دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: به شکرانه ی عشق

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    نوشته ها
    1,143
    ارسال تشکر
    1,136
    دریافت تشکر: 4,005
    قدرت امتیاز دهی
    11968
    Array
    محمد نظری گندشمین's: جدید121

    Thumbs up به شکرانه ی عشق



    به شکرانه ی عشقت ، قدم تو دلت میزارم بلکه قلب بی پناهم کمی آروم بگیره .



    زیباتر از گل چیزی نیست ، قشنگتر از عشق حرفی نیست ، عزیزتر از تو کسی نیست .
    من برای سال ها می نویسم ، سال ها بعد که چشمان تو عاشق می شوند ، افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود ، همیشه یکی بود یکی نبود !
    ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه ی تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد .
    بدانید که روزی روح معنوی شما به آغوش گرم خداوند و پناهگاه اصلی خود باز خواهد گشت ، پس به یاد داشته باشید که باقی مشکلات و سختی های زندگی گذرا و موقتی است .
    من گریزانم از این شکل حیات و از این غربت تلخ که به اجبار به پایم بستند ، می گریزم از عشق و تو ای نازترین خاطره ها همه جا در پی تو می گردم .
    اندکی ابر می خواهم تا قطره قطره اشکهایم را در آن بکارم و وقت دور ، زیر ضربات شلاق گونه اش ، بی رحمانه تنبیه شوم ، چرا که گمان می کردم آرامش نزدیک است ! و این در دنیای من ، گناهیست نا بخشودنی .
    زندگی پژمردن یک برگ نیست ، بوسه ای در کوچه های مرگ نیست ، زندگی یعنی ترحم داشتن ، با شقایق ها تفاهم داشتن .
    در این سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند ، به دشت پر ملال ما ، پرنده پر نمی زند .
    محبت تنها جوشکاری است که دلهای شکسته را رایگان جوش می دهد .
    همیشه یکی هست که درد دلت رو بهش بگی ، وای از روزی که همون یکی درد دلت باشه .
    همیشه یادمان باشد که کاشته ی صداقت دلها را به ساحل میرساند نه امواج رفاقت .
    تموم شد ، رفتم نخواست که بمونم ، صدایم نکرد نگفت نرو برگرد و من رفتم ، رفتم به سوی تنهایی انتظار ، انتظار شنیدن صدای او که بگوید دوستت دارم برگرد .
    از پاسخ من معلمان آشفتند ، از حنجره شان هرچه درآمد گفتند ، اما هنوزم معتقدم از جاذبه تو سیب ها می افتند .
    چشمانت را ورق بزن ، شاید در گوشه ای از آن مرا به یادگار کشیده باشی .
    می خواهم از چشمان تو دنیایی بسازم تا همه ی دنیای عاشقان دنیایم شوند .
    زیر این سقف کبود ، زیر این شعله سنگین سکوت ، اگر از یاد تو یادی نکنم ، تک و تنها به خدا می سوزم .
    در باغ دلم جوانه ای باید و نیست ، شوق غزل ترانه ای باید و نیست ، خواهم که تو را ببینم اما چه کنم ، دیدار تو را بهانه ای باید و نیست .
    قشنگ ترین شعرم را برای شب شعر چشمان تو گفتم ، پس تو نیز قشنگ ترین لبخندت را برای برای لحظه دیدار نگه دار .


    اندیشیدن ، نبضِ حیاتِ ذهن ماست

  2. 5 کاربر از پست مفید محمد نظری گندشمین سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    نوشته ها
    169
    ارسال تشکر
    687
    دریافت تشکر: 629
    قدرت امتیاز دهی
    1163
    Array
    zina_a's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : به شکرانه ی عشق

    چقدر جالب ! تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه ، اونم کسیه که داغونت کرده !

    سوهان می کشم قصه ی دلتنگی هایم را ، تا هموار سازم جاده های آمدنت را.

    پر از دلتنگی ها و یک بغض عمیق روزها و شب ها راسر می کنم با جای خالی ات و با کوله باری از تنهایی چقدر دیر مرا باور کردی چقدر زود رفتی راست می گویند که چقدر زود دیر می شود. هرگز به زانو در نمی آمدم اگر تو نبودی هرگز گریه های نفس گیر نمی کردم اگر تو نبودی هرگز تنها نمی شدم اگر تو نبودی ... ولی با همه این وجود هرگز پشیمان نمی شوم از اینکه آمدی هر چند خیلی زود رفتی چرا که عشق واقعی را از تو آموختم هر چند تو حتی نفهمیدی ...

  4. 3 کاربر از پست مفید zina_a سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    نوشته ها
    169
    ارسال تشکر
    687
    دریافت تشکر: 629
    قدرت امتیاز دهی
    1163
    Array
    zina_a's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : به شکرانه ی عشق

    محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام

    من همه تن انا الحقم ،‌ کجاست دار ، خسته ام

    در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود

    زمین دیار غربت است ،‌ از این دیار خسته ام

    کشیده
    سرنوشت من به دفترم خط عذاب

    از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام…

    در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام

    هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام

    به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک

    بس است تکرار ملال ،‌ ز روزگار خسته ام

    دلم نمی تپد چرا ، به شوق این همه صدا

    من از عذاب کوه بغض ، به کوله بار خسته ام

    همیشه من دویده ام ، به سوی مسلخ غبار

    از آنکه گم نمی شوم در این غبار ، خسته ام

    به من تمام می شود سلسله ای رو به زوال

    من از تبار
    حسرتم که از تبار خسته ام

    قمار بی برنده ایست ، بازی تلخ زندگی

    چه برده و چه باخته ،‌ از این قمار خسته ام

    گذشته از جاده ی ما ، تهی ترین غبار ها

    از این غبار بی سوار
    ،‌ از انتظار خسته ام

    همیشه یاور است یار ،‌ ولی نه آنکه یار ماست

    از آنکه یار شد مرا دیدن یار، خسته ام

    شعر از :اردلان سرفراز



  6. 2 کاربر از پست مفید zina_a سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •