چه خوب است که هیچ چیز هرگز
بی نقص نیست
همیشه می توان امید داشت
قفل بسته ی در
زنگ زده باشد
طناب دور گردنت
پوسیده باشد
و سیاهچاله ی اسارتت
شکافی داشته باشد برای ورود نور
یک دنیای ناقص را
همیشه بیشتر از یک بهشت متعالی
می توان دوست داشت!
چه خوب است که هیچ چیز هرگز
بی نقص نیست
همیشه می توان امید داشت
قفل بسته ی در
زنگ زده باشد
طناب دور گردنت
پوسیده باشد
و سیاهچاله ی اسارتت
شکافی داشته باشد برای ورود نور
یک دنیای ناقص را
همیشه بیشتر از یک بهشت متعالی
می توان دوست داشت!
[
خدایا نمیخوام هیچ کسی به خصوص عزیزانم از من دلگیر باشن فکر کنن مه برای من اهمیتی ندارن ،خودت از دل من خبرداری
دعا میکنم هرجا هستن خوب وخوش باشن خدایا نزار به گناه کشیده بشن ،خدایا به خودت میسپارمشون خدایا خود مراقبشون باش
میخوام فقط تورو داشته باشم ،خدایا اگه از من خطای سر زد منوببخش من شرمنده اتم
خدایا از عذاب تو خیلی میترسم
دوست ندارم حتی یه درصد دل بنده ات رو بشکنم ،اگه حرفی زدم تو راضی نبودی اگه کاری کردم که توراضی نبودی ،اگه نگاهی کردم که توراضی نبودی من شرمنده اتم به قران شرمنده اتم
دوستت دارم خدا جونم
مراقب عزیزانم باش حتی اگه من نبودم
دل گران بوذم که جامم سر رود طعم شیرین جوانی در رود
مینویسم به امید دستی
دستی پر از مهر و محبت
دستی گرم و آرام
و دستی بدون آشوب.....
مینویسم برای آن کس که
نمیدانم کیست و کجاست
اما میدانم هست و نزدیک است
چه مینویسم را نمیدانم
فقط میدانم مینویسم با
غم و شادی .....
[
بسیارزیباست●●
گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه
تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه
دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه
قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه
گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه
استاد شهریار
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
شب دوست داشتنی
[
لیوان اگه سردو گرم شه میشکنه
دل آدمی که جای خود داره!
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)