اینکه در فهم و درک انسان، احتمال خطا وجود دارد غیر قابل انکار است
برای فهم اینکه شناخت ما صحیح هست یا نه علم معرفت شناسی (شناخت شناسی یا همون اپیستمولوژی) مطرح شده.
علم معرفت شناسی برای به تفاهم رسیدن، یکسری مبانی مشترک عقلی رو مبنای تشخیص فهم درست از فهم نادرست قرار می دهد.
و همین که انسان بر آن شده که مبنایی برای شناخت شناسی داشته باشد، معنایش این است که همه شناخت ها و درک ها درست نیستند!
بلکه ادراک و فهم های متناقض وجود دارند اما آیا همه صحیح هستند؟
قاعده عقلی و منطقی می گوید: دو متناقض با هم جمع نمی شوند، یعنی اگر دو برداشت و فهم داشتیم که با هم متناقض بودند فقط یکی از آنها درست است نه هر دوی آنها
پس طبق قاعده عقلی محال بودن اجتماع نقیضین، مواردی از شناخت ها پیدا می شود که قابل جمع شدن با هم نیستند
و همین بس است برای اینکه به این نتیجه برسیم که اینطور نیست که قرائت های مختلف از یک موضوع حتما درست باشند
چرا که در مواردی (قرائت های متناقض) باید فقط یک قرائت را انتخاب نمود آن هم طبق مبانی درست شناخت شناسی در هر علم!
پس در اینجا دو مسئله بود که از نظر مفهومی با هم فرق دارند:
وجود قرائت های مختلف از یک موضوع (انکار شدنی نیست)
صحیح بودن همه قرائت های مختلف از یک موضوع (که طبق دلیلی که آورده شد این مورد نقض می شود)
علاقه مندی ها (Bookmarks)