اندیشه های استاد مطهری پیرامون حماسه ی حسینی (قسمت اول)
کتابخانه ی سایت شهید مرتضی آوینیمنبع مطالب
اندیشه های استاد مطهری پیرامون حماسه ی حسینی (قسمت اول)
کتابخانه ی سایت شهید مرتضی آوینیمنبع مطالب
ویرایش توسط ashkan : 5th January 2009 در ساعت 11:07 AM
الحمد لله رب العالمين باریء الخلائق اجمعين و الصلوه و السلام علی
عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابیالقاسم محمد
صلی الله عليه و آله و سلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ
بالله من الشيطان الرجيم :
« فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن
مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به »( 1 ) .
موضوع بحث ، تحريفات در واقعه تاريخی كربلاست . در بازگوئی اين واقعه
بزرگ ، تحريفاتی صورت گرفته است . لهذا اين بحث را در چهار فصل خلاصه
میكنيم . فصل اول در اطراف معنی تحريف و انواع تحريفاتی كه در دنيا
وجود دارد و اشاره به اينكه انواع
کد HTML:پاورقی : 1 - پس چون ( بنی اسرائيل ) پيمان شكستند آنان را لعنت كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم ( كه موعظه در آنها اثر نكرد ) ، كلمات خدا را از جای خود تغيير میدادند و از بهره آن كلمات كه به آنها داده شد ( در تورات ) نصيب بزرگی را از دست دادند . سوره مائده . 13
تحريفات در حادثه تاريخی عاشورا واقع شده است . فصل دوم درباره عوامل
تحريف است ، يعنی بطور كلی در قضايای دنيا كه تحريف صورت میگيرد ، به
چه علت صورت میگيرد ، چرا بشر حوادث و قضايا و احيانا شخصيتها را
تحريف میكند ؟ مخصوصا در نقل حادثه كربلا ، چه عواملی دخالت داشته است
كه تحريفاتی در اين قضيه واقع شود . فصل سوم عبارت است از توضيحی
درباره تحريفاتی كه در همين داستان و حادثه تاريخی صورت گرفته است .
فصل چهارم در اطراف وظائف ما ، اعم از علماء و توده مسلمانان میباشد .
بحث اول درباره معنی تحريف است . تحريف يعنی چه ؟ تحريف در زبان
عربی از ماده حرف است ، يعنی منحرف كردن چيزی از مسير و وضع اصلی خود
كه داشته است يا بايد داشته باشد . به عبارت ديگر تحريف نوعی تغيير و
تبديل است ، ولی تحريف مشتمل بر چيزی است كه كلمه تغيير و تبديل نيست
. شما اگر كاری كنيد كه جملهای ، نامهای ، شعر و عبارتی آن مقصودی را كه
بايد بفهماند ، نفهماند و مقصود ديگری را بفهماند ، میگويند شما اين
عبارت را تحريف كردهايد . مثلا شما گاهی مطلبی يا حرفی را به يك نفر
میگوئيد ، بعد آن شخص سخن شما را در جای ديگری نقل میكند ، پس از آن
كسی به شما میگويد فلانی از قول شما چنين چيزی نقل میكرد ، شما میفهميد كه
آنچه شما گفته بوديد با آنچه كه او نقل كرده خيلی متفاوت است . او
سخنان شما را كم و زياد كرده است ، قسمتی از حرفهای شما كه مفيد مقصود
شما بوده است را حذف كرده و قسمتهايی از خود به آن افزوده است ،
در نتيجه سخن شما مسخ شده و چيز ديگری از آب در آمده است . آن وقت شما
میگوئيد اين آدم حرف مرا تحريف كرده است . مخصوصا اگر كسی در سندهای
رسمی دست ببرد ، میگويند سند را تحريف كرده است . اينها مثالهائی بود
برای روشن شدن معنی كلمه تحريف و اين كلمه بيش از اين احتياج به توضيح
ندارد . حال به شرح انواع تحريف میپردازيم :
تحريف انواعی دارد كه مهمترين آنها عبارت است از : تحريف لفظی و
تحريف معنوی . تحريف لفظی اين است كه ظاهر مطلبی را عوض كنند ، مثلا
از يك گفتار عبارتی حذف شود يا به آن عبارتی اضافه شود ، و يا جملهها
را چنان پس و پيش كنند كه معنی آن فرق كند ، يعنی در ظاهر و در لفظ
گفتار تصرف كنند .
تحريف معنوی اين است كه شما در لفظ تصرف نمیكنيد ، لفظ همان است كه
بوده ، ولی آن را طوری معنی میكنيد كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است .
آن را طوری معنی میكنيد كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلی
گوينده .
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهوديها بكار برده و با ملاحظه
تاريخ معلوم میشود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند . نمیدانم
اين چه نژادی است كه تمايل عجيبی به قلب حقايق و تحريف دارد لهذا
هميشه كارهايی را در اختيار میگيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف و
قلب كرد . من شنيدهام بعضی از همين خبر گزاريهای معروف دنيا كه راديوها
و روزنامهها هميشه از اينها نقل
میكنند منحصرا در دست يهوديهاست . چرا ؟ برای اينكه بتوانند قضايا را
در دنيا آن طوری كه دلشان میخواهد منعكس كنند و قرآن چه عجيب درباره
اينها حرف میزند . اين خصيصه يهوديان كه تحريف است ، در قرآن بصورت
يك خصيصه نژادی شناخته شده است . در يكی از آيات قرآن در سوره بقره
میفرمايد : « افتطمعون ان يؤمنوا لكم »ای مسلمانان آيا شما طمع بستيد كه
اينها به شما راست بگويند ؟ اينها همانها هستند كه با موسی میرفتند و
سخن خدا را میشنيدند اما وقتی كه برمیگشتند تا در ميان قومشان نقل كنند
آن را زير و رو میكردند .
« افتطمعون ان يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم
يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون »( 1 ) .
تحريف هم كه میكردند ، نه از باب اينكه نمیفهميدند و عوضی بازگو
میكردند ، نه ، اينها ملت باهوشی هستند و خوب هم میفهميدند ، اما در
عين اينكه خوب میفهميدند معذلك حرفها را ، سخنان را به گونهای ديگر
برای مردم بيان میكردند . تحريف همين است . يعنی پيچ دادن ، كج كردن
چيزی ، از مسير اصلی منحرف كردن . اينها در كتب الهی تحريف كردند .
قرآن در اين مورد در بسياری از جاها يا كلمه تحريف را آورده و يا به
صورت ديگری مطلب را بيان كرده است . ولی مفسرين ذكر كردهاند كه تحريفی
كه قرآن میگويد اعم از تحريف
کد HTML:پاورقی : 1 - آيا طمع داريد كه يهودان به دين شما بگروند در صورتی كه گروهی از آنان كلام خدا را شنيده و بدلخواه خود آن را تحريف میكنند با آنكه در كلام خدا تعقل كرده معنی آن را دريافتهاند . سوره بقره ، . 75
فرق میكند . يك وقت است كه تحريف در يك سخن عادی است . مثل اينكه
دو نفر در نقل قول و گفتار يكديگر تحريف كنند . يك وقت هم هست كه
تحريف در يك موضوع بزرگ اجتماعی است ، مثل تحريف در شخصيتها .
شخصيتهايی هستند كه قول و عملشان برای مردم حجت است ، خلقشان برای مردم
نمونه است . مثلا كسی سخنی را به علی عليه السلام نسبت میدهد كه نگفته
است ، يا مقصودش چيز ديگری بوده ، اين خيلی خطرناك است . خلق و خوئی
را به پيغمبر ، به امام نسبت میدهد ، در صورتی كه خلق او طور ديگری بوده
است . يا در يك حادثه بزرگ ، در يك حادثه تاريخی كه از نظر اجتماع
يك سند اجتماعی و يك پشتوانه اخلاقی و تربيتی است ، تحريف بوجود
آوردند . اين ديگر چقدر اهميت دارد و چقدر خطرناك است كه تحريفات ،
چه تحريف لفظی و چه تحريف معنوی در موضوعاتی صورت بگيرد كه موضوع عادی
نيستند . يك وقت كسی در شعر حافظ تحريفی میكند يا مثلا در كتاب موش و
گربه دست میبرد اين چندان اهميتی ندارد . البته نبايد در يك كتاب ادبی
با ارزش كسی تحريف بكند .
يك وقتی يكی از استادها مقالهای درباره كتاب موش و گربه كه از نظر
ادبی بسيار كتاب با ارزشی است نوشته بود و ثابت كرده بود كه بقدری
مردم در آن دست برده و شعرها را كم و زياد و كلمهها را عوض كردهاند كه
حد ندارد . بعد نوشته بود كه به نظر من قومی در دنيا به اندازه قوم
ايرانی بیامانت نيست كه اين همه در آثار خودش دخل و تصرفها و تحريفهای
بیجا بكند . در مورد مثنوی هم همين طور ، آنقدر
شعر الحاقی در مثنوی اضافه كردهاند كه خدا میداند . مثلا يك شعر عالی
کد:راجع به اثر محبت در مثنويهای اصل بوده است كه میگويد : از محبت تلخها شيرين شود وز محبت مسها زرين شود
كه حرف حسابی است . محبت مثل چيزی است كه تلخها را شيرين میكند ،
محبت حكم كيميا را دارد كه مس وجود انسان را تبديل به زر میكند . بعد
ديگران آمدند و بدون اينكه تناسبی وجود داشته باشد اشعاری به آن افزودند
. مثلا گفتند : از محبت مار موری میشود ، و يا از محبت مثلا سقف ديوار
میشود و يا از محبت خربزه هندوانه میشود كه اينها ديگر ربطی به موضوع
ندارد . البته اينها نبايد بشود ولی اين تحريفها به حيات و سعادت
اجتماع ضربه نمیزند ، در مسير اجتماع انحرافی ايجاد نمیكند ، اما تحريف
در چيزهائی كه بستگی به اخلاق و تربيت و دين مردم دارد خطرناك است ، و
وای به آنجا كه در اسناد و پشتوانههای زندگی بشر تحريف صورت بگيرد .
حادثه كربلا برای ما مردم ، خواهی نخواهی يك حادثه بزرگ اجتماعی است
. يعنی در تربيت ما ، در خلق و خوی ما اين حادثه اثر دارد .
حادثهای است كه خود بخود بدون اينكه هيچ قدرتی ما مردم را مجبور كرده
باشد ، ميليونها نفر و قهرا ميليونها ساعت از وقت خودمان را برای
استماع قضايای مربوط به آن صرف میكنيم ، ميليونها تومان در اين راه خرج
میكنيم . اين قضيه بايد همان طوری كه بوده است بدون كم و زياد بيان شود
و اگر كوچكترين
داخل و تصرفی از طرف ما در اين حادثه صورت بگيرد ، حادثه را منحرف
میكند و بجای اينكه ما از اين حادثه استفاده بكنيم قطعا ضرر خواهيم كرد .
حالا بحث من اين است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ، ما هزاران
تحريف وارد كردهايم ! هم تحريفهای لفظی ، يعنی شكلی و ظاهری كه راجع به
اصل قضايا ، راجع به مقدمات قضايا ، راجع به متن مطلب و راجع به حواشی
مطلب است ، و هم تحريف در تفسير اين حادثه . با كمال تاسف اين حادثه
، هم دچار تحريفهای لفظی شده و هم دچار تحريفهای معنوی . گاهی از اوقات
تحريفهايی كه میشود لااقل با اصل مطلب هماهنگی دارد ، ولی گاهی وقتها
تحريف ، كوچكترين هماهنگی كه ندارد هيچ ، قضيه را هم مسخ میكند ، قضيه
را به كلی واژگون میكند و به شكلی در میآورد كه به صورت ضد خودش
درمیآيد . باز هم با كمال تاسف بايد بگويم تحريفهايی كه بدست ما مردم
در اين حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائين آوردن و مسخ كردن قضيه
بوده است ، در جهت بی خاصيت و بی اثر كردن قضيه بوده است . و در اين
قضيه ، هم گويندگان و علمای امت ، و هم مردم تقصير داشتهاند كه همه
اينها را انشاء الله توضيح خواهم داد .
من نمونههايی از بعضی تحريفهايی كه در لفظ ظاهر ، يعنی در شكل قضيه
بوجود آوردهاند و چيزهايی كه نسبت دادهاند را ذكر میكنم . مطلب آنقدر
زياد است كه قابل بيان كردن نيست ، آنقدر زياد است كه اگر بخواهيم
روضههای دروغی را كه میخوانند جمع آوری كنيم شايد چند جلد كتاب پانصد
صفحهای بشود ! من فقط برای نمونه
عرض میكنم ، مرحوم حاج ميرزا حسين نوری اعلی الله مقامه ، استاد مرحوم
حاج شيخ عباس قمی و مرحوم حاج شيخ علی اكبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج
شيخ محمد باقر بيرجندی محدث كه مرد بسيار فوقالعادهای بوده است ، محدثی
است كه در فن خودش فوقالعاده متبحر بوده و حافظهای بسيار قوی داشته
است . مرد با ذوق و بسيار باشور و حرارت و با ايمانی بوده است . گو
اينكه بعضی از كتابهايی كه اين مرد نوشته در شان او نبوده و علمای وقت
هم ملامتش كردند ، ولی معمولا كتابهايش خوب است ، مخصوصا كتابی در
موضوع منبر نوشته است بنام " لؤلؤ و مرجان " كه با اينكه كتاب
كوچكی است ولی فوق العاده خوب است . در اين كتاب راجع به وظايف اهل
منبر سخن گفته است . همه اين كتاب در دو فصل است ، يك فصل آن درباره
اخلاص ، يعنی خلوص نيت است كه يكی از شرايط گوينده ، خطيب ، واعظ ،
روضه خوان اين است كه خلوص نيت داشته باشد . منبر كه میرود ، روضه كه
میخواند ، به طمع پول نباشد و چقدر عالی در اين موضوع بحث كرده است كه
من وارد بحث آن نمیشوم . شرط دوم ، صدق و راستی است ، و در اينجاست كه
موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشريح شده و انواع دروغها را چنان بحث
كرده كه من خيال نمی كنم در هيچ كتابی درباره دروغ و انواع آن به اندازه
اين كتاب بحث شده باشد و شايد نظير اين كتاب در دنيا وجود نداشته باشد
. عجيب اين مرد تبحر از خودش نشان داده است .
اين مرد بزرگ در همين كتاب نمونههايی از دروغهايی را كه
معمول است و به حادثه تاريخی كربلا نسبت میدهند ، ذكر میكند . آنچه كه
من میگويم غالبا يا همه آن ، همانهايی است كه مرحوم حاجی نوری هم از
آنها ناله كرده است ، و حتی صريحا اين مرد بزرگ میگويد : امروز بايد
عزای حسين را گرفت اما برای حسين در عصر ما يك عزای جديدی است كه در
گذشته نبوده است و آن اينهمه دروغهائی است كه درباره حادثه كربلا گفته
میشود و هيچكس جلوی اين دروغها را نمیگيرد . برای مصيبت حسين بن علی
بايد گريست ، ولی نه برای شمشيرها و نيزههايی كه در آن روز بر پيكر
شريفش وارد شد ، بلكه به خاطر دروغها . و در مقدمه كتاب هم نوشته است
كه فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامهای به من نوشته و از روضههای
دروغی كه در هندوستان خوانده میشود شكايت كرده و از من خواهش كرده است
كه كاری بكنم و كتابی بنويسم كه جلوی روضههای دروغ در آنجا گرفته شود .
بعد مرحوم حاجی مینويسد : اين عالم هندی خيال كرده است كه روضه خوانها
وقتی به هندوستان میروند دروغ میگويند ، نمیداند كه آب از سرچشمه گل
آلود است و مركز روضههای دروغ ، كربلا و نجف و ايران يعنی همين مراكز
تشيع است . حالا ، من بطور نمونه تحريفاتی را بيان میكنم كه بعضی از
اينها مربوط به وقايع قبل از عاشورا ، بعضی مربوط به وقايع بين راه ،
بعضی مربوط به ايام اقامت در ماه محرم ، بعضی مربوط به ايام اسارت و
بعضی هم مربوط به ائمه بعد از قضايای كربلا ، و اغلب مربوط به روز عاشورا
است . حال برای هر كدام دو نمونه میآورم .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)