دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: بی اساسی باور

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض بی اساسی باور





    نویسنده: نورمن مالکوم

    مترجم: فرشاد نوروزی



    ویتگنشتاین در آخرین یادداشت هایش می نویسد که دشوار است «بی اساسی باورهایمان را دریابیم.» او فکر می کرد تا چه اندازه پذیرش های مطلق و غیرمستند، زندگی ما را شکل می دهد.[این مساله] درباره کودکان امری بدیهی به شمار می آید. آنها نام های اشیا را می شنوند و چیزهایی که به آنها گفته می شود را می پذیرند و از دلیل آن چیزی نمی پرسند.

    با تامل در این [موضوع] آشکار می شود که یک کودک نمی تواند شواهد را بسنجد یا حتی به چیزی شک کند مگر اینکه او پیش از این چیزی را یاد گرفـته باشد. [در این مورد] ویتگنشتاین می نویسد: «کودک بر مبنای باور به افراد بزرگسال یاد می گیرد. شک بعد از اعتقاد می آید.» (در باب یقین، ص ۱۶۰).


    چیزی که فهمش دشوارتر است این است که زندگی آدم های بزرگسال و تحصیلکرده نیز بر اساس باورهای بی اساس شکل گرفته است. منظورم باورهای غیرعادی و نامتعارفی نیست که در حواشی زندگی آنها جای دارد، بلکه باورهای بنیادین و پایه است.

    ما مایل نیستیم حتی فرض کنیم احتمال دارد که یک صندلی گمشده «نابود شده باشد». ما چنین پیشنهادی را نمی پذیریم. ویتگنشتاین می پرسد: «آیا کسی تا کنون امتحان کرده است که این میز وقتی کسی به آن توجه ندارد، هنوز وجود دارد؟» (در باب یقین، ص ۱۶۳).

    پاسخش این است: مطمئنا خیر. آیا به این دلیل نیست که اگر چنین اتفاقی رخ دهد ما نمی توانیم آن را «میز» بنامیم؟ اما ما آن را «میز» می نامیم و هیچ کدام از ما این کار را امتحان نمی کند. آیا این به این خاطر است که تجربیاتی که توسط پیشینیان ما انجام شده اند موضوع را یک بار برای همیشه پایان داده اند؟

    من چنین اعتقادی ندارم. این اصل که اشیای مادی بدون دلیل [منطقی] فیزیکی نابود نمی شوند. بخش غیرعقلانی چارچوبی است که تحقیقات فیزیکی در آن انجام می شود و تشریحات و تبیینات فیزیکی به آن ارتباط می یابد.

    ویتگنشتاین اظهار می دارد که این امر درباره چیزی که می تواند «اصلِ پیوستاری طبیعت» نامیده شود نیز صادق است: «تحقیقات شیمی را در نظر بگیر. لاوازیه آزمایشاتی را با مواد در آزمایشگاه خود انجام می دهد و بعد نتیجه می گیرد که در اثر حرارت فلان اتفاق می افتد.

    او نمی گوید که ممکن است دفعه دیگر به گونه یی دیگر پیش بیاید. وی جهان- تصویر معینی را اختیار می کند، که البته آن را ابداع نکرده، بلکه در کودکی آموخته است. می گویم جهان-تصویر و نه فرضیه زیرا این جهان- تصویر بنیان بدیهی پژوهش اوست و از این حیث ناگفته هم می ماند.» (در باب یقین، ص ۱۶۷)


    اصول چارچوب مانند پیوستاری طبیعت یا این فرض که اشیاء مادی بدون علت فیزیکی نابود می شوند به آنچه که ویتگنشتاین «سیستم» می نامد تعلق دارند. او به بیان دیدگاه زیر می پردازد که از نظر من درست است: «

    هر آزمونی، هر تایید و تضعیف فرضیه یی، از ابتدا در درون یک نظام عملی می شود. و البته این نظام نقطه عزیمت کم و بیش دلبخواهی و تردیدآمیز همه استدلال های ما نیست، بلکه جزو ماهیت چیزی است که ما استدلال می نامیم.» (در باب یقین، ص ۱۰۵)


    یک «سیستم» مرزهایی را فراهم می آورد که در درون آنها ما سوالات را می پرسیم، تحقیقات را انجام می دهیم و قضاوت می کنیم. فرضیه ها در درون یک سیستم طرح می شوند و مورد چالش قرار می گیرند.

    تصدیق، توجیه، جست وجوی شاهد در درون یک سیستم اتفاق می افتد. قضایای چارچوب یک سیستم مورد آزمون و حمایت از سوی شاهد قرار نمی گیرند. این همان چیزی است که در این گفتار ویتگنشتاین معنا می یابد: «البته توجیه وجود دارد اما توجیه پایانی دارد. » (در باب یقین، ۱۹۲).

    این مساله نباید به ضعف بشر نسبت داده شود. این الزام مفهومی است که پرسش ها و دلایل ما در درون مرزها باقی بمانند. برای مثال محاسبه یک عدد را در نظر بگیرید.

    برخی مراحل محاسبه را برای صحت و سقم آن بررسی می کنیم، اما برخی را نه: برای نمونه ۸=۴+۴٫ برخی مبتدیان ممکن است این محاسبه را بررسی کنند، اما افراد بزرگسال این کار را انجام نمی دهند. بنابراین مرزهای محاسباتی دستگاه شما ممکن است عینا با من یکسان نباشد. اما ما محاسبه می کنیم و همان طور که ویتگنشتاین اظهار می دارد، «

    در برخی موقعیت ها… محاسبه یی را به قدر کافی وارسی شده تلقی می کنیم. چه چیزی به ما حق چنین کاری را می دهد؟… باید در جایی دست از توجیه برداریم و آنگاه این گزاره باقی می ماند که: ما این گونه محاسبه می کنیم» (در باب یقین، ص ۲۱۲).

    اگر کسی هیچ یک از مرزهای محاسباتی را نپذیرد این بدین معناست که بازی زبانی را درنیافته است: «اگر کسی بپندارد که همه محاسبات ما غیرقطعی است و نمی شود به هیچ یک از آنها اعتماد کرد، شاید بگوییم که دیوانه است. ولی آیا می توانیم بگوییم که بر خطاست؟ نه این است که او فقط به نحوی متفاوت واکنش نشان می دهد؟ ما به محاسبات اعتماد می کنیم، او نمی کند. ما مطمئنیم، او نیست» (در باب یقین، ص ۲۱۷).

    ما سیستم هایی را آموخته ایم یا پذیرفته ایم که در آنها تردید کرده ایم و با انجام تحقیقات به نتایج دست یافته ایم. ما درون یک چارچوب رشد می کنیم و از آن سوالی نمی کنیم. پذیرش ما بر اساس اعتماد است. این به این معناست که این پذیرش مبتنی بر اندیشه نیست. ما به اینجا می رسیم که باید به یک قضیه چارچوب وفادار شویم، به این معنا که طریقت فکری ما را شکل دهد.

    قضایای چارچوبی که ما با آن رشد می کنیم خصیصه های شخصی نیستند اما روش های مشترک سخن گفتن و اندیشیدن هستند که توسط اجتماع انسانی بر ما تحمیل شده اند. ویتگنشتاین این طور اظهار می کند: «بازی زبانی فقط وقتی ممکن است که به چیزی اعتماد کنیم، نه آنکه به چیزی بتوانیم اعتماد کنیم.» (درباب یقین، ص ۵۰۹)





    برگرفته شده از:

    Norman Malcolm extract from ‹The Groundlessness of Belief› from Reason and Religion edited by Stuart C. Brown Cornell University Press،۱۹۷۷


    روزنامه اعتماد > شماره ۲۵۰۹ ۱۲/۷/۹۱ > صفحه ۱۲ (اندیشه)


    سایت فلسفه نو
    ویرایش توسط نارون1 : 15th February 2013 در ساعت 10:53 AM

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 3 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  3. #2
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : بی اساسی باور

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    بی اساسی باور
    سلام
    اینجا هم همین طور. میشه با نظرات و تجربیات شخصی بحث کرد یا نه فقط میخونیم و تشکر و گل باید بفرستیم؟ اگه راهنماییم کنین واقعا ممنون میشم

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  4. 2 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  5. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : بی اساسی باور

    نقل قول نوشته اصلی توسط عبدالله. نمایش پست ها
    سلام
    اینجا هم همین طور. میشه با نظرات و تجربیات شخصی بحث کرد یا نه فقط میخونیم و تشکر و گل باید بفرستیم؟ اگه راهنماییم کنین واقعا ممنون میشم

    سلام

    خیلیم خوبه که نظرات و ایده هاتونو بگین راجع بهش .... اینجوری شایدم با نظر متقابل افراد دیگه که تو این موضوعات ، دستی دارن ، اطلاعاتمون بالاتر بره

    ممنون

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  6. کاربرانی که از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •