درد و دلی طولانی با برادران تالاری ( طنز) !

[Majid_GC]

به نام ایزد یکــــــتا !

سلام و درود بر یکایک تان !

این طنز هست ؛ با جنبه باشید ! مدیونی اگه فکر کنی منظورم از برادر تو بوده ای ! اما اگر اینگونه فکر کردی بدان که با خودت هستم

حقیقتش این موضوعی که می خوام مطرح کنم به احتمال زیاد در شبکه های اجتماعی خوانده اید و دغدغه ی() تان بوده است

موضوع کلی این هست که چرا برادران کامنت را نخوانده لایک ( تشکر) می زنند و تعریف ، و خواهران شاید دو سال یکبار لایکی بزنند و تازه آن لایک مسئله دار خواهد بود (×)()

این چند خط ادامه در حقیقت بومی سازی این دغدغه هست برای این تالار

به نام خدا ؛ شروع میکنیم

برادر ، آری با تو هستم با خودت

امثال من که برای تو پیام می گذارد بعد از خواندن اسم مان در صورتی که حال(حوصله ، شوق) ش را داشته باشی بعد از یک ماه جواب می دهی ؛ البته اگر حال ش بیاید ، و گرنه در صورت عدم حال که پیامت در سیاهچاله ذهنت به فراموشی می رود

اما همین که خواهر نوشت سلام ، تو باید برایش 10 خط درد و دل کنی !

بنویس ، اما حداقل همان موقع که آنلاین شدی و به عنوان اولین نفر ،پیام را نفرست ، بگذار کمی بگذرد و کسی به این شیوه ات پی نبرد !

(از این به بعد از کلمه ی من به عنوان همه دغدغه داران استفاده میکنم)

حالا به فرض محال ، خدای نکرده حال ش را پیدا کردی

نوبت به پیام خواهر که میرسد از امضا گرفته تا نوک پروفایلش حرف برای گفتن داری اما پیام من که شد جوری حرف میزنی انگار به عنوان یه کاربر اخراج شده و با همان مضمون برایت پیام داده ام !

دیگر نمی خواهم بحث را به امتیاز و تشکر بکشم که باید بروی آبرو ات را گدایی کنی !

فرت و فرت (کلمه ای عامیانه ای) امتیاز و تشکر برای قدردانی از خواهران حتی بابت اسپم هایشان و بعد هم تازه قمپز در میکنی و بحث را میکشی به همان که دوست گل مان مهدی گفت پاچه خواری !

چه خطی ، چه رنگی ، قلمت همانند فضلا ست .. بگذرم و دیگر این قسمت را کشش نمی دهم چون که با همین نشانه ها تا به حال خودت را شناخته ای !

حیــــــــا کن برادر

چندی پیش از برادری دیگر پرسیدم من این حس را دارم نسبت به افرادی گفت ؛ عجبا مجیدا ! من هم همین گونه !

تعجب کردم و دیدم این نشانه ها همانند نشانه های افراد مبتلا به بیمار وسواس است ! چون ابتدا که شناختی ندارند آن ها فکر می کنند فقط خودشان هستند که اینگونه اند

پس نام ش را گذاشتم براوس ( این همان کمپرس برادر + وسواس است)

به آن برادر گفتم براوس ناشی از چیست ؟ ؛ نکند برادر مان نجابت دارد از اینکه خدای ناکرده کسی متهم اش نکند با گفتگو با جنس موافق

گفت مجیدا ؛ گفتم بلی ()

گفت : عجبا تو چه بس ساده دلی !

این را گفتم که بدانی دغدغه های امثال من را ! پیام های پشت سری برایت می گذارم که ای برادر خوبی ! و تو خوبی را بد ترجمه کرده ای ! با شعر و نثر مدح ات میکنم و تو چه به من که میرسی از پاچه خواری بیزاری

اگر هم نمی دانستم همانند بیماری وسواس است و شاید تو بی خبر از حالت ؛ وگرنه عمرا که بخواهم وقت بگذارم برایت ....



پیشپایش تشکر از نگاه هایتان !