دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 65

موضوع: آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد

  1. #41
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    * توضیحات:

    68.
    علم کشیدن: کنایه از نصب کردن پرچم است.

    جهاتِ مسدس: شش جهت بالا، پایین، پس، پیش، چپ و راست.

    69.
    هما: نام مرغی است مشهور و افسانه ای، می گویند سایه اش بر سری هر کس افتد به سعادت خواهد رسید و در مبارکی و میمنت بدان مثال زنند، در این جا پیغمبر اسلام به هما تشبیه شده است.

    70.
    منظور نیست شدن و از خود بی خود شدن است.

    71.
    بی ان که حجابی در میان باشد مقصود خود یعنی خداوند را نگاه کرد.


    ___________________


    72.
    چراغ دو کون: چراغ دو جهان، چراغ و دنیا و اخرت، منظور پیامبر اسلام است.

    قندیل عرش: کنایه از افتابو ماه است.

    پرتو عون: فروغ و روشنایی، یاری و مساعدت. مفهوم ان است ، شبی که سیدالمرسلین به معراج رفتند، نور روی ان حضرت موجب تقویت نور روی ماه شد.

    73.
    چتر اسری: اشاره به ایه اول سوره اسرا.

    74.
    لاجورد سریر: کنایه از اسمان است.

    سرای دامنگیر: کنایه از دنیاست.

    75.
    شعر یمانی و شامی: نام دو ستاره که یکی را شعرای شامی گویند و ان به طرف شمال طلوع می کند، و چون سرزمین شام به طرف شمال عرب است ان را شامی گویند. و دیگری شعرای یمانی است که به طرف جنوب می تابد و چون یمن در جنوب عرب واقع است ان را شعرای یمانی گویند و در فارسی به ان ها دو خواهر و دو خواهران نیز گفته شده است.

    76.
    طرقوا: صیغه امر است، یک سو شوید، راه دهید. گویند نقیبان عرب در پیش امرا و فرماندهان طرقوا طرقوا می گفتند.

    چاوشان: جمع چاوش، نقیب لشکر و قافله را گویند.

    77.
    کیشش: «ش» ضمیر متصل اضافه ای، کیش در این جا باید تیردان و ترکش باشد، یعنی التی که در ان تیر گذارند.

    هندوان: جمع هندو، چون ستاره ی زحل را هندوی چرخ یا هندوی هفتم گویند، بنابراین شاعر غلتیدن زحل در برابر رسول اکرم را به غلتیدن هندوان تشبیه کرده است.

    78.
    ثابتات: جمع ثابته، ستارگان ثابت و در این جا منظور فلکی است که ثوابت یا ستارگان ثابت در ان هستند و این عقیده ی پیشینیان است که می گفتند چرخ هشتم یا فلک هشتم مرکز ثوابت است. پس معنی ان است که چون سیدالمرسلین «ص» از افلاک هفت گانه که مرکز سیارات بودند عبور کرد به فلک هشتم که مرکز ثوابت است قدم نهاد.



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  2. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  3. #42
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    هم ثوابت خجسته ذات شدند
    هم به دریوزه ی ثبات شدند


    چون علم پیش برد زان پرگار
    ماند بر جای ز ماندگی رهوار 79

    عرش برد از جنیبه بارش را
    پای کم شد جنیبه دارش را 80

    رویش افکند ز افتاب حضور
    ب قنادیل عرش چرتو نور 81

    چون به رخ عرش را منور کرد
    زانن مکان سر به لامکان برکرد 82

    جلوه کرد از برای کونینش
    سر به درگاه قاب قوسینش

    برگرفت از میان حجابِ خیال
    تا درامد به جلوه گاه جمال 83

    ش به جایی که جان نمی گنجد
    خود هم اندر میان نمی گنجد

    دیده را نور لایزالی داد
    سینه را سرِّ ذوالجلالی داد

    چون ز عالَم بیرون نهاد قدم
    پیشرو شد به پیشگاه قدم

    هستیی دید کش زوال نبود
    نیستی را در او مجال نبود 84

    یافت در خود متاع موزون را
    دید بی شک خدای بی چون را

    نکته برخواند بی وکالتِ هوش
    قصه بشنید بی میانجی گوش

    گوش کی سرِّ غیب را سنجد
    بحر اندر صدف کجا گنجد؟!

    با هزاران هزار نقدِ مراد
    در شبستانِ دولت امد شاد

    بهرا داد از ره جوانمردی
    رهروان را از ان ره اوردی

    کرد چون بخشِ خاصگان همه چیز
    داد بخشِ گناهکاران نیز

    هر یکی را نویدِ احسان داد
    یادگاری ز یادِ یزدان داد

    تا شدیم از چنان متاع امید
    ما گدایان، توانگرِ جاوید

    بین که چون گنج خانه ای داریم
    که چو ایمان خزانه ای داریم

    چه غم ار هست نقب زن به قفا
    حسبنا الله وَحَدهُ و کَفی 85


    «هشت بهشت»



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  4. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  5. #43
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    * توضیحات:

    79.
    پرگار: در این جا فلک هشتم اراده شده است.

    80.
    پای کم شد: عاجز شد، ناتوان گشت.

    81.
    روی نورانی ان حضرت بر ماه و خورشید و گردون پرتو نور افکند.

    82.
    پس از نورانی کردن عرش از محدوده ی مکان به لامکان نامحدود قدم نهاد.

    83.
    حجاب ها از میان برداشته شد و به درگاهِ الهی رسید، یا پرده ی خیال را از میان برداشت تا به دیدارِ جمال الهی نائل گردید.

    84.
    کش: که او را.

    85.
    نقب زن: کنایه از دزد است، ان که در خانه ی کسی نقب زند و خانه ی او را سوراخ کند.

    حسبنا الله: خداوند یکتا ما را بس و کافی است.



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  6. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  7. #44
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد



    ​5-
    سلمان ساوجی

    خواجه جمال الدین سلمان ساوجی از قصیده سرایان ایرانی است که در اوایل قرن هشتم،
    در شهر ساوه به دنیا امد و در همان شهر نیز بدرود زندگی گفت.
    این شاعر دارای اثاری است در قالب های قصیده، ترجیع بند، ترکیب بند، قطعه، رباعی و همچنین
    دو مثنوی به نام های جمشیدو خورشید، و فراقنامه.
    در این جا معراج نامه ای از این شاعر را همراه می شویم:



    در معراج حضرت پیغمبر صلی الله علیه و سلَّم

    در آن شب کز سرای امِّ هانی
    روان شد سوی قصر لا مکانی

    براقِ برق سیر آورد جبریل
    که حوران را غبارش کرد تکحیل 1

    نشست احمد بر آن برقِ قمر سُم
    چو جرمِ شمس بر چرخِ چهارم

    براق اندر هوا شد چوسحابی
    نبی بر پشت او چون آفتابی

    چو از بیت الحرام احمد سفر کرد
    به سوی مسجد الاقصی گذر کرد 2

    خطاب آمد ز سلطانِ عطا ده
    که سبحان الذی اَسری به عبده 3

    خیال فکر و عقل و روح را ماند
    به صحرایِ فلک تنها برون راند

    قدم بر بابِ هفتم آسمان زد
    وز آنجا شد، علم بر لامکان زد 4

    براق و جبرئیل آنجا بماندند
    به خلوت خواجه را تنها بخواندند

    چو تیر غمزه در یک طرفة العین
    رسید از خوابگه تا قاب قوسین 5

    ز پیشش طرقّوا گویان ملائک
    ز پس اراسته حوران ارایک 6

    ز حضرت خلعتِ لولاک پوشید
    رحیقِ جامِ اعطیناک نوشید 7

    ملایک پرده‌ها را بر گرفته
    نبی را صحبتِ خوش درگرفته

    ز دیوان الهش هشت جنت
    ببخشیدند و کرد او وقفِ امت

    چو کارِ ملک و دین را ساز گردید
    به پیروزی از ان جا بازگردید

    به یاران از متاع آن جهانی
    کلیدِ جنت آورد ارمغانی


    «جمشید و خورشید»



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  8. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  9. #45
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    * توضیحات:


    1.
    تکحیل: سرمه در چشم کسی کشیدن. یعنی گردوغبار براق همچون سرمه ای در چشم حوران بهشتی بود.

    2.
    اشاره با ایه 1 سوره اسرا.

    3.
    اشاره به ایه 1 سوره اسرا.

    4.
    بر روی اسمانِ هفتم گام زد و از ان جا نیز فراتر رفت و به مکان لامکانی رسید.

    5.
    طرفة العین: پلک چشم را یک بار بر هم زدن.

    6.
    ارایک: جمع اریکه، تخت.

    7.
    رحیق: شراب خالص و صافی و خوشبو.

    اعطیناک: اشاره به ایه 1 سوره کوثر، یعنی ما کوثر را به تو عطا کردیم.


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  10. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  11. #46
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    6
    -جامی

    نور الدین عبد الرحمان جامی، شاعر، نویسنده، دانشمند و عارف نام اور قرن نهم، در سال 817 هجری قمری
    درخرجرد جام متولد شد و به سال 898 در هرات وفات یافت.
    از جمله اثار متعدد او می توان بهارستان، نفحات الانس، لوایح و لوامع که به نثر هستند را نام برد.
    همچنین در کارنامه ی منظوم او هفت اورنگ شامل، سلسلة الذهب، سلامان و ابسال، تحفة الاحرار،
    مبحة الابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون و خردنامه ی اسکندری به ثبت رسیده است.
    اینک چند معراج نامه را با هم مرور می کنیم:







    در صفت معراج

    یک شبی از صبح دلفروزتر
    وز شب و روز همه فیروزتر

    طره ی او نافه ی دولت گشای
    غره ی او نورِ سعادت فزای 1

    بارقی لطف درفشان در او
    ابرِ عنایت گهر افشان او 2

    خواجه که امد دو جهان بنده اش
    کرد مدد دولتِ پاینده اش

    عشقِ رگ جانش کشیدن گرفت
    دل پی جانانش تپیدن گرفت

    بر مژه از اشک رهِ خواب زد
    راهِ طلب از سرشک اب زد

    چون نم ابر کرامت نثار
    باز نشاند از ره مقصد غبار

    قاصدی از کشور نورانیان
    پاک از الایش ظلمانیان

    امد و اورد براقی چو برق
    پیکری از نور، قدم تا به فرق 3

    اوج سر همچو شهاب اشبهی
    چرخ ممر همچو قمر مرکبی 4

    رفتن او، جَستن تیر از کمان
    جستن او، حجتِ طیّ مکان 5

    پیش نرفته نظر از کام او
    بود به هم جنبش و ارام او

    گفته که ای ساقیِ ابرار، خیز
    جرعه بر این گنبد دوار ریز 6

    ساخته ی عرش بر این فرش را
    فرش قدم کن چو زمین عرش را

    راه روِ، راست روِ، ماغوی
    رهبرِ روشن نظرِ ما طغی 7

    خلعتِ اسرا به بر انداخته
    جامه ی شب رفتن از ان ساخته

    پای دراورد به پشتِ براق
    خواند بر افاق که هذا فراق

    تافت ز بیت الحرم او را لگام
    زد به طواف حرمش قدس گام

    بود از او گام نهادن همان
    در حرم قدس ستادن همان

    بست از ان جا کمرِ عزم چُست
    روی سفر کرد به قصرِ نخست 8

    شد به در خانه ی ماه، افتاب
    یافت به یک حلقه زدن فتحِ باب 9

    رفت در ان خانه به صد عزّ و ناز
    خانه نشینان به هزاران نیاز

    سجده کنان بوسه به پایش زدند
    طبل دعا کوس ثنایش زدند

    کای به درت ملک ملک ملتجی
    جِئتَ اِلینا و لِنعمَ المَجی 10

    امدی و امدنت بس خوش است
    دیدنِ روی تو عجب دلکش است

    خاکِ رهت بر سرِ ما تاج باد
    هر شبِ عمرت شبِ معراج باد

    خانه به خانه به همین رسم و راه
    سایه ی طوبی شدش ارامگاه

    باز بر افراخت از انجا لوا
    رو به سراپرده ی ثم استوی 11

    هم نفسش زد نفسِ لَودَنَوت
    زو شرفِ هم نفسی گشت فوت 12

    پای از ان پایه فراتر نهاد
    عرش به زیرِ قدمش سر نهاد

    ....


    ویرایش توسط چکامه91 : 13th October 2013 در ساعت 08:53 PM

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  12. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  13. #47
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    * توضیحات:

    1.
    غرّه: به ضم اول، سفیدی پیشانی ان حضرت را در نظر دارد که موجب افزایش نور خوشبختی و سعادت می شود.

    2.
    بارقه: مجازا به معنی روشنی و درخشندگی است.

    3.
    مفهوم این بیت و بیت قبل ان این است که پیکی از عالم نور که عاری از تیرگی و تاری بود، براقی تندرو چون برق که تمام وجودش از پا تا سر غرق نور بود همراه خود اورد.

    4.
    اشهب: اسب خاکستری رنگ.

    5.
    طی مکان: نوعی از معجزه و کرامات، بدین گونه که به جایی رفتن از محلی به محل دیگر و طی کردن مسافت طولی، ان محل در زیر پای درنوردیده می شود و با یک چشم به هم زدن به مقصد می رسد. این بیت نشانه ی سرعت فوق العاده براق حضرت رسول هنگام معراج است.

    6.
    ابرار: نیکوکاران

    جرعه ریختن: رسمی بوده که می خوارگان اندک شراب را بر خاک می ریختند و این نشانه ی سود رساندن به دیگران بوده است.

    7.
    ما غوی: اشاره است به ایه شریفه ی« ما ضل صاحبُکُم و ما غَوی» سوره ی نجم ایه 2، صاحب شما گمراه نشد و به راه باطل گام ننهاد.

    ما طغی: اشاره است به ایه شریفه ی« ما زاغ البصر و ما طغی» سوره نجم ایه 17، دیده ی وی به دنیا میل نکرد و تجاوز از حد ننمود.

    8.
    قصر نخست: کنایه از اسمان یکم است.

    9.
    خانه ی ماه: کنایه از فلک اول است مه به قول قدما ماه در ان قرار داشته است.

    افتاب: کنایه از پیامبر می باشد.

    10.
    ملتجی: به ضم اول، پناه جوینده.

    11.
    سراپرده ی ثم استوی: بارگاه پروردگار جهانیان مراد است. همچنین اشاره است به ایه 2 سوره مبارکه ی رعد.

    12.
    لَودَنَوتُ: مقصود حدیث مربوط به معراج است: « لودنوتُ اُنملة لاحتَرَقتُ» اگر به اندازه ی یک نوک انگشت نزدیک تر شده بودم می سوختم.


    ویرایش توسط چکامه91 : 15th October 2013 در ساعت 07:42 PM

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  14. 6 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  15. #48
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد



    پای از ان پایه فراتر نهاد
    عرش به زیرِ قدمش سر نهاد

    خرقه تن را ز تن جان بکند
    بر کتفش خلعتِ احسان فکند

    وان که از این خرقه مجرد شده
    جاذبه ی شوق یکی صد شده

    خیمه برون زد ز حدود جهات
    پرده ی او شد تُتُقِ نورِ ذات 13

    تیرگیِ هستی از او دور گشت
    پردگی ِ پرده ی ان نور گشت 14

    کیست کزین پرده شود پرده ساز
    زمزمه ای گوید از ان پرده باز

    هست ز پرده به در این گفت و گوی
    به که شود مختصر این گفت و گوی

    خواجه در ان پرده بدید ان چه دید
    وان چه نیاید به زبان هم شنید

    یافت اجازت که ز اقلیم راز
    راحله راند به حریم مجاز 15

    کرد گذر بر صف افلاکیان
    شد ز تواضع شرفِ خاکیان

    امد و بر ریگ حرم بسترش
    گرم هنوز از تن جان پرورش 16

    چون طلبیدند از ان گنج پاک
    بهره ی خود خانه خرابان خاک

    در دل هر خانه خرابی که خواست
    ریخت نصیبی به نصابی که خواست

    بود به یک لحظه در ان نیم شب
    امدن و رفتن او ای عجب

    بود بلی نورِ زمین و اسمان
    در سفرِ نور نگنجد زمان

    عالَم از ان نور بود مستنیر
    دست بزن جامی و ذیلش بگیر 17

    رو که از ان جا به ضیائی رسی
    راه بیابی و به جائی رسی



    در معراجِ صفت وی

    شبی دیباچه ی معراجِ صبح سعادت
    ز دولت های روز افزون زیادت

    ز قدرِ او مثالی لیلة القدر
    ز نورِ او براتی لیلة البدر

    سوادِ طرّه اش خجلت دِه حور
    بیاض غُره اش نُورٌ علی نُور 18

    نسیمش جعد سنبل شانه کرده
    هوایش اشک شبنم دانه کرده

    به مسمارِ ثوابت چرخِ سیار
    ببسته در جهان درهای ادبار 19

    گرفته گرگ و میش ارام در وی
    گوزن و شیر با هم رام در وی

    طرب را چون سحر خندان ازو لب
    گریزان روز محنت زو شبا شب

    در این شب ان چراغِ چشم بینش
    سزایِ افرین از افرینش

    چو دولت شد ز بدخواهان نهانی
    سوی دولت سرای اُم هانی

    به پهلو تکیه بر مهدِ زمین کرد
    زمین را مهدِ جان نازنین کرد

    دلش بیدار و چشمش در شکر خواب
    ندیده چشم بخت این خواب در خواب

    ....


    و همه ی ما خاطره ایم.....


  16. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  17. #49
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد


    * توضیحات:

    13.
    از مرز جهت ها گذشت و پرده ی نور ذات الهی پرده ی او گردید.

    تتق: به ضم اول و دوم، در این جا منظور پرده است.

    14.
    پردگی: پرده دار

    15.
    راحله: مرکبِ سواری

    16.
    رفت و برگشت رسول گرامی در شب معراج به قدری با سرعت انجام شد که پس از امدن به خوابگه خویشتن، گرمی بسترش بر جای بود.

    17.
    مستنیر: به ضم اول، نور جوینده، در این جا روشن نیز معنی می دهد.

    18.
    نور علی نور: روشنای بر روشنایی. از ایه ی « الله نور السماوات والارض مثلُ نورهِ کَمشکوةٍ...نورٌ علی نورٍ» سوره ی نور ایه 35.

    19.
    مسمار ثوابت: میخ ستارگان غیر سیاره، ستارگان غیر سیاره را به میخ تشبیه کرده است.

    ادبار: به کسر اول، نگون بختی، سیه روزی.



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  18. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  19. #50
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : آنچه از معراج‌نامه‌ در ادب فارسی وجود دارد



    دلش بیدار و چشمش در شکر خواب
    ندیده چشم بخت این خواب در خواب


    درامد ناگهان ناموس اکبر
    سبک روتر از این طاووسِ اخضر 20

    برو مالید پر، کای خواجه برخیز
    که امشب خوابت امد دولت انگیز

    برون بر یک زمان زین خوابگه رخت
    تو بخت عالمی بی خواب به بخت 21

    بسیج راه عشرت کردم اینک
    براقِ برق سیر اوردم اینک

    جهنده بر زمین خوش باد پایی
    پرنده در هوا فرخ هئمایی

    چو عقلِ هیئتی افلاک گردی
    چو فکرِ هندسی گیتی نوردی

    نه دست ِ کس عنان او بسوده
    نه از پای رکابش گشته سوده

    چو ان دل کز بتان دارد فراغی
    ندیده رانِ او اسیب داغی

    گرش بایستی اخربهر خوردن
    نرفتی شغل ان گردون به گردن

    ز زین بی رنج پشت نازنینش
    ندیده رنج از کس پشت زینش 22

    از ان دولت سرا چون خواجه ی دین
    خرامان شد به عزم خانه ی زین

    شد از سبوحیان گردون نواده
    که سبحان الذی اَسرا بِعَبده 23

    زد از سم ان براق برق رفتار
    ز مکه سکه بر اقصی درم وار

    زدش در نیم لحظه بلکه کمتر
    ز دور کاسته سم حلقه بر در

    در ان مسجد امام انبیا شد
    صفی پیشینیان را پیشوا شد

    وز ان جا شد برین فیروز خرگاه
    چو هاله خیمه زد پیرامنِ ماه 24

    کشیدش بر جبین داغ غلامی
    برامد زانگهش نامِ تمامی

    وز ان جا شد به بالاتر سبک خیز
    عطارد را به فرق سر عطا ریز

    وز ان جا کرد سوی زهره اهنگ
    به دامان وفایش زهره زد چنگ

    به قصد شستن پا زین گلابه
    چهارم چرخش اورد افتابه 25

    چو زد بر کاخِ پنجم اشبهش گام
    گرفت از نعل بوسش بهره بهرام

    فشاند از لعل لب بر مشتری دُر
    شد از گوهر چو نقطه مشت او پُر

    به هفتم کاخ چون نعلین سودش
    زحل، حل یافت هر مشکل که بودش

    وزان پس قصرِ هشتم ساخت مسکن
    ثوابت را بدو شد چشم روشن

    بنات النعش و پروین لب گشودند
    به نثر و نظم خود او را ستودند 26

    ز مهر شمع رویش نسرِ طایر
    چو پروانه به گردش گشت دایر 27

    فتاد از شوق سرو دلربایش
    چو سایه نثرِ واقع زیرِ پایش 28

    چو شد بر چرخِ اطلس عبره اندیش
    به پای اندازش افکند اطلسِ خویش

    وز ان جا چون به شاخ سدره ره جست
    ز پرّیدن، پر جبریل شد سست

    ....



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  20. 5 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. موفقیت دانشمندان در تعیین میزان پیشرفت سرطان با شیوه پیشگامانه
    توسط سونای در انجمن سرطان شناسی و انكولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th January 2013, 10:21 PM
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 19th September 2012, 03:45 PM
  3. تصویر: جشن پیراهن استقلال به روایت تصویر
    توسط آسد مرتضي در انجمن تصاویر ورزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th July 2012, 02:20 PM
  4. در تصویر زیر شما چند تصویر صورت را می توانید پیدا کنید ؟
    توسط آبجی در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th April 2010, 01:33 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th December 2009, 11:24 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •