سرای ضرب المثل نخبگان بر اساس حروف الفبا

[MR_Jentelman]

بلایی سرت میارم که به خر بگی خان دایی

[matrix]

با طناب تو دیگه تو چاه نمیرم.

این دفعه رو حالا میرم ولی آخرین دفعه هس!

[Mina_Mehr]

براي يک دستمال قيصريه را به آتش کشيدن

براي سودي مختصر باعث زيان و خسارت کلي شدن

[Mina_Mehr]

بزک نمير بهار مياد،کمبزه با خيار مياد
حرف و وعده هاي سر خرمن و از سر کُنک به کسي دادن

[Mina_Mehr]

برق از سر پريدن
از شنيدن خبري يا قيمتي که انتظار نميرود،متحيّر و شوکه شدن

[Mina_Mehr]

بره کلاه بياره،سر را کلاه مي آورد
کنايه از آتشي بودن و تندروي و شرارت شخص.رفتار افراطي و نامناسب در برخورد با موضوع يا شخصي

[Mina_Mehr]

بزن بر طبل بيعاري که آن هم عالمي دارد
در زندگي خود را به بيعاري،بي دردي و بي خيالي زدن

[Mina_Mehr]

بار کج به منزل نميرسد
تقلب و نيرنگ و خلاف نمي توان کاري از پيش برد و يا آن کار نتيجه خوبي ندارد

[Mina_Mehr]

با زبان بي زباني

[Mina_Mehr]

باغ تفرج است و بس،ميوه نمي دهد به کس
کنايه از دنيا و يا هر چيز و هر کس ديگري که ظاهري زيبا و فريبنده داشته باشد اما مفيد و سودمند نباشد و ارزش اميد بستن نداشته باشد