چه به علت مفهومی یک کل واحد است که احساس‌ خاصی را القاء می‌کند:ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم برنطع وجود افتیم به صندوق عدم یک یک‌باز(خیام)
قطعهء 39 و قطعات مشابهء آن را شاید بتوان به«هایکوی‌ ژاپنی»شبیه‌تر دانست که در آنها تکیهء عمده روی‌ تصویر است،اما در این صورت دیگر ما،در خارج از احساس و تلقی فارسی زبانان از شعر صحبت می‌کنیم، یا حداقل محدودهء«هایکوخوانان»آنها را در نظر می‌گیریم!به قطعه شمارهء 8 دقت کنید:اگر بهار نیاید اگر که ابر نخندد
اگر ستاره بمیرد اگر سکوت بماند
می‌گفتیم و باد
بی‌وقفه می‌وزید(ص 18)
در اینجا چند مصراع کوتاه با تصاویر موجز یک کل‌ مفهومی-احساسی را به خوبی القاء می‌کند.او همچنین‌ موفق شده وضع و زندگی روزانهء ما را-دور از شعار- چنین شاعرانه بسراید:من هم از رنگ سبز که این روزها،خیلی زیاد
در کوچه‌ها پیدایش می‌شود خسته شده‌ام
رنگی که سبز حیات خانه‌ی خانوم جان نیست‌ خانه‌ی خانوم جان
با آن حوض آبی سه وجب در سه وجبش‌ که شب‌های کوتاه تابستان
ماه می‌توانست‌ در پاشویه‌اش آواز بخواند
و چشم ماهی سیاه کوچکش را به عمر دراز دریاها باز کند
...حالا گفتگو از بره‌های کهکشان و بوسه‌ی بامدادی و
آواز چکاوک‌ ارزانی من و تو
که نیمه شب‌ها هم می‌ترسیم‌ مشت آبی
از اقیانوس رؤیا برداریم‌ به صورت هم بپاشیم(ص 64)
می‌بینیم رحمانی چطور زندگی و آرزوهای ما را در نهایت ایهام به شکلی شاعرانه به تصویر کشیده است. حتی به سراغ عادی‌ترین لحظات زندگی ما در ساعات‌ نزدیک به نیمه شب رفته است،ساعاتی که برای پناه‌ به رؤیا به ناچار مشت آبی برمی‌داریم.او اساسا نگاهش به جهان و هستی و زندگی شاعرانه‌ است.او شاعر است.(به تصویر صفحه مراجعه شود)-فلسفه و معماری

-به کوشش سید موسی دیباج-حسین‌ سلطان‌زاده-دفتر پژوهش‌های فرهنگی-چاپ اول،1377-تیراژ 3000،130 ص،7500 ریالهنر معماری از آن جا که در پیوند تنگاتنگ با زندگی مردم است،دارای مقامی محوری در بیان‌ اندیشه‌های فلسفی و خیالات انسانی بوده و شاید اغراق نباشد که دگردیسی در معماری زیستگاه انسان‌ها را جلوه‌ای از تحول فکری و فرهنگی جوامع به شمار آوریم.چه اینکه فضای زیست آدمی در تعامل محیط مادی و حیات فکری شکل گرفته و دوران مختلف‌ تمدنی،چهره‌نمایی بیرونی خود را در تغییر سبک‌ معماری بهتر از هر چیزی به منصه‌ی ظهور رسانده‌ است،رخ‌نمایی سبک‌هایی چون گوتیک،شرقی، مدرن و...شواهدی بر تحول اعصار و جلوه‌گری ادوار گوناگون فرهنگی است.در این راستا همان‌طور که‌ اومانیسم در هنر و معماری رنسانس خود را نمایان‌ می‌ساخت،ظهور عصر پسا-مدرنیته نیز به اتفاق اکثر اهل فن و مورخان،از سبک‌های م معاری شروع شده و نوید بخش مرحله‌ی تازه‌ای در حیات مدرنیته گردیده‌ است.نزدیک به چهار دهه است که معماران با فلاسفه‌ درهم سخنی بوده و ساختار فکری پسا-مدرنیته در برخی از مجامع و شهرها،خود را پیش و بیش از مکتوبات،در سبک‌های معماری و ساختمانی عرضه‌ می‌دارند.ساختمان‌هایی که از سوی معماران برجسته‌ای‌ چون پیترآیزنمن،ضاحا حدید و...بیانگر روح‌ چندگانگی و بازبودن افق معرفتی زمان حاضر هستند و مکان بسته و یک بعدی دوران سنتی و مدرنیته را بر نمی‌تابند،نمونه‌هایی هستند که نزدیکی معماری و فلسفه را در دوران معاصر به نوعی به نمایش گذاشته و تحول در عرصه‌های فرهنگ را آشکارا مطرح می‌کنند؛ در معماری و فلسفه پست مدرنیته،جامعهء جهانی‌ بوده و زمان با تغییر تند و چرخه‌ای،جهتی جهانی- محلی داشته و برخلاف خصلت تک بعدی مدرنیته قرن‌ هیجدهمی،چند ملیتی و گزینشی بودن را در دستور کار خود قرار داده است تا با همزیستی انواع فرهنگ‌ها و مذاق‌ها،جهانی متکثر بسازد و قدرت متمرکز را در زیر پرسش‌های معرفتی کثیر و گسسته از هم قرار داده‌ است،نمونه‌ای از ثبت اندیشه‌ی پست مدرنیته در معماری،خانه‌ی گشوده‌ی کوپ هیمل بلاء در مالیبوی‌ کالیفرنیا را می‌توان ذکر کرد.(به تصویر صفحه مراجعه شود) مجموعه‌ی حاضر که شامل هفت مقاله از صاحب‌ نظران دوران پست مدرنیته بوده،به بحث‌های مشترک‌ معماری و فلسفه در میان اندیشمندان و معماران‌ صاحب نام معاصر پرداخته و نگاه مرکززدایی شده از ساحت فکر و هنر را به تأمل می‌گذارد؛اندرو بنجامین در مقاله‌ی خود به ترجمه‌ی کسری یوسفی به بحث‌ اساسی فاصله و فاصله‌گذاری پرداخته و اندیشه‌ی‌ متمایز پذیری مدرنیست‌ها را به چالش می‌خواند.مقاله‌ی فرانسوا لیوتار به ترجمه‌ی حسین سلطان‌زاده‌ قرائتی پست مدرنیته از مقولات فلسفی ماده و زمان را در رابطه با تلقی نیوتنی-دکارتی مورد بحث قرار می‌دهد.؟؟؟ آگاسینسکی با پیگیری تاریخ بحث‌ از مکان و اثر هنری در نزد بنیان‌گذاران مدرنیته نظیر کانت و هگل،آن‌ها را در مکان‌های مسکونی عصر پسا -مدرنیته با ترجمه مسعود هومان مطرح می‌کند. مقاله‌ی ژئوفری بنینگتون با ترجمه‌ی سید موسی دیباج‌ به طرح بحث جنجال برانگیز معقولیت نسبیت‌ پسامدرن اهتمام ورزیده،و پیشینه‌ی آن را در میان‌ ساختارگرایان و چارلز جنکز پی می‌گیرد.اندیشه‌های‌ ساخت شکنانه‌ی دریدا در سنگینی وزنه‌ی نسبیت‌ دوران پسا مدرن از مقاله‌ی حاضر هویداست.آرا و افکار معمار ساختگرا مویزی گینزبرگ موضوع مقاله‌ی کارترین‌ کوک به ترجمه‌ی بابک قلعه مولایی است و پاول کروتر در مقاله‌ی خود،که با ترجمه‌ی محمد حسین لطیفی در این مجموعه آمده،م معماری و خودآگاهی را براساس‌ زیبایی‌شناسی هگل عرضه می‌دارد و بالاخره مقاله‌ی‌ جیانی و اتیمو از فلاسفه‌ی مشهور پست مدرنیته،با ترجمه‌ی فروز روشن بین،وضعیت فکری آن را نسبت‌ به سنت و مدرنیته به بحث می‌گذارد و یکی از اختلافات‌ اساسی میان مدرنیست‌ها و پست مدرنیست‌ها را نسبت به ظهور اندیشه‌های نوین و پسا نوین ارائه‌ می‌کند.مجموعه‌ی حاضر با انتظام اصولی،عرصه‌هایی‌ از بحث‌های امروزین دنیای اروپا را به خواننده‌ی‌ علاقه‌مند به ارمغان آورده‌اند؛التبه این امر مانع از پیش‌ دانسته‌هایی در رابطه با تحول دنیای مدرن و سر برآوردن آرای پست مدرنیته و خصوصا فلسفه و به تبع‌ آن معماری دیکانستراکشن نیست