دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: اشعار غدیر

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار غدیر



    دست هایت را که در دستش گرفت آرام شد

    تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد

    دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:

    مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)

    خوب می‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟

    نام او عشق است، آري ميیشناسيدش : علی ست

    من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم

    با مددهای علی ابن ابی طالب شدم

    در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علی

    تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی

    با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی

    تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علی

    هر چه می‌گويم علی، انگار اللّهی ترم

    مرغ «او ادنی»ييم وقتی که با او مي‌پرم

    مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم

    با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم

    تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »

    وجه باقی اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»

    دست او در دست من، يا دست من در دست اوست

    ساقی پيغمبران شد يا دل من مست اوست

    يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ

    ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار

    آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او

    فکر می کردم که من عاشقترينم پيش او

    دختری دارم دلش دريای آرامش، ولی

    شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علی

    کوثری که ناز او را قلب جنت می ‌کشيد

    ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد

    روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی

    از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علی

    رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پری

    مي‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبری

    بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علی است

    ريسمان رستگاری تارِ گيسوی علی است

    من نبي‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»

    طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»

    چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات»

    خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»

    هر خط قرآنِ من، توصيفی از سيمای اوست

    هر که من مولای اويم، اين علی مولای اوست

    قاسم صرافیان





  2. 10 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •