دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: حکایت شیخ بهایی، دانشمندان باید هوای یکیدیگر را داشته باشند

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر ، الکترونیک ،اپتیک، هوافضا
    نوشته ها
    259
    ارسال تشکر
    144
    دریافت تشکر: 619
    قدرت امتیاز دهی
    421
    Array

    پیش فرض حکایت شیخ بهایی، دانشمندان باید هوای یکیدیگر را داشته باشند

    حکایتی از زندگی میرداماد و شیخ بهایی


    دانشمندان باید هوای یکیدیگر را داشته باشند




    میرداماد
    سوار بر اسب در جاده جلو می¬رفت. شاه عباس صفوی و همراهانش کمی جلوتر بودند. شیخ بهائی سوار بر اسب چابکی جلوتر از همه پیش می¬رفت.


    اسب شیخ جست و خیز می¬کرد و سوارش محکم به زین چسبیده بود تا زمین نخورد.
    میرداماد سرعت اسبش را زیادتر کرد اما اسب نمی¬توانست اندام سنگین او را جلو ببرد.
    عباس مثل بسیاری از مردم بر این باور بود که میان دانشمندان هم مثل سیاستمداران،‌ حسادت وجود دارد.
    شاه به میرداماد نزدیک شد و با لبخند به شیخ اشاره کرد و گفت: «جناب میر،‌ می¬بینید که این شیخ پای¬بند ادب نیست و بی¬توجه به حضور این همه آدم¬های بزرگوار از جمله جنابعالی جلوتر از همه می¬رود.»
    میرداماد مقصود مؤذیانه شاه را فهمید و پاسخ داد: «اینطور نیست، شیخ انسان دانشمند و بزرگی است و اسب او از اینکه چنین شخصی بر پشتش سوار شده از خوشحالی جست و خیز می¬کند و شیخ را جلوتر از همه می¬برد
    شاه اسبش را تاخت و به شیخ بهائی رسید. شیخ گفت: «این اسب خیلی سرکش است و تا به مقصد برسیم مرا بیچاره می¬کند.»
    شاه مؤذیانه گفت: «علتش این است که شما لاغر هستید و به اندازه کافی بر پشت اسب فشار نمی¬آید،‌ درست برعکس میرداماد که با جثه سنگینش، اسب را خسته می¬کند. شاه ادامه داد: تا جایی که من دیده¬ام، متفکران در غذا خوردن قناعت می¬کنند و به همین علت لاغر هستند، مثل جنابعالی، ولی میرداماد، آن قدر در خوردن حریص است که چنین جثه¬ای دارد.»

    شیخ آهی کشید و گفت: «این طور نیست، میر فقط در اندوختن دانش حرص می¬زند و بزرگی جثه او مادرزادی است و ربطی به پرخوری ندارد. و اسب او به علت حمل وجودی گرانقدر که کوهها هم تحمل سنگینی دانش او را ندارند خسته شده است."

    شاه عباس که متوجه اعتماد متقابل دو دانشمند شد سکوت کرد و به فکر فرورفت.
    *این متن خلاصه برگزیده از کتاب پنج گنج، گنج سوم

    یک جنگجو همیشه تنهاست

  2. 5 کاربر از پست مفید s.e.z سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    79
    ارسال تشکر
    811
    دریافت تشکر: 499
    قدرت امتیاز دهی
    1780
    Array
    morta.z's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : حکایت شیخ بهایی، دانشمندان باید هوای یکیدیگر را داشته باشند

    ممنون حکایت جالب وپندآموزی بود

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حقیقت ، زیبایی، معماری :
    توسط وحید 0319 در انجمن معماری منظر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th August 2012, 11:31 PM
  2. خبر: احساس تنهایی، عامل بالقوه کاهش عمر
    توسط آسد مرتضي در انجمن اخبار روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2012, 11:34 AM
  3. امین حیایی، ایفاگر نقش برادر شهید
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st January 2010, 06:20 PM
  4. ناشنایی، میوه بخورید
    توسط آبجی در انجمن تغذیه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th January 2010, 11:28 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th December 2009, 01:42 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •