دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31

موضوع: تنها راه رسیدن

  1. #1
    همکار تالار نرم افزار
    رشته تحصیلی
    رایانه
    نوشته ها
    512
    ارسال تشکر
    1,720
    دریافت تشکر: 3,882
    قدرت امتیاز دهی
    2139
    Array
    Alpha110's: جدید151

    پیش فرض تنها راه رسیدن

    شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
    سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.


    دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

    یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

    پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
    :.:.:.:.: دلتنگ که باشی گاهی آرزو می کنی، یک نفر اسمت را صدا کند حتی اشتباهی! :.:.:.:.:


  2. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    شاید واقعی باشه
    شایدم نه
    اما از این دست عشقا کم نیستن
    عشق لیلی و مجنون شیرین و فرهاد بیزن و منیزه...
    درسته مثل این مطلب عاقبتشون نیست اما باز هم دوست داشتنه
    فاصله ها تو عشق معنی نمیشن....

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  3. 10 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  4. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    216
    ارسال تشکر
    2,088
    دریافت تشکر: 1,485
    قدرت امتیاز دهی
    1206
    Array
    farzane*'s: جدید30

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن


    هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند !
    سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست . . .
    پس بخوانش با لبخند !!!

  5. 8 کاربر از پست مفید farzane* سپاس کرده اند .


  6. #4
    همکار تالار مکانیک
    نوشته ها
    600
    ارسال تشکر
    13,417
    دریافت تشکر: 6,562
    قدرت امتیاز دهی
    6221
    Array
    homeyra's: جدید156

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    این مدل عشقا هیچ معنی خاصی نمیده...
    حالا عاشق میشی،خب بشو ولی دیگه خودکشی چه صیغه ایه؟؟؟
    حالا اگه بهم میرسیدن و ازدواج میکردن،همش باهم دعوا و مرافه داشتنااا...ولی الان که بهم نرسیدن اینطوری واسۀ هم،خودشونو میکشن...
    زندگی که فقط عشق و عاشقی نیست که!!!!


  7. #5
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    جغرافیا
    نوشته ها
    324
    ارسال تشکر
    10,055
    دریافت تشکر: 1,555
    قدرت امتیاز دهی
    6633
    Array
    Dorna dordone's: جدید64

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    شنیده بودمش الفا جون اما بازم ممنون زحمت کشیدی

  8. 8 کاربر از پست مفید Dorna dordone سپاس کرده اند .


  9. #6
    همکار تالار مهندسی عمران
    رشته تحصیلی
    نفت و پلیمر
    نوشته ها
    494
    ارسال تشکر
    7,685
    دریافت تشکر: 3,187
    قدرت امتیاز دهی
    12780
    Array
    AaZaAdeh's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    دختره ی دیوونه ...
    سه چیز را با احتیاط بردار: قدم، قلم ، قسم!
    از سه چیز کمک بگیر: عقل ، همت، صبر!
    اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن: خدا، مرگ و دوست!







  10. 8 کاربر از پست مفید AaZaAdeh سپاس کرده اند .


  11. #7
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    نوشته ها
    85
    ارسال تشکر
    138
    دریافت تشکر: 305
    قدرت امتیاز دهی
    26
    Array
    ayda04's: جدید46

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    وحشتناک بود
    واقعن بعضیا فک میکنن ته عشق همینه؟!
    خیلی کوته فکرن
    آنه شرلی هم نشدم که یکی بهم بگه
    آنه!!!
    تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟؟؟

  12. 8 کاربر از پست مفید ayda04 سپاس کرده اند .


  13. #8
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    نوشته ها
    191
    ارسال تشکر
    4,046
    دریافت تشکر: 1,450
    قدرت امتیاز دهی
    789
    Array
    ^*زهرا*^'s: جدید167

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    داستان قشنگی بود ولی با سرانجامی بد!!!!!! خودکشی بهم رسیدن نیست!!!!

    - - - به روز رسانی شده - - -

    داستان قشنگی بود ولی با سرانجامی بد!!!!!! خودکشی بهم رسیدن نیست!!!!
    خدایا، به داده و نداده و گرفته ات شکر
    که داده ات نعمت است و نداده ات حکمت است و گرفته ات امتحان!

  14. 7 کاربر از پست مفید ^*زهرا*^ سپاس کرده اند .


  15. #9
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    تکنولوژی اموزشی
    نوشته ها
    464
    ارسال تشکر
    7,649
    دریافت تشکر: 2,149
    قدرت امتیاز دهی
    6006
    Array
    سمیه نجفی's: نگران

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    ممنون خیلی دردناک بود

  16. 2 کاربر از پست مفید سمیه نجفی سپاس کرده اند .


  17. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی عمومی
    نوشته ها
    499
    ارسال تشکر
    1,372
    دریافت تشکر: 2,858
    قدرت امتیاز دهی
    498
    Array
    shabhayebarare's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : تنها راه رسیدن

    [QUOTE=^*زهرا*^;404702]داستان قشنگی بود ولی با سرانجامی بد!!!!!! خودکشی بهم رسیدن نیست!!!!
    منم باهات موافقم داستانه خیییییییلی قشنگی بود اما واقعا خودکشی به هم رسیدن نیست اول عذابه و رنج
    ولی به عنوان داستان خیییلی قشنگ بود

  18. 5 کاربر از پست مفید shabhayebarare سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 87
    آخرين نوشته: 8th June 2013, 12:22 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd August 2012, 11:17 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2010, 09:35 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th April 2010, 09:41 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •