تاپیکی برای منحرف کردن نخبگان

[M@hdi42]

سلام

تو جاهای مختلف همیشه سعی کردیم همه بچه ها رو به راه راست هدایت کنیم. اینجا همفکری میکنیم که چطور میشه شما نخبه ها رو منحرف کرد

تاپیک های من دیگه خودتون میدونید چطور میشه

حس شیطنت رو درونتون قلقلک می دیم

پس با ما باشین

[mamadshumakher]

داداش من که نخبه نیستم.پس هر کاری دلت میخواد بکن من همینجوریش منحرفم

[M@hdi42]

داداش من که نخبه نیستم.پس هر کاری دلت میخواد بکن من همینجوریش منحرفم

ببین تو جزو سربازان خط مقدم منی برای ارائه روش های مختلف اذیت وشیطنت کردن . پس تو خودت یه جورایی نخبه ای

[v.m 2020]

سلام

تو جاهای مختلف همیشه سعی کردیم همه بچه ها رو به راه راست هدایت کنیم. اینجا همفکری میکنیم که چطور میشه شما نخبه ها رو منحرف کرد

تاپیک های من دیگه خودتون میدونید چطور میشه

حس شیطنت رو درونتون قلقلک می دیم

پس با ما باشین

تا تعریف شما از منحرف کردن چی باشه ...
یکم توضیح بدید تا بگم منم هستم یا ن

[ریپورتر]

یک راه اینه کسی که خوابید با ذره بین روی دستش داغ بزاری از خواب بپره

[TERRORIST]

باز این فکر کرد
بدبخت شدیم

[ساناز فرهیدوش]

بذارین یه کم فکر کنم از کجا شروع کنم .....................

یه طبقه بندی کنید اذیتی . ترس اور . انتقام ؟ کدومش ؟؟ کنف کردن اونایی که زیادی کلاس می ذارن ؟

یه بنده خدایی عید مهمونمون بود هی می گفت من قهوه و این حرفا و کلاس گذاشتن . گیر داد به من گفتم من تلخ گس بی شیر و شکر گفت منم همین طور . ندارین ؟

من درست کردم طرف فکر کنم دیگه افه نیومد جایی؟ !!

یا اینایی که می پرسی سس معمولی می خوری یا هات سس رودر بایستی الکی میکنن یه ددفعه طرف کبود میشه از تندی !!

البته من توبهکردما به قصد اذیت انجام نمی دم اما برا رو کم کنی مزه میده

[shiny7]

باز عمو مهدی شیطون شد!!!!
خدا بخیر بگذرونه!!!!
هنوز از دیدن اون همه لپ تو شکیم!!!!
ماچ و بوسه ها هم که بچه ها در جریانن!!!....
اینو خدا بخیر کنه!!!

یه راه...یه تیکه یخ کوچیکو از پشت سر به طور کاااااملا یواشکی وارد یخه طرف مقابل کنید...
یک ظرف پاپ کرن درست کنید...
بشینید حرکات موزون طرفو نگاه کنید!!!!!

[*FATIMA*]

ما کلاً نخبه نیستیم از این بابت اصلاً به مهدی پدر نرفتیم
از اونجایی که بسیار بچه آرومی هستیم هیچ راهی برای اذیت کردن یا منحرف کردن به ذهنم نمیرسه
پدر راهنمایی کن

[یاسمین5454]

سلام
تو مجله دوست نوجوانم چند وقت پیش ها یه قسمتی داشت به نام اعصابنوردی
و اعصابنوردی های جالب می نوشت نمی دونم الانم داشته باشه یا نه
ولی خیلی باحال بود حیف که من فقط یکی دوتا از این مجله تهیه کردم

حالا یه اعصابنوردی
دوستم میگفت عموش و دوستانش قبلنا
برقا که میرفته میرفتند چسب میزدند رو تموم زنگ های خونه ها برق که میومده همه زنگ ها با هم