پس دقیقا چه زمانی میشه گفت روح از بدن خارج شده؟
راستی این که میگید جنین در 4ماهگی انسان شناخته میشه چون روح در بدنش وجود داره از کجاست؟یعنی کی گفته؟مسلمونها میگن؟یا دلیل علمی داره؟
پس دقیقا چه زمانی میشه گفت روح از بدن خارج شده؟
راستی این که میگید جنین در 4ماهگی انسان شناخته میشه چون روح در بدنش وجود داره از کجاست؟یعنی کی گفته؟مسلمونها میگن؟یا دلیل علمی داره؟
آیات 12 تا 14 سوره مومنون درمورد شکل گیری جنینه:
و لقد خلقنا النطقة الانسان من سلالة من طين (12)
ثمّ جعلناه نطفة فى قرار مكين (13)
ثم خلقنا النطفة علقه فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظما فكسونا العظم لحما ثم انشاناه خلقا آخر فتبارك الله احسن الخالقين (14)
طبق احادیث کلمه آخر در آیه 14 منظور ماه چهارمه.......هر چی گشتم احادیث رو پیدا نکردم(قبلا یکی از اساتید تو اسلایداش گذاشته بود من اسلایداش رو هم ندارم....اگه تونستم پیدا کنم میذارم)
البته این ماه چهارم تو ادیان مختلف متفاوته.............از 40 روزگی(مسیحیت) یا از هنگام شکل گیری نطفه(فکر کنم یهودیت.......فکر کنم)
ویرایش توسط yas-90 : 4th July 2012 در ساعت 11:19 PM
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
دوستان یه روش هست که روح رو از بدن آدم در میار ه دستاش آروم آروم میاد بالا ببینم میتونم پیداش کنم
فکر کنم جواب سوال یا بهتر بگم دلیل اینکه نمیشه جوابی پیدا کرد رو پیدا کردم.
ایه 85 سوره السراء
(آيه 85)- روح چيست؟ در تعقيب آيات گذشته به پاسخ بعضى از سؤالات مهم مشركان يا اهل كتاب پرداخته، مىگويد: «از تو در باره روح سؤال مىكنند، بگو: روح از فرمان
پروردگار من است و به شما بيش از اندكى علم و دانش داده نشده است» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا).
پرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مىسازد و برترين شرف ماست، و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سر چشمه مىگيرد و به كمكش اسرار علوم را مىشكافيم.
و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميايى آن است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مأمور مىشود در يك جمله كوتاه و پرمعنى بگويد: «روح، از عالم امر است يعنى خلقتى اسرارآميز دارد».
سلام
خوب این درست...........اما بالاخره نباید برای یکسری مسائل مثل پیوند اعضا در مرگ مغزی یه سری قوانین وجود داشته باشه.........مثلا همین که فردی که دچار مرگ مغزی شده دیگه مرده به حساب میاد............این مرده حساب شدن به چه علته؟؟؟ به خاطره اینکه دیگه راه برگشتی نداره؟؟؟ خوب حالا چون راه برگشتی نداره خودمون علائم حیاتیشو به صفر برسونیم و آیا واقعا چنین حقی داریم ......یعنی چون راه برگشتی نداره دیگه روح نادیده گرفته میشه یا نه؟ ییا نه اینکه راه برگشتی نداره یعنی روحی هم دیگه وجود نداره.......پس علائم حیاتی که وجود دارن چی؟؟؟.........نمیدونم دیگه کلا سوال زیاد ایجاد میشه
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
من فکر میکنم که با توجه به ارزش روح که تمام قدرت و فعالیت ما از ان سرچشمه میگیرد باید گفت مرگ مغزی به ما این اجازه رو میده که ما علائم حیاتی رو قطع کنیم.چون خاصیت روح ادمی رو به عملکرد مغز نسبت دادن.وقتی دیگه قدرت رشد معنوی نداریم پس دیگه علائم حیاتی نمیتونه نشانه ی زنده بودن باشه.چون باز هم ذکر کردهپرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مىسازد و برترين شرف ماست، و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سر چشمه مىگيرد و به كمكش اسرار علوم را مىشكافيم.
البته این طرز فکر منه.من هیچ اطلاعاتی در زمینه پزشکی ندارم.و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميايى آن است،
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)