دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: لطفاً به خانم‌ها متلک نندازید!

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی علوم دامی
    نوشته ها
    391
    ارسال تشکر
    320
    دریافت تشکر: 1,150
    قدرت امتیاز دهی
    41
    Array

    پیش فرض لطفاً به خانم‌ها متلک نندازید!

    در زیر گفت‌وگویی که بین یک خانمی که مورد متلک واقع شده با یکی (مثلاً شما فرض کنید یکی از نیروهای صد و خورده‌ای) را می‌خوانیم. همچنان واضح و مبرهن است که این گفت‌وگو خیالی است، اگرچه در صورت آگاه شدن بانوان از بند قانونی فوق، ممکن است که واقعی شود؛ الله و اعلم. (هر چند خط یک‌بار گوینده متن مشخص شده تا نخ از دست‌تان خارج نشود) - الو...- سلام. بفرمایید.- آقا اینجا یکی به من متلک انداخت.- بله، امرتون رو بفرمایید.- وا... خب همین دیگه... یکی به من متلک انداخت.- این رو یه بار فرمودید. امرتون چیه؟- یعنی چی امرتون چیه... خب بیاید دیگه. مگه متلک انداختن جرم نیست؟- چرا ولی اگه قرار باشه ما برای هر متلک یه اکیپ بفرستیم که نیرو کم میاریم.- پس من چی کار کنیم؟- شما سعی کنید همیشه از کنار یه پاسگاه پلیس یا گشت نیروی انتظامی رد شید تا اگه بهتون متلک انداختن همکاران ما در صحنه حاضر باشند.- وا... الان چی کار کنم؟ اینجا که پاسگاه نیست.- با اون آقایون تشریف ببرید نزدیک یک پاسگاه پلیس و بعد به اون‌ها بگید دوباره به شما متلک بندازن تا همکارهای ما بتونن سر صحنه حاضر باشند!- یعنی چی، اینجا چند تا پسر وایسادن دارن به من متلک می اندازن شما هم هیچ کار نمی کنید؟!- شما که گفتید یک نفر متلک انداخت.- خب یکی شون انداخت اما چند نفر هستند. خفه شو بیشورِ کثافت...- بله؟- نه با شما نبودم. دوباره متلک انداخت جوابش رو دادم.- خب اگه خودتون می‌تونید جواب‎شون رو بدید، دیگه چرا با ما تماس گرفتید؟خانم: آخه اینها چند نفرند!- آها. بهشون بفرمایید متلک نندازن، این کارها از یه پسر خوب باشخصیت بعیده.- اما اینها که یه پسر خوب باشخصیت نیستن!- حالا شما بگید شاید گول خوردن و دیگه ننداختن.- این آقاهه میگه متلک نندازین این کارها از یه پسر خوب باشخصیت بعیده.- وا... بی ادب!- چی شد خانم؟- یه چیزی گفت.- چی گفت؟- ولش کنید. اِ... ببینید باز انداخت.- چی رو؟- متلک رو.- بهش بگید میام ها!- اوهوی... این آقاهه میگه میام ها!- وای...- چی شد؟- یه چیزی گفت که مضمونش اینه که تشریف بیارید!- بهش بگید وایسه تا من بچه ها رو بفرستم.خانم: اگه راست میگید وایسید.... اِ... دارن میرن.- بگید نرن.- نرید... دارن میرن.- بگید نرن.- نرید... رفتن که!- خیلی دور شدن؟- نه... دارن میرن.- هنوز صداتون بهشون می‌رسه.- نمیدونم... فکر نکنم.- اگه بدویید بهشون می‌رسید؟- فکر کنم برسم.- بدویید بهشون بگید نرن! نباید صحنه جرم رو ترک کنن!- می خواید مثل فیلم‎ها بگم تا اطلاع ثانوی از تهران هم خارج نشن؟!- نه؛ این در مرحله مقدماتی لازم نیست.(چند لحظه سکوت)- (صدای نفس نفس زدن خانم)- چی شد؟خانم: گفتم.- پس وایسادن.- نه... گوش نکردن؛ رفتن.- هنوز دارن متلک می اندازن؟- من چه مي‌دونم از این فاصله؟- می‎تونید برید ببینید دارن می اندازن یا نه؟- وای... باشه.(چند لحظه سکوت)- (صدای نفس نفس زدن خانم)- چی شد خانم؟- داشتن می‎نداختن اما به یکی دیگه.- یعنی به شما ننداختن؟- نه... حواس‎شون به من نبود. به یه خانم دیگه داشتن مینداختن.- می تونید برید اون خانم رو بیارید.- وا... برای چی؟- خب ایشون باید حرف‌های شما رو تایید کنه.- باشه صبر کنید.- فقط بهشون بگید نباید از صحنه جرم خارج بشن!(چند لحظه سکوت)- (صدای نفس نفس زدن دوتا خانم) الو- شما کی هستید؟- من همونیم که به من متلک انداختن.- می‌دونم، هر روز تو این شهر به هزار تا خانم متلک می اندازن شما کدومشونید؟خانم: چه می‎دونم والّا. نشمردم که!- نه. منظورم اینه که شما همون اولیه هستید یا دومیه.- من دومیه هستم. امرتون؟- من که کاری ندارم، به شما متلک انداختن!- مگه شما نگفتید که من بیام اینجا. این خانمه گفت با من کار دارید.- من کاری ندارم. اون خانمه گفت به شما متلک انداختن گفتم تشریف بیارید شکایت کنید.- از کی؟- از همونا که متلک انداختن.- به چه جرمی؟- متلک انداختن.- من از اون‎ها به جرم متلک انداختن شکایت کنم؟- آره دیگه.- (صدای قهقهه یک خانم به همراه صدای تعجب یک خانم دیگر)- یعنی چی؟ چرا می خندید؟- خب خنده هم داره دیگه. مگه متلک انداختن جرمه؟- بله. 74 ضربه هم شلاق داره. باید بیایم اون‎ها رو بگیریم.- بی خیال بابا. اگر این‌جور باشه باید اول من رو بگیرید.- به چه جرمی؟خانم: متلک انداختن.- مگه متلک انداختن جرمه... نه یعنی منظورم اینه که مگه شما هم متلک می‌ندازید؟- ای... کم و بیش... یه لباس هم واسه کمرت بگیر ژیگول!- یعنی چی خانم؟!- با شما نبودم. یه پسری رد شد، شلوارش داشت میفتاد یه حالی بهش دادیم!- شما حق ندارید از جاتون تکون بخورید.- چرا؟- چون مرتکب جرم شدید.- حتما متلک انداختن؟!- درسته.- ببین عمویی! تو این شهر روزی هزار نفر، هزار بار به هم متلک میندازن. بیا همشون رو بگیر.- پس چی که میام.- راستی ببینم؛ من تیپم یه کم ناجوره، اگه بیاید به ما گیر میدید؟- اونجا بارون میاد؟- نه.- هوا گرمه؟- نه.- دمای هوا تقریبا چند درجه است؟- من چه میدونم... ولی خنکه. هوای باعشقیه.- خب اگر هوا خنک باشه نه... اما تابستون‌ها اینجوری نیاید بیرون.- چه جوری؟- همینجوری که الان اومدید دیگه.- مگه تو میبینی ناقلا.- نه ولی خودتون گفتید که...(و این گفتگو ممکن است حالا حالاها ادامه داشته باشد)
    اللهم ارزقنا زیارت لبیتک الحرام



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th August 2013, 01:17 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th September 2011, 03:40 PM
  3. تصویر: تصاویر زیبا از جشن نوروزی صیاد در جزیره قشم
    توسط ستاره کویر در انجمن عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd July 2011, 10:47 AM
  4. کارتون زیبای مزرعه حیوانات با زیرنویس فارسی
    توسط 【★】 ďя_ĆǿMρÚŧếЯ 【★】 در انجمن انيميشن
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 24th November 2010, 10:30 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th March 2010, 12:03 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •