويت كرد و علي رغم موانع بسيار در راه انجام وظايف الهي تا آنجا پايداري كرد كه جان خود را فدا ساخت.

    سخنان برگزيده
    زيارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعليه السلام، مانند زيارت قبر حسين‏عليه السلام است.
    امام كاظم همواره از بيم خدا مى‏گريست، چندان كه محاسنش از اشك تر مى‏شد.
    سه چيز تباهى مى‏آورد: پيمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.
    كمك كردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است.
    اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام مى‏كرد.
    كسى كه هر روز خود را ارزيابى نكند، از ما نيست.
    در هر چيزى كه چشمانت مى‏بيند، موعظه‏اى است.
    هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او باز مى‏دارد.
    هر گاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زيرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مى‏كند.
    مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى.
    مبادا حريم ميان خود و برادرت را (يكسره) از ميان ببرى؛ چيزى از آن باقى بگذار؛ زيرا از ميان رفتن آن، از ميان رفتن شرم و حيا است.
    خير برسان و سخن نيك بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر كس مباش.
    مصيبت براى شكيبا يكى است و براى ناشكيبا دوتا.
    شكيبايى در عافيت بزرگ‏تر است از شكيبايى در بلا.
    از شوخی خودداری کن زيرا شوخی جلوه معنوی ترا مي زدايد .
    چيزی نيست که چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن که در آن پند و اندرزی است .
    برای هر چيزی دليلی بايد ، و دليل خردمند تفکر است ، و دليل تفکر خاموشی .
    همنشينی با اهل دين ، شرف دنيا و آخرت است .
    هر ستاره ای یه روز به زادگاهش برمیگرده...

  4. 3 کاربر از پست مفید ØÑтRдŁ§ سپاس کرده اند .


  5. #3
    یار همراه
    نوشته ها
    2,325
    ارسال تشکر
    1,123
    دریافت تشکر: 4,306
    قدرت امتیاز دهی
    44
    Array

    پیش فرض پاسخ : ویژه شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

    من و توسل به صحن و سرای موسی ابن جعفر
    سر ارادت نهادم به پای موسی ابن جعفر
    جهان هستی و جانش فدای موسی ابن جعفر
    که لب گشاید به مدح و ثنای موسی ابن جعفر
    قسم به جان رضایش بکوش بهر رضایش
    رضای حق را بجو در رضای موسی ابن جعفر
    به ذات حق کن توکل به سوی او بر توسل
    که کل رحمت حق بود در عطای موسی ابن جعفر
    هزار خاقان و قیصر کم از غلام غلامش
    هزار حاتم گدای گدای موسی ابن جعفر
    کلیم مدهوش طورش عصا به کف در حضورش
    مسیح بیمار دارالشفای موسی ابن جعفر
    نه می دهم دل به طور و نه می کنم رو به سینا
    که سینه ام گشته دارالولای موسی ابن جعفر
    عدوست مرهون فیضش به حیرت از کظم غیظش
    که فیض گیرد به غیظ از دعای موسی ابن جعفر
    کجا نیازم به درمان و یا به ناز طبیبان
    که درد خواهم به شوق دوای موسی ابن جعفر
    ز عالمی پا کشیدم ، به کوی جانان رسیدم
    ز ما سوا دل بریدم سوای موسی ابن جعفر
    نه عاشق خنده گل ، نه مستم از صوت بلبل
    که خیزد از بند بندم نوای موسی ابن جعفر
    خوشم که صورت گزارم شبی به دیوار زندان
    که بشنوم نغمه دلربای موسی ابن جعفر
    ز دیدگان اشک ریزد، نوای العفو خیزد
    دل سحر از طنین صدای موسی ابن جعفر
    به سجده آن جان جانان چنان شده نقش زندان
    که گشته تن در نظر چون عبای موسی ابن جعفر
    ‌ز خاندانش جدا شد ، به یاری دین فدا شد
    الا که جان دو عالم فدای موسی ابن جعفر
    نگشت با آن غم دل ز دوست یک لحظه غافل
    نبود زنجیر قاتل سزای موسی ابن جعفر
    خدا گواهی ز دردم ، چه می شود دفن گردم
    به دامن تربت با صفای موسی ابن جعفر
    ز گریه بسته گلویم ، کجا روم با که گویم
    که خون روان شد به زندان ز پای موسی ابن جعفر
    سیاه چال نشانه به کتف و گردن نشانه
    غروب ها تازیانه غذای موسی بن جعفر
    چو باغبان در غم گل ، ز هجر و سنگینی غل
    خمیده گردیده ، قدّ رسای موسی ابن جعفر
    جنازه بر تختهْ در ، مشیّعش گشته مادر
    فتاده زاری کنان در قفای موسی ابن جعفر
    سرشگ غم آب و دانه ، شراهْ دل ترانه
    خموش شد مخفیانه صدای موسی ابن جعفر
    رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری
    ز چشم معصومه ، اشگ عزای موسی ابن جعفر
    به سینه تا هست آهش ، به ناله تا هست سوزش
    هماره «میثم» بگرید برای موسی ابن جعفر
    هر ستاره ای یه روز به زادگاهش برمیگرده...

  6. 2 کاربر از پست مفید ØÑтRдŁ§ سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوال: از اهالی فن هر کسی میداند پاسخ دهد ؟
    توسط diamonds55 در انجمن پرسش و پاسخ و مشاوره
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 22nd March 2009, 04:04 AM
  2. اهميت اربعين ،‌ جايگاه اربعين ، زيارت اربعين
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th February 2009, 12:39 PM
  3. معرفی: مقتل امام حسين عليه السلام
    توسط diamonds55 در انجمن پند ها و اندرزها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2009, 07:36 PM
  4. معرفی: شهادت عباس بن اميرالمومنين (عليه السلام)
    توسط diamonds55 در انجمن پند ها و اندرزها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2009, 07:18 PM
  5. نگاهی به قیام زیدی در قرن 2 ه
    توسط SaNbOy در انجمن تاریخ صدر اسلام
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2008, 04:21 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •