دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 135

موضوع: ادبيات شفاهي آذرباييجان

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #17
    همکار تالار علوم جانوری
    رشته تحصیلی
    Biology_علوم جانوری
    نوشته ها
    1,160
    ارسال تشکر
    3,624
    دریافت تشکر: 4,561
    قدرت امتیاز دهی
    13114
    Array
    سونای69's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : ادبيات شفاهي آذرباييجان

    سیمین عذار دو صد جوي از نگاھش روان شد و ماه جبین با سبو و ساغر مینايي به ساقي گري پرداخته و غم كه از دل شیرويه به درآمد با چیچك نیز آشنا شد و سفیده ي صبح كه رسید از آنھا وداع كرد و گفت: "اگر امروز ديديد كه سپاه ما بر سپاه سرھنگ چیره گشت و طبل ظفر نواخته شد، سريع خود را به خیمه و خرگاه لشكر يمن برسانید كه كنیزان و غلامان و سلحشوران به انتظار شما خواھند بود و خنیاگري به نام عاشیق قافلان نیز كه چیچك او را نیك مي شناسد از دور ھواي شما را خواھد داشت كه آسیبي به شما نرسد."


    در زرافشاني آفتاب جھانتاب، وقتي كه طبل ھاي جنگ از ھر دو طرف به
    نوازش درآمدند، جھانگیر از پدر خواست كه او را اجازه ي رزم دھد و چون شیرويه پذيرفت جھانگیر دامن يلي بر كمر پُردلي استوار كرد و با مركب اش كه چون پاره كوھي مي ماند به میدان شتافت و نھیب برزد. غدّار نامي پیل سوار به میدان آمد و چون صدھا طعنه نیزه بین آنھا ردّ و بدل شد دست به گرز و عمود بردند و باز ظفري حاصل نشد. تا كه دست بر قائمه ھاي تیغ بردند و از ضربت شمشیرھا چنان صاعقه اي برخاست كه چشم ھا را خیره كرد و به يكباره فواره ي خوني ديدند و سري كه تا بلنداھا پر كشید و داشت به خاك مي افتاد.


    ھر دو لشكر مات و حیران مانده بودند كه آن سر مال غدّار است يا جھانگیر
    كه به ناگه نعره ي جھانگیر برخاست و به دستور شیرويه، دريايي از لشكر به
    سوي قشون شام ھجوم برده و نبردي درگرفت كه حتي سرھنگ نیز مي خواست در برود كه جھانگیر مثل رعدي خروشید و با سرپنجه ي پھلوانيكمربند سرھنگ را گرفته و در میان زمین و آسمان او را در چنگ خود داشت كه سرھنگ با خنجري كمربندش را بريد و بر زمین افتاد و از میان دست و پاي اسبان راه گريزي يافت و خود را به پناھگاھي رساند كه براي روزھاي مبادا، به زير كوھي كنده شده بود و راه ورودش را فقط او خود مي دانست و عیاري به نام ماھر.
    فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
    فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …

  2. 3 کاربر از پست مفید سونای69 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2011, 03:07 PM
  2. ساخت ساختارهاي مختلف کربني با ساييدن کربن بي‌شکل
    توسط well spoken در انجمن بخش سوالات تالار مکانیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th November 2009, 12:15 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th August 2009, 07:53 PM
  4. ساييدگي دندان‌ها با خوردن نوشابه گازدار
    توسط AvAstiN در انجمن دندانپزشکی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th June 2009, 07:31 PM
  5. نام خود را وارد كنيد و معني كامل آن را ديافت نماييد
    توسط Asghar2000 در انجمن دانستنيها( علمي، آموزشي)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th April 2009, 10:31 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •