جست وجودرروایت ایرانی، ناچاربه اندیشه خوانش مستمرمتون می انجامد.روایت های ایرانی از شاهنامه گرفته تاداستان های عرفانی ودینی تارمانس هایی مانند سمک عیاروامیرارسلان تا متون معاصردر جایگاهی مابین تأمل تاریخی وگریزازآن درنوسان است .چنین موضوعی خواهان خوانشی با تأنی به دور ازنظریات آماده،تا بتوانیم نگاهی خلاق به ادبیات داشته باشیم. البته این بدان معنانیست که دررا برروی آثار غیرفارسی ببندیم،چون بی شک هرناظری به گستره های معرفت شناسی وزیباشناسی ،خصوصاً نظریه روایت ،به آن شکلی که درغرب پا گرفته نمی تواند بی اعتنا باشد.
ا
ین دودیدگاه به شکلی دراندیشه ها ودرنهایت درداستان هایش حضوردارند. اما گلشیری بیشتربه دنبال هویت ایرانی قصه می گردد.«برعکس اگرهمگان چندان دوراز نشانه بزنندکه نشانه های هویت مان راگم کنیم دیریا زود نه ازتاک نشان خواهد بود،نه ازتاک نشان.» واز سوی دیگر اساس قصه رادرشگرد می بیند. «پس مسأله برای من تکنیک است.» 1 گلشیری ازیک سوبه دنبال ساختاروتکنیک می گردد وازسوی دیگر هویت قصه ایرانی وتجاربش بیشتر دراین مقوله هاست. اما به این جایگاه که داستان قراراست رابطه های اجتماعی راازسطح واحدبه متعدد منتقل کند توجه زیادی نکرده است.اوبیشتربه عنوان نویسنده برگزیدگان وروشنفکران وتأثیرگذاران حضور فعال دارد.
«شکی نیست که جامعه ما جامعه ای است یک صدایی،اما گفتن این که نویسندگان ما اذهان رابرای جامعه ای چندصدایی آماده نکرده اند مطلق انگاشتن ساختارهای ذهنی است، ولی درحدیک عامل باید گفت،این حکم پربیراه نیست.»2 اگر قرن نوزدهم را قرن رمان بخوانیم ،پس بدون شک قرن بیستم راباید قرن قصه کوتاه خواند وبااین معنا گلشیری هم فرزندخلف قصه کوتاه است. قرنی که ابهت سنتی رمان ازمیان رفته است ومابیشتربا مونتاژ قصه گانی یا مجموعه ای ازتابلوهای قصه ای متصل یا منفصل، بیرون ازچارچوب پیوسته ومنسجم رمان کلاسیک روبه رو هستیم. وگلشیری درمیانه این دونوع قصه ایستاده است ودرمیانه جدالی دائمی.جدال سختی که زیست محیط مارا به منطقه ای که محل تحولات وچالش های سیاسی اجتماعی بوده وهمچنین تناقضات گذشته وآینده ،که اودرآن همواره به دنبال تجربه «هویت» وقصه ایرانی بوده است واین کارکمی نیست. همچنان که درآثار گلشیری به رمانس ،به فرهنگ عرفانی،به سفرنامه نویسی،به مقاله نویسی،به معماری ونقاشی وجادو وستاره شناسی وبه فرهنگ ایرانی،به طورکلی توجه بسیاری شده است. هوشنگ گلشیری به داستان کوتاه «هویت»تازه ای داده اما هویت خودرادرطول سال های نوشتن کمترتغییرداده است.بیان روایی وزبان گلشیری
درآثارگلشیری،موضوعات متنوع است وزبان درعین سادگی محض ،ظاهراً بی رمق وآرام.اما استفاده ازاین زبان ازشگردهای گلشیری است واودراین کار تعمددارد
گلشیری یکی اززیباترین نثرهای قصه گانی را درمیان نویسندگان زبان فارسی معاصردارد. زیروبم صدا، ریتم ودایره واژگانی داستان های او بسیاروسیع وگسترده ومتنوع است. توجه به نثراوشاید درنویسندگان معاصر با دغدغه ها وحساسیت های زبانی بهرام صادقی ودنباله روندگان اوهم سطح بوده باشد. نویسنده ای که پیشنهادزبانی خاص برای هرموضوع وتم جداگانه را می دهد. گلشیری هم به تبع صادقی می گوید:«زبان رمان لایه انتخابی نویسنده ازکل زبان است.»3 به تبع همین فاکتورمی توان گفت که گلشیری درقصه،راوی داستان را بانویسنده یکی می داند.حال آنکه دربیان روایی امروز،نویسنده ازراوی منفصل است ونویسنده نمی تواند بایک لایه انتخابی از زبان به سراغ متن برود چراکه متن نه با ذهنیت یکه نویسنده که باذات های گوناگون یا منیت های مختلف راوی سروکار دارد.گلشیری تلاش زیادی درنفی زبان ادبی حاکم وتولید زبان ادبی جدید ندارد وسازوکاراو با زبان به علت دغدغه های زبان فارسی وتوجه به نرمی که ملاک همه صداهاباشد ،کمترنشانه های فاصله گذاری یا تغییر کلمه ودلالتش رادارد وامکانات قلب زبانی یا هم نشینی های جدیددرنوشته های اوکمتردیده می شود ودر نهایت بایدگفت بسیارجدی ومتعصبانه به مقوله زبان نگاه می کند. «زبان همه داستان های مارا چند مسأله مشروط کرده است، اول اینکه زبان پیشنهادی هدایت اولین سنگ بنایی است که همه داستان های ما برآن روال نوشته می شودودرگفت وگوها براساس تخاطب اهالی تهران اصطلاحات وتعابیر مردم مرکزآورده می شودو افعال گاهی می شکند،که کلاًبرای فارسی خوان های سراسر مملکت مفهوم است ... پس همانگونه که گفتیم ناچار قراردادی باخواننده می بندیم که من بدین زبان،رمانم را خواهم نوشت وازهمان سطراول به دوم نرسیده خواننده می پذیرد.»4 همین پذیرش گویا مارا با نویسنده ای مواجه می کند که دانای کل است ومی خواهدبه خواننده نیازهایش را بفهماند وخواننده ای آموزش دیده ومطیع تربیت کند.گلشیری درنثرخودبیشتربه گذشته توجه دارد. هم به نثرتاریخی- کلاسیک وهم به نثرنویسندگان پیش ازخود مانند نیما،صادقی ،هدایت،چوبک، آل احمد و ... اما به زبان روزمره وآن سبکی زبان امروزکمترتوجه دارد.بایدگفت زبان گلشیری تحت تأثیرزبان تغزلی فارسی ودرادامه آن امکانات است وجایگاه زبان شاعرانه درداستانهایش ازاهمیت فوق العاده ای برخورداراست ودرهمین چارچوب درقصه فارسی یکی­ ازبی­ نظیرترین تجربه ها رابه وجودآورده است.درهمین راستا نشانه های نوعی تغزل رادرشازده احتجاب می توان دید:«فخرالنساء گفت:«نیره خاتون حتماً نامه نوشته که مادوتا باید باهم عروسی کنیم.»بعدها گفت:هیچ وقت نمی گفت: مادر. می نشست روی مهتابی وکتاب می خواند.وقتی رفتم پهلویش،کنارنرده مهتابی گفت: «شازده این جابیکارنایست. سرگردانی برایت خوب نیست. بایدکاری بکنی.»شکارمی رفتم باجیپ. لطفی نداشت. آن قدرآهوها را دنبال می کردیم تاازپای می افتادند. زبانشان ازدهانشان بیرون می ماند. چه سرخ بود! شکمشان می لرزید،با آن پاهای کوچک وچشم های خوش حالت وسیاه وآن نگاه های مات وترسان.»5 درداستان های گلشیری،حالت های عاطفی وتعابیراختیارشده برای بیان این حالت ها عجیب بسیارنقش است وهمین سبب شعری شدن آن ها گردیده است. جالب اینکه این دست داستان ها آهنگین وموزون هم هستند. اما چنین چیزی به تنهایی دلیل شاعرانگی نیست.آنچه«خانه روشنان »یا«شازده احتجاب»یا«آینه های دردار»وآثار دیگری ازاین دست را شاعرانه می سازد،دردرجه نخست جوهرشعری است ،یعنی

«ترکیب وابداع :چیدن تصویرها درکنارهم وبر روی هم ،تصویرهایی کوتاه اما گیرا.»
6

وهمین سبب می شودکه نویسنده مانند شاعردرسطح عاطفی با خواننده ایجاد ارتباط کند وشیوه ی روایت ،رمزها ،تصاویروتدابیر ساختاری ،جملگی درخدمت وانتقال احساس اند. مثلاً درشازده احتجاب جملگی تصاویر بامرگ مرتبط است ونویسنده با تکرارودرهم آمیزی تصاویز،مضامین قصه اش رابه هم پیوند می دهد و حالت استعاری و رمزی به آن ها می دهد وهمین طور زبان شاعرانه ای که دراین اثربه کارمی گیرد دیدنی است:

«اما فخرالنساء، تنها طرحی بود بی رنگ ،مثل همان زن های مینیاتوری که دورتادورتالار کشیده بودند،ایستاده زیربیدمجنون یانشسته کنارجوی آب با موهای افشان وجام به دست... .»
7 درزبان شاعرانه گلشیری وام هایی ازشعرونثرنیما واخوان را می توان مشاهده کرد.علاوه براین درحوزه تنوع زبانی نیزنویسنده ای با گستره ای متنوع است وشاخص کارهای اوراباید درحوزه زبانی درکتاب های معصوم پنجم،شازده احتجاب وکریستین وکید موفق ارزیابی کرد.
«گلشیری صفات آپولویی مانند«عقل،فرهنگ،هماهنگی ومحدودیت»رادرکاروزبان خود عمده می کند ودرمقابل خصوصیات دیونوسی که شامل «افراط،بی منطقی، بی نظمی وهیجان لجام گسیخته است»مقاومت می نماید. درحقیقت گلشیری متن را می نویسد ونه به اعتبارنقد امروزخود ازسویه متن نوشته می شود وازهمین زاویه اغلب نثراونثری «تک گفتاره» وفخیم است ومادرقصه های اوبیشترباخلق یک زبان درارتباط با نظرگاه نویسنده یکه روبروهستیم تااینکه ازنظرگاه های افراد دیگریا نویسنده های دیگر،که اساس رمان امروز بربنیادهای آن قراردارد.»8 بااین همه وبا این که گلشیری ازمرکزیت متمرکزدوران مدرن بیرون نمی آید، اوبازپسین نویسنده دوران مدرن وقدرتمندترین نویسنده دوره ماست واستاد بزرگ داستان کوتاه زبان فارسی است. هرچندکه پروای آن نداردتا خودراازرسوبات عرقی وتعصب اقلیمی ومرکزیت فرهنگی- تمدنی وثنویت حاکم برنثرش، برهاند.
شخصیت درآثار هوشنگ گلشیری گلشیری درداستان های نخستین خودمی کوشدکه زندگی ملالت بارطبقات متوسط اجتماع وبه ویژه کارمندان جزء را توصیف کندوحالات روحی وعوالم ذهنی آنان رابازنماید.بیشتراین شخصیت ها میانسال ومجردند وعمرشان یادرمحل کارشان ویادرمشروب فروشی هامی گذرد. نمونه خوب این گونه داستان ها «دخمه ای برای سمورآبی» است که درآن بیهودگی زندگی معلمی مجردنشان داده می شود. معلم،انسانی است که نه ریشه درگذشته دارد ونه امیدبه آینده ... .
گلشیری درداستان هایی که پس ازمجموعه «مثل همیشه» نوشت، همچنان به درون مایه آثارنخستین اش، که بیشترکشف جهان پیچیده درون انسان بود،وفادارمی ماند. دراین داستان ها معمولاً راوی نقشی عمده ایفامی کند. بیشترداستان های گلشیری درشهرروی می دهند. اما شهردرآثاراو،هم گذرا توصیف می شود وهم گنگ ودرصورت اخیرتنها برای نشان دادن حالات ذهنی شخصیت ها. صحنه داستان «مردی با کراوات سرخ» اصفهان است،اصفهان درشب.اصفهان خاموش وشبح وار.
ویژگی آثارهوشنگ گلشیری
با آثارهوشنگ گلشیری، تکنیک تازه ای درداستان نویسی عرضه شده است. این تکنیک از«ادبیات بوف کوری» آغاز می کند ولی درنیمه راه هویت وشکلی مستقیم می یابد.قدرت فنی گلشیری درخلق، شیوه ای ایهام آمیز به کارمی رودکه طی آن زمان هاوحوادث ومناظردرهم می ریزدوبایکدیگرتداخل وتداعی می کند. مثلاً درداستان بلندشازده احتجاب ،ماجرای خونین چهل نسل درذهن فردچهارم بازسازی می شودامانه به شیوه مألوف وآشنای رجعت به گذشته. بلکه این گذشته است که دراکنون «حضور»می یابد.9 شهریارمندنی پوردرخصوص دشوارخوانی آثارگلشیری معتقداست که : «یکی ازسبب های دشواری داستان های گلشیری ودیرفهم بودن آن ها ویا عدم ارتباط گیری سریع آن ها باخواننده کم تجربه به خاطرآن است که اولاًخواننده ی کم خوانده بانحوروایت ذهنی ومرکز ثقل های این گونه روایت ها آشنا نیست وثانیاً دراین گونه داستان ها خواننده تنهاست مقابل شخصیت ها وشخصیت ها اطلاع رسانی مستقیم ندارندودررویه داستان نویسنده ای هم حضورندارد تا خواننده را شیرفهم کند.»


ودرجایی دیگر می آورد: «یکی ازخصوصیات نثرگلشیری ویکی ازعلل سختی خواندن نثرگلشیری ویکی ازسبب های ابهام گلشیری این است که درآثارنویسنده ،مراجع ضمایرگم هستند. خواننده درچنین متنی ،یعنی درگرداب گفتن ونگفتن راوی ،موظف است که حافظه ی خودرا فعال کند ویا تکه های این چنینی متن رابیش ازیک باربخواند تا به جملات کلیدی برسد.همانندتجلی یک خاطره درحافظه ما متن هم بدون هیچ مقدمه ای یاتوجیهی جرقه وار پدیدمی آید. »




«فهرست مآخذ»
1- گلشیری،هوشنگ، باغ درباغ، دوم ،تهران، نیلوفر،1380 ،ص 490 .2
- همان ،ص 491 .
3
- عامری،رضا،نقشبندان قصه ایرانی ،اول ،تهران، ترجمان اندیشه، 1382 ، ص 267 .
4- گلشیری،هوشنگ ، باغ درباغ، پیشین، ص 495
5- گلشیری،هوشنگ،شازده احتجاب،دوازدهم،تهران ،نیلوفر،تابستان ، 1380 ،ص 82
.
6- سناپور،حسین ، هم خوانی کاتبان، اول،تهران، دیگر،1379 ،ص 76
.
7- گلشیری،هوشنگ، شازده احتجاب، پیشین ، ص 47
.
8- عامری،رضا،نقشبندان قصه ایرانی، ص280
.
9- سپانلو،محمدعلی،نویسندگان پیشروایران ،دوم ،تهران، نگاه، 1366 ،ص 118
.
10- سناپور،حسین، هم خوانی کاتبان،پیشین، ص 96 .
فصل پنجم : استنتاج
«هوشنگ گلشیری» درنگارش داستان هایش ازیک قانون کلی وجامع پیروی نمی کند.ما باخوانش داستان های مختلف وی ،به مرورکه پیش می رویم، با فضایی جدیدتر،مکانی نوتر،اتمسفری آزادتروشخصیت های بدیع تری آشنا می شویم.نکته قابل توجهی که دراین رساله به آن برخورد شد ،این است که متد وسبک نوشتاری هوشنگ گلشیری درطول سالهای نویسندگی اش، سال به سال ودوره به دوره از پختگی وانسجام بیشتروقابل تحسین تری برخوردار شده است. به نسبت تغییرشخصیت ها و ابهام و پیچیدگی آنها بالطبع روش کارگلشیری در شخصیت پردازی آدمهای قصه اش نیز متحول می شود. این امرخواننده ای را که با سبک داستان نویسی نویسنده آشنایی ندارد ، دچارسردرگمی و گاه دلزدگی میکند. اما خوانندۀ علاقمند، با بازخوانی های مکرر خود در فهم و درک داستان ها همّت می گمارد. درشخصیت پردازی داستان های هوشنگ گلشیری نقص چندانی نمی توان یافت .نویسنده، کار نویسندگی را نسبتا با قدرت شروع می کند وسبک خاص او مانع ازوضوح معایب می شود . داستان ها ازمنطق خاص پیروی نمی کنند، بنابراین نمی توان ایرادمنطقی مثلاً در ارائه شخصیت ها برآن گرفت .از نکات چشمگیرشخصیت پردازی هوشنگ گلشیری، ظرافت های خاص رفتاری شخصیت های داستانی اوست که چیرگی نویسنده را بر پایی نمایشی عظیم با حرکات ورفتارهایی نمادین وموزون به تصویرمی کشد.درداستان « گرگ » زن ، حالت عجیبی دارد . رابطه ای بین زن و گرگ درداستان به تدریج برقرار می شود. ابتدا بی توجه به گرگ خیره می شوداما بعدهاچنان به گرگ توجه می کندکه مهمان خودرا فراموش می کند وحتی شبانه برای دیدن گرگ تا صبح کنار پنجره می نشیند. سرانجام نیزدرروزی برفی با گرگ به جای نامعلومی می رود .و یا رفتارگچکار« معصوم سوم » نیز عجیب است . او در شب چهاردهۀ ماه احساس عجیبی پیدا می کند که مثل همان جنون شب نیمۀ ماه است .از زنش می خواهد که دررا به روی او قفل کنداما نیمه شب التماس می کند که زن دررا بازکندوحتی تهدیدمی کند که خودرا با تیشه خواهد کشت. وقتی در بازمی شود، شبانه به کوه می رودوجنازۀ او را که از کوه پرت شده است ، می آورند .مهم ترین مشکل در شخصیت پردازی داستان های گلشیری درگفتگوهاست .گفتگوها، همه یک دست است. البته این می تواندایراد نباشدولی اگرنویسنده ظرفیت های خاص گفتگوها را به طور کامل نشان می دادشخصیت هایش استوارتر وعمیق ترمی شدند .منظوراستفاده اززبان محاوره یا لهجۀ محلی خاصی نیست که ،اگر برای هر کدام از افراد متناسب با میزان تحصیلات ، محیط فرهنگی فضای اجتماعی آن فرد ، گفتاری متمایزمی ساخت با بافت داستان هماهنگ تروسازگارتر می شد .در داستان های گلشیری ، گچکار ، معلم ، بیکار، کارمندبازنشسته همه یکسان صحبت می کنند .شاید خونسردی نویسنده در نگارش داستان ها باعث این مسأله شده باشد .
« منابــع اصــلی »
گلشیری ، هوشنگ ، آیینه های دردار، چهارم ،تهران ، نیلوفر، زمستان 1380 .
گلشیری ، هوشنگ ، برۀ گمشدۀ راعی ، اول ، تهران ، کتاب زمان ، 1356 .
گلشیری ، هوشنگ ، پنج گنج ، اول ، سوئد ، آرش ، 1368 .گلشیری ، هوشنگ ،جبۀ خانه ، سوم ، تهران ، نیلوفر ، 1384 .گلشیری ، هوشنگ ، جن نامه ، اول ، سوئد ، نشر باران ، 1376 .iگلشیری ، هوشنگ ، در ولایت هوا ، اول ، سوئد ، عصر جدید ، 1370 .
گلشیری ، هوشنگ ، دست تاریک ، دست روشن ، دوم ، تهران ، نیلوفر ، پاییز 1378 .

گلشیری ، هوشنگ ، شازده احتجاب ، دوازدهم ، تهران ، نیلوفر ، تابستان 1380 .

گلشیری ، هوشنگ ، کریستین وکید ، اول ، تهران ، کتاب زمان ، 1350 .
گلشیری ، هوشنگ ، مثل همیشه ، اول ، اصفهان ، پیام ، 1347 .گلشیری ، هوشنگ ، معصوم پنجم یا حدیث مرده بردار کردن آن سوار که خواهد آمد ، اول ، تهران ، کتاب آزاد ، 1358 .گلشیری ، هوشنگ ، نمازخانۀ کوچک من ، سوم ، تهران ، کتاب تهران ، 1364 .
گلشیری ، هوشنگ ، نیمه تاریک ماه ، اول ، تهران ، نیلوفر ، بهار 1380 .
« منابــع فرعــی ومهـــم »
آبادیان ، رسول ، هفت گفتگو ، اول ، تهران ، کویر ، 1379 .]آلوت ،میریام، رمان به روایت رمان نویسان،
علی محمدحق شناس، اول،تهران،نشر مرکز ، 1368 .
اخوت ، احمد ، دستور زبان داستان ، اول ، اصفهان ، فردا ، 1371 .اداره کل امور فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، آشنایی با مفاهیم ادبیات داستانی ، تهران ، مؤسسه امور فرهنگی و هنری نقش جهان هنر ، 1379
.
استس ،کلاریسا پینکولا، زنانی که باگرگ ها می دوند(افسانه ها وقصه هایی دربارۀ کهن الگوی زن وحشی )،
سیمین موحد، دوم ، تهران ، نشر پیکان ، 1384
.
اولیایی، هلن، داستان کوتاه در آینۀ نقد ، اول ، اصفهان ، فردا ، 1379 .
ایرانی ، ناصر ، هنر رمان ، اول ، تهران ، آبانگاه ، 1380 .
بالایی،کریستف،کویی پرس میشل،سرچشمه های داستان کوتاه فارسی،احمدکریمی حکاک،اول ، تهران ،معین ، انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران ، 137
براهنی ، رضا ، قصه نویسی ، سوم ، تهران ، نشر نو ، 1362 .بیشاب، لئونارد، در سهایی درباره داستان نویسی، محسن سلیمانی، سوم ، تهران، سورۀ مهر،1382.پراین،لارنس،ادبیات داستانی(ساختار،صدا،معنی)،
حسن سلیمانی،فهیمه اسماعیلی زاده، اول تهران ، راهنما ، 1378 .
پراین ، لارنس ، تأملی دیگر در باب داستان ، حسن سلیمانی ، فهیمه اسماعیلی زاده ، اول ، تهران ، سازمان تبلیغات اسلامی ، حوزه هنری ، 1376
.
پک،جان ، شیوه تحلیل رمان ، احمد صدارتی ، اول ، تهران ، مرکز ، 1366 .
پولتی ، ژرژ ، هنر خلق شخصیت ، آذین حسین زاده ، اول ، تهران ، قطره ، 1383 .
حجوانی ، مهدی ، قصه چیست ؟ ، اول ، تهران ، حوزه هنری ، 1371
حسینی، صالح، پویا رفوئی،گلشیری کاتب وخانه روشنان،اول، تهران ، نیلوفر ، 1380 .!حقوقی، محمد، مروری برتاریخ ادبیات امروزایران(نثر)، چهارم،تهران ، قطره ، 1379 .
حنیف ، محمد ، راز و رمزهای داستان نویسی ، دوم ، تهران ، مدرسه ، 1384
خرمشاهی ، بهاءالدین ، حافظ نامه ، دوازدهم ، تهران ، علمی و فرهنگی ، 1380
.
داد ، سیما ، اصطلاحات ادبی ، چهارم ، تهران ، مروارید ، 1378 .دقیقیان، شیرین دخت، منشأ شخصیت درادبیات داستانی ، اول ، تهران ، بهار ، 1371 .
دومنیک ، ژنس ، رمان­های کلیدی جهان، محمد مجلسی، اول، تهران، نشر دنیانو، زمستان 1379
.
رادفر، ابولقاسم،فرهنگ واژۀ داستان ونمایش،اول، تهران ، انتشارات اطلاعات ، 1366 .
رب گریه ، آلن ، قصه نو ، انسان طراز نو، محمد تقی غیاثی ، اول، تهران، امیرکبیر، 1370 .
رضایی،عربعلی،واژگان توصیفی ادبیات (انگلیسی، فارسی)،اول تهران،فرهنگ معاصر ، 1382 .
سپانلو ، محمد علی،نویسندگان پیشرو ایران(ازمشروطیت تا سال 1350)،دوم، تهران ، نگاه ، 1366 .

سلیمانی ، محسن ، رمان چیست ؟ دوم ، تهران ، نی ، 1379 .
سلیمانی ، محسن ، فن داستان ، دوم ، تهران ، امیر کبیر ، 1374 .سلیمانی ، محسن ، واژگان ادبیات داستانی ، اول ، تهران ، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ،1372 .
سناپور ، حسین ، هم خوانی کاتبان ، اول ، تهران ، نشر دیگر ، 1379 .
طاهری مجد ، مریم ، تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران ، اول ، تهران ، نشر روزنگار ، 1383 .

عابدینی ، حسن ، صد سال داستان نویسی ایران ، سوم ، تهران ، نشر چشمه ، 1383 .

عابدینی ، حسن ، فرهنگ داستان نویسان ایران ، اول ، تهران ، دبیران ، بهار ، 1369
.
عابدینی،حسن،هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی، اول ، تهران ، کتاب خورشید ، 1384 .
عامری ، رضا ، نقشبندان قصۀ ایرانی (نقد و بررسی آثار و افکار هوشنگ گلشیری) ، اول ، تهران ، ترجمان اندیشه ، 1382 .عبداللهیان،حمید، شخصیت وشخصیت پردازی در داستان معاصر، اول،تهران،آن، بهار ، 1381 .
عبداللهیان ، حمید ، کارنامه نشر معاصر ، اول ، تهران ، پایا ، 1379 .
فضائلی هاشمی ، سعید ، شیوه های داستان نویسی ، اول ، تهران ، مؤسسۀ ایران ، 1376 .
فعله گری ، مصطفی ، دود شدن در بزم اهریمن (در باره هوشنگ گلشیری و نوشته هایش) ، اول ، تهران ، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی ، 1385 .فلکی،محمود،روایت داستان(تئوریهای پایه ای داستان نویسی)،اول، تهران، باز تاب نگار ، 1382
.
فورستر، ادوارد مورگان ، جنبه های رمان، ابراهیم یونسی، پنجم ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1384 .
کادن،جی ای، فرهنگ ادبیات ونقد،کاظم فیروزمند،اول، تهران، نشر شادگان ، زمستان ، 1380 .

کوندرا ، میلان ، هنر رمان ، پرویز همایون پور ، پنجم ، تهران ، نشر گفتار ، 1380 .
گروه نویسندگان،درباره رمان، فصلنامۀ فلسفی،ادبی،فرهنگی­ارغنون، وم،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، بهار و تابستان ، 1375 .
گری ،مارتین، فرهنگ و اصطلاحات ادبی در زبان انگلیسی ، منصور شریف زاده ، اول ، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، 1382 .

گلشیری ، هوشنگ ، باغ در باغ (2جلد) ، دوم ، تهران ، نیلوفر ، 1380 .

گلشیری ، هوشنگ ، سایت اینترنتی بنیاد گلشیری
HTTP://WWW.GOLShir Foundation.org لاج ، دیوید ، نظریۀ رمان ، حسین پاینده ، اول ، تهران ، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1374 . !
محمودیان،رفیع،نظریه رمان وویژگیهای رمان فارسی، اول، تهران،نشر پژوهش فرزان روز، 1382
مقدادی،بهرام، فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی (از افلاطون تا عصر حاضر)، اول، تهران، فکرروز، 1378 .
مکاریک ، ایرناریما ، دانش نامۀ نظریه های ادبی معاصر ، مهران مهاجر ، محمد نبوی ، اول ، تهران ، آگه ، 1383 .

مندنی پور ، شهریار ، کتاب ارواح شهرزاد ، دوم ، تهران ، ققنوس ، 1383 .
موام ، سامرست ، در بارۀ رمان و داستان کوتاه ، کاوه دهگان ، سوم ، تهران ، آموزش انقلاب اسلامی ، 1372 .
مهاجر،مهران، نبوی، محمد، واژگان ادبیات وگفتمان ادبی (انگلیسی ، فارسی ، فارسی ، انگلیسی) ، اول ، تهران، آگه، زمستان ، 1381 .

میرصادقی ،جمال ، ادبیات داستانی ، چهارم ، تهران ، سخن ، بهار ، 1382 .

میرصادقی ، جمال ، جهان داستان (ایران) ، اول ، تهران ، نشر اشاره ، 1381 .

میرصادقی ، جمال ، عناصر داستان ، چهارم ، تهران ، سخن ، 1380
.
میرصادقی، جمال ومیمنت (ذوالقدر) ، واژه نامه هنر داستان نویسی (فرهنگ تفصیلی اصطلاح های ادبیات داستانی ) ، اول ، تهران ، کتاب مهناز، 1377
.
میرصادقی،میمنت (ذوالقدر)، رمان های معاصر فارسی، اول، تهران، یلوفر،زمستان ، 1379
.
میور، ادوین، ساخت رمان ، فریدون بدره ای ، اول ، تهران ، علمی فرهنگی ، 1373
.
وستلند،پیتر،شیوه های داستان نویسی،محمد حسین عباسپورتمیجانی، اول،تهران، نگاه ، 1372 !
یونسی ، ابراهیم ، هنر داستان نویسی ، هفتم ، تهران ، نگاه ، 1382 .
« مقــالات »
امیری ، کاظم ، اسطوره وخرافات ، تلاشی برای تفسیر به معصوم ها ، از هوشنگ گلشیری ، منبع اینترنت ، سایت اینترنتیHttP : // Jostar1 . blagspot . Com / 2004 – 07 – 06 – archive – html
انوری ، آرزو ، جن و پری ، افسانه یا اسطوره ، کتاب ماه کودک و نوجوان ، مهر ، 1383 .
براهنی ، رضا ، مرگ گلشیری ، مرگ هر کسی نیست ، پایا ، شماره ، 10 ، 11 ، 12 ، 1379 .

بهنود ، مسعود ، نصرت رحمانی هوشنگ گلشیری هر کدام از نسلی و تباری و خیالی ، پیام امروز ، شماره ،40 .

پارسی نژاد ، کامران ، شخصیت پردازی در داستان ، نشریه راه مردم ، شماره 10
حقی مقدم ، مینا ، نقش ها و گونه های شخصیت پردازی در داستان ، منبع ، اینترنت ، سایت اینترنتی : HttP : // WWW . Peyrang . ir / imaghalat .
خاکسار ، م ، مراثی مشروط برای هوشنگ گلشیری ، کارنامه ، شماره ، 12 ، 1379 .
عبداللهیان ، حمید ، داستان و شخصیت پردازی ، ادبیات داستانی ، شماره ، 50 .
عبداللهیان ، حمید ، شیوه های شخصیت پردازی ، ادبیات داستانی ، شماره ، 54 .
فرهنگی ، سهیلا ، شخصیت و شخصیت پردازی در داستان ، نشریه رشد آموزش زبان وادب فارسی ، شماره 66 .
گلشیری ، هوشنگ ، هوشنگ گلشیری به روایت خود ، ماهنامه کلک ، شماره ، 113 ، 116 ، اردیبهشت ، مرداد ، 79 .
هارثون،جرمی، شخصیت پردازی ، محمد علی آتش سودا ، ادبیات داستانی ، پاییز ، 1379 .
« منبــع فرعــی »
Abrams M.H:A Glossary of literary Terms , Holtrinehart and Winston Inc , New York , 1971 .