عزیران توضیحات کامل رو دادن من که خیلی دوست دارم یعنی ارزو دارم با خانواده همسرم زندگی کنم چون خیلی دوسشون دارم من شخصا دوست دارم اما در کل به قول سکوت جان دوری و دوستی
عزیران توضیحات کامل رو دادن من که خیلی دوست دارم یعنی ارزو دارم با خانواده همسرم زندگی کنم چون خیلی دوسشون دارم من شخصا دوست دارم اما در کل به قول سکوت جان دوری و دوستی
این روزگار بد کرده با قلبم، کم بوده از این زندگی سهممدلیل می بافم برای عــــشق، برای چیزی که نمی فهمم***///همگی خداحافظ\\\***
سلام بر شما بزرگواران
ما برای وصل کردن آمدیم
نِی برای فصل کردن آمدیم .
من این تاپیک رو تازه دیشب ساعت هفت و نیم دیدم .
از اون موقع تا حالا دارم بهش فکر می کنم .(تا حالا پیش نیومده بود،در مورد این جور مسائل فکرکنم .)
دوست دارم قبل از این که وارد بحث اصلی (با توجه به بضاعت خودم ) بشم ،چند تا مثال بزنم .
1.تا حالا تو یه اتوبان دو طرفه در حاله حرکت بودین ؟ یا می تونین این شرایط رو برای خودتون متصور بشین؟ برای اینکه سالم و به موقع به مقصد برسین،لازمه ،خودتون رو مقید و ملزم به اجرای یه سری قوانین بدونید.
در ضمن ، شما باید تو این مسیر ،گاهی سبقت بگیرین و در لاین سرعت حرکت داشته باشین ،گاهی هم از میزان سرعت کم کنین و به آهستگی در لاین 1 به حرکت خودتون ادامه بدین .در کنار این مسائل ، باید همواره حواستون به جاده ،نوع حرکت ماشین های طرف مقابل و ... هم باشه تا اگه در حالت معمول رانندگی نمی کردن یا ... ، بتونید با درایت وتصمیم گیری صحیح و اجرای به موقع اون ، جون خودتون و ماشین تون و ... رو نجات بدین . (حرکت در مسیر زندگی مثل حرکت در یک اتوبان دو طرفه است .پس تا وقتی آمادگی لازم ،برای اجرای این قوانین رو ندارید یا نمی تونید به موقع تصمیم گیری کنید و ... ، دست به رانندگی نزنید)
2. اگه قابلمه یا دیگی پر از ظرف غذا داشته باشین، می تونین با کفگیر، از مواد غذایی درون اون ،داخل بشقاب ها رو پر کنین. هر چه این ظرف غذا بزرگ تر باشه ، تعداد بشقاب هایی که از اون غذا بهره مند میشن هم بیشتر خواهد شد.اما اگه دیگ شما خالی از محتویات مواد غذایی باشه ،حتی اگه با کفگیر ته اون رو هم در بیارین ،چیزی عاید بشقاب ها نخواهد شد .( ظرف وجودی خودتون رو بشناسید و باعث تقویت گنجایش و محتویات مثبت درونی اون بشید. مطمئن باشید با خرج کردن صفات اخلاقی شایسته مثه محبت ،گذشت ،ایثار ،همدلی ،دلسوزی ،مهربونی، خوش اخلاقی ، و ... نه تنها دیگ شما خالی نمیشه بلکه می تونه به صورت تصاعدی تعداد بیشتری از بشقاب ها رو پر کنه ،همزمان در صدد کاستن از رذایل اخلاقی چون : غرور ، تکبر ،خود خواهی ،حسد، تهمت و... باشید که ضامن خوشبختی شما در طول مسیر زندگی خواهد بود و ...)
3. اگه ما یه تعداد آدمی باشیم که تو دستمون بادکنک هایی با شکل ورنگ و اندازه و جنس های مختلف داشته باشیم و نفر اول که بادکنکش بزرگ تر و زیباتر از بقیه ست ،باد کنه ، ما هم راغب میشیم به باد کردن بادکنک .اما اگه با تقلید کورکورانه و توجه به ظاهر امر و بدون داشتن تفکر ،مبادرت به این عمل کنیم ( بدون توجه به ویژگی های بادکنکی که در اختیار داریم .) ،این اتفاق میفته : بادکنکمون می ترکه و تبعات اون ،این ها میشه : به صورت مون آسیب وارد میشه و درمون میاد . لذت بازی کردن با بادکنک ،همینطور احساس شعف و خرسندی و تخلیه هیجان روانی پس از اون و ... رو از دست دادیم و از همه مهم تر ،این که ،دیگه بادکنکی نداریم و در حسرت داشتن اون خواهیم موند.( بدون چشم . هم چشمی ،از زندگی که دارین، نهایت لذت رو ببرید و با بهره گیری از داشته هاتون ،برای رسیدن به کمال و اهدافی که برای زندگیتون تعبیه و طراحی کردین، گام های محکم و اساسی بردارید.)
4.شما باغبونی رو متصور بشید که تو سرما و گرما ، به چمن ها رسیدگی می کنه و بوته های گل رو هَرَس می کنه و منتظر به بار نشستن گل می مونه .
تو این زمان شکوفایی،اگه یکی مثه من از راه برسه و چمن رو با عرض معذرت ،لگد مال کنه و شاخه های گل رو بچینه و ... ، فکر می کنین چه احساسی به باغبون دست میده ؟( احترام به خواسته های دیگران ، مودب بودن و شنیدن انتظارات دیگران و عامل بودن به اون ها تا جایی که به حریم خصوصی شما تعرض نشه ، مشکل آفرین نخواهد بود .)
مثال هایی به ذهنم رسید رو بدون اولویت بندی مطرح کردم و تقدم و تاخر اون ها رو به جا نیاوردم .
و اما بحث شیرین :آیا با زندگی با خانواده همسر موافقید؟ رو در پست بعدی با اتکا به موارد فوق حضورتون عرض خواهم کرد .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
ما برای وصل کردن آمدیمهمون طور که میدونید ، عصر حاضر به گفته تافلر ، عصر انفجار اطلاعاته و ویژگی و شایدم محصول نهایی این عصر، تنهایی و افسردگی و ... آدم هاییه که با این همه تکنولوژی و امکانات و تجهیزات سر و کار دارند،
نِی برای فصل کردن آمدیم .
من یه آدم امروزی هستم و برام مستقل زندگی کردن فی نفسه نمی تونه خالی از حسن نباشه ،
اما خب ،من ،ترجیح میدم اگه قراره بین زندگی با والدین فرد مقابل و مستقل بودن گزینشی صورت بگیره ،گزینه ی با خانواده انتخاب بشه .
همیشه دوست داشتم و دارم که با یک مجموعه گسترده ای از افراد فامیل در ارتباط باشم .
ما ترک زبان ها مثل سایر اقوام ایرانی ، از مرادوات اجتماعی خوبی بهره مند هستیم و در جهت تحکیم روابط ، حساسیت خاصی از خودمون نشون میدیم .
دوست دارم آدمی باشم که موجبات اتساع اعضای فامیلی بشم تا منقطع کردن اون.
اما ،همون طوری که شما عزیزان مطلعید ،با هم زندگی کردن افراد تو یه مجموعه ،نمی تونه خالی از اختلاف و سوء تفاهم و ... باشه .
اما اون چه که مشکل آفرینه ،اینه که راه های حل این اختلاف باید چه حوری صورت بپذیره تا مسئله ساز نشه و مشکل حاد تری رو ایجاد نکنه .
اگه بتونیم بیت خواسته ها ی خودمون و توقعات خانواده مقابل ، تعادلی ایجاد کنیم ، فکر نمیکنم به مشکل لاینحلی بربخوریم .
البته معترفم که اتخاذ تصمیمات به جا ، باید براساس شناخت از خانواده ها صورت بگیره که اون هم ، (معرفت و شناخت بیشتر ) باید در دوران قبل از ازدواج محقق بشه نه پس از
اون.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
زندگی زوج جوان با خانواده یکی از زوجین محسنات زیادی داره اونقدر زیاد که معایب اون گمه.
از حمایت های مادی بگیر تا حمایت های روحی ومعنوی.
محاسن زندگی در کنار هم ،برای دوطرف (هم زوج وهم والدین اونا) هستش.
اما یه شرط خیلی مهم داره و اون بزرگ منش بودن بزرگتر هاست که اگه بودن با بچه هاشونو می خوان باید با سعه صدر و بی توقع با اونا برخورد کنن.
در این میان نقش مادرها خیلی پر رنگه.اگه عروسی تونست با خانواده همسرش رابطه صمیمانه داشته باشه اون از هنر مادر شوهرشه.وهمینطور داماد ومادر خانوم.
اما چون این هنر رو کمتر خانواده ای دارن،جوونا ترجیح میدن بگن،دوری ودوستی
سلام .ممنون از موضوع جالبتون.
من هم با نظر دوست قبلی موافقم.من در زندگی دوستان خودم بسیار این مسئله رو مشاهده کردم.برخلاف مزایاش دارای معایب فراوانی بوده.چون هرچقدر هم خانواده همسر بی طرف باشن در بعضی مسائل،هرچند اندک، ممکنه اظهار نظری کنن که باعث ایجاد تفرقه یا حرمت شکنی هایی در زوجین بشه.خیلی از احترام ها ممکنه از بین بره.
دوستان باید استقلال داشته باشه حالا هر چقدر خانواده همسر به قول معروف فرشته پاکی باشن بلخره حرف حدیث های پیش میاد
(از قدیم گفتن دوری و دوستی حالا حتی پدر مادر خودم آدم باشه )
(1 بار دنیا اومدیم پس 1 بار مردن بهتر از هر روز مردن هستش )
صریحا اعلام می کنم مخالفم !!!!!!
به نظر من هم باید جدا از هم زندگی کنن .
چون بالاخره ، هرکاری نکنی ، دیگه همش پیش هم باشن ، دنبال سوژه میگردن ....
یک حرف خوبی هم زده بشه ، یک طعنه یا چیز دیگه حساب میاد .
بیچاره همسره کهه بیاد ، یکی یکی تعریفا شروع میشه ...
البته اید وجود داشته باشن خانواده هایی که مشکلی براشون پیش نیاد
ولی بهتره تا حرمتها شکسته نشده ، دور از هم زندگی کنن ولی خب سر بزنن ....
اینجوری البته هر دو طرف راضین .... الان دیگه این چیزا خیلی کم وجود داره و همه به استقلال داشتن و
خوبی زندگی مستقل پی بردن .....
مهم نيست كف پاتو شسته باشي يا نه .
حتي مهم نيست كف پات زبره يا نرم.
مهم اينه كه وقتي پاتو تو زندگيه كسي ميذاري
اونقدر اون رد پا خواستني باشه كه به كسي اجازه نده پاشو رو جاي پاهات بذاره.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
خب بستگی داره...
اما من شخصا مستقل زندگی کردنو دوست دارم چون اسایش بیشتری داره!
البته نه اینکه بخواهیم خودخواه باشیم ها!
مثلا اگه خانواده طرفین نیازمند به کمک بودن بهشون کمک میکنیم!
سلام موضوع داغی رو انتخاب کردین که همیشه مورد بحث بوده و خواهد بود اما ....
قدیما به دلایلی از جمله قانع بودن ،کم بودن تجملات ، پر جمعیت بودن اکثر خانواده ها ، کمی توقعات و انتظارات و.... خیلی راحت می شد با این قضیه کنار اومد اما با توجه به تغییر فرهنگ ، خواسته های زوجین از هم ،سخت شدن زندگی ها از لحاظ مالی و... ، واغلب کم بودن جمعیت خانواده ها و.. نمی شود انتظار داشت که زوجین از مساله زندگی در کنار خانواده اظهار خشنودی نمایند که مهم ترین دلایل انرا می توان اینطور بیان کرد: عدم راحتی از هر لحاظ حتی طرز لباس پوشیدن - نگرانی از دخالت های احتمالی - عدم داشتن استفلال -
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)