اگر تئوریم درست باشد ، تعداد بیشماری از نوع های گذر میانی که رابط میانی نوع ها میباشد،حتما میبایستی زندگی کرده باشند و دلایل زیستن انها را هم فقط از میان فسیل ها می توان یافت.
چارلز داروین
این گفته نشون میده که ما باید به دنبال هزاران فسیلی بگردیم که حد واسط بین تنها دو گونه باشد . اما...
اگر واقعا نوع ها به طور تدریجی از نوع های دیگر مشتق شده اند پس چرا به اثار بیشماری از فرم های گذر میانی دست نمیابیم ؟
چرا تمام طبیعت در یک حالت اغتشاش نبوده ،دقیقا و به طور کامل سر جای خود میباشد؟می بایستی تعداد بیشماری از این فرم های میانی باشد.فقط چرا در لایه های بیشمار کره ی زمین مدفون شده و آنرا نمیابیم؟
...
چرا هر ساختار ژئولوژیک و هر قشر زمین سرشار از چنین اتصالاتی نمی باشد؟
ژئولوژی یک طیف خوب درجه بندی شده زمان را به میان نمیگذارد و شاید این بزرگترین اعتراضی می تواند باشد که در مقابل تئوری من مطرح کرد
چالز داروین
اما موضوعی که جالبه اینه که نوع های حد واسط رو فقط باید در فسیل ها جستجو کرد؟
تغییر و تحول در طول زمان وجود داره پس چرا موجودات حد واسط رو در طبیعت نمی بینیم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)