تلخه!
ولی عادت کردم به نداشتن کسایی که
دوسشون دارم...
تلخه!
ولی عادت کردم به نداشتن کسایی که
دوسشون دارم...
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم
خواب مرا نمی برد
تورا می آورد!
از میان فرسنگ ها
فاصله
- - - به روز رسانی شده - - -
نگذار هركسی از راه رسید با
ساز دلت تمرین نوازندگی كند
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
دل ، بی قرار نیست ادا در می آوریمچشم انتظارنیست ادا در می آوریمعمریست درتلاطم دنیا ولذّت استوقف نگار نیست ادا در می آوریممرغی که هر زمان سر یک بام می پرددنبال یار نیست ادا در می آوریمقلبی که دل به صحبت سرما سپرده استفکر بهار نیست ادا در می آوریماصلاً دلی که مست ریا و ربا شودگوشش به کار نیست ادا در می آوریمبرلب دعای ندبه و دل غرق شهوت استاین انتظار نیست ادا در می آوریمآقا محبّ واقعی ات در میان مایک از هزار نیست ادا در می آوریم
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.و بخند که خدا هنوز ان بالا با توست.
الا ای چاه یارم را گرفتند / گلم ، باغم ، بهارم را گرفتندمیان کوچه ها با ضرب سیلی / همه دار و ندارم را گرفتند . . .
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.و بخند که خدا هنوز ان بالا با توست.
دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد چه حکمت است که چون نام فاطمه آید برای گریه دل من بهانه می گیرد؟
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.و بخند که خدا هنوز ان بالا با توست.
کافیست چمدانت را ببندی همه اماده میشوند برای از یاد بردنت..آنکه دوستش داری زودتر..عجب آدم ها عجیب شده اند!
چه خوب است آدم ها : یک نفر را هرروز دوست داشته باشند ،نه ...هر روز یک نفر را !!!
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم
نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود
مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد
لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد
مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد
حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد
باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد
قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما
وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد
محمدبنواری
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
دَر روزگاری که هَــمراه اَول خـداست،هیچکس تنها نیستروزگارتـــــان خدایی باد
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
قبـפּﻝ בارے
سخـت تریـטּ ڪار בنیـا
بے محلے کرבטּ بـﮧ ڪسیـﮧ ڪـﮧ
با تـمـام פּجوב בפּستش בارے….
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)