دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: بررسی شعر از منظر فقهی

  1. #1
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض بررسی شعر از منظر فقهی

    «مسئله شعر را وقتي انسان از نظر اسلام مطالعه مي‌كند،

    مسايل عجيبي را مي‌بيند؛ پيامبر هم با شعر مبارزه كرد و هم شعر را ترويج كرد».

    (مرتضي مطهّري، حماسه حسيني، ج 1، ص 225)





    اين جمله كوتاه، که بر زبانِ يکی از مشهورترين متفکّران مسلمان معاصر جاری شده است، خواسته يا ناخواسته، حكايت‌گر تضادّ بزرگ و اختلاف‌نظر

    عمده‌اي است كه در موضوع شعر از منظر فقه اسلامی وجود دارد و نشانه‌اي ست از منازعه فكري و فقهيِ مهمّي، كه در تاريخ اسلام در باب مسئله

    شعر ديده مي‌شود. اينكه شعر در اسلام، هنري است پسنديده يا مذموم، نكته‌اي ست كه تا امروز، بحث‌ها و نقطه‌نظراتِ بسياري را در ميان فقيهان

    و عالمان و شاعران درانداخته و سرانجام نيز به يك نتيجه مصرّح نرسيده است و هر سوي آن معتقداني در ميان مشهورِ علماء دارد. نوشته حاضر

    بازخوانيِ كوتاهي ست از شرحِ اين منازعه تاريخي ـ فقهي؛ باشد كه تصويري هر چند كلّي را از شرح اين ماجرا به دست دهد.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  2. 6 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  3. #2
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    در باب شعر و تاريخ و جايگاه آن

    مشهور است كه نخستين شعر بشر را آدم(ع) سروده است و نقل است كه وي بعد از هبوط به زمين خاكي و ديدن فضايي متفاوت با آنچه

    در بهشت ديده بود، اشعاري سرود (بحار الانوار، ج 79، ص 290(. برخي نيز اشعار نخستينِ آدم را، متأثّر از كشته‌شدن هابيل توسط قابيل و

    در رثاي او مي‌دانند كه دو بيتِ آن مشهور است (همان، ج 11، ص 219).

    نزد امّت‌هاي بعد از آدم نيز، شعر، هنري محترم و مهم شمرده مي‌شده است. يونانيان به عنوان پدران حكمت و ايرانيان نيز به عنوان بديل آنان، در

    اين هنر پرمايه بوده‌اند. اعراب نيز چنين بوده‌اند. در مجموع هرجا بشر به تفكّري نسبي دست يافته يا در دامن آييني مذهبي يا ماورايي چنگ انداخته

    بود، شعر را نيز سهمي داده و از آن بهره‌اي جسته بود. كتاب‌هاي «فنّ شعر» كه عمده‌ترين و مشهورترينِ آن ها از ارسطو حكيم يوناني است و «الشعر

    و الشعراء»هايي كه در ميان اعراب تدوين شده بودند، همه و همه بيان گرِ اهمّيت شعر در جوامع بشري ست. فيلسوفان بسياري به اين هنر، مايه

    داده بودند و آن را به عنوان يكي از فنون منطق پذيرفته بودند كه تا امروز نيز امري معتبر است.

    شعر، هم‌چنين در همه دوره‌ها و دوران‌ها، از ابزارهاي مهم براي رسيدن به مقاصد شاعران و جوامع آنها بوده است. اين اهداف و مقاصد مي‌توانسته

    شخصي باشد. مثل عشق، مي‌توانسته سياسي باشد، مي‌توانسته نظامي باشد و مي‌توانسته هزل و هجو يك قوم يا يك ملّت باشد. در جنگ‌ها،

    خاصه در ميان اعراب، شاعران و شعر آنها اهمّيت داشته و وسيله‌اي بوده است براي رسيدن به پيروزي، كه گاه نيز سخت مؤثّر مي‌افتاده است.

    در «چهار مقاله» عروضي سمرقندي، شاعران، دبيران، طبيبان و منجمّان، چهار طبقه نزديكِ پادشاهان و رهبران دانسته شده‌اند كه نقشي اساسي

    در جاودانه‌كردن نام آنها در تاريخ دارند (ص 18).
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  4. 6 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  5. #3
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    شعر در نزد اعراب

    شعر، خاصه در ميان اعراب نقش و اهمّيت فوق‌العاده‌اي داشته است. در روزگار جاهليّت، شعر، رسمي‌ترين و جدّي‌ترين هنر اعراب بوده است

    كه به دليل نوع و شيوه زندگي آنها، كه عموماً از مدنيّت به صورت جدّيِ آن خارج بوده و نهايتاً در يك نوع بَدَويتِ مدرن سپري مي‌شده است و

    در غياب ساير هنرها، جايگاه خاصي مي‌يافته است. اعراب جاهلي، براي شعر و شاعر حرمت و احترام فوق‌العاده قائل بودند و او را فردي متّصل

    با ماوراء طبيعت مي‌دانستند كه موجودي مانند جنّ از او مراقبت مي‌كند و شعرش را به او الهام مي‌نمايد. حتّي نام برخي از اجنّه شاعران را كه

    از معتقدات عربِ آن روزگار است، مي‌توان از خلال تاريخ‌نوشته‌ها دريافت. مثلا مشهور است كه جنّ «اعشي»، «مسحل» نام داشت، جنّ «امرؤالقيس»،

    «لافظ» و جنّ «عبيد بن ابرص»، «هبيد» بود. (المفصّل في تاريخ‌العرب، د.جواد علي، ج 8، ص 119).

    شعر، آن مايه نزد اعراب شهرت و قبول عام داشته، كه هر سال بهترين سروده‌هاي شاعران جمع‌آوري و بهترينِ آن ها به عنوان شعر منتخب سال به

    ديوار كعبه آويخته مي‌شده است و «معلّقه» نام مي‌گرفته است كه مشهورترين آنها، هفت شعر از شاعران مشهور عرب جاهلي ست که موصوف و

    مشهور به «معلّقات سبع» است. علاوه بر اين، مكان‌هاي ويژه‌اي براي شعرخواني شاعران در گذرها و بازارها وجود داشته است كه «سوق عكّاظ»

    مشهورترين آنها بوده است و وصف مفصّل آن را در «فهرست» ابن نديم مي‌توان ديد (ص 224 تا 244). قطعاً از آنچه بوده است، شرح مختصري از

    خلال تاريخ به روزگار ما رسيده است كه تا حدّي شرح و وصف جايگاه شعر در ميان اعراب جاهلي را باز مي‌نمايد، والّا، شعر نيز مانند شرك و تجارت،

    در روزگار اعراب جاهلي، حتماً داستان مفصّل‌تري داشته كه به صورت کامل به روزگار ما نرسيده است.

    ظهور اسلام و تنزيل قرآن و دريافت و نشر آن توسّط پيامبر(ص)، صورت تازه‌اي از سخن را در ميان اعرابي كه بسيار به سخنوري مفتخر بودند، نمايان

    ساخت. اعراب در استيصال و درماندگيِ حاصل از رو‌به‌رويي با كلام الهي، به روشني دريافتند كه قرآن سخني زميني نيست، پس آن را شعر و

    سِحر لقب دادند و محمّد(ص) را كه پيام‌آور الهي بود، شاعر، ساحر و مجنون ناميدند.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  6. 6 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  7. #4
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    قرآن و شعر


    قرآن نيز، با توجه به پيشينه اعراب در سخنوري و به جهاتي كه نمي‌خواست اصل و اساسِ سخن و رسالت محمّد(ص) زير سؤال برود، در آيات چندي

    كه در شش سوره از قرآن آمده است، به انكار و ردّ شاعريِ پيامبر و شعر بودنِ قرآن پرداخت. از اين آيات، 5 دسته مكّي هستند و در زمان ابتداي دعوت

    محمّد(ص) نازل شده‌اند و جملگي اين معنا را مي‌رسانند كه ايراد اتّهام شاعری به پيامبر، در ابتداي دعوت بوده تا اساس پيام الهي او را زير سؤال ببرد؛

    اما مشهورترين آيات در ذمّ شاعران، كه اتفاقا در سوره‌اي مكّي (شعراء) آمده است، 5 آيه است که به روايت برخي از مفسّران قديم و اخير (مثل آيت‌الله

    مكارم شيرازی)، آياتی «مدني» است و بعدها به سوره الحاق شده است (ن. ك: قرآن مجيد، با ترجمه آيت‌الله ناصر مكارم شيرازي، سوره شعراء). اين

    تأكيد، نشان از اين دارد كه اسلام حتي بعد از انكارهاي اوليه مشركان، حتي در مدينه و دوران شكوفايي اسلام نيز، با شعر و شاعر چندان ميانه‌اي

    نداشته و در مجموع، نگاه کاملاً موافقی با آن نداشته است.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  8. 5 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  9. #5
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    پيامبر(ص) و شعر


    در اين باب، تأكيد روايات منقول از شخص پيامبر نيز، كه جزو روايات معتبر است، بر همين نكته دلالت دارد كه ميانه رسول(ص) نيز با شعر و

    شاعري خوب نبوده است و اگر چه گاه شاعران را در پرتوِ حمايت مي‌گرفته و گه‌گاه نيز آنها را در سخني تكريم مي‌كرده است، اما با شعر و شاعري

    موافق نبوده و حتي علاوه بر اين‌كه از شعر گفتن و شعر خواندن احتراز می‌جسته، اگر هم بنا به ضرورتي، شعري را در کلامش مي‌آورده است، آن

    را تكّه‌تكّه و به هم‌ريخته مي‌خوانده تا از حالت شعري خارج شود. به‌خصوص اين حديث معروف كه: «و لَئِن يَمتَلي جَوفَ الرَجُلِ قيحاً خيرٌ مِن أن

    يَمتَلي شِعراً (وسائل الشيعه، ج 5/83 و فتح الباري، ج 10 ص 548): «اگر درون مرد از چرک پر شود بهتر است از اين‌كه از شعر پر باشد»، می‌تواند

    با همراهی سيره ايشان و ساير روايات منقول از آن‌حضرت، وجه کلّی ديدگاه شان را در زمينه شعر باز نمايد.

    از اين نمونه احاديث و روايات در سخن پيامبر بسيار ديده مي‌شود كه البته جاي بحث فراوان دارد. اما در مجموع آنچه تأكيد قرآن به جديّت بر ردّ

    شاعري و شعر است و آنچه در كلام پيامبر(ص) آمده است، مي‌تواند سرخطّ نظر كلّي اسلام در مورد شاعري تلقّي شود. اين نكته نيز كه ديدگاه

    مفسّران در باب اين آيات چيست و يا استخراج استثناهاي آيات و بر اساس آن‌ها قايل شدن به نظري مخالف، نمي‌تواند گريزي از اين حقيقت باشد

    كه شعر، اگر هم در اسلام مباح دانسته شود (كه گويا مجموعاً چنين است)، هنر ممدوحي نيست.

    نوع نگاه اسلام، كه از ابتدا در نصّ صريح آيات و سپس در سيره و سخن رسول(ص) رخ نمود، باب شاعري را تا مدّت‌ها بست. بسياري شاعرانِ تازه

    اسلام آورده، شعر را تا مدّت‌ها رها كردند و بسياري نيز شعر را اساساً كنار گذاشته و به ذمّ آن روي آوردند. در اين ميان قياس سخنِ الهي ‌(قرآن) با

    شعر شاعران نيز، گويا سهمي جدّي داشته است؛ چنان‌كه «ابن خلدون» معتقد است عظمت كلام الهي و قدرت بياني آن، شاعران را گرفت و طوري

    آنها را تحت تأثير قرار داد كه از شعر دامن كشيدند (مقدمه، 581)؛ ضمن آن كه از جدّيت قرآن در انكار شاعري، نوعي حرمت و كراهيت نيز بر مي‌آمد

    كه شاعران را بر سر ايمان نوآورده‌شان مي‌ترساند. «ابوعقيل لبيد بن ربيعه»، که از مشاهير شاعران جاهلي بود و معلقّه‌اي نيز در كعبه داشت، به

    نقل «اغاني»، نمونه‌اي است از اين شاعران، كه مي‌گفت با وجود سوره‌اي مانند «بقره» ديگر شعر جايي ندارد.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  10. 6 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  11. #6
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    فقيهان و مسئله شعر


    اما آنچه از نصّ قرآن و سيره و سخن پيامبر(ص) حاصل شد، خاصه اختلاف‌نظر در تفاسير قرآن و تفسير روايات، مبناي بحث فقهي درازدامنی

    نيز در اسلام شد. «فقه» به عنوان معيار عملِ مسلمانان، نمي‌توانست در خصوص مسئله‌اي كه هم «نقضِ نصّي» دارد و هم رواياتي در باب

    كراهيّتِ آن وجود دارد سكوت كند. بر اين اساس، شاعران، علاوه بر مفسّران، با فقيهان نيز رو‌به‌رو بودند كه ديگر صرفاً بحث اختلافِ برداشت و ... را

    نداشتند و حكم به حلّيت يا حرمت و كراهيّت يا اباحه مي‌دادند؛ احكامي كه مبناي عمل شرعي بود و مي‌بايست مورد توجه جدّي قرار مي‌گرفت.

    اما داستانِ حصرِ شعر در احكام فقهي نيز، داستاني خواندني است. فقيهان از يك سو نمي‌توانستند چشم بر بخشی از سيره عملیِ پيامبر(ص)

    در دفاع از برخی شاعران و نيز پاره‌اي ديگر از روايات كه در مُجاز بودنِ گونه‌هايي از شعر وارد شده بود ببندند و از سوي ديگر، ممکن نبود که اجماعِ

    مفسّران را در تفسيرِ مثبتِ مشترك از برخي آيات (به خصوص استثناي ذيلِ آيه سوره شعراء) نپذيرند. درست به همين دليل، هيچ‌گاه در تاريخ فقه

    (چه اهل سنّت و چه شيعه) حكمي مبنی بر حرمتِ شعر وارد نشده است و صراحت كلامِ فقها، تنها در حصرِ شعرِ مكروه در شش يا هفت مورد است

    كه در ادامه بيان مختصری از آن‌ها خواهد آمد.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  12. 4 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  13. #7
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    1. در باب حرمت شعر


    شعر، فارغ از تعريف شاعران و اديبان، در نزد منطقيان و فقيهان تعريف خاصي دارد. در منطق، شعر از صناعات خمس دانسته شده است و

    «قضيه‌اي تخيّلي ست كه تصديق را برنمي‌انگيزد، اما سبب توليد حالات نفساني مثل عشق، نفرت، تهييج و مانند آن مي‌شود». بر اين اساس،

    شعر هدفي جز ايجادِ انفعالِ نفساني ندارد (حاشيه شرحِ شمسيه). بوعلي سينا در «منطق شفاء»، در باب نگاه منطقيان به شعر مي‌گويد:

    «ولا نظر للمنطقي في شيء من ذلك الّا و في كونه كلاماً مخيّلاً؛ منطقي به شعر از آن‌جهت كه در نهايت كلامي تخيّلي ست مي‌نگرد» (ج چهارم، ص 22).

    پس پذيرفتني ست كه در نگاه منطقيون و فقيهان، عنصر خيال، مقوّم اصلي شعر است و آن‌چيزي شعر دانسته مي‌شود كه، باري، از تخيّل، اغراق، مبالغه و

    مانند آن (مواد غيرواقعي و غيرتصديقی) نضج يافته باشد. درست به همين دليل است كه نمونه‌هاي صرفاً منظوم، با وجود آن كه از مادّه وزن و قافيه خالي

    نيستند، شعر دانسته نمي‌شوند. نمونه‌هايي مثل «نصاب الصبيان» ابونصر فراهي در لغت، «الفيه» محمّد بن مالك در ادب، «منظومه» حاج ملّاهادي

    سبزواري در منطق و ارجوزه‌های علما در حوزه بسياري از علوم مختلف. اينجا تفاوت ديدِ اديبان و شاعران را نيز در تعريف شعر مي‌توان ديد. در ديدِ آنان،

    وزن و قافيه، خاصه در ديدِ اديبان قديم، عنصري از عناصر مقوّم شعر است، حال آن كه در تعريف فقيهان و منطقيان، چنانكه در تعريف «بوعلي» ديده شد،

    شعر صرفاً به واسطه خيال، محلّ توجّه است.

    قائل شدن به عنصر خيال در تعريف شعر، لوازم و تبعاتي را ايجاد مي‌كند و نتايجي را در پي مي‌آورد كه بر حقيقت مبتني نيست. عروضي سمرقندي در

    «چهارمقاله» در اين باب چنين مي‌گويد: «شاعري صناعتي است كه شاعر بدان صناعت، اتسّاقِ مقدمّاتِ موهمه مي‌كند و التثامِ قياسات منتجه، بر آن

    وجه كه معناي خُرد را بزرگ گرداند و معناي بزرگ را خُرد؛ نيكو را در خلعتِ زشت باز نمايد و زشت را در صورتِ نيكو جلوه دهد و به ايهام، قوّت‌هاي غضباني

    و شهواني را برانگيزد». (چهارمقاله، ص 42).

    در اين تعريف، علاوه بر آن كه به ايجادِ «انفعال نفساني» اشاره شده است، تأثير شعر در نيتجه‌گيريِ افراد نيز روشن شده است؛ آن‌چنان كه در نتيجه يك شعر،

    چيز زشتي نيكو جلوه داده مي‌شود و نيكويي، زشت عرضه مي‌شود و مردم نيز آن را بدون محاسبه و دقّتِ «منطقي» مي‌پذيرند و به تصديقِ آن با خارج و

    واقع نمي‌پردازند. شاهد اين گفته در کلام بوعلی نيز يافتنی ست: «لكن الناس اطوع للتخيل منهم للتصديق و كثيراً منهم اذا سمع التصديقات استنكرها

    و هرب منها». (شفا، ج 4، ص 24)؛ «مردم تأثيري را كه از قضاياي تخيّلي مي‌پذيرند بيشتر از قضاياي تصديقي است؛ بسياري از آن ها وقتي قضاياي

    تصديقي مبتني بر واقع را (به تكرار) مي‌شنوند، از آن حالت گريز و انكار پيدا مي‌كنند»؛ يعني شعر چون خيال بافي دارد، در عين حال كه جذاب است،

    براي مردم پذيرفتني‌تر است.

    اما ماجرای ايجاد انفعال و انطباع نفساني، اگرچه در تعريف شعر، نكته‌اي مهم و اساسي است و هرچه قدرت اين ايجاد انفعال بيشتر باشد، حُسنِ شعر

    شمرده مي‌شود، اما در نگاهِ منطقيان، آن را نادرست و ناواقع مي‌كند. شعر از آنجا كه مادّه اصلي‌اش، طبق آنچه گفته شد، تخيّل و اغراق و ... است، با

    واقع مناسبت و ارتباطي ندارد و چون قابليت تصديق ندارد، بنابراين «دروغ» دانسته مي‌شود. عبارت مشهور «احسنه اكذبه» يا «اكذبه اعذبه»، از همين

    نكته ناشي مي‌شود كه اساساً شعر را نمي‌توان مبناي خبر و درست دانست و اگر فرد آن را بپذيرد، در واقع به دروغي تن داده و شاعري كه آن را سروده

    در واقع دروغ سروده است. از آنجا كه شعر، در حقيقت مقدّماتش از «ناصحيح» و «غيرواقع» برساخته مي‌شود و تأثير نفساني دروغ نيز ايجاد مي‌كند،

    در منطق از برهانيّات دانسته نمي‌شود و يكي از باب‌هاي بحث فقيهان و منطقيان در خصوص شعر نيز همين جاست كه شعر را «دروغ» مي‌پندارند و

    شايد يكي از دلايل ردّ فقهي آن و نگه داشتنِ آن در حدّ كراهت نيز، هراس از دل‌مشغوليِ شاعران به خيال‌پردازي و در واقع دروغ پردازي باشد. بسياري

    امّا، تلاش كرده‌اند به اين ايراد پاسخ دهند. اين پاسخ، بدين شكل داده شده است كه چون سرودنِ شعر در حقيقت اِخباري از واقع نيست تا مخالفت آن

    با واقع، معيار صدق و كذب را مشمول شود، بنابراين، مشكل فقهي ندارد؛ چه، مثلاً كسي نيز كه سؤالي را مي‌پرسد، ممكن است جواب آن‌را بداند،

    اما براي استفهام بپرسد و اگر چه سؤال او «كاذب» مي‌شود (چون جواب را مي‌داند)، اما چون دلالتِ التزاميِ پرسش، جهل نسبت به پاسخ است،

    پس بايد او نيز دروغ گو و سخن‌اش دروغ پنداشته شود؛ حال آنكه چنين نيست. اصوليّون، اين را از نوع «مراد جدّي» نمي‌دانند، بلكه آن را در حوزه

    «مراد استعمالي» وارد مي‌كنند و شعر را نيز برخي به همين شكل، از حوزه كلامِ دروغ مي‌رهانند؛ گو اين‌كه بسياري هم‌چنان بر اين عقيده‌اند كه به

    فرض درست بودن اين نكته، باز هم بايد از شعر پرهيز كرد تا به عادت تبديل نشود.

    از جمله اين فقيهان، «محقّق سبزواري» را مي‌توان نام برد كه كذبِ فقهي را در باب شعر روا نمي‌داند، چون معتقد است كه سقوط عدالت و فسق

    را كه در دروغِ معمولي وارد است، نمي‌توان در مورد شعر وارد دانست (كفايه الاحكام، ج 2، ص 751). مرتضي مطهّري نيز در اين باب گفته است:

    «البته اين دروغ هم نيست و شرعاً هم دروغ محسوب نمي‌شود، بلكه هنر است و يك نوع زيباسازيِ سخن به شمار مي‌آيد. ‌‌(آشنايي با قرآن، ج 1 و 2، 242 و 3).

    بدين سان و با وجود اتّفاق‌نظري كه به لحاظ فقهي و اصولي در باب «دروغِ شرعي نبودنِ شعر» به دست مي‌آيد، اجماعِ عالمان و فقيهانِ

    شيعه و سنّي، بر اين نكته قرار مي‌گيرد كه شعر، حرام نيست و مباح است: «و ليس في أباحه الشعر خلاف» (فتح الباري، ج10/539؛ سراج

    الوهاج في شرح المنهاج،1/604؛ مغني ابن‌قدامه، ج12/44). امّا آيا با وجودِ ارتفاعِ موضوعِ حرمت از شعر و اباحه آن، بحث كراهيّت آن هم

    مرتفع مي‌شود يا هم چنان شعر، مكروه است؛ خاصه آن كه در نصّ صريح قرآن و سيره پيامبر نيز چنان‌كه پيشتر گفته شد، شعر با كراهتِ تام

    نام برده يا با آن برخورد شده بود.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  14. 5 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  15. #8
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    2. در باب كراهت شعر


    روايتي از امام صادق عليه السلام مروي است كه عموماً مبناي بحث در باب كراهت يا استحباب شعر قرار گرفته است. اين روايت چنين است:

    «زاد المسافر الحداء و الشعر ما كان ليس فيه الخناء»؛ «توشه مسافر آواز و شعر است، مادامي‌كه در آن باطلي راه نيابد». اين روايت كه به دو

    واسطه از امام صادق نقل شده است و به تأكيد امام خميني (ره) در «مكاسب محرمه»، سند آن هم مورد اعتماد است (ج 1، ص 23)، مورد

    توجّه بسياري از فقيهان و اصوليون قرار گرفته است. در «وسائل الشيعه» (ج 8، باب 37، ص 1) به استناد اين روايت، شعر، «مستحب» و از آداب

    سفر دانسته شده است، اما فقهايي مانند محقق سبزواري، صاحب جواهر و شيخ انصاري، استثناي آن را مورد اشكال قرار داده و هم‌چنان بر كراهت

    شعر نظر دارند (مكاسب محرمه شيخ انصاري، ج 14/313 و نيز: جواهر الكلام، ج 22/50 و ج 41/49).

    استثنای «شعر باطل» در اين روايت، باب بحث فقهيِ جديدي را باز كرده است كه مستند به آيه آخرِ سوره «الشعراء» كه آن نيز مفيدِ استثنايي ديگر

    است (الّا الذين امنوا)، فقيهان شعر را به دو بخش «شعر باطل» و «شعر حق» تقسيم نمايند و براي هريك راه تازه‌اي را در پيش گيرند. در تعريف اين

    دو دسته شعر، شعر باطل، قاعدتاً شعري دانسته مي‌شود كه مبتذل، گمراه كننده و موجدِ گناه يا معصيتي باشد كه در فقه به آن تصريح شده است؛

    مثل شعرهاي هجوي كه بدگويي و استهزاء يا بيانِ عيب و نقص ديگران در آن است، يا شعرهاي تشبيبي كه سخنانِ شهوت‌انگيز و مفسده‌آور در آن

    ذكر مي‌شود و به بي‌بندوباري و گناه دامن مي‌زند يا حالات و انطباعات نفسانيِ مفسده انگيز ايجاد مي‌كند. هم چنين است در مورد مدح و ذمّ بي‌مورد،

    كه به بي‌آبرو كردن فردي يا وصف ستمگري براي كسب درآمد مي‌انجامد و البته كسب و درآمدِ آن هم حرام است (مكاسب محرمه شيخ انصاري، ج 2، ص 117).

    اين جمله شعرها، اساساً شعرهاي غيرمشروع و مكروه شمرده مي‌شوند كه نبايست در آنها ترديد كرد، زيرا كراهتِ تام دارند و احتياط، پرهيز از آن‌هاست.

    اما شعرهاي «مشروع» يا در حقيقت «غيرباطل»، شعرهايي هستند كه استثناي از نمونه‌هاي فوق باشند و سخنِ باطلي در آن ها ذكر نشود يا نتيجه

    باطلي از آنها عايد نگردد. در اين‌باره نيز، با توجّه به آياتي كه در قرآن وجود دارد و علاوه بر آن سيره رسول الله(ص) در عدم توجّه به شعر، باز دو نگرش

    فقهي وجود دارد:

    نگرش اول، هم‌چنان بر «كراهت مطلق» شعرـ ولو شعر مشروع ـ دلالت دارد و نگرش دوم بر «استحباب و حتي گاه وجوب شعر مشروع» تاكيد مي‌ورزد.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  16. 4 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  17. #9
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    الف‌ـ1 . كراهت مطلق شعر

    در باب نگرش اوّل، عمده‌ترين ديدگاهي كه در بين شيعيان وجود دارد، ديدگاه مرحوم «شيخ طوسي» است. شيخ معتقد است شعر، ولو اين كه

    حق باشد، «به طور مطلق مكروه است». مستند شيخ نيز عموم روايات و آيه «الشعراء يتّبعهم الغاوون» است. ايشان اعتقاد دارد كه: «الشعر ما

    لم يكن فيه هجو و لا فحش و لا تشبيب بامرئه لايعرفها و لا كذب، مباح علي كراهية فيه عندنا» (المبسوط ج 8/225) و نيز كراهت شعر را عام مي‌داند

    و معتقد است: «نحن نحملها علي عمومه و لا نخصّه» (كتاب الخلاف/ ج6، ص 308).

    پس از شيخ طوسي، ديدگاه محقّق حلّي صاحب «شرايع الاسلام» نيز بر كراهت مطلق شعر دلالت دارد. نقل است از وي كه در جواني شعري

    سروده و براي پدرش فرستاده و پدرش در پاسخ وي نوشته است: «پسرم! اگر در شعر سرودن پيشرفت نيكويي كرده‌اي، در تربيت نفس‌ات زيان

    نموده‌اي. آيا نمي‌داني شعر گفتن كار كساني است كه پوشش عفّت را كنده‌اند ... شاعر ملعون است، اگرچه درست گفته باشد و مورد سرزنش

    است اگر چه شگفت‌انگيز سخني را گفته باشد. به گمانم شيطان تو را به شعر گفتن فريفته است». (خاتمه مستدرك الوسائل، ج 3، 472). از آن

    پس محقّق حلّي ديگر شعري نگفت و معتقد به كراهيّت مطلق شعر ماند.

    علاوه بر اين دو فقيه نامور شيعه، كه به صراحت بر كراهت مطلق شعر نظر دارند، احاديث ديگري نيز در ميراثِ حديثیِ شيعه مروي ست كه شعر را

    مكروه مي‌داند. نمونه‌هايي از اين احاديث را بر مي‌شماريم.

    در باب آداب الصائم «وسائل الشيعه» از امام صادق(ع) روايت است كه: «لا ينشد الشعر بالليل و لا ينشد في شهر رمضان بليل و لا نهار»؛ فقال له

    اسماعيل: يا ابتاه، فإنّه فينا، فقل: و إن كان فينا».(ج 7 / 121)؛ «در شب عادی و در ماه رمضان در شب و روز آن شعر خوانده نشود». اسماعيل فرزند

    امام از ايشان مي‌پرسد: هرچند آن شعر در باب فضايل ائمه باشد؟ امام پاسخ مي‌دهند: «هرچند چنين باشد».

    از امام صادق(ع) روايت ديگري هست كه: «خواندن شعر براي روزه دار، مُحِرم، در حرم و روز و شبِ جمعه كراهت دارد، هر چند شعر حق باشد» (همان).

    از امام سجاد(ع) نيز روايت است كه پيامبر (ص) فرمود: «هرگاه شنيديد كسي در مساجد شعر مي‌خواند، به او بگوييد خداوند دهان و دندانت را بشكند،

    مسجد جاي قرآن است» (همان، ج 3/ 493 ـ باب احكام مساجد).

    از امام صادق(ع) باز نقل است كه: «هر كس يك بيت شعر در روز جمعه بخواند، همان، بهره او از اين روز خواهد بود». (همان، ج 5 / 84 ـ باب صداق

    الجمعه و آدابها). نيز از رسول‌الله در حديث معروف «مناهي» نقل است كه: «رسول الله از خواندن شعر در مسجد نهي نموده است».

    در باب نگرش اوّل، علاوه بر شيعيان، اهل‌سنّت نيز رواياتي دارند كه نشان مي‌دهد بخشي از فقهِ آن ها نيز قائل به كراهت مطلق شعر شده است.

    از جمله، «ابن مسعود» مي‌گويد: «الشعر مزامير الشيطان». يا روايت «ابي امامه» كه شعر را «قرآنِ شيطان» معرفي كرده است (فتح الباري، ج 10/540).

    از «شافعي» نيز نقل است كه گفته است: «اگر علماء شعر را عيب برنمي‌شمردند و نهي نمي‌كردند من امروز از لبيد (شاعر معروف جاهلي) شاعرتر بودم.

    (تعليقات نقض از محدّث ارموي، تعليقه شماره 101).

    اما در باب كراهت مطلق شعر، با توجه به آنچه در سخن فقيهان و روات آمده است، بايد گفت همان‌طور كه ديده مي‌شود عموم رواياتي كه بر كراهيّت

    شعر دلالت دارد، تخصيصی را نيز در كنار و همراه خود دارد، شعر خواندن در مسجد، در حال روزه‌داري، در حال احرام و مانند آن؛ اين مي‌رساند كه شايد

    دليل كراهت مطلق شعر در نظر فقهاء، بيشتر به خاطر ترس از اين بوده كه جواز شعر، باعث شود عدّه‌اي به آن مشغول شوند و از امور ديگر مانند قرآن

    و ذكر خدا باز مانند و بدين سان، باب ايجاد اين اشكال با قول به كراهت مطلق، از اساس بسته شده است (همانطور كه در نظر شيخ طوسي و داستان

    محقّق حلّي نيز آمده است)؛ اما به هرحال نمي‌توان انكار كرد كه بحث كراهت مطلق شعر، هر چند حق باشد، در بخشي از فقه قائلين و طرفداراني دارد.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  18. 4 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  19. #10
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : تاییدو تکذیب

    الف‌ـ 2.استحباب شعر


    نگرش دوم در باب شعر حقّ و مشروع و مباحث فقهيِ آن، بر «استحباب» و حتي گاه «وجوب» آن دلالت دارد. سيره پيامبر(ص) و رواياتي كه

    از ائمه(ع) نقل است، نشان مي‌دهد كه در پاره‌اي موارد، سرودن شعرِ حق و مشروع از نظر آنان مباح دانسته مي‌شده است و حتّي گاه خود

    نيز اشعاري مي‌گفته‌اند كه به استناد اين موضوع، بحث كراهتِ مطلقِ شعر از ميان مي‌رود و بحث استحباب آن به ميان مي‌آيد. از علي‌(ع) اشعاري

    باقي ست كه اگر هم پاره‌اي از آنها را منسوب به ايشان بدانيم، بسياری قطعاً از ايشان است و نمي‌توان شعر گفتنِ آن حضرت را به كلّي دفع كرد.

    مرحوم «شيخ مفيد» درباره شاعر بودنِ حضرت علي (ع) مي‌گويد: «كيف يمكن دفع شعر أميرالمومنين عليه‌السلام و قد شاع في شهرته علي حدّ

    يرتفع فيه الخلاف و انتشر حتي صار مذكوراً مسموعاً من العامّه فضلاً علي الخاصّه»؛ «چگونه ممكن است دفع شاعري از علي(ع) در حالي‌كه شهرت

    شعر ايشان به حدّي است كه اختلاف در آن مرتفع شده و منتشر گشته تا آنجا كه از سوي خاص و عام، هم خوانده و هم شنيده شده است»

    (الفصول المختاره، 226، نيز در: الغدير ج 22، ص 25).

    از امام حسن(ع) و امام حسين(ع) نيز خاصّه در حين جنگ اشعاري مروي ست و از ائمه ديگر نيز چنين ديده شده است كه خود نافيِ كراهت مطلق

    شعر است. به قول عطّار:

    از ابوبكر و عمر هم شعر خاست
    اشعر از هر دو عليّ مرتضاست

    نظم حسّاني و اشعارِ حسن
    هست ‌منقول ‌از حسين(ع) و از حسن(ع)

    شافعي را شعر هم بسيار هست
    وز امامانِ دگر اشعار هست

    (مصيبت نامه/50)


    علاوه بر نقل اشعاري از ائمه(ع)، رواياتي نيز در خصوص تأييدِ نظريِ شعر و شاعري هست. «صحيحه عليّ‌بن‌يقطين» كه محلّ بحثِ فقهيِ قابل

    توجّهي در اين باب بوده است، از جمله اين روايات است. «ابن‌يقطين» مي‌گويد: «از امام كاظم (ع) پرسيدم: سخن گفتن، شعر خواندن و خنديدن

    در حال طوافِ واجب يا مستحب، جايز است؟ ايشان فرمود: اشكالي ندارد، مانند شعر حق كه در غير حال طواف جايز است و در حال طواف نيز

    اشكال ندارد» (وسايل الشيعه، ج 9 ، ص464 ـ باب 54 از ابواب طواف؛ و ديگر منابع).


    «خلف بن حماد» نيز نقل مي‌كند كه: «به امام رضا(ع) گفتم دوستان ما از پدران شما نقل مي‌كنند كه در شب و روز جمعه و در ماه رمضان و اساساً

    هر شبي، شعر گفتن مكروه است، حال آن‌كه من مي‌خواهم مرثيه‌اي براي امام كاظم(ع) بخوانم در حالي‌كه الان در ماه رمضان هستيم. امام فرمود:

    در مرثيه پدرم شعر بخوان، چه در شب جمعه، چه در ماه رمضان و چه در هر زمان و مكان ديگري كه مي‌خواهي. خداوند تو را پاداش خواهد داد».

    (وسائل الشيعه، ج10،ص 121ـ باب آداب الصائم).

    «علي بن جعفر» نيز از امام كاظم(ع) روايت مي‌كند كه: «از ايشان پرسيدم درباره شعر، آيا مي‌شود آن را در مسجد خواند، فرمودند، اشكالي ندارد» (همان، 424).
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  20. 4 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: کلیپ های ویدئویی آموزش فارسی سی شارپ (C# , C Sharp) مهندس کیانیان
    توسط Bad Sector در انجمن مقاله ها و آموزش های مربوط به برنامه نویسی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 5th December 2013, 02:02 AM
  2. آموزشی: دسترسی به پارتیشن های لینوکسی در ویندوز
    توسط آبجی در انجمن نرم افزارهای لینوکس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 10th March 2010, 11:24 AM
  3. آموزشی: دسترسی به پارتیشن های لینوکسی در ویندوز
    توسط آبجی در انجمن ویندوز
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 10th March 2010, 12:55 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th March 2010, 09:15 PM
  5. خبر: نیویورک تایمز پولی کردن دسترسی به وب‌سایتش را بررسی می‌کند
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار وب و اینترنت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th February 2009, 02:43 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •