دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ملا نصرالدین کجا رفت

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض ملا نصرالدین کجا رفت

    بازگشت به یک اسطوره ملی
    ملا نصرالدین کجا رفت؟
    نام ملا نصرالدین، شخصیت طنز و دیوانه‏نمای ایران قدیم، بر کسی پوشیده نیست. عده‏ای وی را مردی عاقل و عالم دانسته‏اند که مورد احترام و اعتماد امیر تیمور لنگ بوده است. گروهی دیگر معتقدند ملانصرالدین در حدود 605 هجری قمری در خاورمیانه و به احتمال قوی در مناطق شمالی آن که امروزه ایران نامیده می‏شود به دنیا آمد و از همین سرزمین بود که با خر مشهورش به اطراف و اکناف و زمین های مجاور مسافرت کرد که بالاخره در ترکیه اقامت گزید. جوانی‏اش مصادف با گسترش امپراطوری مغول‏ها و مقارن با ظهور تیمور لنگ بود.
    مشهور است ملانصرالدین در قونیه به مدرسه علوم دینی رفت و از آن جا عنوان مذهبی ملا را بدست آورد. همزمان با آشوب و ناامنی که آسیای قرون وسطی را در بر گرفت وی از طریق دیوانه‏نمایی رو به فرزانگی آورد و جان سالم بدر برد. آرامگاهش در آق‏شهر ترکیه است که هر ساله هزاران نفر به بازدید آن می‏روند. ملا نصرالدین را در سرزمین‏های مختلف به نام‏های گوناگون می‏شناسند. در ایران و جمهوری آذربایجان به ملانصرالدین، در ترکیه نصرالدین حوجا، در ازبکستان نصرالدین افندی، در قزاقستان حوجا نصیر، در میان چچن‏ها ناصارات و در میان عرب‏ها جوحا معروف است.

    تندیس ملانصرالدین در میدان لبی حوض بخارا - ازبکستان
    اگر سن‏تان قد بدهد، لابد سریال تلویزیونی دایی‏جان ناپلئون را از تلویزیون ملی ایران دیده‏اید و اگر قد ندهد، البته فیلم کم‏کیفیتش را می‏توانید پیدا کنید. منظورم تکیه کلام دایی‏جان ناپلئون است که می‏گفت: کار، کار انگلیسی‏هاست. انگلیس‏هراسی Anglophobia پدیده‏ای است که برخی آن را زائیده توهم ایرانیان می‏دانند و برخی باور دارند در چند قرن اخیر، رد پای سیاست‏های منفعت‏طلبانه انگلستان در همه امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی مذهبی ایران هویداست. من از دسته دوم هستم.
    تا امروز عادت کرده بودید، مطالب کم و بیش موسیقایی در این وبلاگ بخوانید اما اگر به عنوان وبلاگ نیک بنگرید، خواهید دید که واژه «فرهنگ» را هم بر عبارت «موسیقی ما» افزوده‏ام. زیرا گروهی نورسیده، بی‏اجازه آمدند و عنوان موسیقی ما را که از سال 1385 خورشیدی (2006 میلادی) بر وبلاگ پیشینم نهاده‏ بودم، مصادره کرده و سایت موسیقی ما راه انداخته‏اند. خدا مزدشان را بیفزاید. با خود گفتم یک پشیوند یا پسوندی بیفزام تا دست کم در جست‏وجوهای اینترنتی کمتر اشتباه پیش بیاید. در نتیجه اینک ضرورتی ندارد فقط از موسیقی بنویسم.
    تا این جای کار، خیلی پرت و پلا خواندید. پس ادامه می‏دهم تا شاید به راه راست باز گردیم. عنوان نوشته به تنهایی منظور مرا در بر دارد ولی تا بازش نکنم، احتمالاً کسی متوجه نمی‏شود. پیش از انقلاب 1357 خورشیدی (1979 میلادی) و حتی چند سال نخست پس از سقوط پادشاهی پهلوی، تا آن جا که من یادم هست، همیشه یک ملانصرالدینی بود، نقل محافل بزرگ و کوچک و آن قدر این بنده خدا، ظرفیتش بالا بود که هر چه جوک و حرکت مسخره به ذهن ایرانیان می‏رسید، بارش می‏کردند و کلی می‏خندیدند. کتاب‏های ملانصرالدین مرتب چاپ می‏شد. حتی کتاب‏های آموزش زبان انگلیسی آن زمان نظر به جذابیت موضوع، تعدادی از داستان‏های ملانصرالدین را به انگلیسی چاپ می‏کردند ولی با تثبیت نظام جمهوری اسلامی و تغییرات بنیادین در زندگی ایرانیان، ملانصرالدین یواش یواش از این دیار رخت خویش برکشید و به جایش ترکه، لره، رشتیه، اصفهانیه و غیره برآمدند. امروزه چه در دنیای ایننترنت و چه در دنیای حقیقی کوچه و بازار کسی نیست که جوک و لطیفه‏ای با این عبارات نشنود و یا نگوید. حتی برای این که زشتی کار کاهش یابد، عنوان می‏کنند جوک‏های ترکی را خود ترک‏ها و لری را خود لرها درست می‏کنند و با این خیال خام، هر آن چه را خود دوست ندارند، به مردمان دیگری از پیکره ایران نسبت می‏دهند تا صرفاً چند ثانیه‏ای بخندند.
    رشد ایمیل‏های ضد ایرانی در دو سال گذشته، کم‏کم ردپای سیاست‏های کثیف انگلیسی را آشکار کرد. آن‏ها چنان در پیچاندن مردم جهان مهارت دارند که بدون رویارویی مستقیم با کسی، از میان همان جماعت عده‏ای را شکار می‏کنند تا آروزهایشان را برآورده سازند. کم نیستند ایرانیان داخل و خارج کشور که خواسته و عموماً ناخواسته در لشگر انگلیس بر علیه منافع ملی ایران خدمت می‏کنند. ساختن جوک و نسبت دادن آن به یکی از اقوام ایرانی، تنها بخش کوچکی از این ماجرای تلخ و تأسف بار است. انگلیسی‏ها زیرکانه از احساسات پاک برخی هموطنان در خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی بیشترین بهره‏برداری را در جهت تخریب زیرساخت‏های ملی می‏کنند. هر چیزی که بتواند به پیکره ایران ضربه‏ای ولو اندک وارد کند، در دستور کار قرار دارد. البته لندن‏ هوشیارتر از آن است که به طور مستقیم چنین حملاتی را علیه ایران صورت بدهد. همیشه با رندی وارد می‏شود. برای مثال سقوط یک فروند هواپیمای مسافری هما در ارومیه، دست‏آویزی می‏شود تا لوگوی زیبا و افتخارآمیز هما را به صورت جمجمه سر انسان تغییر دهند و آن را میلیون‏ها ایرانی پشت اینترنت برای همدیگر بفرستند. من نمی‏دانم کدام گوساله‏ای آن طرح ضد ملی را کشیده بود ولی هر که بود و هر نیتی در دل داشت، فقط در یک جهت گام برداشته است و آن تخریب هر چه بیشتر ایران و نمادهای ایرانی است. هما، برای همه ما یک نماد ملی و افتخار است. اگر با شخصی مثل احمدی‏نژاد و دولتش مشکل داریم، دلیل نمی‏شود شلوارمان را پایین بکشیم و بر هر چه داریم، برینیم! برای همدیگر جوک بسازیم. به هم بخندیم تا انگلیسی‏ها با هم بخندند. امروزه مبارزه سیاسی با حاکمیت ایران، شکل احمقانه‏ای به خود گرفته و آن تخریب همه داشته‏هاست. دستگاه فرهنگی نظام جمهوری اسلامی نیز، ناتوان‏تر از آن بوده و هست که بتواند با حرکت‏های ضد ملی انگلستان بر علیه منافع ایران مقابله فرهنگی کند. مشتی مفت‏خور بی‏سواد بودجه‏های نفتی را دود کرده و در عالم خیال، خدمت می‏کنند.
    ساختن و پرداختن جوک‏های قومیتی، تمامیت ارضی و حاکمیت ایران بزرگ را نشانه رفته است. روزگاری نه چندان دور، حدود 1324 خورشیدی (1945 میلادی)، وقتی دولت خودمختار جعفر پیشه‏وری با حمایت شوروی کمونیستی، تبریز عزیز را از ایران جدا کرد، همه ایرانیان برآشفتند، چه روحانی و چه بازاری و چه توده‏های زحمتکش و همچنین شخص محمدرضا پهلوی و دولتش نمی‏توانستند این توطئه تجزیه را بپذیرند. خوشبختانه انگلیس و آمریکا نیز به دلیل ایجاد سد محکم در برابر نفوذ کمونیسم، به این جمع‏بندی رسیده بودند که یک ایران قوی و متحد بهتر از یک ایران کوچک و تجزیه شده است و لذا عدو سب خیر شد و یک سال بعد (1325 خورشیدی) تبریز با خون ‏جوانان ایران بار دیگر به آغوش میهن بازگشت. در این خصوص سیاست انگلیس همچنان پابرجا بود تا این که سال 1370 خورشیدی (1991 میلادی) شوروی کمونیستی از هم پاشید. آن گاه زمزمه‏های پلیدی از دهان روبهان جزیره بریتانیا شنیده شد. می‏گفتند امروزه با فروپاشی امپراطوری شوروی کمونیستی، دیگر وجود یک ایران بزرگ ضرورتی ندارد و این خیال نامیمون را همچنان در سر دارند.
    انگلیسی‏ها پس از جنگ جهانی دوم، دیگر حاضر نیستند و البته نمی‏توانند هزینه سیاست‏های منفع‏طلبانه خویش را تمام و کمال بپردازند و لذا با شگردهای کم هزینه اقدام به یارگیری می‏کنند. در بسیاری موارد مخ آمریکایی‏ها را می‏زنند تا به اهداف خویش برسند. در جریان اعتراضی دو سال پیش ایران هم به زیرکی وارد ماجرا شدند. دایه‏های مهربان‏تر از مادر نگران سرنوشت دموکراسی در ایران بودند و چه ایرانیانی که با سری پرشور و عشق به ایران در دامن این روباه مکار خزیدند تا به زعم خویش دموکراسی را نجات دهند. از آن زمان تا به امروز تخریب هویت ایران و ایرانی شدت گرفته و هر روز در شکل‏های گوناگون جلوه‏گری می‏کند. توده گمراه مردم و حتی دانش‏آموختگان ما، اسیر جوک‏های ضد ملی شده‏اند. یکی بر علیه شاهنامه فردوسی شاخ و نشان می‏کشد. دیگری تندیس آرش کمانگیر را پایین می‏کشد و سومی سودای سرنگونی تندیس آریوبرزن را در سر می‏پروراند. شک نکنید انگلیس در همه جا رخنه کرده و کار خودش را با هزینه بسیار بسیار پایین صورت می‏دهد.
    امروزه ملانصرالدین در حافظه جمعی ما جایگاهی ندارد ولی همچنان در کشورهای پیرامون ما با همان خصوصیات شناخته می‏شود. ازبک‏ها، آن قدر شعور فرهنگی دارند که تندیس بزرگی از وی را در وسط میدان لبی‏حوض بخارا آراسته‏اند تا هم یادآور بخشی از تاریخ سرزمین‏شان باشد و هم جذابیت توریستی ایجاد کند. ما امروزه خیلی خیلی بیشتر از ازبک‏ها به آن تندیس نیاز داریم تا در میدان‏های اصلی تهران، تبریز، اصفهان، رشت، اهواز، خرم‏آباد و مشهد نصب کنیم و هر گاه هوس خندیدن کردیم به او بخندیم نه به هم. آن گاه دیگر نیازی نیست برای لحظه‏ای خوش بودن، هم دیگر را لجن مال کنیم. به جای رشتیه، مشهدیه، اصفهانیه، ترکه و لره خیلی راحت می‏گوییم یه روز ملانصرالدین چنین، یه روز چنان و الی آخر.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  2. کاربرانی که از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •