خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
جناب سعدی
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
جناب سعدی
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
از حقیقت های تلخ خسته ام …
یک دروغ شیرین بگو
بگو دوستت دارم
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک، فنجان پُر شده است
چطور دلت میاد قلبی که مال تو بود و بشکنی ...
توی هر ضرر باید استفادهای باشه
یا باید احساس فوقالعادهای باشه
آه فاتح قلبم فکرشم نمیکردی
رام کردن این شیر کار سادهای باشهآه چشمهی طوسی، آه چشم ویروسی
بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه
مبتلا بشم مردم، مبتلا نشم مردم
از تو درد لذتبخش هرچی میکشم خوبهمن یه بچهی شیطون توی کوچهها بودم
عشق تو بزرگم کرد، عشق تو هلاکم کرد
جیک جیک مستونم بود و عشق بازیگوش
مثل جوجهی مرده توی باغچه خاکم کردآه چشمهی طوسی، آه چشم ویروسی
بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه
مبتلا بشم مردم، مبتلا نشم مردم
از تو درد لذتبخش هرچی میکشم خوبهآفرین به این زور و آفرین به این بازو
آفرین به این چشم و آفرین به این ابرو
آفرین به هر شب که بیگدار میباره
با جنون در افتادن خیلی آفرین دارهبا تو هیچ کس جز من بیسپر نمیجنگه
با تو هیچ کس از این بیشتر نمیجنگه
با جنون در افتادم باز کار دستم داد
آه فاتح قلبم عشق تو شکستم دادترانهسرا: حسین صفا
[
[
ترسم که تو هم یار
وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق
نگه دار نباشی من
از غم تو هر روز
دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ
خبردار نباشی
از خدا پروا کنید؛
تا پَر وا کنید ...
[
هروقت کم می آورم می گویم:
اصلا مهم نیست …اما تو
تو که خوب میدانی نبودنت چقدر برایم مهم است
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)