دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 10 از 25 نخستنخست 1234567891011121314151617181920 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 244

موضوع: معرفی کتاب

  1. #91
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    224
    ارسال تشکر
    1,613
    دریافت تشکر: 784
    قدرت امتیاز دهی
    669
    Array
    nkhoshdel's: نیشخند

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    خیلی عالیه که بتونیم به هم دیگه کتاب معرفی کنیم اما به نظر من هر کتابی قابل خوندن ووقت گذاشتن نیست اول باید نویسنده ویا مترجم رو خوب بشناسیم
    سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف عاجزند......بزرگترین اقیانوس ارام است پس ارام باش تا بزرگترین باشی........

  2. کاربرانی که از پست مفید nkhoshdel سپاس کرده اند.


  3. #92
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    رمان جدیدی از جوزف کنراد در «مرز سایه» چاپ شد

    رمان «مرز سایه» نوشته جوزف کنراد با ترجمه سهیل سمّی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

    به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب به عنوان صد و هفدهمین کتاب از مجموعه ادبیات جهان و سومین عنوان شاهکارهای رمان کوتاه انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است. «مرز سایه» اثر دیگری از جوزف کنراد است که در کنار «کاکاسیاه کشتی نارسیسوس» و «طوفان دریا» دو کتاب دیگر این نویسنده قرار می‌گیرد که سهیل سمی آ‌ن‌ها را ترجمه کرده است و همگی دارای داستان‌هایی با زمینه کشتی و مسافرت دریایی هستند.
    گفته شده است، دستمایه رمان «مرز سایه»، تجربه شخصی کنراد بوده است. گویا این نویسنده دوره‌ای از زندگی‌اش را عمدتا بر پهنه دریا گذرانده است و ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی، کار خوب خود را رها می‌کند و حتی بعد از مدتی دچار تشویش و بی‌تابی عصبی می‌شود. در همین احوال بوده که به شکلی ناگهانی، پیشنهاد فرماندهی کشتی اوتاگو به او ارائه می‌شود. کنراد این پیشنهاد وسوسه‌انگیز را می‌پذیرد چون از این طریق می‌توانسته در جوانی، برای نخستین بار ناخدا یکم کشتی باشد؛ مقامی که معمولا به افسران جوان پیشنهاد نمی‌شده است.
    در تمام آثار کنراد، یک شخصیت مرموز وجود دارد و نمود این شخصیت در بعضی از آثار او، که جزو بهترین کارهایش هستند، به مراتب بیشتر از آثار دیگر و اغلب پرحجم‌تر است. این شخصیت از بعضی جهات منحصر به فرد است، چون نام و کالبد مشخصی ندارد، بیش‌تر نوعی پدیده است تا شخصیتی داستانی با نام و خصلت‌های مشخص: تاریکی. در آثار برجسته کنراد، تاریکی حضوری همیشگی و کاملا نمادین دارد؛ از رمان «دل تاریکی» گرفته تا «نوسترومو»، «طوفان» و «مامور سری». تاریکی مثل حجمی غلیظ و متراکم و هوشمند است که سیلان پیدا می‌کند و به تدریج دل و روح و ذهن و اندیشه مردان کنراد را اشغال می‌کند.
    جوزف کنراد نویسنده‌ای اخلاق‌گراست و نمادهای اخلاقی گاه در آثارش نمودی بیش از حد آشکار دارد. تاریکی اغواگر و وسوسه‌کننده است، اما همیشه انسان را به دل نیستی سوق می‌دهد؛ مرگی نمادین که همیشه به معنای پرت شدن به دل جهانی کور و عاری از ارزش است. ناخدای رمان «مرز سایه»‌ در شرایطی کاملا خوب،‌ دل از کار و همکارانش و زندگی اجتماعی می‌کند و گوشه انزوا را برمی‌گزیند و تا مرز فروپاشی عصبی و فرو افتادن به دل سایه‌ها پیش می‌رود، اما به ترغیب دوستی دنیادیده، کار جدیدی برمی‌گزیند تا از دل تیرگی مرگ خارج شود.
    در بخشی از رمان «مرز سایه» آمده است که در زندگی یک خط سایه وجود دارد، مرزی که هشدار می‌دهد با گذر از آن، از حیطه خامی و جوانی گذشته‌اید. و گذر از این مرز،‌ با آزمونی بسیار دشوار و شاق تحقق می‌یابد. این شاید همان چیزی باشد که بعضی از روان‌شناسان از آن با عنوان بحران روحی میانسالی یاد می‌کنند. مرز سایه، مرز گذشتن از حیطه اعتماد به نفس ناپخته و خام جوانی و توهم ساده‌لوحانه چیرگی بر خود و تقدیر به عرصه شناخت خود و ضعف‌های خود، و در نتیجه رسیدن به قدرت و تسلط بر نفس است.



    در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:


    آقای برنز، که هنوز با آن عزم راسخ و نهان به تختش چسبیده بود، حالا در مورد خیلی چیزها غرولند می‌کرد. گفتگوهای ما گفتگوهایی کوتاه و پنج‌دقیقه‌ای بودند، اما مرتب تکرار می‌شدند. مرتب پی آتش به زیر عرشه می‌رفتم، اما در آن زمان زیاد پیپ نمی‌کشیدم. پیپم مدام خاموش می‌شد؛ چون راستش، ذهنم آن‌قدر آرامش نداشت که بتوانم درست و حسابی پیپ بکشم. روی عرشه، در طول بیست و چهار ساعت شبانه‌روز به کرّات کبریت روشن می‌کردم و کبریت آن‌قدر در دستم می‌‌ماند که عاقبت انگشتانم می‌سوخت. و تمام مدت، آقای برنز از لای در، هر بار و هر بار، من را می‌دید که پایین می‌آمدم و دوباره بالا می‌رفتم.
    زانوانش را زیر چانه‌اش جمع می‌کرد و چشمانش را با آن ته‌رنگ سبز به نوک زانوانش می‌دوخت، و در آن لحظات طرح پیکرش واقعا عجیب و غریب می‌شد. با این حال، هر از گاه مجبور بودم با او حرف بزنم، و او یک روز گلایه کرد که کشتی خیلی ساکت است. گفت ساعت‌ها و ساعت‌ها آن‌جا دراز می‌کشد، و عاقبت احساس می‌کند که نمی‌داند با خودش چه باید بکند.

    «وقتی رنسم توی آشپزخونشه، همه جا این‌قدر ساکت می‌شه که آدم فکر می‌کنه همه آدمای کشتی مُردن. تنها صدایی که گاهی می‌شنوم، صدای شماست، قربان، و این کافی نیست تا منو خوشحال کنه و سر حال بیاره. سر ملوانا چی اومده؟ یعنی یه نفر نیست که یه آوازی بخونه؟» گفتم: «حتی یه نفرم نیست، آقای برنز. روی عرشه هیچ‌کس نفس اضافه نداره که آواز بخونه. و خودت می‌دونی گاهی حتی سه نفر هم در خدمت ندارم که کاری انجام بدن.»
    سریع، اما بدون ترس پرسید: «هنوز کسی نمرده، قربان؟»
    «نه».
    آقای برنز با تاکید گفت: «این‌طوری نمی‌شه. نباید بهش اجازه بدیم. اگه روی یکی مسلط بشه، اون‌وقت روی همه نفوذ پیدا می‌کنه.»
    با شنیدن این حرف با خشم فریاد زدم. به گمانم در نتیجه شنیدن این حرف‌های عذاب‌آور حتی فریاد زدم. در ذهنم کشتی‌ای را می‌دیدم که در فضایی آرام و نسیمی ملایم بر سطح دریا شناور مانده، و همه خدمه‌اش بر روی عرشه به تدریج در حال مردنند. بارها چنین اتفاقاتی رخ داده بود. آقای برنز با شنیدن فریاد من، ناگهان غرق در سکوتی اسرارآمیز شد....
    این کتاب با 136 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 5 هزار تومان منتشر شده است.


    ویرایش توسط م.محسن : 19th July 2013 در ساعت 02:20 PM
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  4. 4 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  5. #93
    مدیر تالار ادبیات
    رشته تحصیلی
    مكانيك - طراحي جامدات
    اکانت شخصی
    م.محسن
    نوشته ها
    119
    ارسال تشکر
    453
    دریافت تشکر: 881
    قدرت امتیاز دهی
    1811
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط nkhoshdel نمایش پست ها
    خیلی عالیه که بتونیم به هم دیگه کتاب معرفی کنیم اما به نظر من هر کتابی قابل خوندن ووقت گذاشتن نیست اول باید نویسنده ویا مترجم رو خوب بشناسیم
    فرمایش شما کاملاً متینه ولی اگه سبک هر کتاب مشخص باشه طرفدارهای خودش رو جذب خواهد کرد


    اگر دوستان هنگامی که یک کتاب رو معرفی می کنند نسبت به گذاشتن عکس کتاب و در صورت امکان خلاصه ای از اون اقدام کنند خیلی عالی میشه

    در مورد شناخت نویسنده یا مترجم کتاب هم به لطف این دهکده جهانی میشه خیلی راحت راجع به همه چیز اطلاعات کسب کرد.

  6. 4 کاربر از پست مفید مدیر تالار ادبیات سپاس کرده اند .


  7. #94
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    آیین زندگی



    کتاب «آیین زندگی» تازه‌ترین بازنویسی و ترجمه شجاعی از وصایایی است که از سوی امیر‌المومنین علی(ع) پس از پایان جنگ صفین و بحبوحه تمامی ماجراهای منجر به پایان این جنگ، برای فرزندش امام حسن مجتبی(ع) نوشته شده است، که از چند وجه متنی است عجیب و شگفت‌آور.
    نخستین وجه آن بدون شک به زمان و موقعیت نگارش این اثربازمی‌گردد. اما کتاب آیین زندگی از منظر دیگر نیز قابل‌توجه است و آن بیان نویسنده در ترجمه عبارات متن اصلی کتاب است. ترجمه‌ای که در آن می‌توان به وضوح تأثیرپذیری و ارتباط عاطفی شجاعی با متن و در نتیجه حس‌برانگیزی حاصل کار او در جان مخاطب را دید.
    عبارات کوتاه و در عین حال آهنگین و همچنین ساده به‌کار رفته توسط نویسنده در ترجمه این متن به همراه استفاده به جای آنها در کنار متن عربی به‌منظور ایجاد امکان مقایسه از مهم‌ترین ویژگی‌های کار در این متن به شمار می‌رود. کتاب آیین زندگی در هشتمین نوبت از تجدید چاپ خود، هم‌اکنون با قیمت 4500تومان از سوی انتشارات کتاب نیستان قابل تهیه و دسترسی است.
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  8. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  9. #95
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    انسان‌شناسی زیر سایه شش‌لول‌ و آدمکش‌ها

    «برادران سیسترز» نام رمانی از پاتریک دوویت است که چندی پیش با ترجمه پیمان خاکسار توسط نشر به‌نگار منتشر شد و حاوی داستانی درباره آدم‌کشی و ماجراهای غرب وحشی است که در ورای آن مسائل انسان‌شناسانه مطرح می‌شود.



    اولین نکته در مواجهه با کتاب «براران سیسترز» از نامش شروع می‌شود. نامی که مترجم کتاب هم در مقدمه‌اش اشاره کرده نتوانسته ترجمه‌ای‌ برایش بیابد. بنابراین نام کتاب با همان ترجمه تحت‌اللفظی‌اش شده: «برادران سیسترز» که باز هم همان‌طور که مترجم اشاره کرده همه معنی لغت سیستر را می‌دانند. از همین ابتدا می‌توان دریافت که با اثر یک نویسنده طناز و باریک‌بین روبرو هستیم. البته استفاده از لفظ طناز نباید این شائبه را به وجود آورد که با رمانی طنزگونه روبرو هستیم که طنز این کتاب، از نوع سیاه است و البته به اندازه و غایت.
    «برادران سیسترز» دومین کتاب نویسنده جوان کانادایی، پاتریک دوویت (متولد 1975) است که مانند «آبلوشن» کتاب اولش، سر و صدا کرده و اثر موفقی بوده است. دوویت در این کتاب، کاملا یا بهتر بگوییم انحصارا قصه گفته است. قصه‌اش هم بسیار جذاب است. این کتاب یک اصل مهم را ثابت می‌کند و آن هم این است که در این روزگار، صرفا تکنیک و بازی روایی نیست که خواننده را جذب می‌کند، بلکه یک داستان شسته‌رفته و جذاب با پرداخت قابل قبول و معمول نیز بعضا از رمان‌های تکنیکی و پرپیچ و خم جلو می‌زند و در صدر جدول فروش می‌ایستد؛ هم در زادگاه نویسنده‌اش کانادا و هم در آمریکا. این رمان تا جایی پیش می‌رود که نامزد جایزه من‌بوکر 2011 هم می‌شود و برای نویسنده‌اش افتخارات زیادی رقم می‌زند.
    امتیاز این رمان، نثر روان و قصه‌گو و همچنین طرح داستانی آن است. طرح و پلات کار در ابتدا ممکن است تکراری به نظر برسد. دو برادر مزدور و آدمکش با نام‌های ایلای و چارلی ماموریت جدیدی می‌گیرند که در کالیفرنیا فردی را بکشند و ما قرار است شرح وقایع این ماموریت را بخوانیم. درست است که طرح تکراری است و در سینما و ادبیات، نمونه‌های مشابه دارد، اما چیزی در نثر رمان هست که خواننده را از صفحات اول با خود همراه می‌کند، همان‌طور که منتقدان جهانی و مترجم کتاب هم به آن اشاره کرده‌اند.
    نویسنده یا کار خاصی انجام نداده و قلمش همین‌گونه است و یا محاسبات دقیقی انجام داده که کدام جمله و شوخی تلخ را در کدام دیالوگ و شرح داستان بیاورد. چون در برخی مقاطع کتاب، با این که اتفاق هولناکی افتاده و آدم‌‌‌کشی راه افتاده، اما لحن راوی طوری است که واقعا صدای خنده مخاطب بلند می‌شود.
    «در برادران سیسترز»‌ چارلی برادر بزرگتر و بی‌رحم‌تر دچار استحاله می‌شود، اما ایلای یعنی راوی داستان همچنان شخصیتِ تا حدودی حیران خود را حفظ می‌کند و تحول او در تصمیمی است که از اواسط کتاب قصدش را داشت: کنار کشیدن از شغل آدمکشی. تقابل نوع دید و نگرش دو برادر در شغل‌شان یعنی آدمکشی موجب شکل‌گیری دیالوگ‌ها و بگومگوهای زیبایی شده که نمره قبولی و مهر تاییدی بر شخصیت‌پردازی پاتریک دوییت است. ایلای، شخصیت کنجکاو و تقریبا انعظاف‌پذیری دارد که می‌تواند عاشق شود و دلش به لرزه درآید، اما چارلی فقط یک آدمکش خشن است که یا عاطفه‌ای در او وجود ندارد و یا اگر هم به جوشش درآید، بسیار با تاخیر خواهد بود. یکی از جملات خوب کتاب در مقطعی از زبان راوی بیان می‌شود که یک زن در مسیر دو برادر به ایلای می‌گوید اصلا به نظر نمی‌آید شما برادر باشید و از یک خون. راوی داستان هم در پاسخ به زن می‌گوید: از یک خون هستیم، ولی نوع استفاد‌‌ه‌مان از این خون فرق دارد.
    اگر بخواهیم بیشتر به نثر «برادران سیسترز» بپردازیم، باید بگوییم که در عین سادگی و روانی، جادویی است. کوتاه بودن فصل‌ها یا بخش‌های رمان هم مزید بر علت می‌شود که خواننده با هر بار دست گرفتن کتاب، حداقل 60 صفحه آن را بخواند.

    در کل، نویسنده جوان کانادایی در دومین کتابش که در واقع تثبیت کارنامه‌اش است، به سراغ ژانری رفته که شاید بتوان گفت ژانر زنده‌ای در ادبیات و سینمای امروز جهان نیست، ولی از دل آن، داستان ساده‌ای بیرون کشیده که برخی از فرازهای آن حقیقتا حاوی بحث‌های انسان‌شناسانه است. با وجود این‌که ممکن است در سطور مربوطه، این بحث‌ها با صراحت مطرح نشوند اما فرازهای حاوی چالش‌های انسان‌شناسانه را می‌توان در سطور نانوشته این کتاب خواند. اما این دغدغه‌ها و بحث‌ها در میان وقایع و حوادثی که در غرب وحشی اتفاق می‌افتاده، استتار شده‌اند و در ذوق نمی‌زنند. این نکته هم از امتیازات کتاب است که در حالی که مسائل انسان‌شناسانه در آن نهفته است، داستانش حوادثی چون دوئل و هفت‌تیرکشی با شمارش معکوس دارد.
    نکته پایانی درباره ترجمه کتاب است که خوانش آن را سریع و روان می‌کند. پیمان خاکسار در مقام مترجم این کار، مانند «سومین پلیس» (رمان پیشینی که با ترجمه‌اش چاپ شد) به گونه‌ای عمل کرده که نثر 280 صفحه‌ای کتاب به هیچ عنوان خسته‌کننده نیست. کتاب پانوشت‌های اندکی دارد و بیشتر مفاهیم به طور روشن در متن بیان شده‌اند.
    ----------------------

    صادق وفایی


    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  10. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  11. #96
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    2,086
    ارسال تشکر
    13,004
    دریافت تشکر: 10,250
    قدرت امتیاز دهی
    27193
    Array
    solinaz's: جدید92

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    تفنگت را زمین بگذار
    نویسنده مهمان: میلاد احمدی:

    کتاب «تفنگت را زمین بگذار» نوشتهدالتون ترامبو -فیلمنامه نویس معروف سینمای هالیوود- است که جزء “ده تای هالیوود” محسوب می‌شود. این عنوان در زمان مک کارتی به کارگردانان و هنرمندانی اطلاق می‌شد که در لیست سیاه قرار داشتند. دالتون ترامبو نویسنده کتاب درخشان “شب آروچز” یکی از چهره ژ‌های مهم و فعال ادبیات معاصر آمریکاست. وی بالغ بر ششصد نمایشنامه نوشته که شامل آثاری چون: پاپیون، مهاجرت و نمایشنامه “پسر دلیر” است که این آخری برنده جایزه اسکار شد.

    تفنگت را زمین بگذار تحسین برانگیزترین کار از میان آثار خوب دالتون ترامبوست. نمایشنامه تفنگت را زمین بگذار، برنده جایزه منتقدان بین المللی فیلم و جایزه فستیوال فیلم کن شده است. «جانی تفنگش را برداشت» عنوان اصلی کتاب دالتون ترامبو در آمریکاست که انتشارات تیسا برای نخستین بار آن را در ایران با ترجمه «تفنگت را زمین بگذار» به چاپ رسانده است.
    این رمان، راوی شرایط جنگ جهانی دوم از زبان یک سرباز آمریکایی به نام جو است که در جریان جنگ، تمامی اعضای حیاتی بدن خود را از دست می‌دهد، ولی زنده می ماند. دالتون ترامبو به زیبایی، دست و پا زدن انسانی بین مرگ و زندگی را به تصویر می کشد و در جای جای داستان، با توصیف دقیق وضعیت جو -شخصیت اصلی داستان- خواننده را با خود در تجربه طعم تلخ جنگ و آسیب‌های ناشی از آن همراه می‌کند.
    این یک داستان معمولی نیست. این کتاب راه‌های ساده فرار از رویارویی با واقعیت‌ها را در پیش نمیگیرد، کتابی است تکان‌دهنده، خشن، دردناک، مخوف، بی‌ملاحظه و بی‌رحم … درست مثل جنگ.
    «تفنگت را زمین بگذار» کتابی سرشار از حوادث تلخ و دردناک است و نویسنده در آن کوشیده جنگ را همانطور که بوده و بدون ملاحظه روایت کند. رمان «تفنگت را زمین بگذار» در سال ۱۹۳۹ میلادی، ۱۰ روز پس از اتحاد نازی‌های آلمان و اتحاد جماهیر شوری و دو روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم به زیر چاپ رفت و در آغاز جنگ با عنوان «Johnny Got His Gun» (جانی تفنگش را برداشت) منتشر شد.
    بسیاری از خاطرات «جو»، قهرمان داستان، بر اساس حوادث زندگی دالتون ترامبو، در کلورادو و لس‌آنجلس شکل گرفته است. پیش از نگارش این رمان، ترامبو مقاله‌ای را مطالعه می‌کند که در آن وضعیت بد جسمی سربازی شرح داده شده بوده و همین مقاله او را به فکر نوشتن یک رمان می‌اندازد. این مقاله درباره سربازی بود که در جنگ برخی از اعضای بدن و همچنین تمامی حس‌های خود را از دست داد و وضعیت زندگی‌اش به دلیل جنگ‌افروزی سران کشورها تغییر کرد.
    در بخشی از متن پشت جلد این کتاب آمده است: «این یک جنگ معمولی نبود. این جنگی بود که قرار بود دنیا را به جای امنی برای دموکراسی تبدیل کند و اگر دموکراسی محفوظ می‌ماند، دیگر هیچ چیز اهمیت نداشت؛ نه مرگ میلیون‌ها انسان، نه نابود شدن زندگی توده‌های مردم. این یک داستان معمولی نیست این کتاب راه‌های ساده فرار از رویارویی با واقعیت‌ها را در پیش نمی‌گیرد؛ کتابی است تکان‌دهنده، خشن، دردناک، مخوف، بی‌ملاحظه و بی‌رحم… درست مثل جنگ.
    ترامبو، نویسنده آمریکایی این رمان، در سال ۱۹۷۶ میلادی از دنیا رفت، در حالی که ۶ سال پیش از مرگش ضمیمه‌ای به کتاب افزود و در آن علاوه بر ارایه آماری درباره کشته‌شدگان جنگ، به نکوهش از آن پرداخته بود. این رمان در همان سال توانست به «جایزه ملی کتاب» دست یابد.
    تفنگت را زمین بگذار» در ۲۴۱ صفحه و با قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.

    روش‌های تهیه کتاب:
    - خرید اینترنتی و پرداخت آنلاین از سایت انتشارات تیسا
    کوپن تخفیف: با ارائه نام ۱pezeshk در بخش مربوطه هنگام خرید اینترنتی یا تلفنی از ۱۵ درصد تخفیف برخوردار شوید.
    - خرید تلفنی، برقراری تماس با شماره تلفن‌های ۳۳۹۹۹۴۲۳ و ۳۳۹۹۲۴۷۰، انتشارات تیسا و خرید کتاب به صورت تلفنی و ارسال به صورت پست.



    آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنهツ





  12. 3 کاربر از پست مفید solinaz سپاس کرده اند .


  13. #97
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    سبک زندگی 12 هنرمند ایرانی در یک کتاب گرد آمد/ از عزت‌الله انتظامی تا لوریس چکناواریان

    کتاب «چهره‌ها و پرسش‌ها» با موضوع بازشناسی سبک زندگی صحیح در اندیشه هنرمندان ایران در قالب مصاحبه با 12 هنرمند ایرانی توسط آزاده صالحی تالیف و به زودی منتشر می‌شود.

    آزاده صالحی، مولف این کتاب در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: کتاب «چهره‌ها و پرسش‌ها» دربرگیرنده مصاحبه‌هایی است که من در فاصله زمانی دو سال پیش با 12 چهره‌ فرهنگی برجسته کشور داشتم که به همراه تصاویری از آنها در قالب یک مجلد کتاب گردآوری شده است. وی افزود: عزت‌الله انتظامی، مرحوم سعدی افشار، آیدین آغداشلو، مرتضی احمدی، ثریا قاسمی، گیتا گرکانی، محمود فرشچیان، لوریس چکناواریان، لیلی گلستان، محمد بقایی ماکان، تیمور غیاثی و عبدالصمد خرمشاهی هنرمندانی هستند که گفتگو با آنها در این اثر درج شده است. صالحی ادامه داد: این کتاب و گفتگوهای درج شده در آن سعی کرده آئین درست زیستن را از زبان هنرمندان شاخص ایرانی به مخاطب خود یادآوری کند. وی همچنین گفت: نکته‌ای که تمام هنرمندان حاضر در این کتاب در قالب گفتارهایشان به آن تاکید داشتند این بود که زندگی آنها نیز مانند زندگی افراد عادی جامعه فراز و نشیب‌های زیادی داشته است و می‌شود در آنها از عشق، مرگ، تنهایی، اخلاق و شیوه‌های درست زیستن نشانه‌هایی را یافت. به گفته صالحی در این کتاب جدای از 12 تصویر پرتره از هر هنرمند، تصاویری از دوران مختلف زندگی آنها منتشر خواهد شد و طراحی جلد کتاب را هم ابراهیم حقیقی بر عهده داشته است. وی همچنین از زیر چاپ رفتن این کتاب در انتشارات علم معمار خبر داد.

    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  14. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  15. #98
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    کتاب گفت‌وگو با پابلو پیکاسو منتشر شد



    خاطره‌های پابلو پیکاسو در کتاب گفت‌وگو با این نقاش و مجسمه‌ساز مطرح اسپانیایی منتشر شد.
    به گزارش ایسنا، کتاب «گفت‌وگو با پیکاسو» اثر نیل کوکس با ترجمه‌ شیوا نوروزی از سوی نشر نظر منتشر شده است.
    در معرفی این اثر آمده است: با گذشت بیش از سه دهه از مرگ پیکاسو، هنوز سایه عظیم او بر چشم‌انداز هنر دیده می‌شود.
    او با خلاقیت بی‌انتهایش از یک دوره کاری به دوره دیگر حرکت می‌کرد و کارهای متنوعی را تجربه کرد.
    زندگی او هم‌ مانند آثارش پر‌ انرژی، پیچیده و غیرقراردادی است.
    مخاطب در این اثر می‌تواند از خاطرات جذاب پیکاسو در رقابت هنری، مسائل شخصی و ازدواج‌های او و همچنین چگونگی تبدیل شدنش به یک ستاره جهانی آگاه شود.
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  16. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  17. #99
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    29
    ارسال تشکر
    140
    دریافت تشکر: 104
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین واقعا عالیه

  18. 3 کاربر از پست مفید ali.007 سپاس کرده اند .


  19. #100
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : معرفی کتاب

    نام کتاب : بربادرفتهنویسنده : مارگارت میچلمترجم: پرتو اشراقانتشارات: آگاهدرباره کتاب برباد رفتهنخستین چاپ داستان «بر باد رفته» که برنده دو جایزه ادبی بزرگ شده است سی ام ژوئن سال ۱۹۳۶ انتشار یافت و به توزیع داده شد.. او به‌خاطر نوشتن این رمان در سال ۱۹۳۷ برنده جایزه ادبی پولیتزر شد«برباد رفته» پرخواننده ترین داستانی است که تاکنون در آمریکا نوشته شده است. این داستان که در زمینه جنگ داخلی خونین و ویرانگر آمریکاست به چهل زبان دیگر ترجمه و در سراسر جهان انتشار یافته و بر پایه آن یک فیلم سینمایی موفق ساخته شده است.نویسنده این اثر بانو «مارگارت میچل (پگی)» است که کار نوشتن آن را از سال ۱۹۲۶ آغاز کرده بود. هدف نویسنده که خود از مردم جنوب آمریکا و متولد شهر آتلانتا است که این شهر در جریان جنگ داخلی ویران شد این بود که چنان مصائب این برادرکشیرا در قالب داستان بیان دارد که در هیچ نقطه ای تکرار نشود.این داستان آن چنان دلچسب و نافذ بوده است که از آن زمان تا کنون هر سال یک تا چند بار تجدید چاپ شده است. این تنها اثر مشهور مارگارت بود، زیرا نویسنده داستان ۱۶ اوت ۱۹۴۹ ، پیش از آن که ۴۹ ساله شود درگذشت. وی چند روز پیش از آن هنگامعبور از یک خیابان در شهر اتلانتا با یک تاکسی تصادف کرده و دچار خونریزی مغزی شده بود. هنگام تصادف، راننده تاکسی مست بود و به همین دلیل به ۴۰ سال زندان محکوم شد. بانو مارگارت ۸ نوامبر سال ۱۹۰۰ به دنیا آمده بود.-منبع: اختصاصی سایت آسمونی
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  20. 2 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


صفحه 10 از 25 نخستنخست 1234567891011121314151617181920 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •