غدیریه
اُنس
خلوصی دارد آبی رنگ و یکتا
زبانزد گشته از یک اُنسِ زیبا
خدا می داند و بس، برکه خُم
چه حالی می کند با عشقِ مولا علیه السلام .
جام ولا (1)
دو روزِ نیستی، هستم کن ای عشق
رهایم نه، که پابستم کن ای عشق
خُمار آلوده حقم بیا باز
به جامی از علی علیه السلام مستم کن ای عشق !
جام ولا (2)
سبو مست از لبِ فرزانه ات شد
غدیر آمد پُر از خُم خانه ات شد
خدا را شکر از این دل، چون سرانجام
سرِ عقل آمد و دیوانه ات شد !
دلنواز
تحیر زاده شد در اهلِ بینش
خدا تعریف شد با این گزینش
… وَ یادِ دلْنوازش ناتمام است،
علی علیه السلام، مردِ تمامِ آفرینش!
علی، جمع اضداد
بسوزانْ دیده، دیگرْ بین شو ای دل
در این بُستان، شگفتی چین شو ای دل
شگفتی، جمعِ اضداد است، آری
ز شورِ یا علی، شیرین شو ای دل.
علاقه مندی ها (Bookmarks)