۲۹ مى ۱۹۶۰
تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء
اى خداى بزرگ، اى ایده آل غایى من، اى نهایت آرزوهاى بشرى، عاجزانه در مقابلت به خاک مى افتم، تو را سجده مىکنم، مى پرستم، سپاس مى گویم، ستایش مى کنم که فقط تو، آرى فقط تو اى خداى بزرگ شایسته سپاس و ستایشى، محبوب بشرى، فقط تویى، گمشده من تویى. ولى افسوس که اغلب تظاهرات فریبنده و زودگذر دنیا را به جاى تو مى پرستم. به آنها عشق مى ورزم و تو را فراموش مى کنم! اگرچه نمى توانم آن را هم فراموشى )بنامم( چون یک زیبایى یا یک تظاهر فریبنده نیز جلوه توست و مسحور تجلیات تو شدن نیز عشق به ذات توست.
من هرگاه مفتون هرچیز شده ام، در اعماق دل خود، به تو عشق ورزیده ام، بنابراین اى خداى بزرگ، تو از این نظر مرا سرزنش مکن. فقط ظرفیت و شایستگى عطا کن تا هر چه بیشتر به تو نزدیک شوم و در راه درازى که به سوى بوستان بى انتها و ابدى تو دارم، این سبزه ها و خزه هاى ناچیز نظر مرا جلب نکند و از راه اصلى باز ندارند.
در دنیا، به چیزهاى کوچکى خوشحال مى شوم که ارزشى ندارند و از چیزهایى رنج مى برم که بى اساسند. این خوشحالى ها و ناراحتى ها دلیل کم ظرفیتى من است.
هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم. هنوز اسیر خوشى و لذتم… کمندِ درازِ آمال و آرزو، بال و پرم را بسته، اسیر و گرفتارم کرده و با آزادى، آرى آزادىِ واقعى خیلى فاصله دارم.
ولى اى خداى بزرگ، در همین مرحله اى که هستم احساس مى کنم که تو مانند راهبرى خردمند مرا پند و اندرز مى دهى، آیات مقدس خود را به من مى نمایى و مرا عبرت مى دهى! چه بسا که در موضوعى ترس و وحشت داشتم و تو مرا کمک کردى. چیزهایى محال و ممتنع را جنبه امکان دادى و چه بسا مواقع که به چیزى ایمان و اطمینان داشتم ولى تو آن را از من گرفتى و دچار غم و اندوهم کردى و به من نمودى که اراده و مشیت هر چیز به دست توست. فعالیت مى کنیم، پایین و بالا مى رویم ولى ذلّت و عزّت فقط به دست توست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)