[
تو باقلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم
توباحال پروانه ی من چه کردی
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خماراست می خانه ی من
چه کردی
مگر لایق تکیه دادن نبودم
توبا حسرت شانه ی من چه کردی
مرا خسته کردی وخود خسته رفتی
سفر کرده باخانه ی من چه کردی
جهان من از گریه ات خیس باران
تو باسقف کاشانه ی من چه کردی
درس زیاد می خواندم
و هر جایی که برایم مهم بود
با یک مداد
زیرش خط می کشیدم
"قانون اول نیوتن"
همیشه یکی از سوال های امتحانی بود
قانون جاذبه هم
گفتم جاذبه
یاد چشم های مادرم افتادم
یاد چشم های بی بی
یاد چشم های تو
و چشم...
عضو مهمی ست
اگر نه زن ها
اینقدر با دقت و رو به آینه
زیرش با مداد خط نمی کشیدند!
[
[
[
[
[
"دوستت دارم"
خودم این را ازلبان چشمت بیرون کشیدم.
طعم سیب نوبرانه می داد
که بچینی ُ ببوییُ بدهی دستم.
که گازبزنم باولع.
حالاتو
روی این شعر خیس
دست به عصا راه می رویُ
می گویی سوتفاهم بود!!!
عشق زییاست اما یه عده ادم انقدر غرق هوس هستند که باعث میشن از عشق بدت بیاد
[
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)