یا طبیب القلوب...
هنوز هم عطر آرامِ مهربانی هایت را لابه لای لحظه های شلوغ روزها ...
مثل نسیمی از بهشت، روی گونه های خسته دلم لمس می کنم....
هنوز هم ناآرام که می شوم...
بی قراری که خانه می کند، توی آسمان دلم...
می دانم که یوسفِ گم گشته کنعانِ این روح ناآرام و بی قرار تویی...
تویی که بازهم از در مهربانی و رحمتت می آیی
و با حریرِ آرامش بهشتی ات توی تاریکی های دلم نور می بارانی...
چقدر خوب است که هستی چقدر خوب است که دارمت..
تو همیشه...همان مهربانِ دوست داشتنی منی...
سپاس بخاطر بودنت...
مهربانم رهایم نکن..
علاقه مندی ها (Bookmarks)