مغز انسان، بسته به ژنهائی که شخص به ارث برده؛ ممکن است در برخی شاخه ها و حوزه های فکری، به طور مادرزادی توانائی بیشتری داشته باشد. اغلب تستهای تعیین هوشبهر استاندارد، فقط موفق به سنجش یک بخش کوچک از توانائیهای بالفعل درآمده شخص مورد آزمون می شوند و هیچگاه معیار کاملی نبوده اند. (اگرچه در مراکز استعدادهای درخشان ما، همچنان تست استاندارد IQ معیار قرار می گیرد).
بعضی ها دارای مغز بهتری از نظر تحلیلگری و ارزیابی هستند. بعضی ها دارای حافظه بلند مدت قویتری هستند (که معمولا به همین جهت، توانائی محاسبات ریاضی سریعتر ذهنی را نیز پیدا می کنند). این گونه افراد، دارای توانائی بیشتری در بارگذاری سریع تر مطالب در حافظه خود و همچنین قدرت فراخوانی سریعتر و کاملتر از حافظه خود (و یا هر دو) هستند. این گونه افراد معمولا هم سریعا به عنوان استعداد تحصیلی برتر، در مدارس تشخیص داده می شوند.بعضیها در برقراری ارتباطات کلامی و عاطفی، قویتر ظاهر می شوند. برخی افراد توانائی تجسم فضائی سه بعدی بهتری دارند(این حالت در زنان کمتر است). بعضیها در زمینه خلاقیت، نوآوری و نوگزینی(ابداع) توانائی بیشتری دارند. این گونه افراد در واقع به نوعی، متفاوت از دیگران می اندیشند. از هوش عمومی نسبتا بهتری از سطح متوسط جامعه برخوردار هستند(ولی کاملا ممکن است یک استعداد تحصیلی برتر نباشند). وقتی در مورد راه حل یک مسئله می اندیشند، همه جوانب آن را در نظر می آورند. مثلا وقتی همه دارند فکر می کنند که «الآن چکار کنیم؟»، ممکن است شخص خلاق به این فکر کند که « الآن چکار نکنیم؟!» . بنابراین، در مسیر یافتن راه حلها، مغز آنها تنها روی داشته ها و پیش قضاوتهای معمول ذهن مانور نمی دهد، بلکه به دنبال یافتن مسیرهای واقعا جدید و تازه است. این توانائی، تا حدی آموختنی است. در یک کلام، این گونه افراد هستند که پیشرفت کشورهای صنعتی را رقم زده اند. بنابراین، در پدیده شکار مغزها، هدف هستند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)