از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه!تو هنوز شیر باید بخوری
از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه!تو هنوز شیر باید بخوری
[
چشم آدمی که بازتر شد
دل آدمی تنگ تر میشود
مثل باران . . . وقتی که نمی بارد
وقتی خاطره های آدم ها زیاد میشه ؛
دیوار اتاقشون پر عکس میشه !
اما . . .
همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی . . . !
::
::
دلم تنگ شده . . .
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزاندمشان . . .
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم . . .
حتی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خیلی دبر شناختمشان . . . !
برای بی خیالی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش . . .
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم . . .
و برای خودم که حالا دیگر خیلی عوض شده ام !
::
::
هرکس جای من بود ، می بُرید
اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . . .
[
[
از آن شب که میان اس ام اس هایمان خوابت برد
سال ها می گذرد ...
من هنوز منتظرم از خواب بیدار شوی ..
امشب ؛هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …امروز چه کرده ایمکه فردا لایق زنده ماندن باشیم …
[
چه زیبا نقش بازی می کنیم …و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛حتی خدا هماز آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
[
خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !
[
عاشقی پیداست از زاری دل// نیست بیماری، چو بیماری دل
[
«پاکشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق// هرکه را چون سرو اینجا پای در گل ماند، ماند»
[
حظه هایت زیباست چون خدا عشق امید در وجودت حاریست
[
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)